مصاحبه ها

بیشتر تمرکز و میلان رهبری انجمن قلم افغانستان به شاعران صفحات شمال کشور به ویژه شاعران بلخ بود، حتی از بعضی شاعران بلخ، ۵- تا ۱۰ اثر از آدرس انجمن قلم به چاپ رسیده است

گفتگوکننده: فردین فرهمند

بخش دوم و پایانی

  • انجمن قلم افغانستان که شما سال‌ها عضویت آن‌را داشتید؛ به نظر شما چقدر نقشِ تعیین‌کننده در شکل‌دهی یک جریان منظم ادبی داشته است؟
  • در دهه ۸۰ خورشیدی انجمن قلم افغانستان به همکاری انجمن بین المللی قلم با جمعی از شاعران زبان فارسی، پشتو، ازبکی و پشه‌ای به فعالیت آغاز کرد. شاید بنده از جمله نادرترین افراد بودم که تا آخرین روز های سقوط جمهوریت در تمام برنامه‌های ادبی، محافل ادبی، رونمایی کتاب‌ها و نقد و بررسی آثار شاعران و نویسنده‌گان حضور و سهم فعال داشته ام، حتی در زمان شیوع ویروس کرونا با تدابیر بهداشتی توانستیم که دوباره فعالیت‌های این نهاد را آغاز کنیم.
    در یک بررسی جامع و منصفانه باید تذکر دهم که بیست سال گذشته، چانس و فرصت خوب در تمام عرصه‌ها در کشور بود که انجمن قلم افغانستان هم توانست به استفاده از این فضا و جو، با راه اندازی جلسات نقد شعر و داستان، رونمایی آثار آفرینش‌گران، شب‌های شعر و موسیقی، تجلیل از شخصیت‌های ادبی و شعر، روز های ملی و یاد بود از شاعران و نویسنده‌گان بزرگ کشور، چاپ آثار شاعران و نویسنده‌گان  و  سایر فعالیت‌های چشم‌گیر داشته باشد.
    اما از بعد دیگر بیشتر تمرکز و میلان رهبری انجمن به شاعران صفحات شمال کشور به ویژه شاعران بلخ بود و زیادتر آثار و کتاب‌های آن شاعران چاپ  و به دسترس علاقه مندان  قرار می‌گرفت حتی از بعضی از شاعران بلخ در حدوی ۵- تا ۱۰ اثر آن به چاپ رسیده در حالی که شاعران پرکار و توانمندی بودند و هستند که تا اکنون یک اثر آن‌ها به چاپ نرسیده است و یا از کسانی کتاب‌های شان به چاپ رسیده که اصلاً یکبار مصرف بوده و قابل خوانش و نقد نبوده که این بر خوردهای سلیقوی این نهاد را از مسیر اصلی آن منحرف ساخت.
    مورد دیگری را که می‌خواهم اشاره داشته باشم این‌است که با سقوط نظام جمهوری و پیروزی طالبان افرادی که در راس رهبری انجمن قلم و یا روابط شخصی که داشند و اصلاً مستحق نبودند با اعضای خانواده‌های شان از طریق همین نهاد به خارج از کشور انتقال داده شدند که می‌توان از تسهیل کننده‌گان برنامه‌های انجمن که شاعر هم نبودند یاد آور شد.
    در حالی که هستند شاعران و نویسنده‌گان بزرگ که نه تنها انتقال داده نشدند بلکه در وضعیت بد اقتصادی و سیاسی نیز قرار داند
    من از روی احساسات حرف نمی‌زنم این واقعیت‌های تلخ و چشم دیدهای روزگار شاعران است که به رشته تحریر در می آورم.
    در سال‌های نخست فعالیت، انجمن قلم خوب پیش می‌رفت و هدف ارزش‌مند آن که همانا تقویت زبان و ادبیات و حمایت از شاعران و نویسنده‌گان بود اما با گذشت زمان این نهاد به یک دکان پرعاید و پر سود مبدل گردید.
  • شعر امروز افغانستان در کجای ادبیات فارسی قرار دارد؟
  • دهه ۸۰ خورشیدی را به جرئت می‌توان گفت جریان شکوفایی و بالنده شعر در تاریخ معاصر افغانستان دانست، من به شعر امروز افغانستان چه شاعرانی که در داخل کشور و چه در خارج از کشور قلم می‌زنند خیلی‌ها باورمند و راضی هستم، شاعران دیروز در زمان خود شان با وجود امکانات کم خوب پیش رفته و راه را برای نسل‌های بعد هموار ساختند اما آنچه که آفرینش‌گران و نویسنده‌گان و پژوهش‌گران حوزه ادبیات ما را متمایز و یک دست بلندتر می‌سازد، این است که شاعران عصر حاضر با شعر جهان هم آشنایی خوب دارند، وسایل و امکانات و تکنالوژی معاصر در اختیار شان قرار داشته و مطالعه می‌نمایند و با قلم و شعر شان خوب می درخشند و به وجه احسن ناهنجاری‌های روزگار و عمل‌کرد ژریم‌های حاکم را با زبان شعر محکوم نموده و زبان گویا و فریادی از مردم خویش می‌شوند، در اصل شاعران باید زبان مردم باشند، شاعر باید ناگفته‌هایش را به مثابه مسولیت و رسالت بزرگ میهنی با تعهد و تخصص که دارد پیشکش کند.
    چهره‌های توانمند و پویا اعم از اناث و ذکور در شعر معاصر افغانستان و در کل ادبیات کشور چه به زبان فارسی/ پشتو و ازبکی در میدان ادبیات به میان آمده اند و قلم شان جولان داشته موفق و امیدوار کننده است.
    حتی به جرئت می‌توان گفت که نسل نو ادبیات کشور در کارزار شعر و ادبیات به سطح بین المللی فراخوان رقابت می‌دهد که این خود نوعی امیدواری بوده و ما را بسوی بالندگی و امیدواری سوق می‌دهد.
  •  شما را پرکارترین شاعر هایکوسرا در افغانستان می‌دانند؛ خودتان چه می‌گویید؟
  • خوب این لطف دوستان و هم وطنان عزیزم است که مرا از زمره پرکار ترین شاعر هایکو سرا در افغانستان می‌دانند البته بگذاریم این قضاوت را باز هم به مردم و دوستداران شعر که تا کدام حد توانسته ام پرکار باشم.
  •  شما در یکی از مصاحبه‌های خود در سال ۲۰۱۶ گفتید، هایکو در افغانستان جا باز نکرد، دلیل در چیست؟ کم‌کاری شمای هایکو سراها یا مخاطبان سهل‌انگار؟
  • هر پدیده و مولفه که تازه پدیدار می‌شود طبعاً با یک سلسله چالش‌ها روبرو شده چون پدیده‌های نو و جدید می‌باشد و با فرهنگ و طبیعت مردم بیگانه بوده رفته رفته خو گیرند.
    با وجود که نمونه‌های تک تک هایکوها و شعرهای کوتاه سال‌های قبل نیز در ادبیات افغانستان بوده اما گزینه‌های مستقل که در آن وقت چاپ شده باشد به مشاهده نمی‌رسد، هایکو بیشتر از راه ترجمه آن هم به اندازه انگشتان دست بوده است.
    اوایل دهه هشتاد زمانیکه کار جدی در زمینه سرایش هایکو را آغاز کردم با چالش‌های زیادی مواجه شدم حتی بعضی‌ها آن‌را به تمسخر می‌گرفتند، برداشت عام این بود که این قالب در برابر قالب‌های موزون و شعر سپید عرض اندام کرده در حالی که هر سبک و قالب ویژه‌های خودش را دارد، روی همرفته گام به گام کار کردم و با جدیت مقاومت کردم که بعدها توسط نشر گزینه‌های هایکوهایم به معرفی گرفته شد، البته استند در این راستا کسانی دیگری نیز قلم می‌زنند مانند محمود جعفری، متین آذریون، نور احمد پاییز، مینا حسینی، یاسین نگاه، وحید بکتاش و سایر چهره‌ها که کار های ارزشمندی دارند اما من پیگیر در این قالب هزینه ذهنی به خرچ دادم، بدون شک کم کاری و سهل انگاری مخاطبان نیز جدا از این مسله نبوده است.
  • جایگاه عبدالهادی ایوبی در آینده‌ی شعر فارسی افغانستان چگونه خواهد بود؟
    تمرکز اصلی من روی شعر هایکو است و در این قالب بیشتر کار کرده ام باز هم پاسخ این پرسش را می‌گذارم به دوستداران ادبیات که تا چه اندازه موفق بوده ام.
  •  اگر شاعر نبودید، دوست داشتید چه هنری داشته باشید؟
  • رشته اصلی من حقوق و علوم سیاسی است در کنار رشته حقوق، خود را خوشبخت احساس می‌کنم که در زمینه شعر و ادبیات نیز می‌نویسم، اگر شاعر نبودم دوست داشتم پزشک باشم.
  •  عشق؟
  • عشق علاقه شدید قلبی که در آن ریا، تظاهر، فریب و دروغ وجود ندارد، البته در ادبیات فارسی ما دو نوع عشق داریم، عشق و معشوق حقیقی یا عرفانی و عشق و معشوق مجازی یا زمینی است. در حقیقت عشق جاده دو طرفه به میزان که عاشق و معشوق موازی پیش می‌روند، بین عاشق و معشوق در آن فرقی نیست.
  • الگوی تان در شعر؟
  • از آوان کودکی در زمان مهاجرت، کتاب (ماتم سرا)  اشعار شادروان استاد خلیل الله خلیلی را می‌خواندم، چون استاد خلیلی از زمره شاعرانی بود که نه تنها در قالب غزل بلکه در سبک نیمایی هم طبع آزمایی کرده و خوب درخشیده و همیشه برای من الگو بوده است.
  •  از میان یاسین نگاه و کاوه جبران وحید بکتاش و مجیب مهرداد، کدام یکی را در کار شعر نمره بلندتر می‌دهید؟
  • شما فکر کنید در میان رنگ‌های سرخ، آبی، بنفش و دیگر رنگ‌ها، هر کدام زیبایی خاص خودش را دارد در کار ادبیات هم هر آفرینش‌گر در حیطه کاری خودش شخصیت منحصر به فرد است، میزان نمره کم یا زیاد برویت کارکردهای دقیق، توانمندی، عرق ریزی ذهنی تعلق دارد که تا چه حد موفق بوده. هر یک از شاعران که نام گرفتید دوستان نزدیک و همسفر سال‌های ادبی ام بوده و هستند و در کارهای شان نیز موفق بوده اند.
  •  تفاوت محتوایی هایکو و دیگر قالب‌ها را در چه می‌بینید؟
  • طوریکه قبلاً هم گفتم هایکو قالب ویژه کشور جاپان است که از راه ترجمه به سایر کشور ها مهاجرت کرده، شعر سه مصراعی که در کل ۱۷ هجا را دربر می‌گیرد می‌باشد.
    هایکو بر اساس فشردگی دنیای امروز بوجود آمده، انسان معاصر در اوج تکنالوژی امروز حوصله تنگ دارد، اکنون متن طویل علاقه مند کم دارد چون فرصت اندک است و هر قدر متن کوتاه و قلیل باشد به همان اندازه استقبال می‌شود. البته میزان سواد انسان‌ها در توضیح بیشتر نیست بلکه در انتقال پیام به گونه دقیق، فشرده و سریع است و پیروزی قالب هایکو هم در همین نکته است در هایکو بیشتر طبیعت گرایی نهفته بلکه در قالب‌های دیگر بیشتر بحث‌های اجتماعی، هایکو فرم خاص سه مصراعی است در حالی که قالب‌های دیگر فراتر از سه مصراع است، در هایکو نمادگرایی فراوان به کار برده می‌شود و نیز اشاراتی پنهان که غالباً لطیف است هر چند به زبان ساده بیان شده باشد. ایجاز، پرهیز از زیاد گویی از خصوصیات بارز دیگر هایکو با نوع عرفان و معرفت فلسفه ذن نزدیک است. وجه اشتراک هایکو و کوتاهه در کوتاه بودن آن است، هر دو قالب شعری اند، اما هایکو زاده طبیعت است و به مدد آن متولد می‌شود.
  • شاعر خوب کیست؟
  • از دید من شاعر خوب کسی است که نخست تعهد و تخصص و صلابت در کار خویش داشته باشد، شاعر خوب کسی است که وجدان پاک، اهل تفکر و مطالعه بوده و نسبت به مسایل جامعه دید موشکافانه داشته و دارای جرقه‌های شعری و هنری، شخصیت ویژه و کرکتر اجتماعی باشد.
  •  زندگی از عینک یک شاعر هایکوسرا چه منظره‌ای دارد؟
  • زندگی از منظر هر انسان چه شاعر و یا فرد عادی جامعه متفاوت بوده اما آنچه که شاعران را به وحدت نظر می‌رساند همانا دید موشکافانه و حساس نسبت به اشیاء و اجسام، انسان و ماحولیاتش است. از دید من زندگی با همه چالش‌ها، فرازها و نشیب‌هایش زیباست، آنچه خداوند در جهان پیرامون برای ما بنده گان عاصی ارزانی کرده همه ارزشمند و زیباست و این انسان هاست که دنیا را به خاطر منافع شخصی شان سیم خاردار کشیده، مرز ها را ایجاد نموده و آشوب برپا کرده اند. با آن هم باید شکرگزار نعمات الهی باشیم چنانچه سعدی گفته:
    برگ درختان سبز در نظر هوشیار
    هر ورق اش دفتریست معرفت کردگار
    دید خلاقانه، نگاه نغز و قابل قبول با تفاوت‌های ذهنی، در همه شاعران و نویسنده‌گان وجود دارد، شعر دنیای بی حد و مرز است زندگی که من در هایکو تجربه کرده ام یک جریان سیال و فراتر از آنست، از کاسنی‌ها و پودینه های لب جوی گرفته تا تپه‌های سبز، طبیعت گوارا و سنگ‌ها لای بوته‌ها و چنارهای که بالا می‌روند، تا پرواز پرستوها و بیکرانه‌های هستی، من در هایکو اعجاز هستی و بخش‌های زندگی را می بینم. بگذارید ساده بگویم زندگی از نظر هایکو سرا سفر در ثانیه‌هاست.
  • اگر نقد جدی که به شاعران هم‌دوره‌تان(پسا هشتاد) داشته باشید، چه است؟
  • کار نوشتاری زمانی به سامان می رسد که واهمه ای از شلاق منتقد در ذهن نویسنده و آفرینشگر وجود داشته باشد با تاسف که فرهنگ پذیرش انتقاد و نقد ادبی هنوز هم هنوز در جامعه ما اساسش گذاشته نشده است. بیشترینه انتظار از منتقد آنست که یا در حق نویسنده مداحی یا تملق بگوید و یا هم سکوت اختیار کند.
    می‌بینم به آثاری که منتقد نگاهی بر آن انداخته از قوت و فخامت فراوانی برخوردار گردیده، زیرا منتقد اثر را با معیارها محک می‌زند و در ترازوی عدل و داد می‌سنجد، پس بهتر این خواهد بود که به کار منتقد به مثابه زرگر و گوهری نگاه گردیده و به آن ارزش داده شود، الحمد الله ما در کشور خود منتقدین بزرگی داریم که می‌تواند آثار شاعران را از غربال دقایق بگذرانند و از دست خود آثار را به نسل کتاب خوان اهداء نمایند.
    اما باید اذعان کرد که من از زاویه نقد و تفتیش به کیفیت کتاب، بیشتر از کمیت آن اهمیت می‌دهم و این قید کیفیت زمانی به یک عنصر جدی مبدل می‌گردد که کتاب از زیر نظر بزرگان این عرصه بگذرند، کتاب‌ها باید مورد نقد و نظر قرار گیرند، سره و ناسره شوند و گذاشته نشود تا هر کتاب و کتابداری راهی بازار شود که این مساله از زمره تشوشات دائمی من بوده است.
  • باورتان در خصوص شاعران جوان و تازه‌کار چگونه است؟
  • در خصوص شاعران تازه کار و جوان نظر من، به استثنایی تعدادی از شاعران و نویسنده‌گان، قابل رضایت نیست، باید شاعران تازه کار نسبت به شعر امروز افغانستان و در کل ادبیات برخورد مسولانه و جدی داشته باشند و از این رهگذر قوی عمل کنند تا سیمای واقعی و اصالت ذاتی شعر امروز ما را به نمایش بگذارند نه اینکه وقت خود و مخاطبان را ضایع سازند.
  •  موسیقی؟
  • موسیقی بدون شک نوازش‌گر گوش و تلطیف کننده خاطر انسان و ترجمان احساسات پاک انسان به دور از سودجویی و منفعت طلبی است، جدای از این مسایل موسیقی نیست،
    شوپنهاور موسیقی را عالی‌ترین هنرها می‌داند چون از قید هدف‌های غیر هنری آزاد است، موسیقی هنر بیان احساسات انسان بلوسیله صدا است. همیشه آواز خوانان مانند زنده یاد احمد ظاهر، زنده یاد ظاهر هویدا و ناشناس را دوست دارم در کنار این‌ها هم غزل‌خوانان هندوستان مثل پنکج وداس، مهدی‌حسن و محمد عزیز و از موسیقی ایران مرجان، آزیتا، معین را بیشتر می‌پسندم. من به موسیقی اصیل ارزش و احترام قایلم نه موسیقی که فقط هرزه سرایی، ترویج فحشا و خرافات باشد.
  •  فیلم؟
    فلم و یا در کل هنر سینما بهترین وسیله و دریچه برای معرفی زبان، فرهنگ (رسوم و عنعنات)، ادبیات و ارتباط قوی میان فرهنگ‌هاست؛ از رهگذر زبان و ادبیات و شعر فلم و سینما باید مورد حمایت قرار گیرد، به نظر من ارتباط فلم و سینما با ادبیات یک ارتباط دوسویه است و ما در کنار آثار کتبی و نوشتاری به آثار دیداری و شنیداری نیز نیاز داریم.
    ما از طریق فلم می‌توانیم در گسترش زبان و ادبیات پویا و ریالیسم شاعرانه و سینمای واقعگراء به یک تعریف واحد و هدف جمعی برسیم، ایکاش فیلم‌های مستند و آرشیف منظم از برگزاری محافل نقد ادبی و داستان و شعر، انجمن نویسندگان کابل و ولایات که سال‌های قبل تدویر می‌یافت می‌داشتیم و بعنوان نسخه‌های ماندگار ادبی برای نسل‌های بعد به یاد گار می‌ماند. فیلم تاریخ است، قلم انعکاس دهنده رویدادها و حوادث روزگار گذشته بوده که ما را از طریق تصویر و صدا آگاه می‌سازد. فلم و سینما پایه‌های اساسی تقویت فرهنگ، زبان و ادبیات یک کشور است من این هنر هفتم را خیلی دوست دارم.
  •  جریان شعری پسا ۱۴۰۰ را چه نام می‌دهید و چرا؟
  • وضع ادبیات ما با نیم نگاهی هم به روند تحولات و دگرگونی‌های اجتماعی روی هم‌رفته خوب و خوب هم به پیش می‌رود، آنچه لازم داریم، دستکاری، نقد و نگاه پرسش جویانه از جانب دوستداران و بزرگان ادب در کشور مان، تا کار ادبی ما به معیارها و استندردهای منطقوی و بین المللی برسد. البته تحقق این آرزو مشکل بوده، اما محال نیست تلاش و سعی انسان در کل و بخصوص استعداد قابل هم‌وطنان عزیزم در خور توجه، احترام و ارج‌گذاری است. روند جریان شعری پسا ۱۴۰۰ هموار نیست، عده‌ای شاعران امروز راحت طلب، از خود راضی و مقلد اند، صرف انتقاد جای را نمی‌گیرد توصیه من این‌است که باید از این پرتگاه خود را نجات دهند، مشوره‌های سالم استادان را در نظر گیرند و وارد حقیقت و واقعیت اصل دنیای شعر و ادبیات شوند.
  • اگر حرفی مانده که من نپرسیده‌ام؛  شما بگویید!؟
  • در اخیر گفتگو باید خاطر نشان سازم، راستش دلم خیلی قوت می‌کند اگر روزی ببینم که ما در شهر و روستای خود، کتاب و کتابخانه‌ها و کتاب فروشی‌های بی‌شماری داریم و کتاب خوانی به یک جریان جدی مردم مان مبدل گشته است، تا مردم بتوانند بدون نیاز به این و یا آنسو خود مولف و مولد کتاب باشند. با این شعرم بگونه تحفه، شما را به ایزد متعال می‌سپارم:

 

شیهه کلمات 

من انباشته رویاهای پنهان ام
من شب‌های ورم کرده غلیظ ام
من شیهه کلمات گلوی گوشه‌ای دنیای یک نسلم
که در کرانه‌ آشفتگی
در مخیله گیسوان افشان
و در آبستن زندگی
سقوط و سکون کرده ام
نو برگ های شکوفه
چشمک های ستاره گان شوخ
جرقه های اخگر ها
موج های ویرانگر
دوه از دل ما آگاه است
که درختان تناور ما ریشه های غمگین
و آئینه تمام نمایی چشم دید های تلخ حوادث اند
به کجا رفتن
به کجا ماندن
در تداوم رقص مبهم ترانه ها
سرشار از صدا های غرور سرخ ام
همپای معراج های آزادی
باران بارور از اشک های ما
و سینه های ما آکنده از برج های آه
و ما در بازار گرم زخم ها؟
هنوز هم خریدار
برده‌گان جنگ هستیم

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا