مصاحبه ها

شعر، کودتایی­ست که در کشور آرام کلمات اتفاق می‌افتد و کسی‌­که این کودتا را مدیریت می‌کند، شاعر است

گفتگوکننده: عبدالوهاب عاصم

فضل احد احدی استاد پیشین دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه کابل و از فیلم‌نامه نویسان، نمایشنامه نویسان و شاعران خوب کشور است که از او تا اکنون 7 اثر در زمینه‌های شعر، سینما و فرهنگ به چاپ رسیده است. در این نوبت گفتگو، با او نشسته ایم:

  • فضل احد احدی کیست؟

فضل احد احدی در سال 1359 ه­ ش در روستای کرامان استان پنجشیر به دنیا آمد. مکتب را در زادگاهش تمام کرد و در سال 1381 از طریق امتحان کنکور وارد دانشگاه کابل شد و چهار سال دوره­‌ی کارشانسی را از رشته­‌ی سینما و تئاتر دانشکده هنر دانشگاه کابل فراغت حاصل کرد. بعد از فراغت از دانشگاه با پیشنهاد اعضای علمی آن دانشکده در سال 2006 عضو کادر علمی دانشکده­‌ی هنرهای زیبا شد و با ایجاد دیپارتمنت ادبیات نمایشی در سال 1392، فعالیت­‌های علمی را تا درجه­‌ی«پوهندوی» به­ پیش برد.
احدی مدت 16 سال در دانشگاه کابل به­‌حیث استاد در خدمت نسل دانشگاهی قرار داشت و تعداد زیادی از دانشجویان را آموزش داد که دستاوردهای خوبی در جشنواره­‌های سنیمایی ملی و بین المللی کسب نمود.
در سال 1394 کارشانسی ارشد را از دانشگاه فرهنگ و هنر تاجیکستان بنام میرزا تورسن‌­زاده شهر دوشنبه، در رشته­‌ی فرهنگ­‌شناسی با گرایش سینما به پایان رسانید.
وی از سال 1397تا 1400 ه­‌ش رییس شورای عالی فرهنگی دانشگاه کابل بود که در مدت سه سال بیش از 190 برنامه­‌ی علمی – ادبی فرهنگی (سینمارهای و کنفرانس­‌های علمی، گفتمان‌­های ملی و بین المللی، محافل ادبی، فرهنگی و جشن­واره‌­های دانشجویی) را برگزار کرد که این دستاورد را می­‌شود از بدو تاسیس دانشگاه کابل تا اکنون، دوره­ی طلایی دانشگاه کابل یاد کرد.
احدی ضمن تدریس در دانشگاه کابل، آمر دیپارتمنت ادبیات نمایشی، عضو شورای رهبری دانشگاه کابل، عضو شورای علمی و رییس کمیته­‌ی نصاب دانشکد­ه‌­ی هنرهای زیبا بود.
بعد از تحولات اخیر و سقوط نظام جمهوریت به ­دست طالبان، احدی با حمایت دولت آلمان، عازم آن کشور گردید و بعد از سپری نمودن چند ماه، بنابر دعوت دانشگاه شیکاگو، با خانواده­‌اش به ایالات متحده آمریکا سفر کرد و فعلا به حیث استاد مدعو در دانشگاه شیکاگو مشغول تحقیق و تدریس می‌باشد. بیش از ده‌­ها عنوان مقاله از احدی در ژورنال‌­های ملی و بین­‌المللی تا اکنون به­چاپ رسیده است.

  •  چرا شاعر شدید؟

به قول محمد علی بهمنی«شاعر شدم که لال نمیرم، فقط همین»شاعر شدم تا دردهای میهن درخون نشسته‌­ام را فریاد کنم، شاعر شدم تا صدایی باشم برای بغض­‌های فرو رفته در گلو. شاعر شدم تا ناگفته­‌هایم را از این طریق به گوش­‌ها برسانم.

  • چند اثر دارید؟

هفت اثر چاپ شده در حوزه­‌ی شعر و دو دفتر آماده­­‌ی چاپ، دو کتاب در مورد سینمای افغانستان، دو کتاب در مورد پنجشیر، ده­‌ها نمایش­نامه و فیلم­نامه‌ی کوتاه و چندین مقاله­‌ی علمی.

  • اگر در صد سال اخیر پیش رفت شعر را از لحاظ فرم و پرداخت در نظر بگیریم، کدام ده‌­‍‌ها، دهه شگوفایی در شعر افغانستان بوده و چرا؟

شگوفایی شعر افغانستان را می­‌‍شود به دو دوره تقسیم کرد:

  1. بعد از کودتای هفت ثور/ اردیبهشت 1357 تا اواخر ده 70 به دلیل شکل­‌گیری جریان شعر اعتراض/ مقاومت و شعر مهاجرت.
  2. دهه 80 به­ دلیل ظهور شاعران جوان، با سرایش قالب­‌های شعر جدید و حضور پر رنگ شاعران زن.
  • نخستین استاد تان در شعر؟
    استاد مخصوصی در شعر نداشتم و خواندن اشعار شاعرانی چون عاصی شد استادم.
    دنیای شاعرانه را چگونه می‌بینید؟

دنیای شعر و شاعری از آن دنیاهای خاص است. دنیای شعر، دنیای زیبایی­‌ها و دنیای آرمانی بدون زشتی­‌ها و پلیدی­‌هاست. در این دنیا خودت هرچه و به هر شکل و شمایلی که دوست داری خلق می­کنی، حتی به وسعت جهان.

  • نظر تان در مورد شعر مقاومت چیست و تاریخچه اش در کشور ما به چه زمانی بر می‌گردد؟

بحث ادبیات مقاومت به حدی گسترده است که نمی­‌شود در این­جا به تمام پهلوهای آن پرداخت. بحث مقاومت از ابتدای پیدایش شعر وجود داشته، اما به­­‌عنوان یک جریان ادبی به روایت بعضی‌­ها، ابتدا  از فلسطین با شاعرانی چون غسان کفنانی، محمود درویش و دیگران شکل گرفت. این جریان ادبی هرچند در افغانستان ریشه­‌ی گذشه دارد. اگر پیشینه‌­های دور را کنار بگذاریم، شعر مقاومت در سده­‌های پسین یعنی از تجاوز انگلیس به افغانستان مایه گرفت. اما در روزگار معاصر به­ گونه‌­ی مشخص بعد از کودتای ثور/ اردیبهشت 1357 با استاد خلیل الله خلیلی آغاز یافت، با قهار عاصی، بیرنگ کوهدامنی، ناظمی، پدرام و دیگران به پختگی رسید. به طور کلی شعر مقاومت افغانستان را می­‌شود به سه دسته تقسیم کرد:

  1. از کودتای کمونیستی تا پیروزی مجاهدین (1357-1371).
  2. از جنگ­‎‌های داخلی تا دوره­‌ی اول سیطره­‌ی طالبان (1371- 1375).
  3. از دوره­­‌ی اول سیطره­‌ی طالبان تا اکنون (1375-1402).
  • رابطه ادبیات و سینما را چگونه می ‌بینید؟

ادبیات می‌­تواند بدون سینما باشد، اما سینمای بدون ادبیات ممکن نیست. بنابراین، اساس و بنای سینما ادبیات است و رابطه­­‌ی این دو مثل مادر و فرزند است. اگر ادبیات را از سینما حذف کنیم دیگر برای سینما چیزی باقی نخواهد ماند. از دید من بهترین­‌های سینمای افغانستان همان فیلم­‌های اند که ریشه و مایه از ادبیات داستانی گرفته­‌اند.

  • ادبیات عامه؟

فولکلورها در فرهنگ هرکشوری  نقش اساس داشته و مطالعه­‌ی فولکلور، تحول فکری و اجتماعی آن ملت را روشن می‌کند و به او بار ارزشی جهانی می­دهد. قصه‌ها، ترانه‌­ها و اعتقادات بشر به زمانی می‌رسد که خانواده‌های گوناگون این ملل با هم می‌زیسته‌اند و هنوز از یک­‌دیگر جدا نشده بودند.
فلکلور یا به بیان واضح­‌تر فرهنگ عامیانه که جزئی از ادبیات شفاهی یک جامعه می­باشد، از سال­‌های دور تا امروز در دل­‌ها چنگ زده و از نسلی به نسلی- سینه به سینه- انتقال یافته  و در باروری ادبیات و فرهنگ ملتی؛ نقش  به­ سزای داشته است.

  •  شعر حماسی؟

حماسه یعنی دلاوری و شجاعت، در حقیقت به نوعی شعر در وصف قهرمانان و پهلوانان گفته می‌شود که داستان‌های منظوم از نبردها، دلاوری‌ها، و افتخارات قومی و نژادی یک ملت را در بر دارد.
حماسه شرحی است از مردمان روزگاران  گذشته که در راه رسیدن به تمدن ملت ­شان حرکت کرده‌اند و آرمان های ملتی است که در راه آزدای خود گام برداشته اند.

  • چرا شعر حماسی می‌نویسید؟

برای آزادی، برای ایجاد یک تحول بزرگ و برای آزاد زیستن و آزاد اندیشیدن.

  • نخستین شعر تان؟
    نخستین شعرم در قالب شعر سپید بود که در کتاب سخن و سخن­‌سرایان پنجشیر به چاپ رسیده.
  • رمان مورد علاقه تان؟
    دن­کیشوت
  • عشق؟
    بدون عشق زندگی غیر ممکن است. عشق دارای معنا و مفهوم خاصی­ست و شامل خصوصیات ارزشمندی­ست که معنی و کیفیت زیبایی به زندگی می­بخشد.
  • شعر؟
    تعاریف زیادی از شعر وجود دارد. از دید من شعر کودتایی­ست در کشور آرام کلمات و کسی­که این کودتاه را به خوبی و زیبایی مدیریت می­کند، بدون شک شاعری­ست توانا و زبردست.
  • سینماگر مورد علاقه تان؟
    از فیلم‌­سازان صدیق برمک­، از بازیگران سلام سنگی و از خارجی­‌ها آل پاچینو و رابرت دنیرو.
  • شاعر مورد علاقه تان؟
    قهار عاصی و سهراب سپهری
  • از سیاست مداران  کی را دوست دارید؟
    مهاتما گاندی
  • کتاب که در زندگی تان تحول آفرید؟
    قرآن
  • نمایشنامه­‌ی مورد علاقه؟
    آنتیگونه و هاملت
  • فیلم مورد پسند تان؟
    فیلم «سه‌­رخ» جعفر پناهی و  فیلم آمریکایی «هم­شهری کین»
  • نخستین فیلمی که دیدید چه بود؟
     نخستین فیلی که دیدم، «جانباز» هندی در سال 1367 در سینمای بریکوت کابل بود و من آن زمان کودک 8 ساله بودم.
  • سیر تحول تئاتر در افغانستان به چه زمانی بر می‌گردد؟ تاریخچه اش چیست؟
    تئاتر در افغانستان پیشینه­‌ی طولانی دارد. آیین­‌های مذهبی، قصه­‌خوانی، نقالی، تمثیل و اجرای نمایش­‌های مضحکه، نخستین جلوه­­‌های شکل­‌گیری آیین­‌های نمایشی در افغانستان اند. قدیمی‌ترین انواع نمایش در افغانستان معرکه‌هایی به­‌نام سادوها بودند که در کابل قدیم ـ برای عموم مردم اجرا می‌شدند. هنر تئاتر به ­شکل علمی در چوکات دانشکده­‌ی هنرهای زیبای دانشگاه کابل در سال 1359 ه ش ایجاد شد و در مدت بیش از 40 سال از عمرش، هنرمندان زیادی را وارد جامعه­‌ی هنری­ کرد. دیپارتمنت تئاتر دانشگاه کابل نقش اساسی در تحول تئاتر افغانستان داشته. اما متاسفانه بعد از تحول اخیر و حاکمیت طالبان، همه استادان این دیپارتمنت ترک وطن کردند و تئاتر افغانستان دوباره وارد مرحله­‌ی تاریک و سیاه گردید.
  • مهاجرت؟

هر از گاهی به واژه­‌ی مهاجر و مهاجرت بر می­‌خورم، شعر زنده یاد رازق فانی«مهاجر چیست» در ذهنم نقش می‌­بندد. مهاجرت واژه­‌ی تلخ و ناخوشایندی است. هیچ آدمی خانه‌­اش را را بی­خود رها نمی­‌کند.

  • شعر تان به خواننده‌های ما؟
    ***********************

باید مسیر باد صبا را عوض کنیم
باید هوای دهکده­‌ها را عوض کنیم

فریادها میان گلو کشته می­‌شوند
باید نوای حنجره‌­ها را عوض کنیم

با نعره­‌های خفته به­جایی نمی­رسیم
باید ز بیخ و ریشه صدا را عوض کنیم

دارو دگر نتیجه ندارد به زخم­‌مان
فکری به هم نموده، دوا را عوض کنیم

باید مسیر فیلم به جای دگر رود
لازم اگر شود که نما را عوض کنیم

اینجا هوای دهکده سرد است، بعد از این
باید مسیر صاعقه­‌ها را عوض کنیم

با این عصای دست به مقصد نمی‌­رسیم
باید ز دست خویش عصا را عوض کنیم

دستت بده به دست من، آغوش باز کن
مشتی شویم تا که بلا را عوض کنیم

 

 

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

2 دیدگاه

  1. به عنوان همکار استاد احدی شاعر توانای کشور افتخار میکنم که چنین پیشرفتی داشته اند و انشالله ادامه خواهد داشت.اما شما به عنوان یک موسسه و مجرا برای نشر چنین مصاحبه ها و موضوعاتی باید دقت بیشتر به خرج دهید متن را خواندم و از اغلاط املایی متعدد و جمله بندی های ناقص متحیر شدم در حالی که این مجرا و موسسه نام فرهنگی و هنری را با خود یدک می‌کشد باید این متن چندین بار مطالعه میشد تا مشکلی نداشته باشد.امید ار انتقاد بنده دلگیر نشده باشید.موفق و موید باشید به امید نشرات بهتر و مفید تر .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا