اخبار

تاثیر تروریزم بر آینده سیاسی و امنیتی افغانستان

نویسنده: سید طاها صادق

بخش سوم و پایانی

تفاوت‌های طالبان و داعش

۱- تفاوت در دولت-ملت: تفاوت نخست طالبان و داعش این است که داعش تلاش دارد قسمت‌هایی از عراق و سوریه را به عنوان سرزمین خود تصرف نماید و تحت لوای خلافت اسلامی، تشکیل دولت-ملت دهد، اما طالبان دایره فعالیت‌شان را درمرزهای تعیین شده، کشور افغانستان و دولت- ملتی که از قبل تشکیل شده و دارای تاریخ بودند متمرکز کرد.

۲- نیروهای تشکیل دهنده: نیروهای تشکیل دهنده طالبان را افغانستانی‌ به خصوص افغانستانی‌های پشتون تشکیل می‌دهند، در واقع نیروهای طالبان نیروهای قومی قبیله‌ای هستند، اما نیروهای داعش، عرب زبانان کشورهای تونس، یمن، عربستان و سایر کشورهای عربی از یک‌سو و تروریست‌های دیگر از سراسر جهان(اروپا، شرق آسیا، استرالیا، آفریقا) می‌باشند.

۴- اقتصاد و تامین منابع مالی: اهم منابع مالی طالبان، منبعث از حمایت‌های اقتصادی کلان کشورهای عربی همچون عربستان، کویت، امارات می‌باشد، اما اقتصاد داعش از منابعی هم‌چون مالیات، غارت بانک‌ها و فروش نفت مناطق نفتی اشغال شده تامین می‌گردد.

۵- در خصوص مذهب نیز باید اشاره کرد که طالبان مذهب شان را اسلام حنفی دیوبندی می خوانند، ولی مذهب داعش برگرفته از عقاید اسلام رادیکال وهابی می‌باشد.
عوامل بستر ساز حضور داعش در افغانستان
واقعيت اين است که در کنار دلایلی که اهداف حضور داعش را در افغانستان را توجيه مي‌کند، برخي از بسترها و ساختارهای درونی کشور افغانستان و نيز معضلات روزافزون موجود در طالبان، شرايط را بيش از پيش براي حضور داعش در افغانستان مهيا نموده است که به ترتيب به هرکدام خواهيم پرداخت:

۱- وجود تشتت و افتراق در ساختار درونی طالبان: يکي از علل مهم نفوذ داعش در افغانستان، بروز اختلافات دروني ميان طالبان است، طالبان افغانستان به دسته‌های تندرو و ميانه رو تقسيم ميشود، همين امر تعدادی از طالبان ميانه‌رو را به سوی مصالحه با دولت سوق مي‌داد، ولي جريان تندرو طالبان از آن جلوگيری مي‌کرد. دسته‌های تندرو طالبان حاضر به بيعت با ابوبکر البغدادی شده‌اند و همين موضوع حضور داعش در افغانستان را برجسته کرده است. داعش در خلال ماه‌های اخير، به توزيع اعلامیه‌های عضويت در اين گروه در مناطق مختلف پاکستان و افغانستان مبادرت کرده است، در حالی که گروه اصلی طالبان در افغانستان و پاکستان هيبت الله آخوندزاده را زعيم خود تلقی کرده و بيعت با داعش را خيانت به طالبان محسوب مي‌کند

۲- جذاب نبودن ايدئولوژي طالبان: يکي ديگر از علت‌هاي نفوذ داعش در افغانستان را ميتوان جذاب نبودن ايدئولوژي طالبان دانست. همين موضوع راه را برای داعش به ويژه برای جوانان افغانستانی و پاکستاني هموار مي‌سازد؛ زيرا عناصر طالبان در اصل قومگرا بوده و افکار آنها سلفي است، اما داعش گروهی تکفيری با افکار فرا ملی هستند و از لحاظ جذابيت به‌خصوص برای نسل جوان، بسيار قويتر از طالبان عمل ميکنند. تفاوت‌هايی که داعش با ديگر گروه‌های تروريستی دارد، سبب شده تا جذب نيرو براي آنها ساده‌تر صورت بگيرد. طالبان و القاعده را ميتوان جنبش‌های بومی ناميد که اغلب عناصر آن را يک قشر خاص تشکيل مي‌دهند، اين در حالی است که داعش با در اختيار گرفتن ابتکار عمل در تبليغات گسترده و مطرح کردن شعارها و اهداف متفاوت در مبارزات خود، توانسته اند اغلب کشورهای جهان را وارد چالش پيوستن شهروندان‌شان به اين گروه تروريستي کنند.

۳- عامل ديگر را ميتوان وضعيت ميداني در سوريه و عراق دانست: واقعيت اين است که با تشکيل ائتلاف قدرتمند ايران، سوريه، عراق و روسيه، بقای داعش در کشورهای عراق و سوريه با خطر بسيار زيادی مواجه گرديده است. از سويی ديگر، ائتلاف بين‌المللی و ضديت گسترده ای که عليه اين گروه تروريستي شکل گرفته است، در کنار از دست دادن قسمت‌های عظيمی از مناطق تحت سلطه داعش در يک سال اخير، عواملی بوده‌اند که بسترساز حضور داعش در افغانستان گرديده است.
تهدیدات بالقوه و بالفعل تروریسم در افغانستان، منطقه و جهان
منابع مردمی در مناطق مختلف افغانستان تائید می‌کنند که گروه‌های تروریستی از قبیل جنبش اسلامی ازبکستان، تحریک طالبان پاکستان، جنبش ترکستان شرقی تحت مدیریت طالبان حضور گسترده داشته و داعش خراسان که علیه طالبان نیز تحرکات نظامی دارد، هم‌چنین تهدیدی برای افغانستان، منطقه و جهان خواهد بود.
داعش خراسان که از سالیان متمادی حملات متعددی بر مردم افغانستان بخصوص هزاره و تشیع افغانستان و نیز با دست داشتن در حملات تروریستی در ایران مانند حمله تروریستی در شاهچراغ و کرمان سعی در تهدید جمهوری اسلامی ایران و مردم افغانستان کرده است. رئیس مطالعات استراتژیک وزارت خارجه تاجیکستان در مهر ۱۴۰۲ اظهار داشت، گروه‌های تروریستی در منطقه(بدخشان، تاجیکستان) با گروه‌های تروریستی در افغانستان ارتباط دارند.
هم‌واره نگرانی‌ها، کشورهای همسایه و منطقه از بابت حضور گروه‌های تروریستی در افغانستان و داشتن پایگاه‌های امن برای زندگی و آماده شدن به حملات تروریستی از جمله مسائل مورد بحث بوده و این تهدیدات بالقوه و بالفعل تاثیر بسزایی در تحولات سیاسی و امنیتی در افغانستان گذاشته است.
حمایت طالبان از گروه‌های تروریستی مختلف در دهه ۷۰ هه.ش. باعث حمایت منطقه ازجبهه متحد ملی افغانستان معروف به ائتلاف شمال به رهبری برهان الدین ربانی و احمد شاه مسعود گردید، این حمایت باعث تقویت مقاومت در مقابل طالبان گردید و از دیدگاه سیاسی اقشار مختلف افغانستان را کنار همدیگر در برابر طالب قرار داد.
دخالت کشورهای بیگانه در افغانستان
حضور گروه‌های تروریستی در افغانستان دستاویز عمده دخالت نظامی ناتو به رهبری آمریکا در افغانستان بوده است.
بعد از آن ایالات متحده آمریکا با حمایت اعضای ناتو حمله نظامی در افغانستان را آغاز کرد که گروه طالبان حاضر به تحویل دادن اسامه بن لادن به آمریکا نشدند و این موقف این را نشان داد که طالبان اهداف گروه‌های ترورستی حاضر در افغانستان را حمایت می‌کند.
بعد از شکست طالبان و تشکیل اجلاس بن و طرح حکومت موقت اجرائی گردید، که در مرحله بعدی باعث تشکیل لویه جرگه قانون اساسی و بوجود آمدن جمهوری اسلامی افغانستان گردید.
حضور بیست ساله ایالات متحده و اعضای ناتو در کنار تمام معایبش باعث بوجود آمدن یک اداره ملی و حکومت مردم سالار گردید، که تحول بزرگی در عرصه سیاسی افغانستان پنداشته می‌شد.
افغانستان که در تاریخش شاهد حکومت مردم سالار نبود و بیشتر دیکتاتورها و یا حکومت‌های غیر مردمی حاکمیت امورد را در دست داشتند، به یک بارگی حس در دست داشتن قدرت را لمس کرد، این حس باعث بوجود آمدن غرور ملی ‌شد و حس آزادی و انتخاب به مردم امید بخش بود.
آزادی بیان، حق رأی، حق کاندیدا بودن، حق تعلیم و تحصیل و حقوق مدنی متعددی که به خاطر سالیان متمادی جنگ از مردم سلب شده بود، میرفت تا آینده روشنی برای افغانستان رقم بزند، اما همه این حقوق به طور درست برای مردم تفهیم نشده بود و استفاده غلط و سوء از حقوق باعث بروز چالش‌هایی شد، از طرف دیگر در ظاهر انتخابات در افغانستان برگزار می‌شد، اما در واقع انتخاب از جای دیگری تعین شده بود و همه این‌ها باعث میشد تا اشخاصی بدون حس حساب‌دهی به مردم و با پشتیبانی آمریکا و متحدانش افغانستان را به سوی ناامنی و فساد گسترده ببرند.
نظام سیاسی حاکم بر روی کاغذ مشکلات زیادی نداشت اما مجریان نظام افرادی انتساب میشدند که اولویت‌ها و افکار شخصی و قومی بر تمامی منافع و اولویت‌ها ارجحیت داشت و این باعث شد که آرام آرام نفرت مردم نسبت به نظام حاکم بیشتر گردید و با این‌که جمهوری اسلامی افغانستان باعث سرازیر شدن هزاران ملیارد دلار به افغانستان گردید اما این همه کمک نه درست استفاده شود و مردم به علت همین دلیل دستاوردهای بزرگی که افغانستان به آن نایل آمده بود را نادیده بگیرند. و کماکان این دستاوردها که یکی از مهم ترین آن‌ها تربیت نسل جوان تحصیل کرده می‌باشد، هنوز در افغانستان تاثیر گذار است و در آینده نیز تاثیر به سزایی خواهد داشت.
اما در کنار همه این دستاوردها ایالات متحده آمریکا و ناتو با حضور بیست ساله خود در افغانستان با تحمیل نمودن اشخاصی چون اشرف غنی احمدزی بر مردم افغانستان و نهادینه ساختن فساد اداری در ادارات افغانستان مشکلی بسا بزرگتر از گذشته در افغانستان بوجود آوردند، که شاید ریشه کن کردن آن به بهای بسیار گزافی به دست بیاید و نسل‌ها زمان ببرد.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا