اخبار

ناتوانی در محوریت و رهبری اقوام دیگر

نویسنده: محمد اکرام اندیشمند

 

بخش هفتم

تاجیک ها بنا بر هر علت و عواملی، چه بنا بر عدم تشکیلات سیاسی منظم و چه بنا بر نداشتن ساختار منسجم قومی و قبیله ای نتوانستند در جامعۀ کثیرالقومی افغانستان رهبری و محوریت سیاسی در دسترسی به رهبری اقتدار سیاسی ایجاد کنند و در نقش توزیع گر قدرت سیاسی عمل کنند. رهبران تاجیک تبار در این مورد به خصوص در تحولات چهاردهۀ اخیر با ضعف ها و خبط های بسیاری ظاهر شدند و حتی نتوانستند مسیر درست را در مشارکت سیاسی با جوامع دیگر سیاسی و قومی طی کنند.

  • رهبری ناموفق درونی:

رهبران تاجیک ها نه تنها نتوانستند رهبری و محوریت قابل پذیرش برای گروه های مختلف قومی افغانستان به خصوص در تحولات دهه های اخیر ایجاد کنند، بلکه آن ها از شکل دادن یک رهبری فراگیر و قابل پذیرش برای تمام جامعۀ تاجیک افغانستان ناتوان باقی ماندند. حتی دو رهبر اصلی فقید و شهید تاجیک ها استادربانی و احمدشاه مسعود که تا حدی کاریزمای رهبری را در خود ایجاد کرده بودند، نتوانستند در کرسی حاکمیت و قدرت، تمام جامعۀ تاجیک را که بیشتر با هویت های محلی و منطقه ای در داخل افغانستان شناخته می شوند، راضی نگهدارند و تصویر یک رهبری بلامنازعه در میان تمام تاجیک ها را ارائه کنند.

تمام عناصر و چهره های مدعی رهبری برخاسته از جامعۀ تاجیک افغانستان و منسوب به تاجیک ها، با تفکر بسته و انحصاری بسوی رهبری نگاه می کنند. آن ها با این تفکر و در عمل حاضر نمی شوند تا حتی این رهبری ناکام خود را به بیرون از خانواد و وارثان خونی خود منتقل سازند. رهبری در میان تاجیک ها، رهبری انحصاری و شخصی است و قبل از همه بهره گیری از این موقعیت و مالکیت این رهبری را حق فرزندان و وارثان خود تلقی می کنند و هر گز در صدد تعمیم این نقش و این حق برای نخبگان تاجیک نمی شوند. این انحصار گرایی در رهبری موجب آن می شود تا تاجیک ها در درون جامعۀ خود از داشتن یک رهبری فراگیر و مورد پذیرش همه محروم باقی بمانند و نقش شان در رهبری قدرت بسیار ضعیف و غیر موثر باشد.

  • عدم حمایت خارجی:

تاجیک ها در کسب اقتدار و حتی حفظ اقتداری که به خصوص در دو دورۀ کوتاه در اوایل و  اواخر سدۀ بیستم میلادی در افغانستان دست یافتند، از حمایت خارجی که هزینۀ پایداری اقتدار آن ها را تامین کند، برخوردار نشدند. در حالی که بر عکس، مخالفین حکومت و محوریت سیاسی آن ها در هر دو دوره از سوی کشور های خارجی به خصوص پاکستان، دولت ها و کشورهای عرب ثروتمندِ همسو با پاکستان و حتی امریکا و انگلیس مورد حمایت گسترده قرار گرفتند و در سایۀ این حمایتِ نظامی و مالی به کابل پایتخت افغانستان دست یافتند.

بخشی از نبودِ حمایت خارجی به ضعف و ناتوانی های درونی تاجیک ها و نخبگان سیاسی و اجتماعی تاجیک ها بر می گردد. تاجیک ها در هیچ دوره ای به خصوص در دو سدۀ اخیر موفق نشدند تا حمایت و همکاری قدرت ها و منابع خارجی را بسوی خود معطوف دارند. تاجیک ها هیچگاه در لابی گری که یکی از شیوه های مهم و تاثیر گذار در جلب حمایت کشور های صنعتی و مقتدر غربی و اروپایی در کشورهای شرقی و آسیایی به خصوص کشورهای اسلامی است، موفق نبودند. حتی هیچ برنامه ای در این مورد نداشتند. از هیچ دکتر و ماستر تاجیک افغانستان به زبان انگلیسی و عربی در هیچ نشریۀ معتبر منطقه ای و بین المللی این دو زبان، در سه و چهار دهۀ اخیر نوشته و مقاله ای چاپ و منتشر نشده است. این در حالی است که رهبری وزارت خارجه و بخش قابل ملاحظۀ دیپلوماسی افغانستان را در سه دهۀ اخیر، وزیران و دیپلومات های متعلق به قومیت و جامعۀ تاجیک کشور بدوش داشتند.

افزون بر ناتوانی و ناکامی تاجیک ها در کسب حمایت خارجی و لابی گری موفقانه در این جهت، بزرگترین ضعف، خبط و ناکامی آن ها در عدم تغییر دیدگاه و سیاست پاکستان بود که با تاجیک ها سر دشمنی و خصومت گرفت. آن ها به خصوص رهبران شان در چهل سال اخیر نتوانستند پاکستان را قانع سازند که تاجیک ها با پاکستان دشمنی ندارند.

نمایش بیشتر

سیمرغ

سیمرغ یک نهاد فرهنگی و اجتماعی است که با اشتراک جمع کثیری از اندیشمندان، فرهنگیان و نویسنده‌گان در حوزه تمدنی و فرهنگی فارسی_ پارسی تشکیل گردیده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا