رویدادهای فرهنگی

همراهی با رمضان؛ درس‌هایی که از رمضان می‌توان گرفت

درنهایت باید« ربانی» بود، نه «رمضانی»

نویسنده: کمال الدین حامد

بخش پایانی

باتوجه با آیات 183ـــ 185 سوره بقره آیت شماره 183

1.روزه تنها عبادت مخفی است که درمنت‌های اخلاص و صداقت میتواند انجام گیرد. نماز، زکات و حج را مردم می‌بینند ولی روزه را قرآن به صورت إمساک مقرر نموده است که در ظاهر دیده نمی‌شود و إجرای آن نمایانگر إخلاص صرف است برای همین ریا و تظاهردر روزه چندان إمکان ندارد برای این‌که اگر کسی بخواهد تظاهر به روزه داری نماید میتواند اصلا روزه نداشته باشد و اگر کسی روزه داشته باشد دقیقا که از روی إخلاص و صداقت است . (کتب علیکم الصیام ) فرض شده برشما “إمساک ” …

  1. خداوند متعال فرضیت روزه را بصورت واژۀ ماضی یا زمان گذشته بیان فرموده که به نوعی دلپذیرسازی برای بندگان میباشد. درقرآن احکام فرضی یا به صورت “امر” می آید و یا بصورت واژۀ کتابت و صیغه ماضی و یا به صورت های دیگر.

اینجا خداوند بگونۀ از مسلمانان دلجویی میکند به این معنی که روزه فرض شده است و یک جریان اصلی است و به صورت إنشائی مطرح نیست (کتب علیکم الصیام ) فرض شده برشما إمساک (روزه داری )

  1. روزه ادامه یک روند آغازشده در عصر سایر امت‌ها است و بر آنها نیز فرض بوده است و بگونۀ تمام امت‌ها یا بشریت به روزه داری نیاز داشته است که ممکن در جریان تاریخ به صورت ابتدائی بوده و رفته رفته در اسلام به پایه إکمال رسیده است یعنی روزه همان إدامۀ احکام فرض شده بر دیگر انبیا است منتها برای شما تکمیل گردیده است. آنچه دین شناسی تطبیقی نشان میدهد روزه در اکثر ادیان است ولی نه به این صورت کاملی که دراسلام می‌باشد.(کما کتب علی الذین من قبلکم) چنانچه فرض شده بود برکسانی پیش ازشما.
  2. باوجود تعمیم روزه داری اکثر ادیان را ولی روزه کامل، درماه کامل و به صورت إمساک کامل ویژۀ مسلمانان است که روی همین ملحوظ ماه رمضان ماه مهمانی خدا برای مؤمنان میباشد و خداوند متعال نیز برای این مهمانی صرف مؤمنان را دعوت نموده است (یا ایهاالذین آمنوا) ای کسانی که ایمان آورده اید.
  3. فلسفه روزه رسیدن به تقوا است و تقوا که از ریشه وقایه گرفته شده است، به معنی محافظت از هجوم امراض اخلاقی و درونی میباشد.

رسیدن به تقوا از طرق مختلف پیشنهاد شده است که روزه یکی از این راه‌ها است و پیامد تقوا هم به خود انسان برمیگردد پس روزه داری برای تقویه اراده و محافظت خود روزه دار مقرر گردیده است. (لعلکم تتقون) تا این‌که پرهیزگار شوید.

آیت 184 ـــ سورۀ بقره

1.حکم مناسب برای هرشرایط؛ شرایط زندگی افراد همیشه یکسان نمی‌باشد و انسان به لحاظ جسمی حالات مختلفی را تجربه می‌نماید. متناسب با این حالات میتواند از عهدۀ إجرای احکام دینی بیرون شود.
یکی از ویژگی‌های احکام اسلامی انعطاف پذیری این احکام با توجه به توان إجرایی بندگان میباشد و این امر درتمام عبادات قابل لمس است و بخشی اول آیت فوق گویای این وضعیت در إجرای حکم روزه برای مسلمانان است.
وقتی انسان در شرایطی چون سفر و مرض قرار می‌گیرد نمی‌تواند پذیرای احکام شرعی چون شرایط عادی باشد که روی همین ملحوظ پروردگارمتعال رخصت افطار را برای بندگانش پیشنهاد میکند(فمن کان منکم مریضا او علی سفر فعدة من ایام اخر) پس کسی اگر ازشما مریض یا درسفرمی‌باشد پس شمار روزهای روزه داری آنها روزهای غیر از رمضان خواهد بود.

  1. شرایط نباید منتهی به ازبین رفتن اصل تکلیف شود؛ یکی دیگر از خصوصیات احکام در اسلام همان انعطاف پذیری این احکام در إجرای آنها می‌باشد نه در اصل تکلیف. به این معنی که شرایط ویژه می‌تواند شکل ادای برخی احکام را دگر گون و متناسب با ظرفیت مکلف نماید ولی نمیتواند از اصل تکلیف چیزی کم نماید و یا اصل تکلیف را بردارد ودر روزه هم همینطور است و باید قضایی آورده شود نه اینکه اگر کسی مریض یا مسافربود اساسا روزه نگیرد (فعدة من ایام اخر).
  2. یکی از اصول حاکم بر قواعد حقوقی متناسب بودن آنها با قدرت کسانی است که این قواعد بر آنها إلزامی اند.

در اسلام نیز این اصل بگونۀ جدی مد نظر قرار دارد و به صورت مستقل در قرآن کریم آمده است (لایکلف الله نفسا الا وسعها) پروردگار جز به قدر توان کسی را مکلف به حکمی نمی‌کند.

ولی در روزه این امر به صورت ویژه مورد توجه قرار دارد و می‌فرماید(وعلی الذین یطیقونه طعام مسکین) و برکسانی که قدرت روزه داری را ندارد پرداختن فدیه (غذا ) برای نیازمندان لازم است.

  1. پرداختن فدیه به نیازمندان چرا؟

شما تمام ادیان به جز اسلام را مطالعه نمایید در هیچ دینی کفارۀ عبادت به گونۀ که دراسلام است وجود ندارد. درتمام ادیان به شمول مسیحیت، یهودیت و بودیزم ترک عبادت یا کوتاهی در عبادت به نوعی کفاره دارد و معمولا این کفاره یا به شکل ریاضت سخت‌تر می‌باشد و یا به شکل کمک به اهل معبد تبارز می‌یابد و این منجر شده است به ثروت مند شدن کارمندان معابد و در نتیجه آن ادیان قدرت باز تولید إجتماعی خود را از دست داده اند.
اما در اسلام به لحاظ جدیت نقش اجتماعی اسلام و توجه اسلام برای مهیا نمودن یک فضای سالم اجتماعی، کمک به فقرا یا تغذیه نیازمندان در متن احکام دینی قرار داده شده است.
و از جمله احکام دینی در روزه ماه رمضان نیز این امر در موارد مختلفی مدنظر است و از جمله پرداخت فدیه برای فقرا توسط کسانی که قدرت روزه گرفتن را ندارند (وعلی الذین یطیقونه طعام مسکین).

  1. عبادتی سبب قرب بیشتر به پروردگاراست که از سر علاقه مندی باشد.

و عبادت تقلیدی و از سرنا آگاهی اعتباری ندارد و د رروزه هم همین امر مدنظر است و در کمک به فقرا هم همین امر مدنظر است.

یکی از نشانه‌های علاقه مندی یک مسلمان به عبادت، انجام دادن آن به صورت داو طلبانه است و در صدقات هم همینطور است (فمن تطوع خیرا فهو خیرله) کسی که کار خیری “روزه نفلی داو طلبانه یا کمک نفلی و داوطلبانه ” انجام دهد برای او بهتر است.

  1. آثار عبادت همیشه به خود انسان برمی‌گردد و خدا که نیازی به عبادت ما ندارد ولی چون تشخیص خیر برای خودما از جانب خودما در قدرت همه نیست بلکه تعدادی از بندگان است مانند معتادین موادمخدر همان ترک عبادت را خیرمیداند و میگویند وقتی عبادت به فایدۀ خود ماست ما نمیخواهیم آن را بگذار ضرر ببنیم، روی این ملحوظ خدا عبادات را دستوری قرارداد و فرض گردانید ورنه خدا به عبادات ما نیازی ندارد.

درروزه هم همین امر را مورد توجه قرار میدهد که میگوید (و أن تصوموا خیر لکم ) و اگر روزه بگیرید برای شما خیر خواهد بود .

آیت 185 سورۀ بقره

1.(شهررمضان الذی انزل فیه القرآن ) رمضان از رمض گرفته شده است که به معنی سوزاندن میباشد و سوزاندن بدون دود وخاگستر. درحکمت تناسب میان نام ماه رمضان و روزه درماه رمضان گفته شده است که روزه باعث سوزاندن گناهان میشود همانطوریکه رمضان به معنی سوازندن بدون دود وخاگستر است.

  1. در قرآن کریم تعداد ماه‌های قمری دوازده ماه معرفی شده ولی نامی از این دوازده ماه برده نشده است. تنها ماهی که در قرآن از آن نام برده شده است ماه رمضان است که البته این یاد آوری هم به لحاظ روزه در این ماه و به لحاظ نزول قرآن د راین ماه میباشد.
  2. ماه رمضان چون دیگر ماه‌ها یک ماه است و کدام تفاوت ذاتی با دیگران ندارد اما تفاوتی که برای ماه رمضان داده شده همان نزول قرآن در این ماه است.

باید دانست که عظمت ماه رمضان برخواسته از نزول قرآن دراین ماه است و بر مبنای همین عظمت روزه دراین ماه فرض گردانیده شده است.
پس به این نتیجه میرسیم که درنهایت تمام این عظمت‌ها ا زقرآن سرچشمه میگیرد و کتابی که زمان، مکان، واسطه و متعلق نزول خود را مبارک گردانیده است و به گفتۀ اقبال:
چون به جان آید و جان دیگر شود : جان چو دیگر شد جهان دیگر شود.
این‌جا است که میدانیم خداوند مسلمانان را با نزول قرآن به بزرگترین نعمت مفتخر نموده است (شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن ) ماه رمضان ماهی است که قرآن دراین ماه نازل گردیده است.

  1. (یریدالله بکم الیسر ولایرید بکم العسر) مبنای دین بر اساس آسانی و سهولت است.

بجا گفته اند که اگر کسی بخواهد دین دارباشد اسلام را اگر هضم نتواند هیچ دینی دیگری را نیمتواند هضم نماید و هیچ دینی همآهنگ با طبیعت و واقعیت ها ی جاری جامعه برابربا اسلام نمی‌باشد.

  1. درنماز قیام فرض است ولی در صورت داشتن حرج میتوان نمازرا بدن قیام بلکه درحالت نشسته اداکرد و این نشان میدهد که در اسلام عسر ومشقت در قدم نخست برچگونگی ادای احکام تأثیر میگذارد و بعدا برموضوع حکم. به این معنی که د رقدم اول فرضیت شرایط و ارکانی چون قیام و رکوع با پیش آمدن مشقت و حرج مرفوع میگردد و درقدم دوم موضوع حکم بذاته مرفوع می‌گردد.

روی همین ملحوظ آیت مورد بحث ما نیز نشان میدهد که عسر ومشقت برخی فرایض را از دوش ما می بردارد و خداوند متعال هم روی همین حکمت رخصت های متنوعی برای بندگان در ادای فرایض مدنظر قرارد اده است (ولایرید بکم العسر) پروردگار برشما عسر ومشقت را نمی‌خواهد.

  1. انجام عبادت نیز توفیق کاردارد. همانطوریکه گفته شده است بزرگترین صبر صبر درانجام طاعات است و روی همین ملحوظ رسیدگی به مسئولیت ها ی عبادی یک نوع توفیق پروردگاراست و مؤمن باید سپاسگذار آن باشد.

هدایت و توفیق عمل یکی از نعمت های الهی است که شامل حال کسانی مگیردد که ظرفیت آن را بدست آورده باشد . (لتکبروا الله علی ما هداکم …) تاکه شما پروردگار را به بزرگی یاد نمایید برای این‌که شما را هدایت نموده است.

  1. و جملۀ متذکره در آیت فوق نمایانگر یک نکتۀ دیگر نیز است و آن اینکه روزه زمینه ساز هدایت انسان و سپاسگذاری او ا زپروردگاراست.

بارویکرد به سورۀ قدر

ـــ ( انا انزلناه فی لیلة القدر) ما قرآن را درشب قدر فرو فرستادیم.

ـــ آیا قرآن درشب قدر نازل شده است ؟

مسلم است که قرآن ظرف حدود بیست وسه سال ( بیست ودوسال و دوماه و بیست ودو روز) نازل گردیده است که نمیتوان گفت همۀ آن در شب قدر نازل شده است و این شب که یک شب است و بسان همه شب های دیگر دارای محدودیت زمانی یک شب.

مفسرین برای یافتن راه حل این مسأله به دو طرز دید تقسیم شده اند:

اول؛ قرآن دوبار نازل شده است یک بار بصورت یک پارچه از لوح محفوظ به بیت المعموردر آسمان دنیا.
این دیدگاه چندان پایۀ معقول ندارد و پرسش های جدیدی ایجاد میکند به این معنی که لوح محفوظ باید مشخص شود، بیت المعمور درآسمان دنیا کدام است، حکمت این نزول نیم راهی چیست و پرسش های دیگر. اگرچه نقل قول های پیرامون آن صورت گرفته ولی نمیتواند چندان معقول و مقبول جلوه نماید بلکه مشکل پرسش‌ها وسوالات را بیشتر می‌نماید.
علاوه برآن این نوع پاسخ درحقیقت توجیه امری بعد از تحقق آن است که نمیتواند چندان قابل پذیرش باشد و آنچه به عنوان دلایلی از خود قرآن مبنی بر دونوع نزول ذکریافته نمی‌تواند مشخص نماید که منظور از دونوع نزول همان نزول از لوح محفوظ و به صورت تدریجی است.

دوم؛ برخی‌ها گفته اند منظور از قرآن آیات اول قرآن به اعتبار نزول است که هما ن آیات اول سورۀ إقرأباشد.

با وجود این‌که اطلاق قرآن بر برخی از آیاتش معمول است، ولی این نظریه برخلاف ظاهر قرآن ووضعیت نزول می‌باشد. نخست اینکه دقیقا معلوم نیست به لحاظ تاریخی که نزول آیات اوایل سوۀ إقرأ در شبی از شب های رمضان که شب قدر باشد نازل گردیده است. دوم اینکه به لحاظ دستور زبان، هرجا یادی از قرآن بصورت مطلق باشد منظور تمام قرآن است نه بخشی از آن. دراین جا مرجع ضمیر، قرآن بصورت مطلق است که میتوان گفت منظور آیت تمام قرآن میباشد و معلوم است که تمام قرآن در شب قدر نازل نگردیده است.
سوم؛ نظریۀ دیگری وجود دارد مبنی بر این‌که قرآن دوبار نازل گردیده یک بار بصورت کل برپیامبراکرم  که درشب قدر بوده است و بار دیگر بصورت تدریجی که ظرف بیست وسه سال میباشد.
آیت صدوچهارده سورۀ طه إشاره به همین دارد آنجا که میفرماید( ولاتعجل بالقرآن من قبل أن یقضی إلیک وحیه ) پس نسبت به (تلاوت) قرآن عجله مکن، پیش از آنکه وحی برتو تمام شود) و آیت شانزدهم سورۀ قیامة هم همینطور است ( لاتحرک به لسانک لتعجل به ) زبانت را به خاطر عجله برای خواندن قرآن حرکت مده )نزول دفعی که بصورت یکجایی نازل شده و درقرآن درقالب واژۀ إنزال  مستعمل شده است.
این نزول را نزول دفعی یا یکبارگی گفته میشود و دربرخی آیات قرآن به همین نوع نزول إشاره شده است مانند آیت اول سورۀ ابراهیم که میفرماید ( کتاب انزلناه الیک …) کتابی است که فروفرستادیم برتو…و به لحاظ قواعد زبان عربی نیز إنزال یا باب إفعال برای نزول یکجایی استفاده میگردد و جالب این است که درهرسه مورد که نزول در شب قدر مطرح است از واژۀ إنزال استفاده شده است. آیت صدوهشتاد وپنج سورۀ بقره، سورۀ قدر و آیت سوم سورۀ دخان. نزول تدریجی که همان طول تاریخی بیست وسه سال میباشد و درقرآن درقالب واژۀ تنزیل یا باب تفعیل به آن إشاره شده است همانطوریکه درسورۀ شورا میخوانیم (… تنزیل من حکیم حمید ) نزول یافته از جانب ذات با حکمت و ستودنی.

چهارم؛ برخی های دیگر میگویند این نزولی که در سوره قدر از آن یاد شده است نوعی توصیف کیفی برای قرآن است و به معنی مشهور ( فروفرستادن ) نمی‌باشد.
وباید آن را اینطور توجیه کرد(ما قرآن را درشب قدر به مستوای فهم بشر فرود آوردیم …) قرآن سخن پروردگار است و نه ازجنس سخنان بشر و بشر صرف قادر است سخنان از جنس سخن خودشان را بفهمند و سخن پروردگار باید در این قالب تنزیل داده شود تا قابل درک وفهم بشر گردد.
به این معنی که قرآن از حالت مجرد به حالت زبانی (عربی) نزول یافته است و به این صورت، إنزال به معنی نزول ذاتی است نه نزول یا انتقال موضعی. نزول ذاتی یعنی تبدیل و انتقال به صورت مکانی صورت نمیگیرد بلکه به صورت تبدیل جابجا صورت می پذیرد. باتوجه به این تیوری، قرآن کریم یکبار به صورت ذاتی حالت زبانی یافته است که آن در رمضان بوده و یک باردیگر به صورت موضعی انتقال یافته در ظرف بیست و سه سال که آن را تنزیل گفته میشود. این توجیه به لحاظ معقولیت تاحدی پرمحتوا و غیر کلیشۀ است و درعین حال پرسش های مدرنی را که در ارتباط با فهم هرمنوتیکی یک متن پیش می آید نیز تاحدی مرفوع میسازد ولی نمیتواند باتوجه به ساختار متن قرآن خیلی موفق باشد برای اینکه بصورت عام، نزول درقرآن به همان معانی معروف اش بکاربرده شده است و جواب متذکره میتواند صرف نشانگر یک راه بیرون رفت از پرسش اولی باشد نه کشف یک حکمت موجود از قبل. برخی دیدگاه‌های دیگری نیز مطرح شده است که چندان مورد توجه قرار نگرفته اند. به هرصورت دیدگاه اول که نظریه مشهور است از طریقی منسوب است به ابن عباس و این‌که ابن عباس آن را ازکس شنیده یا اجتهاد کرده مشخص نیست وآنچه مشخص است وی این جواب را برای حل این سوال ارائه نموده است نه اینکه قبلا به گونۀ تفسیری آن را ارائه نموده باشد وبازهم ما گرفتار همان توجیه های بعد از وقوع می‌شویم.
دیدگاه دوم که ساده تر بوده و آغاز نزول قرآن را شب قدر میداند در عین حالیکه باسیاق خود قرآن چندان جورنمی آید (چون ما میدانیم که مرجع ضمیرکل قرآن است) باید فرض کرد که آیات اوایل سورۀ علق نیز دررمضان نازل گردیده باشد و اگر نقلی هم شده که گویا آغاز نزول وحی در رمضان و شب قدربوده چندان دقیق نیست برای اینکه این نقل هم بعد از پیش آمدن همان سوال ارائه گردیده و قبل از پیدایش این سوال کسی نگفته که آغاز نزول شب قدر بوده است و در نهایت مبتنی بریک فرضیه میشود.

نظریه سوم با این‌که می‌تواند از مشکلات دودیدگاه اولی به دور باشد اما گرفتار مشکل بزرگتر از آنها میگردد برای اینکه نمتواند مشخص نماید که قرآن چگونه یک بار بر پیامبر کلا نازل شده و بعدا به تدریج آمده است درحالیکه هیچ جای دیگری از پیامبراکرم و یا شخص دیگری از یارانش این مسأله یاد آوری نگردیده است.
دیدگاه چهارم که یاد آوری شد، به هرصورت ما درصدد داوری میان این ها نیستیم ولی میتوانیم بگوییم با پذیرش فرضیه نزول آیات آغازین درشب قدر و رمضان، دیدگاه دوم مشکلات کمتری دارد و با ظاهر قرآن نیز سازگاری بیشتری.

شب قدر درکدام ماه است؟

با یکجا قراردادن آیت صدوهشتاد وپنج سوره بقره و سوره قدر میتوان یافت که شب قدر در رمضان است.
خصوصیت های زمانی در شریعت مبتنی برتاریخ شرعی است نه بر نظام حاکم براوقات وفصول سال. ورنه شب قدر یک سال دقیقا باید در همان شب و فصل سال باشد نه در دوران مبتنی برحرکت مهتاب که شب قدر را در طول فصل در گردش قرارداده است. پس به این نتیجه میرسیم که شب‌ها وروزهای شرعی را نمیتوان با خصوصیات فصلی و هوای حاکم برفصول شناخت بلکه بصورت توقیفی تنها میتوان از نقل استفاده کرد و بدون چون و چرا پذیرفت. فراموش نکنیم که تمام تعیین اوقات های جهان چه سیاسی و چه اجتماعی ـــ فرهنگی  همه مبتنی بر تعیین توقیفی اند و متناسب بر نظم حاکم بر فصول نمی‌باشد.

ـــ حدأکثری تعیین شب قدر:

از اکثر قراین اینطور مستفاد می‌شود که شب قدر در ماه رمضان است و به لحاظ معرفت شناختی ظن قریب به یقین نشاندهندۀ همین امر است.
اما رمضان هم یک ماه کامل است و معمولا دارای سی شب و شب قدر هم که مسلما یک شب است مصادف با کدام شب از شب های رمضان میباشد؟
قراین برگرفته از احادیث نشان میدهد که باید در دهه سوم رمضان قرار داشته باشد و قرآن خود دراین امرساکت است و طبعا قراین بدست آمده از روایات با مقایسه قراین خود قرآن د رجایگاه ضعیف تری قراردارد. درنتیجه میتوان گفت که شب قدر به گمان قریب به یقین درماه رمضان قراردارد و به گمان غالب دردهۀ سوم رمضان می‌باشد. نقل اعتکاف و شب زنده داری پیامبراکرم دردهۀ سوم که از طریق احادیث ثابت است، نشاندهندۀ قرارداشتن شب قدر در دهۀ اخیر می‌باشد. به لحاظ جایگاه خاصی که عدد تاق درفرهنگ اسلامی دارد، این شب شب تاق خواهد بود . بیست ویکم، بیست و سوم، بیست وپنجم، بیست وهفتم و بیست و نهم.

ـــ چرا؟

آیا پروردگارنمیتوانست تاریخ دقیق شب قدر را که این همه از آن یادکرد، بیان می‌نمود؟
مسلما که می‌توانست. ولی دو پیامد مثبتی را که الحال دارد آنوقت نمیداشت:
یک، عبادت پرستش آگاهانه و از روی عشق میباشد نه انجام مأموریت خشک برای بدست آوردن مزد. تعیین و طبقه بندی بسیاری از عبادات درعین حالی‌که تبارز صورت إجرایی شریعت اسلامی میباشد، معنای عبودیت را زیرشعاع قرارداده است و مؤمنان به صورت ماشینی به إجرای اتوماتیک شعایر میپردازند و به آگاهی معنوی کمتر میرسند که درنتیجه ما هم عبادت داریم و هم جنایت برای اینکه اکثریت قریب به اتفاق رشوت خواران، قاچاقبران، رشوت خواران و سایرجنایت کاران دیگر هم دست به این جنایات میزنند و هم اهل نماز وروزه اند.
خداوند خواست تا این امر در شب قدر پیش نیاید وشب قدر با این عظمت گرفتار شعارگرایی مزمن نگردد و با بارمعنوی خود همانطورمورد عشق وعلاقه بندگان قرارداشته باشد.
دو، عبادات که تاریخ معین دارند ضرورت به تلاش و جستجو ندارند بلکه با رسیدن زمان آن مردم به آن میپردازند ولی در شب قدر این منوال در نظر گرفته نشده است بلکه برای راه اندازی تلاش بندگان بخاطر یافتن آن، تاریخ معینی برایش در نظر گرفته نشده است.
مؤمن درجستجوی حق وحقیقت بیشتر است و این جستجو هم عبادت است و هم معرفت. باید برای یافتن شب قدر تلاش صورت گیرد که از یک جانب هرشب، شب قدر گردد تا قدرش بدانی و از طرف دیگرآگاهی بندگان نسبت به هدفی که نصب العین تلاش شان است، بالا رود و از روی آگاهی از شب قدر پذیرای شود برای اینکه ما میخواهیم درمقدرات یک سالۀ ما تغییر مثبتی رخ دهد وخود نیز باید از آگاهی به مسئولیت‌ها و قدرت خویش غافل نباشیم.

ـــ شب قدر یعنی چه ؟

شب قدر شب شکر است برای اینکه بزرگترین نعمت پروردگار دراین شب نصیب بندگان گردیده است که قرآن است.
قرآن سرآمد تمام نعمت ها و إتمام حجت پروردگار نسبت به بشریت میباشد وباید همه ساله این سال شب یا سال روز گرامی داشته شود. شب قدر شب برکت است برای اینکه این شب از نزول قرآن برکت یافته است ( إنا انزلناه فی لیلة مبارکة ) شبی که مبارک است و میمون. باید ازبرکات این شب مستفید شد و محروم نماند.

ـــ ” قدر” توضیح مفهومی

1.قدر چه معنی دارد؟

ناگفته نماند که تمرکزما روی مفاهیم واژه های مستعمل در قرآن، با توجه به موارد مشابه د ر خود قرآن میباشد و اینطوری از یک جانب میتوانیم به لحاظ معرفتی اطمینان بیشتری بدست آوریم و از طرف دیگر گرفتار بحث و جدل های حاشیۀ نگردیم.
قدر در قرآن به صورت عام به سه مفهوم استفاده شده است:
یک، به معنی منزلت و جایگاه . همانطوریکه این واژه با همین مفهوم در زبان فارسی نیز مستعمل است. قدر کسی را دانستن یعنی جایگاه درخور اورا رعایت کردن و منزلت اورا پی بردن.
درقرآن به این مفهوم از جمله در آیت نودویک سورۀ انعام آمده است آنجا که میفرماید ( ماقدروا الله حق قدره ) به طور باید منزلت پروردگار را نشناخته اند.
دو، بمعنی تقدیر وسرنوشت. البته تفاوتی وجود ندارد که این واژه به فتح دال تلفظ گردد یا به سکون دال و رأ. چون اصلا به فتح دال میباشد.
واژۀ تقدیر نیز از همین ریشه است و واژه های چون قضا وقدر نیز برهمین معنی مستعمل می‌باشند.
قدر به این معنی نیز مشهور بوده و به عنوان یک اصطلاح رایج میان ما نیز موجود میباشد آنجاکه میگویند هرچه قضا وقدر الهی باشد.
درقرآن، ازجمله آیت چهلم سورۀ طه به همین مفهوم آمده است و خداوندمتعال فرموده (جئت علی قدریا موسی ) تو بنا بر مشیت و تقدیر الهی آمدۀ.
سوم، به معنی سختی و مشقت . قدر یعنی تنگی و سختی آنطوریکه دیده میشود به این مفهوم تا حدی با واژۀ قدرت و اقتدار مناسبت پیدامیکند چون قدرت هم زمانی تبارزمی یابد که برای هضم و ازبین بردن سختی ها مدنظر باشد.
بنا بر همین استعمال است که واژۀ ” قادر” برای خداوند متعال به معنی دارای جایگاه یا سرنوشت ساز نمی آید بلکه به معنی توانا که مرتبط با مفهوم سوم واژۀ قدر است، می آید.
درقرآن، یکی از آیات اوایل سورۀ فجر نشاندهندۀ استعمال آن به همین معنی میباشد آنجا که آمده است (فقدر علیه رزقه ) پس تنگ ساخت بر او روزی اورا.

ـــ شب قدر به کدام معنی میباشد:

یک نگاه کلی به شب قدر و جایگاه آن درقرآن و احادیث نشان میدهد که واژۀ قدر این جا به معنی اول ودوم میباشد و معنی سوم چندان موافق نیمتواند باشد.
با توجه به مفاهیم فوق میتوان گفت شب قدر به معنی شب با منزلت و با عظمت است و این منزلت و عظمت هم روشن است که عبادت در آن برابر با عبادت هزارماه میباشد.
و شب قدر به معنی شب تقدیر و تعیین سرنوشت است و این امر هم روشن است برای اینکه سرنوشت یکساله انسان ها در همین شب معین و مقدر میگردد ودرحقیقت کلید میخورد.

ـــ  چرا باید تقدیر واندازه شود ؟

نخست: درکائنات همه چیز مقدر و با اندازه است.
زندگی، نظام حاکم برتکوین، موجودات فریکی، عقول، حرکت، تاریخ و…
این نظام با اندازه نشان دهندۀ سنخیت با حیات و ظرفیت های انسانی است ورنه پروردگار که خود آفرینندۀ اندازه ها است و نیازی به این اندازه گیری ندارد.
یکی از آیات سورۀ حجر میفرماید( وإن من شیئ الا عندنا خزائنه و ماننزله الا بقدر معلوم) هرچیزی بصورت بی پایان نزد ما است ولی ما به اندازۀ معلوم آن را میفرستیم . درجای دیگری فرموده است ( وکل شیئ عنده بمقدار) هرچیزی نزد او به اندازه است. همچنان جای دیگر( وانزلنا من السمأ ماء بقدر) ما آب را از آسمان به اندازه فرو می آوریم.

دوم: دراین شب امور وسرنوشت یکسال بندگان مقدر و اندازه میگردد . آنجا که فرموده است ( فیها یفرق کل أمر حکیم ) در این شب هر امر مهمی مشخص می شود.

ـــ چرا ” لیلة القدر” یا شب قدر نه روزقدر؟

به لحاظ جایگاه قرآنی شب دارای مزیت های است که آن را مناسب تعیین مقدرات و إعطای عظمت مینماید. به لحاظ إجتماعی نیز شب زمان تصمیم گیری و به نوعی زمان ارادۀ عقلانی برای انسان ها میباشد و معمولا شب ها است که تصامیم مهم و سختی گرفته میشود و همچنان شب زمان بدست آوردن فرصت تفکر و آرامش است آنجا که خداوند شب را به عنوان لباس برای انسان معرفی نموده است.

درقرآن برخی نشانه‌های توجه به شب اینها اند: یک، عروج ملکوتی انسان درشب صورت میگیرد و معراج انبیأ من جمله پیامبراکرم نیز شب بوده است چنانچه میفرماید ( سبحان الذی أسری بعبده لیلا من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی …) پاکی آن ذاتی را که به سفر شب برد بنده اش را شب از مسجد حرام تا مسجداقصی ( قدس ).

دو، أمر به تهجد در شب شده است و اساسا تهجد نماز شب را گفته میشود و به گفتۀ پیامبراکرم بهترین نماز بعد فرایض پنجگانه همان نماز شب است و قرآن میفرماید ( ومن اللیل فتهجد به ..) درشب نماز بگذار…
سه، یکی از نشانه‌های بندگی خالصانه شب زنده داری است و نجوای شبانه می‌باشد.
بنده درخلوت شب که دیگران در آرامش و آرمیده اند بیدار و به یاد یار می باشند و شب را در سجده وقیام زنده نگه میدارند. درقرآن کریم آمده است ( والذین یبیتون لربهم سجدا و قیاما ) و کسانی که درحال سجده و قیام برای پروردگارشان شب میگذرانند.

چهار، درقرآن پروردگار متعال سه بار به شب سوگند خورده است و میدانیم که سوگند پروردگار به أشیاء نمایانگر أهمیت آنها یا أهمیت دادن به آنها میباشد و خداوند هم به شب سوگند یاد کرده است تا اهمیت زمانی شب تبارزیابد و ما بی التفات به این اهمیت نباشیم:
( واللیل إذا عسعس ) سوگند به شب هنگامی که به آخر رسد. عسعسه تاریکی رقیق را گفته می‌شود.
( واللیل إذا أدبر ) سوگند به شب هنگامی که پشت کند و به پایان رسد.
( واللیل إذا یسر ) سوگند به شب هنگامی ( بسوی روشنائی روز) حرکت نماید.
پنج، مناسب ترین زمان استغفار یا طلب مغفرت گناهان هم دامن شب معرفی شده است و استغفار همان إعتراف به گناهان است که توأم با طلب آمرزش صورت میگیرد و مقدمۀ برتوبه میباشد به این معنی که توبه رجوع ازگناه کردن است با تصمیم و إراده و این رجوع باید توأم با طلب آمرزش ازگناهان گذشته باشد که هرطلب آمرزش موقوف به إعتراف به گناه است و روی همین ملحوظ إعتراف به گناه د راسلام جایگاه ویژه دارد و به معنی نوعی قرار گرفتن در زیر باران رحمت الهی است نه به معنی رعب و ترس برخواسته ازشکوه پروردگار آنطوریکه برخی غربی ها در بارۀ اسلام فکرمیکنند . قرآن کریم میفرماید (وبالاسحار هم یستغفرون ) و درسحرگاهان آنها آمرزش میطلبند…

ـــ شب قدر کجا؟

برخی دوستان سوال می‌کنند که به لحاظ تفاوت طول جغرافیای زمانی میان کشورهای مختلف، همیشه در ساعات که دریک کشور شب است درکشور دیگر شب نمیباشد و این باعث میگردد که شب قدر برای برخی اساسا میسر نباشد و یا اینکه اساسا یک شب نباشد!

فراموش نکنیم که در قرآن ” لیلة ” آمده است که به لحاظ إلصاق تأ وحدة در جنس لیل یا شب به معنی یک شب کامل میباشد و شب کامل کرۀ زمین همان شب  درطول بیست و چهار ساعت یا در طول یک دور وضعی زمین برمحورخود است و به این معنی در طول بیست وچهار ساعت یک شب کامل قراردارد و ممکن است به لحاظ ساعات تفاوتی باشد ولی به لحاظ کل بیست و چهار ساعت تفاوتی وجود ندارد.

یعنی شب ما إلزاما در آمریکا شب نیست ولی دربیست و چهار ساعتیکه شب ما درآن قراردارد شب آمریکا نیز قراردارد منتها با تفاوت آغاز وپایان ساعات.

درحقیقت شب قدر یک شب کامل کرۀ زمین است و کسی در زمین از آن محروم نمیباشد و هم یک شب است نه شب های متعدد.

تنزل الملائکة والروح فیها

ـــ نزول فرشتگان
کدام دسته از فرشته‌ها ؟
فرشته‌ها درقرآن با دسته‌های متفاوتی معرفی شده اند و نشان میدهد که به نوعی تنظیم کار برآنها نیزحکم فرما است و هریکی مسئولیت خود را دارد وبه آن رسیدگی میکند.
برخی ازاین دسته‌ها که درقرآن مورد یاد آوری قرارگرفته اند اینها اند:
1.( النازعات ) بیرون کنندگان به سختی . که درسورۀ به همین نام یاد آوری شده اند و مسئول بیرون کردن روح افراد جنایت کار اند.

  1. ( المدبرات ) تدبیرکنندگان امور بندگان یا همان پلان گذاران.
  2. ( الزاجرات ) بازدارندگان.
  3. ( الناشرات ) نشرکنندگان و نشردهندگان حق.
  4. ( الصافات ) آنانیکه درصفوف بسته همیشه آماده اند.
  5. ( القابضات ) آن طوریکه درقرآن به آنها اشاره شده است (یتوفاکم ملک الموت ) یعنی اینها گروهی تحت امر فرشته مرگ اند یا مسئول قبض ارواح اند.
  6. ( الفارقات ) فرق کنندگان میان حق وباطل.
  7. ( کاتبین) نویسندگان اعمال بندگان یا ثبت کنندگان عملکرد بندگان ( کراما کاتبین)
  8. ( حافظین) نگهدارندگان بندگان یا همان محافظان غیرمرئی انسان ها ( وان علیکم لحافظین )
  9. ( مستغفرین ) آمرزش خواهان برای بندگان ( یستغفرون لمن فی الارض)
  10. ( مصلین ) درود فرستندگان به پیامبران و به ویژه پیامبر اکرم ( یصلون علی النبی )
  11. و …. گروه‌های زیادی اند که در قرآن معمولا در اوایل برخی سوره‌ها مورد تصریح قرار گرفته اند که ما فقط خواستیم از سوره های مختلف برخی را صرف نام ببریم.

ــ کدام گروه‌ها درشب قدربه زمین می آیند؟

این امر مشخص نشده است ولی معلوم است که برخی از این گروه ها همیشه با انسان ها است مانند کاتبین و برخی دیگر صرف وظایف مشخص و کوتاه را پیش میبرند مانند قابضات و بیشتر گروه های درشب قدر به زمین خواهند آمدند که کار شان متعلق به تعیین سرنوشت انسان ها باشد مانند مستغفرین و مدبرات .

ــ چرا تقدیر امور درشب؟

تقدیر اموردرشب قدر بازهم گوشۀ از ربوبیت الهی است و پروردگار به لحاظ پیامدهای تربیوی برای بندگان این امور را در شب قدر تعیین سرنوشت میکند.
خداوندمتعال میفرماید ( بإذن ربهم من کل أمر) نزول فرشتگان و تقدیر امور همه به اذن و دستور پروردگار آنها صورت میگیرد برای انجام هرکاری…

ـــ سلام هی حتی مطلع الفجر

ـــ  سلامتی است این شب تا طلوع صبحگاهی.
سلام یعنی چه؟
ـــ سلام به معنی سلامتی و تندرستی جسمی و اخلاقی میباشد ولی با تناسب به همین معنی به معانی دیگری نیز آمده است.
سلام بروزن کلام اساسا اسم مصدر است به معنی محفوظ بودن از بلیات را گفته می‌شود.
دراین جا باتوجه به موارد متعدد قرآنی میتواند توجیه های متفاوت ومتعددی داشته باشد:
اول، سلام به معنی لطف و عدم ستم میباشد مطابق با آنچه در این آیت آمده است ( الملک القدوس السلام …) مالک، منزه و سالم ازستم کردن.
به این معنی شب قدر تا صبح شب لطف بی پایان پروردگار است و شب زنده داران ازهرگونه ستم درامان میباشد و مشمول لطف الهی قرار میگیرند.
دوم، سلام برای عبادت کنندگان و شب زنده داران است . دراین جا سلام به معنی دعای سلامتی و تحیه میباشد . یعنی سلامتی باد بر شب زنده داران شب قدر و این سلامتی دراین شب تا صبح ادامه خواهد داشت.
آنطوریکه در جای دیگری قرآن کریم آمده است ( سلام علیکم طبتم فا دخلوها خالدین ) سلامتی باد برشما و پاک و پسندیده بودید و درآیید به بهشت بطور ابدی.
سوم، سلام سعادت و نیک بختی را نیز گفته میشود که با اندک تفاوتی همان معنی اولی میباشد.
این یعنی تقدیر امور بشر درشب قدر برای سعادت بشر است و این سعادت تا صبح ادامه دارد ولی این بشراست که گاهی از این فرصت استفاده نمیکند و پشت میگرداند.
کسانیکه در زیر نور آفتاب چشم‌هایش را می بندد به این معنی نیست که شب شده است بلکه به این معنی است که خود دنیای خود را شب کرده است ورنه آفتاب که میدرخشد.

ـــ کدام دعاها؟
شب زنده داری شب قدر یک امر آزاد است و کدام محدودیتی به لحاظ شکل عبادت ندارد یک مؤمن میتواند هم نماز بگذارد و هم ذکر و نیائیش نماید و هم تفکر و مراقبه داشته باشد ولی آنچه مهم است درکل تلاش نماید جهت هرچه بیشتر نیایش و عبادت.
با آنهم از پیامبر اکرم این دعا نقل گردیده است ( اللهم انک عفوکریم تحب العفو فاعف عنی ) پروردگارا بیشک تو ذات بخشنده و آمرزنده هستی از من درگذر. . یک مسلمان میتواند این کلمات و دعا را به هرزبان که تکلم میکند بگوید و از خدا بخواهد اورا مورد آمرزش قرار دهد و کدام محدودیت زبانی ندارد و هرمسلمان میتواند این مفاهیم را به هرزبان بگوید.
ــ ازپیامبراکرم نقل دیگری است که در همین شب ازجانب خداوند متعال برای اهل زمین یا بندگانش گفته میشود ( مامن مستغفرأستغفرله  مامن سائل أعطی له ) آیا آمرزش خواهی است که بیامرزمش و آیا طلبکاری است که عطایش کنم ؟ …

روزه و صدقه افطار

” زکاة الفطر طهرة للصائم من اللغو و الرفث و طعمة للمساکین ” صدقه فطر موجب پاکی روزه دار از بیهودگی‌ها وخطاهای روزه دار و تغذیه برای نیازمندان میگردد( ” کنا نخرج ر فی عهد رسول الله یوم الفطر صاعا من طعام و کان طعامنا الشعیر و الزبیب و الاقط والتمر “) ما در عهد رسول خدا یک صاع به عنوان صدقه فطر ازخوراکی می پرداختیم که خوراکی های ما آنزمان جو، کشمش، کشک و خرما بود( اسلام اینجا نیز پای مستمندان را در تکمیل عبادت روزه داری پیش کشیده است و طبق معمول خود راه عبور این عبادت را از کمک به مستمندان به سوی خدا ترسیم کرده است . به لحاظ اجتماعی اگر یک لقب به دین اسلام داده شود همانا لقب ” صدقه محور ” است و هیچ آئین ودینی به اندازۀ اسلام برصدقات تاکید نکرده است و هیچ آئین و دینی برابر با اسلام بر دادن کمک به مستمندان تشویق ننموده است.
صدقه فطر نیز از همین باب است وفرقی نمیکند ما نام آن را ” صدقة الفطر ” بگزاریم ویا چیزی دیگری ولی مهم آن است که به عنوان مکمل روزه داری بر روزه داران لازم گردانیده شده است . نکته های ظریفی در این باب و جود دارد که خالی از لطف نیست یاد آوری شود : یک، صدقه فطر برخلاف زکات بر محوریت مقدار نصاب و اهلیت شخص روزه دار دورنمی زند بلکه برروزه دار لازم است تا به صورت ” سرانه ” آن را بپردازد و به این معنی که تمام اعضای خانواده یک روزه دار أعم از بزرگ و کوچک برای تمام اعضای خانواده یک فقیر أعم از بزرگ وکوچک کمک غذایی میکند و دراینجا نیاز تغذیه اهمیت دارد ونیاز تغذیه مبتنی بر قدرت تغذیه است نه مبتنی برسن وسال و اهلیت حقوقی درحالیکه قدرت تغذیه و نیاز به تغذیه شامل تمام اعضای یک خانواده میشود و هیچ تفاوتی میان بزرگ سال و کوچک در نیاز غذایی و جود ندارد . دو، صدقه فطر بنا بر روش پیامبراسلام (ص) مستقیما نیاز غذایی یک فقیر را نشانه رفته است و مستقیما از مواد غذایی اولیه نام برده شده است.
به این صورت صدقه فطر ماهیت خود را از زکات جدا میکند به این معنی که زکات نوعی ” مالیات دینی ” است درحالیکه صدقه فطر نوعی ” کمک غذایی ” اولیه برای فقرا می باشد.
سه، نام‌های مواد متذکره در احادیث نشان میدهد که مواد غذایی هرمنطقه برای اهالی همان جا اهمیت دارد به این صورت که مواد اولیه غذایی هرمنطقه در وهله اول باید مد نظر گرفته شود. ممکن است مواد اولیه یک منطقه تا منطقه دیگر به ویژه از یک کشور تا کشور دیگرفرق کند و نیازهای غذایی یک جامعه تا جامعه دیگر متفاوت باشد. امروز در جنوب آسیا بعد از گندم حبوبات و به ویژه نخود و لوبیا اهمیت غذایی دارد در حالیکه در جنوب شرق آسیا برنج در ردۀ اول و گاهی بعد از گندم قرار میگیرد و در هردو منطقه خبری از مواد اولیه بودن خرما نیست . برخی ها تلاش دارند تا نشان دهند که خرما اهمیت غذایی بالایی دارد درحالیکه مواد اولیه غذایی بودن را نرخ تولید دهقانی یک منطقه تعیین میکند نه قدرت غذایی درونی یک ماده . درشرق میانه خرما در قدیم ماده اولیه غذایی بوده و امروز نیز اهمیت دارد ولی در سعودی و امارات حداقل جزء از مواد اولیه محسوب نمیگردد . لذا اگر بر پرداخت خرما مستقیما تاکید صورت گیرد، درعین حالیکه برای تعداد روزه داران مقدورنیست؛ کمکی به حال فقیرنیزنمیکند چون با توجه به مینوی تغذیه در کشورما کسی خرما را بجای نان تناول نمیکند در حالیکه عربستان عصرنبوی خرما بجای نان تناول می شده است.
چهار، پول نقد بهترین است. تا اوایل قرن سه هجری بخش عمدۀ معاملات شبه جزیره بر محوریت اجناس صورت میگرفت. شبه جزیره عرب محوریت پول نقد را در معاملات بعد از فتح ایران و روم شرقی پذیرفتند ورنه قبل از آن سکه های درهم دینار ” ثمن ” نقد محسوب می شد اما در محور تورم قرار نداشت و میزان تورم را قدرت خرید و عرضۀ حیوانات مانند شتر وگوسفند تعیین میکرد. اینجا است که پرداخت جنس به لحاظ محوریت اهمیت اولی می یابد و پول نقد در درجه دوم قرار میگیرد . ولی امروز که پرداخت نقدی در سکوی اول ایستاده است، پرداخت آن به صورت صدقه وبه صورت معامله راهکار بهتری می باشد.

درنهایت باید «ربانی»بود، نه «رمضانی»

” کن ربانیا ولا تکن رمضانیا ” ( الهی باش و رمضانی مباش )
در پایان ماه مبارک رمضان قرار داریم، نشود که ما به صورت ” رمضانی ” شده از آن فارغ شویم و به ” الهی ” شدن نرسیده باشیم.
نکته‌ی مهمی که در جمله ی فوق وجود دارد این است که یک روزه دار باید از ” رمضان ” ویا روزه داری عبور کند وبه ” ربانی ” بودن ویا همان ” الهی” شدن برسد، و رمضان وروزه داری به خودی خود یک هدف نیست و پروردگار متعال نیازی به عبادت ما ندارد واین عبادات است که ما را به یک جایی ( الهی شدن ) باید برساند واگر نرسیدیم باید بدانیم که ما از رمضان عبور نکرده ایم و ” رمضانی” باقی مانده ایم.
” ربانی ” بودن مرتبه‌ی بالایی از کمال انسانی و بندگی است. ربانی بودن در حقیقت ظهور تجلی تربیه‌ی پروردگار در وجود تو می باشد آنجا که پروردگار خود را ” رب العلمین ” می‌نامد وتو بخشی از این “عالمین ” ( جهانیان ) هستی وباید ربوبیت او (نشانه های پرورش) او دروجود تو ظهور نماید وتجلی کند. نشانه های تربیه پروردگار نهادینه شدن مواصفات و ویژگی هایی است که در طول تربیه تبدیل به یک سرشت می گردد. پروردگار این ویژگی ها را در اواخر سوره ی فرقان تحت عنوان ” فرقان خاص” ردیف نموده است، و واجدین این ویژگی‌ها را ” عبادالرحمن ” خوانده است.
اگر رمضان به خودی خود یک هدف باشد دیگر تمام شده است. اگر ماه خیروبرکت بود تمام شد، ماه گذشت ورحمت بود وتمام شد، ماه سخا وتعاون بود تمام شد، ماه بندگی وعبادت بود وماه تقرب وفضیلت بود تمام شد. ولی پرسش اصلی این است که آیا وظیفه ما هم تمام شد؟
اگر رمضان را بذاته هدف می دانستیم، بلی بدون شک تمام شد ولی اگر رمضان راهی بود به سوی تقرب به پروردگار و اگر رمضان دریچه ای بود به سوی فضیلت وانسانیت این دریچه باز شد و باید از این دریچه عبورنموده باشیم وبه این فضیلت‌ها رسیده باشیم و بسیار واضح است که خود دریچه هدف نیست بلکه هدف اصلی فضیلتی است که از طریق عبورازاین دریچه باید به آن رسید. تربیه گاه رمضان به پایان خود برای یک سال رسید واین یک برنامه بود اما برای ما مهم این است که از این برنامه چه چیزی بدست آوردیم. تا سال آینده روزه گرفتن الزامیت ندارد اما گذشت و رحمت الزامی باقی می‌ماند. تا سال دیگر روزه گرفتن فرض نیست ولی سخا وتعاون تمام نشده است وتا زه آغاز کار است. تا سال دیگر تراویح وختم مسنون نیست اما تحول درون تو هنوز در آغاز کار است وباید ادامه یابد.
انسان میان ” سرشت” حیوانی والهی در نوسان است. وآغازین کنش و واکنش آن برخاسته از سرشت حیوانی آن است آنجا که می فرماید” ان الانسان خلق هلوعا اذا مسه الشرجزوعا واذا مسه الخیر منوعا ” ودر ادامه باید به سرشت الهی نزدیک گردد وآرام آرام از سرشت حیوانی خد فاصله گیرد ” الا المصلین ” …. وبه درجه ” ربانی ” برسد.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا