رویدادهای سیاسی

هجومی که دیدگاه اسرائیل را دگرگون نمود

نویسنده: پتریک کینگزل

ترجمه: خواجه بشیر احمد انصاری

نیویورک تایمز

14 اپریل 2024 م

یادداشت مترجم:

علیرغم تمایل روزنامه نیویورک تایمز به طرفداری از روایت صهیونیستی، این مقاله تا حد زیادی بر اهمیت حملات مستقیم ایران علیه اسرائیل روشنی افگنده و آن را “پارادایمی کاملاً جدید” در روابط ایران-اسرائیل نامیده است. این مقاله که به قلم پتریک کینگزلی، رییس دفتر نیویرک تایمز در قدس؛ شخصی که بر خبرنگاران سراسر منطقه نظارت دارد، نگاشته شده است، آغاز خوبی برای فهم این پارادایم خواهد بود.

هجوم بی پیشینه ایران در آخر این هفته به اسرائیل، باور های اسرائیل را در باب دشمنش متزلزل ساخت و محاسبات دیرینه اش را مبنی بر اینکه تجاوز بیشتر اسرائیل به ایران می تواند بهترین گزینه بازدارنده باشد، تضعیف نمود.

مقامات اسرائیلی، در امتداد سال ها، چه به صورت علنی و چه در محافل خصوصی خویش استدلال می‌نمودند که هرچه ایران سخت‌تر کوبیده شود، به همان اندازه با احتیاط عمل خواهد نمود. شلیک بیش از 300 پهپاد و موشک که در روز شنبه رخ داد و نخستین تهاجم مستقیم ایران به اسرائیل بود، این منطق را از ریشه دگرگون نمود.

این یورش در حقیقت پاسخی بود به حمله اوایل ماه جاری اسرائیل در سوریه که منجر به کشته شدن هفت مقام نظامی ایران گردید. تحلیلگران گفتند که حمله یاد شده بیانگر این است که رهبران تهران دیگر راضی نیستند تا از راه گروه های نیابتی خویش چون حزب‌الله در لبنان و یا جنبش حوثی‌ها در یمن با اسرائیل بجنگد، بلکه آماده اند تا در نبردی رویارو با اسرائیل به مقابله برخیزند.

سیما شاین، رئیس سابق تحقیقات موساد، سازمان اطلاعات خارجی اسرائیل، می‌گوید: “فکر می‌کنم، محاسبه ما اشتباه بود”. او می افزاید: “تجربه انباشته اسرائیل این بود که ایران توان رویارویی با اسرائیل را نداشته” و “احساسی قوی وجود داشت که ایرانی ها نمی‌خواهند در جنگی درگیر شوند”.

خانم شاین افزود: در عوض آنچه گفته شد، ایران “یک چهارچوب معرفتی و پرادایم کاملا جدید” خلق نمود.

پاسخ ایران در نهایت امر آسیب زیادی به اسرائیل وارد نکرد، و این بدان جهت بود که آن کشور هدف خویش را پیش از پیش اعلان نموده و به اسرائیل و متحدانش چند روز فرصت داد تا ترتیبات دفاعی خویش را بگیرند. بر علاوه آنچه گفتیم، ایران پیش از پایان حمله خویش اعلام نمود که برنامه دیگری برای حمله به اسرائیل نداشته است.

با این وصف، هجوم ایران، جنگ سایه ای چند ساله میان اسرائیل و ایران را به یک رویارویی مستقیم تبدیل نمود. البته مهار این رویارویی هنوز ممکن بوده و بستگی به نوع پاسخ اسرائیل دارد. ایران نشان داد که از قدرت جنگی قابل توجهی برخوردار است که تنها با حمایت قوی متحدان اسرائیل، مانند ایالات متحده، قابل دفع بوده و در نتیجه آسیب پذیری این کشور را در غیاب چنین حمایتی برملا نمود.

ایران و اسرائیل زمانی روابط مبهمی داشتند، تا جایی که اسرائیل در سال های جنگ ایران و عراق در دهه 1980 به ایران سلاح می فروخت. اما روابط آنها پس از پایان آن جنگ دگرگون شد طوری که رهبران ایران به طور فزاینده‌ای از رفتار اسرائیل در قبال فلسطینی‌ها انتقاد نمودند و سپس تلاش‌های ایران در جهت ایجاد برنامه هسته‌ای و حمایت فزاینده این کشور از حزب‌الله به نگرانی های اسرائیل افزود.

برای بیش از یک دهه، هر دو کشور منافع یکدیگر را در سراسر منطقه خاموشانه هدف قرار داده و در این مدت کمتر واقع شده است که علیه همدیگر اقدامی آشکار نمایند.

ایران به حمایت از حماس پرداخته و سایر شبه‌نظامیان مخالف با اسرائیل را در این منطقه پشتیبانی مالی و تسلیحاتی نموده است که تعدادی از آنها پس از حمله مرگبار حماس در 7 اکتبر در سطح پایینی با اسرائیل درگیر بوده‌اند. به همین ترتیب، اسرائیل هم این گروه‌های نیابتی را پیوسته هدف قرار داده و هم به ترور مقامات ایرانی از جمله در خاک ایران دست یازیده، قتل هایی که از پذیرش مسئولیت رسمی آن اجتناب ورزیده است.

هر دو کشور، کشتی های تجارتی ای را که با مخالفان شان پیوند داشته است هدف قرار داده، حملات سایبری علیه همدیگر براه انداخته، و اسرائیل بارها به تخریب برنامه هسته ای ایران پرداخته است.

حالا دیگر آن جنگ علنی شده است که به گفته تحلیلگران، تا حدود زیادی در اشتباه محاسباتی اول اپریل اسرائیل ریشه داشته است، زمانی که اسرائیل بر بخشی از ساختمان سفارت ایران در دمشق، سوریه، که یکی از نزدیک ترین هم پیمانان ایران به شمار می رود، حمله کرد و هفت مقام نظامی ایرانی به شمول سه فرمانده ارشد آن کشور را کشت.

این هجوم به دنبال پیشنهادهای مکرر رهبران اسرائیل مبنی بر این باور که فشار بیشتر بر ایران، از جاه طلبی های تهران در سراسر خاورمیانه خواهد کاست، انجام شد. گالانت، وزیر دفاع اسرائیل در ماه جنوری سال جاری گفت: “افزایش فشار بر ایران حیاتی بوده و این کار ممکن است از تشدید تنش منطقه‌ای در عرصه‌های دیگر بکاهد”.

در عوض آنچه پیشبینی می شد، حمله اسرائیل به دمشق، نخستین حمله ایران به قلمرو حاکمیت اسرائیل را ببار آورد. تحلیلگران به این باور اند که اسرائیل ممکن است به دلیل عدم واکنش ایران به ترور مقامات ارشد خویش که در گذشته توسط اسرائیل اجرا شده بود، موضع ایران را اشتباه درک کرده باشد. هرچند رهبران اسرائیل از مدت‌ها بدینسو نگران بوده اند که روزی ایران موفق به ساختن موشک‌های هسته‌ای شده و اسرائیل را هدف قرار خواهد داد، از همینرو، مقامات ایرانی را بدون آنکه تهران به انتقام مستقیم دست یازد هدف پیوسته ترور نمودند. اسرائیل در یکی از بی شرمانه ترین حملات، اسرائیل محسن فخری زاده، دانشمند ارشد هسته ای ایران را در سال 2020 م، در خاک آن کشور ترور نمود. در ماه دسمبر گذشته، اسرائیل متهم به کشتن یک جنرال عالیرتبه ایرانی، سید رضی موسوی، در حمله ای بر خاک سوریه شد، جایی که مقامات نظامی ایران به دولت آن کشور مشوره و حمایت تقدیم می دارند. این ترورها و چندین ترور دیگر باعث حمله متقابل و انتقامجویانه ایران به اسرائیل نگردید.

بنا بر فرموده علی واعظ، تحلیلگر ایرانی، تصمیم ایران برای پاسخدهی به این هجوم تا حدی برخاسته از خشم برخی محافل جامعه ایرانی در برابر بی ارادگی و موقف منفی ایران (در تعامل با حوادث قبلی) بود.

آقای واعظ، تحلیلگر گروه بین المللی بحران، یک گروه تحقیقاتی مستقر در بروکسل، گفت: “میزان فشاری را که در ده روز گذشته از پایین به بالا بر دولت ایران اعمال گردید، هیچگاهی ندیده بودم”. آقای واعظ افزود که ایران باید به گروه های مورد حمایت خویش مانند حزب الله نشان دهد که می تواند از خود دفاع کند. وی گفت: اظهار این امر که ایران از پاسخدهی به حمله گستاخانه به تأسیسات دیپلماتیک خود در دمشق می ترسد، هم برای روابط ایران و هم برای اعتبار ایرانی ها از نظر شرکای منطقه ای ایشان بسیار زیانبار خواهد بود.

از دید برای برخی تحلیلگران، حمله اسرائیل به دمشق ممکن است اشتباه محاسباتی کوچکتری نسبت به آنچه در ابتدا به نظر می رسید، بوده باشد. حمله هوایی ایران اذهان را از جنگ ناکام اسرائیل علیه حماس منحرف نموده و روابط اسرائیل با متحدان غربی و عربی اش را که به طور فزاینده‌ای رفتار اسرائیل را در غزه نکوهش می نمودند، مستحکم خواهد نمود.

مایکل کوپلو، تحلیلگر اسرائیلی در انجمن سیاست اسراییل که یک گروه تحقیقاتی در شهر نیویورک می باشد، نوشت: این واقعیت که ایران به اسرائیل زمان طولانی برای آماده شدن برای حمله داد، می‌تواند نشان‌دهنده این باشد که تهران نسبتاً بازدارنده باقی مانده و در عین حالی که دست به یک واکنش بزرگ یازیده است، در جهت جلوگیری از تشدید تنش نیز سعی می ورزد. کوپلو می گوید: از نظر من نتیجه هویدا است، و پرسش این است که آیا هدف از این کار آسیب رسانی واقعی به اسرائیل بود، یا اینکه خواستند تا به نظر رسد که آنها با قدرت پاسخ می‌دهند، اما در واقع چنین نبوده است.

اما برای دیگران، این مسئله از قبل روشن بود. آرون دیوید میلر، تحلیلگر موسسه کارنگی برای صلح بین‌المللی، یک گروه تحقیقاتی مستقر در واشنگتن، می گوید که اسرائیل در کمتر از یک سال دو اشتباه بزرگ استراتژیک را مرتکب گردید. مقامات اسرائیلی پیش از هفتم اکتوبر علنا و از روی اشتباه اظهار داشتند که حماس از حمله به اسرائیل منصرف شده است، اما دیری نگذشته بود که حماس مرگبارترین حمله در تاریخ اسرائیل را براه انداخت.

آقای میلر می گوید: این گونه فکر کن که نتیجه این مسابقه برای اسرائیل صفر در برابر دو بوده است. آنها یکبار در شناخت ظرفیت و انگیزه حماس در هفتم اکتوبر ناکام ماندند و بار دیگر، در مورد واکنش ایران به حمله اول اپریل، اشتباه نمودند.

 

 

 

 

 

 

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا