تحلیل و تبصره سیاسی

تشدید فارسی ستیزی در امارات طالبان

نویسنده: عبدالقادر فقیرزاده

پیشینه پر فراز و فرود دو سده اخیر زبان فارسی در افغانستان به گونه ای رقم خورده که به حال و روز آن باید اشک ماتم ریخت. چه اینکه اندوخته های فرهنگی و تاریخی ما که بستر آن، زبان شکوهمند فارسی بوده، در این جغرافیائ پر حادثه بیش از دو قرن است که همواره مورد بی مهری حکومت ها قرار گرفته است. مفاخر فرهنگی و دستاورد های کهن علمی هر سر زمین، پشتوانه شان و شرف انسانی و تاریخی آن سرزمین محسوب می‌شود.

لذا یکی از رسالت های کلیدی حاکمیت ها حراست و شناساندن این مفاخر در منظر و محضر جهانیان. پر بیشینه کردن مفاخر فرهنگی و تاریخی سرزمین ها، گاهی از چنان اهمیت بر خودداری می‌شود که حاکمیت به علت خالی و تهی بودن گذشته تاریخ سرزمین شان از چین مفاخر والا به افسانه ها و اسطوره‌ها که ریشه در تخیلات و توهمات هنرمندان پیشینی داشته در محصول خیال پردازی های گذشتگان شان هست، پنان می‌برند. چه قدر درد آورداست سرزمین که حاکمیتش در قبال مفاخر فرهنگی و تاریخی و غنامندی را زبانی شان بی تفاوت می‌ماند دردناک تر از آن، انکار چین مفاخر و امحای اندوخته های علمی آن سرزمین است، آن هم به گونه ای که آفرینش آن مفاخر را در یک بستر زبان معاند، قلمداد می کند.

در افغانستان زبان فارسی و مفاخر پیوسته به آن، در گذر زمان، تجربه های تلخ و المناکی را آزموده است سیطره حاکمیت ها به هر پیمانه که عمیق و فراگیر می‌شد به همان پیمانه برتنکنا های زبان فارسی افزونتر و کینه توزانه تر میشد. عصر دمکراسی امان الله خانی که سرآغاز مرحله‌ جدیدی از حیات سیاسی افغانستان پنداشته میشود اما برای زبان فارسی شروع مرحله تازه تر از مضیقه های اجتماعی محسوب می‌شود‌. روشنفکر ترین عنصر زمانه امان الله خان آقای محمود طرازی بود او شالوده، جنگ آرام و نرم علیه زبان فارسی را بنیان نهاد. آبشخور رفتار های خصمانه دوران نادر خان و هاشم خان و محمد گل مهمند در شمال کشور علیه مظاهر و مفاخر متعلق به زبان فارسی، اندیشه ناسینالستی محمود طرزی بود که در حیثیت رونق بخشی زبان پشتو و ایجاد تنگناهای برای زبان فارسی از ایشان در نوشته هایش مخصوصاً در سراج الاخبار افغانیه تبارز داد. این حرکت نرم و آهسته، در دهه دموکراسی ظاهر خان به ثمره اثر نشست، و آن تفکیک بین دو واژه مترادف فارسی و دری بود. و برای هر کدام مصداق جداگانه تعریف شد. طرح وحدت معنایی آن دو واژه از سوی اندیشمندان فارسی فریادی بود که به جایی نبرد. به تدریج ستیزه جویی حاکمیت علیه زبان فارسی به یک سنت ماندگار و قانون نانوشته در فاکتور مسئولیت های اجتماعی حکومت ها صدر نشین شد. بخشی از حاکمیت انگار گاهی ماموریت محموله داشت، مبنی بر قلع و قمع مفاخر فرهنگی فارسی زبان دوران تحکم و سلطه ظالمانه محمد گل مهمند که بر سر نوشت مردم شمال افغانستان گواه صادقی است که به آن چه بنده ادعا می کنم، نامبرد بخش اعظیمی از آثار که جای مانده از دوران شکوفائی زبان فارسی و دانش که در این بستر ثمر نشسته در محوطه شهر بلخ قدیم و دیگر اماکن باستانی با منهدم کرد و یا از هزاران خروار خار در همان محوطه دفن شد. زبان فارسی و زبان پشتو به علت همجوار بودن، نی توانست معادله داد و ستد زبان را در مسیر همزیستی مسالمت آمیز شان اعمال و از این بابت موجب غنامندی هم دیگر را فراهم کنند. اما متأسفانه حاکمیت های این دو زبان مانتد دو گرگ بی اعتماد به هم، در رو درروی هم قرار دادند.
حاکمیت ها متأسفانه شکوفائی و شکوهمندی زبان فارسی را مساوی با تضعیف زبان پشتو می پنداشتند و این پندار تا بجای به تدریج ذهنیت فارسی ستیزی را در درون جامعه پشتو زبان تزریق شد و واکنش این ذهنیت، صفأرایی خصمانه میان جامعه فارسی زبان و پشتو زبان گردید.
این در حالی است که تنها زبان مفاهمه بین الاقوام زبان فارسی بوده، زبان مشترک همه اقوام، فارسی است یک ازبیک و یک پشتون تنها زبان تفهیم و تفاهم شان زبان فارسی می باشد در مقام مفاهمه معطل زبان مادری شان نمی مانند و در این مفاهمه هیچگونه درنگ و دغدغه ندارند.
فارسی زبانان را عقیده بر آن است که غنامندی زبان پشتو، موجب تقویت جایگاه فرهنگی کشور ما شود، به هر اندازه که زبان پشتو تقویت و در آن تولید علم وادب صورت گیرد ما از این نوع جهش های علمی در هر بستر زبانی که صورت گیرد حمایت می کنیم، برادران پشتو زبان نیز رشد و تعالی زبان پشتو را در منکوب کردن زبان فارسی جستجو نکنند.
دردا و دریغا که حتی جامعه روشنفکر بردارن پشتو همیشه توبیخ و تضعیف زبان فارسی را در صدر برنامه های فرهنگی شان قرار دادن، عبدالکریم خرم وزیر وقت حکومت کرزی در دوران وزارتش “اطلاعات فرعتگ” به زیر کشید در عوضی از واژه معادل انگلیسی فرهنگ استفاده کرد، واژه فرهنگ را بیگانه دانست. در حالی این واژه در ادب کهن فارسی در حدی شهرت دارد که هر کری از هر لالی آن را شنیده است حلقه فکری قوم خاص واژگان انگلیسی اردو را ترجیح می دهند، به واژه های فارسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی ایران آن را معادل سازی کرده‌.
اندیشه رسوب و رسوخ کرده فارسی ستیزی به تناسب عصبیت زبانی حاکمیت قوم خاص دچار و شدت وضعف بوده در دوره حاکمیت حامد کرزعصبیت ضد زبان فارسی در حد تعادل و بیشتر زیر پوستی ظهور و بروز داشته لذا بازتاب در عرصه جامعه تبارز نیمه عریان داشته؛ درصد تلاش جای بجای عناصر پشتو زبان بیشتر در ادارات دولتی و کم کردن و یا نه بیش اند که از دید اقوام غیر پشتون. در دوره اشرف غنی، این رویکرد به طرز گسترده و عریان از تبارز پیدا کرد، چون غنی در مقام عمل و گفتار ثابت کرد که یک عنصر فاشیست قومی و فکری میباشد. لذا رویکرد فارسی ستیزی اشرف غنی در فاکتور های گوناگون، خودش را نشان داد.
۱. چشم پوشی از فساد های گسترده پشتونها در جایگاهی کلیدی عم از فسادی اداری و پولی و اخلاقی و عدم ارفاق و حتی محمل درست کردن برای برکناری اقوام غیر پشتون از مناسب عالیه و کلیدی.
۲. سپردن و وزارتخانه ها کلیدی، و معینیت ها و ریاست ها و پست های کلیدی به عناصر پشتون و صلی صلاحیت اجرایی از مقامات بلند پایه غیر پشتون.
۳. ایجاد جو بی اعتمادی میان مسئولین رده بالای غیر پشتون در قبال سمت های که به آن گماشته شده بودند.
۴. برکناری ده ها جنرال و افسران قوای مسلح غیر پشتون مخصوصاً هزاره به بهانه تقاعد و بازنشستگی.
۵. ایجاد و محدودیت در پذیرش دانشجو و صحمیه بندی پذیرش که خود بخود زمینه کم کردن پذیرش از دانشجویان غیر پشتون را افزایش پذیرش دانشجویان پشتون با کسب افشاز پایین را فراهم کرد.

دوره امارات طالبان:
در دوره سلطه ظالمانه جدید طالبان فارسی ستیزی دارد فاز جدیدی شد، صورت عریان و بی برده و سیستماتیک و برنامه ریزی شده روی دست گرفته شد، بر علاوه بیگیری موارد دوران اشرف غنی موارد ذیل را در راستای تضعیف زبان فارسی پیگیری کردند.

۱. تضعیف رسم الخط فارسی در ادارات دولتی و زبان پشتو در مکاتبات اداری دولت عملاً رسمیت داده شد.

۲. تغییر تقویم سالانه کشور از شمسی به قمری و حذف بر خی از مناسبت های که ریشه در فرهنگ و تمدن فارسی زبان ها دارد مثل حذف رسمیت چنین نوروز از تقویم افغانستان و نیز حذف رخصتی روز عاشورا را که بازهم یک روز بزرگ و رسمی ویژه شیعیان و دیگری مذاهب اسلامی می‌باشد که حذف آن نوعی مقابله با فرهنگ غیر پشتونها می‌باشد.

۳. جای بجای کوچی ها در مناطق کلیدی فارسی زبان.

۴. به پائین کشیدن تابلوها فارسی از سر درب برخی ادارات رسمی دولتی مخصوصاً دانشگاه ها.

۵. برخورد تبغیض آمیز ادارات دولتی نبست کسانی که به زبان پشتو صحبت نمی توانند و ایجاد سهولت برای مراجعین پشتو زبان.

۶. فارسی زدائی از متون نوشتاری به بهانه اینکه واژه ها ایرانی است.

۷. ارایه سخنرانی ها، مصاحبه های مطبوعاتی از مفام های دولتی به زبان پشتو.

با اینکه گاهی اکثریت قاطع شرکت کننده گان هیچ آشنایی به زبان پشتو ندارد و گوینده زبان فارسی را در حد زبان مادری شان پشتو بلد اند، اما صحبت ها به زبان پشتو می باشد.

۸. آنکه بخش اعظم مردم افغانستان زبان پشتو را نمیدانند اما عمده مطالبی که در رسانه ها ملی و دولتی منتشر می‌شود به زبان پشتو است. در یک کلام تمام امکانات دسته داشته سخت افزاری و نرم افزاری امارات طالبان به شمول امکانات عمومی قوم خاصی برای منکوب کردن زبان فارسی و اقوام غیر پشتون بسیج گردیده که جلو رشد و تعالی و رونق بیش از پیش زبان فارسی را بگیرند.

۹. پاک سازی گروهی و حذف دسته جمعی کارمندان غیر پشتون از وزارت خانه ها و ریاست های مستقل دولتی و بخش خصوصی.

۱۰ سپردن حداقل دو ۹۰ ٪ از سمت ها وزارت ها و ریاست ها و پست های نظامی و امنیتی و قضایه به قوم خاص.

نمایش بیشتر

سیمرغ

سیمرغ یک نهاد فرهنگی و اجتماعی است که با اشتراک جمع کثیری از اندیشمندان، فرهنگیان و نویسنده‌گان در حوزه تمدنی و فرهنگی فارسی_ پارسی تشکیل گردیده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا