مقالات

تأثیرتروریسم بر اوضاع سیاسی وامنیتی افغانستان

نویسنده: عبدالحفیظ منصور

بخش سوم و پایانی
تروریسم؛ افغانستان و  منطقه
آشکار ترین پیامد تروریسم بر افغانستان این است، که با وجود تسلط گروه طالبان بر جغرافیای افغانستان، پس از دو سال و نیم، هیچ کشوری در سطح جهان آماده نشده است، تا آن گروه را برسمیت بشناسد و افغانستان در واقع در فقدان یک دولت مشروع و قابل قبول بسر می برد، که در جهان نمونه ندارد. موضعگیری کشور های جهان و نهاد های بین المللی این حقیقت را بازگو می دارد، که موفقیت نظامی متضمن پیروزی سیاسی نیست؛ کشور هایی که در سال های حضور نیرو های امریکایی در افغانستان از طالبان حمایت می کردند، پس از خروج این نیروها، روابط شان با گروه طالبان به سردی گرایید و شرایط را برای برسمیت شناختن اداره ی طالبان عنوان کردند. گروه های تروریستی چندین ملیتی که در گوشه های پنهانی از قلمرو افغانستان، فعالیت می ورزیدند، در حال حاضر افغانستان را سرزمین مفتوحه شان می پندارند، و برای تقویت و توسعه ی فعالیت های شان بلا وقفه فعالیت می دارند. گشایش مدارس دینی در تمام استان های افغانستان و تحت آموزش قرار دادن ده ها هزار نو جوان در این مدارس سخن از تربیه لشکری می گوید، که به زودی می تواند، اسباب نا آرامی و تنش های مسلحانه را در سراسر منطقه فراهم آورد.
نقض گسترده حقوق بشر، دشمنی با مردم سالاری، زن ستیزی از پیامد های دیگر سلطه ی طالبان است، که زیر نام شریعت اسلامی و تطبیق دساتیر دینی بر مردم اعمال می گردد. تعصب و تبعیض قومی، مذهبی و زبانی از اثرات دیگر این رویداد است، که اثرات ناگوار ومخرب آن تا سال ها در میان مردم افغانستان باقی خواهد ماند.
مردم افغانستان با اداره ای مواجه اند که نه تنها به قانون وقعی نمی نهند، بلکه آن را در مغایرت با شریعت اسلامی می دانند و در موارد زیادی این سر دسته های طالبان است، که هم زمان در حکم رزمنده، مفتی و قاضی عمل می دارند و خود به سرعت به تطبیق فهم و برداشت خود با راه اندازی محاکمه های صحرایی می پردازند.
تا کنون کشور های منطقه، همه  با مدارا همراه گروه طالبان رفتار می کنند و از اقدامات جدی پرهیز کرده اند. گزارشات متعدد می رساند، همه ی این کشور ها درحالی که از طالبان دل خوشی ندارند، و تنها ناراضایتی خود را با الفاظ دیپلماتیک مانند ضرورت” رعایت حقوق بشر” و ” تشکیل حکومت فراگیر ” ابراز می دارند و از اقدامات جدی تر دست نگهداشته اند، زیرا هریک از آن ها از این که به واکنش طالب ها روبرو شوند ، حذر می کنند. زیرا طالبان دسته های مخالف هر کشور را در مناطق مرزی آن کشور را برای مداخله آماده دارد. در حالی قرار داد قطر میان امریکا و گروه طالبان همه ی دسته های تندرو مسلمان را در سراسر جهان تشجیع نموده است، این وضعیت بیشتر در مورد، تحریک طالبان پاکستان، صدق می کند. به همین اساس پس از تصرف افغانستان بوسیله ی طالبان، طالبان پاکستانی هم از نظر شمار و هم از لحاظ تحرک، چندین مرتبه فعال تر شده اند، و در حال حاضر در ایالت خیبرپشتونخواه و بلوچستان به میدان تاخت و تاز بدل کرده اند. افغانستان از سال های جهاد در برابر ارتش سرخ شوروی، میلیون ها پناهنده به خارج از کشور داشت و با معامله ی امریکا با طالبان موج تازه ی از آواره های افغانستان به سراسر جهان از جمله ایران و پاکستان سرازیر گردید، تفاوت این موج در این است که این بار بیشتر کادر های ملکی و نظامی افغانستان مجبور به ترک وطن شدند، و جبران آن برای کشور نیازمندی مانند افغانستان، ده ها سال نیاز دارد.
ایران فکر می کند، هر گونه اقدام قاطع در برابر طالبان، احتمال آن را در پی دارد که درگیر یک جنگ دیگر در شرق خود گردد، و به گرفتاری ایران که در خاور میانه دارد، بیفزاید، از این رو با وجود آن که دو شعار اساسی عمده ی آن کشور – تشییع و زبان پارسی – را لگد کوب کرده اند، تحمل می کند، و با اغماض برخورد می کند. جمهوریت های آسیای میانه به لحاظ این که روسیه، در اوکراین درگیر است، نمی توانند تصمیم قاطع تر در مورد طالبان اتخاذ بدارند و آن را به یک فرصت بعدی موکول کرده اند. چین با دیپلوماسی ویژه ی خودش، سعی بر آن دارد که از طریق پاکستان و عقد پیمان های اقتصادی با طالبان، گروه تحریک اسلامی ترکستان شرقی را مهار نماید، لذا نیازی به جدیت بیشتر در این عرصه نمی بیند. پاکستان درگیر خود شده است. همین حالا جنگ قدرت میان دو جناح یکی طرفدار آتشین طالبان افغانستانی و دیگری طرفداران کمتر، طالبان افغانستان در آن کشور جریان دارد، و نشانه ی دیده نمی شود. که پاکستان به زودی بتواند بر این غایله فایق آید، زیرا در یک سمت حزب پر قدرت تحریک انصاف به رهبری عمران خان و در جانب دیگر ارتش آن کشور قرار دارند، و باید دید که در آینده، پیروز میدان چه کسی خواهد بود؟
در کلیت پاکستان، از این که افغانستان فاقد یک اداره ی مرکزی مشروع و با اعتبار باشد، راضی به نظر می رسد ، زیرا برنامه ی سیاستمداران پاکستان همین بود. و سال ها روی آن کار کرده اند. انتقال تروریست ها از مناطق شمال غربی پاکستان به افغانستان و تبدیل این کشور به سرزمین ترور و تریاک ،حالت آرمانی برای پاکستان به حساب می آید، زیرا:

  1. چنین افغانستانی، نمی تواند تهدیدی برای پاکستان به حساب آید،
  2. پاکستان در چنین افغانستانی ، می تواند، گروه های تروریستی مورد نظر خود را مستقر نموده، پرورش داده و از این ناحیه آن گونه که در سال های گذشته انجام داده است، از برخی کشور ها، امتیازات مادی زیر نام مبارزه با تروریسم به دست آورد.
  3. چنین افغانستانی می تواند، پاکستان را در جایگاهی قرار دهد که در مجامع بین المللی از افغانستان نمایندگی نماید.
  4. چنین افغانستانی، می تواند، نقطه ی مشترکی میان اهداف پاکستان و امریکا ایجاد نماید، زیرا جابجایی و تقویت گروه های تروریستی در افغانستان ،همیشه به عنوان یک تهدید امنیتی برای چین و روسیه مطرح شده می تواند.
  5. افغانستان فاقد حکومت و قانون، سرزمین مناسبی برای زرع و تهیه مواد مخدر بوده، و پاکستان و متحدان غربی اش از این ناحیه استفاده بزرگی خواهند کرد.

از پیامد های دیگر استقرار گروه های تروریستی در افغانستان یکی هم این است که در کشور پاکستان و ایران احساس نگرانی را بیشتر کرده اند. پاکستان که بصورت عملی درگیر جنگ است، ایران در صدد حصار کشی مرز شرقی خود با افغانستان و پاکستان می باشد. دلیل عمده ی آن این است که بلوچ های جنگجوی فعال در دو کشور، شعار تشکیل بلوچستان مستقل سر می دهند، که از تجزیه ی هر دو کشور حاصل می شود، بنابر این در امر مبارزه با این گروه ها ،مواضع نزدیکی به هم دارند.

نتیجه گیری

مسأله این است؛ افغانستان که در حال حاضر به پایگاه گروه های تروریستی تبدیل شده است، چه اثراتی از لحاظ امنیتی وسیاسی براین کشور می گذارد؟ درک این مسأله هم به سیاست مداران افغانستان وهم به دولت مردان کشورهای منطقه یاری می رساند، تا در برابر رویداد های ناشی از تروریسم آمادگی داشته باشند.
فرضیه ی این پژوهش آن بود، که مصائب ناشی از تروریسم در افغانستان فراگیروهمه جانبه است، ودر محدوده ی این کشورخلاصه نشده، بل منطقه را نیزبشدت متاثرمی سازد. خشونت هایی که در پاکستان از سوی تحریک طالبان پاکستان راه افتاده، گوشه ای از نتایج استقرار گروه های تروریستی در افغانستان است. خطرهای دیگری نیز از این نوع، متوجه ایران، جمهوریت های آسیای میانه وچین می باشد، ونمی توان تکرار حادثه ی شبیه 11 سپتامبر را نیز دریکی از مراکز غربی نادیده گرفت.
دراین پژوهش، حضور چندین گروه تروریستی در افغانستان ثابت گردیده است. تسلیم دهی افغانستان به طالبان از جانب امریکا، آشکارا باعث تشویق همه گروه های تروریستی گردید وبا گذشت هرروز از نظر کمی وکیفی تقویت می شوند. اعطای مساعدت های نقدی از جانب امریکا در دوسال ونیم گذشته به طالبان، در ادبیات پارسی به ” احمق پولی ” تعبیرمی شود، که طالبان در منظومه ی فکری شان از آن به ” امداد غیبی ” یاد می کنند. به هرپیمانه ی که زمان بیشتری از طالبان بگذرد وکشورهای منطقه در برابر طالبان از مدارا کارگیرند، به نیروی گروه های تروریستی افزوده شده وخطرآن بیشتر می شود.
عمده ترین نقیصه در کاراین پژوهش آن است که سیاست مداران منطقه وجهان با دید سیاسی به پدیده ی تروریسم می نگرند، که در اثرآن، گروه های تروریستی به دودسته، خوب وبد دسته بندی می شود، واین امر، کار اجماع را دست کم در موارد نظری دشوار کرده است. واگر محققی طی یک پژوهش مستقل بتواند، از رهگذر تئوریک برای نزدیک سازی دیدگاه های مختلف درباب تروریسم انجام دهد، کار ارزشمند ومفیدی خواهد بود.

منابع

– Schmidt, Alex, 1993, the response problems as a definition problem, in western response to terrorism, terrorism and political violence, vol.4.

– Spencer, Amanda N, 2016, the hidden face of terrorism: An analysis of the women in Islamic state. Journal of strategic security, b.9, No.3.

– Lazaro, o.A and Bergeson, A, (2003) types of terrorism by word system location, hum bolt, journal of social relations, 27 (2) 162-192

– صدری، محمود (1387) مبنا و معنای تروریسم ( از منظر جامعه شناختی )، گزارش از روزنامه ی اعتماد ملی

– شاکرمی، سید رضا ( بهار 1287) علوم سیاسی، سال دهم، شماره 37

– عالم، عبدالرحمن (1380) بنیاد های علم سیاست، تهران، نی

– بشریه ، امین ( 1382) آموزش دانش سیاسی، تهران، نگاه معاصر

– ماندل، رابرت ( 1377) چهره متغیر امنیت ملی. ترجمه، پژوهشکده مطالعات راهبردی، تهران

– بوزان، باری ( 1985)، مردم، دولت ها و هراس

– قاسمی، ح ( بهار 1372) برداشت های متفاوت از امنیت ملی ، فصنامه سیاست دفاعی، سال 1 شماره 2.

– انصاری، بشیر احمد ( 1401) مذهب طالبان، بنیاد شهید احمد شاه مسعود، مشهد.

دبیری، علی اکبر (تابستان 1386) ارزیابی متغیرهای ژئوپلیتیک موثر در شکل گیری فعالیت گروه های تروریستی.مطالعه موردی: مناطق مرزی بین افغانستان و پاکستان.  مجله پژوهش های ….. سیاسی سال دوم، شماره دوم

  • مصباح، سید حسین همایون ( 1402 ) مدل حکومت مطلوب و فراگیر در افغانستان، صبح امید.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا