رویدادهای فرهنگی

«به مناسبت فرارسیدن نوروز؛ رویکردی به تقویم هجری قمری و هجری شمسی»

نویسنده: کمال الدین حامد

سنت پیامبر اکرم (ص):

  •  آنچه که زیاد مورد استدلال قرار گرفته است حدیثی مروی از حضرت أنس است مبنی بر این‌که ما قبلا دو روزی را درمدینه تجلیل می‌نمودیم و پیامبر اکرم پرسید (..ماهذان الیومان قالوا کنا نلعب فیهما فی الجاهلیة فقال رسول الله ان الله قد ابدلکم بهما خیرا منهما یوم الاضحی ویوم الفطر ) یعنی خداوند این دو روز را به دو روز بهتر از آن‌ها تبدیل نموده است که روز هردو عید است.
    نوروز و مهرگان دو روز مروج در عصر پیامبر اکرم میان عرب‌ها نبوده ورنه پیامبر اکرم از آن خبر میداشت و از سوال او دانسته می‌شود که آن دوروز روزهای مروج بسیار محلی و غیر مشهور بوده که پیامبر اکرم از آن إطلاع نداشته است و از آن پرسیده است. دوم این که دو روز قبلی بصورت یک ارزش یا إلزام تجلیل می‌گردیده و با تعویض آن به دو روز عید حکم إلزامیت آن ازمیان می‌رود و دیگر إلزامی باقی نمی‌ماند. چون با نسخ حکم شرعی وجوب یا استحباب یک عمل به إباحت محض بر می‌گردد نه به حرمت و برای حرمت آن دلیل مجدد ضرورت است در عین حالی‌که می‌دانیم این دو روز قبلی هم نوروز و مهرگان نبوده است.
    شمس الحق عظیم آبادی در کتابش«عون المعبود» آن دوروز را  به نوروز و مهرگان تفسیرکرده است بی أساس است چون ایشان مورخ نیست و هیچ سندی هم إرائه نمی‌کند که آن دوروز نوروز و مهرگان بوده است و خود ایشان در هند زندگی می‌نموده و مشخص نمی‌کند که این مصداق را از کجا و ازکی بدست آورده است درحالی‌که مورخین قدیم اسلامی مشخص نکرده است که آن دوروز نوروز و مهرگان است و عظیم آبادی یک قضیه تاریخی را بدون سند ذکرکرده و منبع خود را هم مشخص نمی‌کند و این نوع توجیه ارزش علمی ندارد.
    ابن تیمیه هم عین برداشت را داشته که ایشان نیز مشخص نمی‌کند از کجا دانسته و برمبنای کدام سند تاریخی بدست آورده است که همان نوروز و مهرگان بوده است و این نوع برداشت‌ها صرف می‌تواند یک دیدگاه باشد نه یک سند معتبر.
  • سخنی منسوب به حضرت عمر است که فرموده (إجتنبوا اعداءالله فی عیدهم ) به گفته صاحب أسدالغابه  منظورایشان عید مسیحیت بوده است که در شرق میانه آن روز میان مسیحی‌ها مروج بوده و کم کم میان مسلمانان هم ممکن بوده رواج یابد.
  • قول منسوب به ابن عمر است مبنی بر منع ایشان از شرکت در مراسم نوروز یا اقوال علمای مانند ابو حفص کبیر حنفی و امثالهم  نظریاتی اند که در خانه خود با ارزش اند ولی نمی‌توانند در چارچوب اصول قانون گزاری در اسلام معیار إثباتی برای یک حکم گردد.
  • بخاری در تاریخ کبیر خود با سند صحیح آورده است (أتی علی بفا لوزج قال ما هذا؟ قالوا النیروز  قال فنیروزا کل یوم ) یعنی هر روز نوروزباد و هیچ إکراهی از خود درگرفتن هدیه نوروزی نشان نداده است چطور ممکن است حضرت علی در برابر یک حرمت چنین برخوردی مثبتی داشته باشد.
  • حافظ ابن عبدالبر میگوید. حضرت معاویه نخستین کسی بود که دستور به توزیع هدایایی نوروزی و مهرگانی صادر نمود.
  • حافظ مناوی در فیض القدیر حتی اعتکاف برخی از علمای سلف را در روز نوروز نقل کرده است که دعای مخصوصی هم داشته است.
  •  با این همه قبلا گفتم اجتهادهای مخالف و موافق علما می‌تواند با ارزش باشد ولی نمی‌تواند از مخالفین مثبت حرمت گردد و از موافقین مثبت وجوب یا استحباب و اصل مراسم اجتماعی به سان سایر مناسبت‌های اجتماعی مباح باقی می‌ماند.
  • گذشته از قرآن و سنت، إجماعی بر حرمت تجلیل از نوروز نیز صورت نگرفته بلکه بعد از راه یافتن نوروز در تمدن اسلامی در عصر اموی‌ها، نوع إجماع عملیی میان مسلمانان در بزرگداشت از این روز دیده می‌شود.
    انگیزه‌های فتوای تحریم نوروز
    توضیح: انگیزه معمولا محرک ذهنی برای هرعمل کنندۀ است که نمی‌توان انگیزۀ عمل کسی را به دقت پی برد جز این‌که خود به آن اعتراف نماید ولی می‌توان از شیوۀ استدلال هر یکی تاحدی دانست که روی کدام انگیزه به یک عمل دست زده است. فتوا یا دیدگاه‌های مبنی برتحریم نوروز هم از انگیزه‌های خالی نمی‌باشد و آنچه در کل می‌توانیم بگوییم اکثر این انگیزه‌ها شریفانه یا از روی نوعی دل‌سوزی نسبت به دین، شکل گرفته است که می‌توان از لابلای اظهار نظرهای شان فهمید اما قطعا هدف ما مردود پنداشتن این انگیزه‌ها نیست بلکه برایند آن است که منجر به یک نوع ابتداع در احکام دینی گردیده است و تحریمی را در دین بدون یک اساس کامل شرعی علاوه نموده اند.
    1.مبارزه با ابتذال:
    مسلما که جشن‌ها از نوعی ابتذال خالی نمی باشد و این امر برخاسته از فرهنگ‌های بیگانه است که به صورت خوش‌گذرانی و با استفاده از فضای آزاد و خوشیی که مناسبت‌ها تولید می‌کند، صورت می‌گیرد بنا برآن نمی‌توان به اصل آن مناسبت پشت پا زد بلکه با ابتذال باید مبارزه کرد ورنه ابتذال زیرجامه عید فطر واضحی هم جا می‌گیرد. و به لحاظ نظری نمی‌توان از نا روابودن اعمال مبتذل به نارواشدن نفس این مناسبت‌ها رسید بلکه هر عملی شرعا ناروا دلایل کافی شرعی برای ناروا بودن خود دارد.
  1. اعمال خرافی منتسب به دین:
    اسلام نافذترین دین درطول تاریخ بشریت درروی زمین بوده است که تمام مناسبت‌های اجتماعی قبل ازخود را به صورتی متأثر گردانیده است یا که کلا حذف نموده است و به این صورت می‌توان گفت که اسلام یگانه دینی فرهنگ ساز میان بشریت است و روی این ملحوظ برخی از مناسبت‌های قبل از اسلام که با اسلام هیچ ضدیتی هم نداشته است با شکل اولی خود باقی نمانده است بلکه نوعی چهرۀ  اسلامی برای آن تراشیده شده است که در کنار زدودن ویژگی‌های ضداسلامی آنها نوعی خصوصیت دینی برای آن بافته شده است و نوروز هم ازاین امر مستثنی نبوده که به همین دلیل افسانه‌های مانند رواج رفتن سر مقابر دراین روز، باوربه جایگاه ویژه دینی این روز تا سرحد جعل روایات و تهیه نذر و امثال آن، میان مردم شکل گرفته است.
    قبلا گفته شد که نوروز یک روز ویژۀ دینی نیست ولی تجلیل طبیعی از آن یک امر ضددینی هم نیست برای این‌که دلایل تحریم آن ثابت نمی‌باشد بنا برآن دادن ویژگی دینی برای آن نوعی ابتداع دردین و ترویج خرافات می‌باشد که البته مبارزه باخرافات یک رسالت دیگر ودلایل خود را دارد و موجب نمیگردد که اصل نوروزرا تحریم نماییم.
  1. سطحی نگری:
    اسلام با آوردن یک چارچوب اعتقادی کامل و یک نظام حقوقی (شرعی) کامل فرهنگ‌ها را رهبری نمود نه این‌که آنهارا مردود دانست. فرهنگ‌ها ارزش‌های برخواسته از اعتقادات و تاریخ ملت‌ها میان شان می‌باشد و ممکن است چندین قوم یا ملت که همه مسلمان باشند فرهنگ‌های متفاوتی داشته باشند و این تفاوت هم زاییدۀ تاریخ و طبیعت هر قوم باشد روی این ملحوظ نمی‌توان محبوبیت صحرا نوردی عرب‌ها را میان اروپایس‌ها ایجاد کرد برای این‌که در اروپا اساسا صحرایی وجود ندارد لذا باید این تفاوت‌ها را هدایت  کرد که به نفع شریعت (قانون ) اسلامی توجیه گردد. سطحی اندیشی در تفسیر  نصوص اسلامی نتوانسته میان فرهنگ مردم عرب در قالب رواج‌های اجتماعی و احکام جهانی اسلام به صورت یک قانون، تفاوت قایل شود که بازتاب این مشکل رد وتکفیر هرنوع فرهنگ دیگر است که با فرهنگ مردم عرب متمایزباشد وتفاوت با فرهنگ عربی را نوعی تضاد با عقاید یا شریعت اسلامی می‌پندارد.
  1. انگیزه سیاسی:
    کشور ما یکی از سیاست‌زده ترین کشورهای جهان است و تغذیه فکری برخی از علما هم با توجه به روابط سیاسی کشورهای منطقه صورت می‌گیرد. به دلیل این‌که نوروز ریشه ایرانی دارد و مال تاریخ کشورهای عربی و شبه قاره هند (پاکستان و هند) هم نیست، به آن به چشم یک محصول ایرانی دیده می‌شود و از چگونگی نگاه سیاسی به ایران متأثر میگردد به ویژه که شیعه بودن ایران هم به آن علاوه گردد. روی همین ملحوظ یکی از دوستان دلیلش فقط این بود که نوروز از ایرانی ها و شیعه‌ها است من قبولش ندارم.
  1. احساسات دینی نه اندیشه دینی:
    بزرگترین طیف مخالفین را  کسانی تشکیل میدهند که میزان اخلاص شان نسبت به اسلام چند برابر میزان معلومات شان از تاریخ نوروز و اسلام است روی همین ملحوظ صرف از روی احساسات فکرمیکند با تحریم و تکفیر با منکرات مبارزه و به اسلام خدمت می شود.
    اینها حرام گفتن و کافر گفتن را به عنوان یک شمشیر مورد استفاده قرار میدهد و در اصطلاح هر مخالف را  توسط سلاح تکفیر و مشرک گفتن رد مرز می‌نماید ولی نمی‌داند که کسانی رد مرز می‌شوند وارد مرز دیگران گردیده و مورد استفاده دشمنان اسلام قرار می‌گیرند. این‌ها در اصطلاح مؤمن کافر گر اند.
  1. تقلید از نظریه:
    بی چاره‌ترین قشر هم تقلید کنندگان نظریه دیگران اند که دلیل شان هم فقط سخن فلانی عالم یا فلانی دانشمند است درحالیک‌ه میتوانند به سخن و نظریه فلانی عالم عمل نمایند ولی نمی‌شود نفس دیدگاه اورا به لحاظ شخصیتش حق دانست نه به لحاظ منطق و استدلال داخلی دیدگاه اش. باید دانست که این شخصیت‌ها است که باید ارزش شان را از نظریات شان باید بگیرند ولی نظریات و اندیشه‌ها ارزش شان را از شخصیت‌ها نمی‌گیرند بلکه از منطق و دلایل درونی خود شان می‌گیرند.

پشت پرده تحریم نوروز

  • در مصر یکی از روزهای مورد تجلیل «یوم‌النیل» است و به همین مناسبت مردم به دیدن دوستان و سیاحت می‌روند و در اصطلاح از آن گرامیداشت به عمل می‌آورند. در شیخ نشین‌های خلیج فارس مانند امارات و قطر روز کرسمس مورد تجلیل رسمی است و جشن‌های آتش بازی صورت می‌گیرد و همین طور یوم البعاث در برخی جاهای سعودی مروج است و اساسا کسی به سراغ تحریم یا بایکات آن‌ها نرفته است برای این‌که دستگاه حکومت‌های خاندانی یکی از خوبی‌های که دارد ملاها را منطبق بر ذوق خاندان شاهی رهبری می‌کند و نمی‌گذارد که دست به تحریم و بایکوت همه چیز بزند و هر وقتی خواست بر طبق سلیقه منافع ملی از ملاها فتوای در اصطلاح در باری می‌گیرد.
  • اما نوروز از بخت بدش، زادگاهش بلخ است در افغانستان، و افغانستان هم میدان تاخت و تاز سطحی ترین فتواها و نظریات که برخی از آن‌ها  تا آنجا انتزاعی اند که تحقیق تاریخی را از یک فقیه انتظار دارند و تحقیق فقهی را از روایت گر حدیث و همین‌طور تحلیل جامعه شناختی را از تاریخ دان.
  • متأسفانه نحوۀ مناسبات قومی در داخل کشور نیز افزون بر علت شده و نوروز را ا زجشن گل نارنج و گل بادام جدا ساخته و زیر تیغ فتوا برده است ورنه ما جشن‌های زیادی داریم که ضرورت دارد تا در مورد شان دیدگاه ارایه گردد اما کسی به آن‌ها نمی‌پردازد برای این‌که چندان اهمیت تاریخی- فرهنگی ندارد و نوروز که نمایانگر یک فرهنگ منطقوی و تاریخی یک ملت است اینچنین مورد ستم قرار می‌گیرد.
  • با همه آنچه گفته شد، تجلیل از نوروز به جای خود صورت می‌گیرد و چندان تغییری در آن رخ نداده است ولی مهم یکی از حاشیه‌های نوروز است که باید به آن پرداخته شود و آن رابطه نوروز و زیارت منسوب به علی (رض) در بلخ است. برای این‌که تجلیل از نوروز نباید جنبه تعبدی به خود گیرد و هم‌چنان هیچ ربطی با زیارت حضرت علی ندارد و باید گفت که مرقد منسوب به علی (رض) در بلخ هیچ اساس تاریخی ندارد اینجا است که از نوروز در سطح منطقه تجلیل می‌گردد و نوعیت تجلیل هم متفاوت می‌باشد.
  • در برخی کشورها نوروز با محتوای موسمی مورد تجلیل است و به لحاظ تعین تاریخ آن زیاد منطبق نمی‌باشد مانند مصر که تحت نام «شم النسیم» روزی را تجلیل می‌کنند و از عصر فراعنه یا عصر زراعت باقی مانده و تا امروز به صورت یک جشن دهقانی و آغاز بهار مورد توجه است.
  • در برخی کشورها یا نزد برخی ملل جنبه‌ی فرهنگی یا هویتی بخود گرفته است مانند کردها. چون کردها میان دو موج فرهنگ عربی و فارسی زندگی می‌کنند لذا هر نمودار تاریخی برای شان جنبه‌ی فرهنگی و هویتی می‌گیرد و نوروز هم با افسانه‌های هویتی شان مزج شده و مورد احترام می‌باشد.

    در نتیجه این‌که نوروز یک روز فرهنگی ـــ اجتماعی است که ربطی به هیچ دینی ندارد و به صورت ماهوی مورد توجه اسلام است به این معنی که اگر عمل خوب در آن صورت گیرد خوب و اگر عمل بد صورت گیرد آن عمل نکوهیده خواهد بود.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا