معرفی کتاب

گپ و گفتی با «دختر بودا» اثر «شیون شرق»

نویسنده: فردین فرهمند

بخش دوم و پایانی
*فضاسازی: مجموعه‌ای از حوادثِ اصلی و فرعی در داستان است که به کمک یک‌دیگر، داستان را سامان می‌بخشند و به یاریِ توصیف، شخصیت‌ها و دیگر عناصر داستانی، فضا خلق می‌کنند.
با درنظرداشت این ویژه‌گی‌ها، فضاسازی در داستان‌های اثرِ حاضر خیلی خوب بود. با آن‌که در بعضی داستان‌ها فضا بسیار محدود می‌شود و ماجرا بسیار سریع و برق‌آسا اتفاق می‌افتد. مثلن در داستان دوم با عنوانِ “دختر همسایه” فرارِ گلثوم از خانه به قریه‌ی بالا و درگیری‌های بین دو قوم یا دو روستا، کشیدنِ پای حکومت و آمدن پولیس به روستا و درنهایت حل کردن قضیه به کمک ملا امام قریه و بزرگان و حکومتی‌ها در یک روز اتفاق می‌افتد که دور از تصور و امکان است.
یعنی بحث فرار از منزل که متأسفانه در کشور ما فراوان رخ می‌دهد و از زنان قربانی می‌گیرد، ماه‌ها این ماجرا طول می‌کشد تا دوطرف با میانجی‌گری افراد حکومتی و موسفیدان قریه یا شهر حل می‌گردد. ولی در کل از فضاسازی خوبی برخوردار است.
*نکاتی چند پیرامون درون‌مایه و کلیت کتاب: از آن‌جایی که داستان‌های با ساختار مکتب کلاسیک، دارای پیام مشخصی است از نویسنده پیام می‌خواهد، از طرف دیگر پای‌بندِ تعهدِ نویسنده نسبت به ادبیات متعهد را نشان می‌دهد. تعهدی که به‌قول خانم حمیرا قادری “بتواند ساختار جامعه را عوض کند”؛ که من توقع چنین چیزی را از تمام داستان‌ها به‌ویژه از داستان “دختر بودا” داشتم که متأسفانه چنین چیزی اتفاق نی‌افتاد. یعنی داستان “دختر بودا” با نام‌های اسطوره‌ای “بودا و زرتشت” و نام‌های روشن‌گرایانه می‌توانستند کارهای بزرگی انجام دهند و حتا بهترین داستان کتاب با بزرگ‌ترین محتوا را همین داستان رقم بزند؛ که متأسفانه چنان نشد.
نکته‌ی دیگری که قابل ذکر است، عمل‌کرد شخصیت‌های داستان که با درنظرداشت فضای داستان روایت شده است.
همچنان توجه داشته باشیم که وقتی از حال و هوای روستا حرف می‌رنیم، کُنش‌ها و عملکردهای عاشقانه با نوعِ شهری آن را در نظر گرفته و به تفاوت‌های آن توجه کنیم . مثلن در داستانِ “دختر همسایه” بوسیدن و لب مکیدن و آغوش کشیدن معشوق اصلن وجود ندارد، درحالی‌که در روستاها نگاه‌های عاشفانه‌ی لبِ چشمه و سر زمین‌های زراعتی و خوشه‌چینی و رفتن به دامنه‌های کوه‌ها و اطراف… حتمن وجود دارد. بنابراین باید تفاوت‌های مکانی و زمانی به خوبی رعایت می‌شد، که نشده است.
داستان دیگری در این کتاب به عنوان “رییس جمهور و پودری” است که به نظر من ضعیف‌ترین داستان کتاب است. در این داستان شرایط زمانی در نظر گرفته نشده. خصوصیت یک داستان را از لحاظ شخصیت‌پردازی و فضاسازی ندارد. مثلن شما فکر کنید که در شرایط امروز، آمدنِ رییس جمهور به یک از مکان‌های شهر کابل که آن‌هم “پلِ سرخ” باشد و خبر دادنِ “خبرچی” یا همان “جارچی” که در زمان‌های قدیم رایج بوده، درحالی که امروز خبر کردن مردم از طریق بلندگوها و دیگر وسیله‌های امروزی به سادگی امکان‌پذیر است. صف بستنِ مردم به دوطرفِ پل که در شرایط امروز، در هزار متری رییس جمهور کسی اجازه‌ی نزدیک شدن ندارد؛ چه برسد به این‌که درنهایت رییس جمهور با شخص معتاد یا “پودری” درگیر شود، بدون این‌که محافظین مانع او شوند، که برعکس تماشا کننده تشریف دارند. بعد از دست و گریبان شدنِ رییس جمهور با شخص معتاد و گِل‌آلود شدن وی به‌دستِ پودری و نشناختنِ رییس جمهور توسط افرادش و…. داستانی که اصلن ادبیّت ندارد و بودنش در جمع داستان‌های خوبی که شامل این مجموعه است، به نظر من جفاست.
حرف اخیر؛
ادبیات داستانی کشور ما نسبت به هر زمان دیگری نیاز جدی به غنی‌سازی و بارور شدن دارد. بنابراین هر کسی که بتواند برای پیش‌برد جریان داستانی تلاش کند و متن خوب خلق کند، بدون‌شک قابل حمایت و دست‌گیری است. امیدوارم بزرگانِ عرصه‌ی ادبیات، جوانانی را که در این عرصه می‌خواهند حداقل آغاز کنند، حمایت و پشتیبانی نمایند.
پ،ن۱: کتاب “دختر بودا” که بیشتر موضوعات اجتماعی، فرهنگی و تا حدی مذهبی و دینی را برمی‌تابد، کتاب ارزنده‌ای بوده و در قسمت بازنمایی فرهنگِ زشتِ زن‌ستیزانه و برملا ساختنِ زخم ناسور زنانِ جامعه‌ی افغانستانی و روستاهای دورافتاده‌ی این سرزمین را به خوبی شرح داده و به تصویر کشیده است.
دستِ خلاقِ نویسنده‌اش را به گرمی می‌فشارم‌. ان‌شاءالله که قلم‌شان توانا باشد و در آینده‌ها آثار خوب و جدی‌تری از این آدرس بخوانیم.
پ،ن۲: همچنان موارد محتوای و تکنیک‌های زبانی و نوشتاری و حتا ویراستاری را که خانم “گیتی مهستی” به تمام زیبایی و دقت انجام داده بودند، از این موارد گذشتم. امیدوارم آن‌چه را که از نشانیِ بنده خواندید، برای‌تان تازه‌گی و جذابیتی داشته باشد.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا