اخبار

سیری گذرا در داستان نویسی افغانستان

نویسنده: منوچهر فرادیس

 بخش پنجم و پایانی

پاورقی‌نویسان و نخستین نقد ادبی

شروع نشر داستان‌های پاورقی با ترجمه آثار نویسندگان خارجی، در سال 1317 در روزنامه اصلاح آغاز می‌یابد. آثاری چون ویلیم تل از مارسل به ترجمه محمدعثمان صدقی، سه یار وفادار از اورکزی لابون به ترجمه سید قاسم رشیتا و ترجمه رمان ولنتاین از ژرژ ساند به ترجمه رقیه ابوبکر را می‌توان نام برد که منتشر شده‌اند.
پس از نشر آثار داستانی نویسندگان خارجی، دست اندرکاران روزنامه اصلاح بر این می‌شوند که خودشان نیز به تقلید از آثار نویسندگان خارجی‌ای که آثارشان را به صورت پاورقی در روزنامه منتشر کرده‌اند، آثاری در قالب داستان کوتاه و بلند و رمان خلق کنند. داستان بلند شام تاریک، صبح روشن نوشته محمدابراهیم عالم‌شاهی، رمان‌واره در جست‌وجوی کیمیا توشه میرامین‌الدین انصاری، داستان‌واره فیروز از گل‌محمد ژوندی، رمان‌واره خنجر از جلال‌الدین خوشنوا، داستان‌واره بیم از سلمان‌علی جاغوری، داستان بلند شام غریبان از عبدالحلیم عاطفی و رمان‌گونه مرگ در دم شفق یا وفای زن نوشته محمدحسین غمین و جوان مکتبی از عبداللطیف آریان به صورت پاورقی برای نخست در روزنامه اصلاح منتشر می‌شوند که بعد نشر کامل این آثار به صورت پاورقی، بسیاری از این آثار به صورت کتاب هم از سوی اداره روزنامه اصلاح بعداً منتشر می‌شوند.
آن‌چه در این میان بسیار مهم است در تاریخ ادبیات داستانی مدرن افغانستان، نخستین نقد داستان نیز در همین سال‌ها و بر روی یک اثری که برای نخستین بار به صورت پاورقی منتشر شده است، انجام می‌شود. سید قاسم رشتیا که خود نیز داستان‌واره‌هایی نوشته بود و ترجمه کرده بود و اکنون از او بیش‌تر از نویسنده و مترجم بودن به عنوان تاریخ‌نویس یاد می‌شود، نخستین نقد در ادبیات داستانی را نوشته است که در سال 1319 هجری خورشیدی در روزنامه اصلاح منتشر می‌شود:

«1. تأثیر معارف در پیش‌رفت مادی و معنوی جامعه؛

  1. مضرات رسوم سخیفه که دختران و پسران بدون رضای هم‌دیگر ازدواج می‌نمایند، باعواقب سوء آن؛
  2. عواقب‌ پول‌دوستی و دخترفروشی؛
  3. معجزات صحبت صحیح و جذبات پاک و… .

با تأسیس ریاست مستقل مطبوعات در سال 1319 و قرار گرفتن دانش‌مندی چون صلاح‌الدین سلجوقی، روند خلق آثار ادبی رونق می‌گیرد. سلجوقی جوانان قلم‌بدست آن زمان را به نگارش آثار ادبی ترغیب می‌کند که جوانان آن روز مانند عبدالرحمان پژواک، محمدعثمان صدقی، سید قاسم رشتیا، عبدالرشید لطیفی، عبدالغفور برشنا، احمدعلی کهزاد، میر غلام‌محمد غبار، علی‌احمد نعیمی، محمدقدیر تره‌کی، عبدالحی حبیبی و محمدسرور گویا نام برد که هر کدام این شخصیت‌ها در عرصه‌های تاریخ و ادبیات، امروز جز بزرگان معاصر افغانستان حساب می‌شوند. از این میان نام‌هایی چون علی‌محمد نعیمی، نجیب‌الله توروایانا و عزیز‌الرحمان فتحی، با خلق آثار بیش‌تر نام‌های درشتی در عرصه ادبیات داستانی آن‌سال‌ها هستند.

نجیب‌الله توروایانا

نجیب‌الله توروایانا در سال 1281 در جلال‌آباد ننگرهار در شرق افغانستان به دنیا آمد. درس خوانده مکتب حبیبیه و دانشگاه کابل در رشته حقوق و علوم سیاسی بود. دارای تحصیلات عالی تا سطح دکترا در شهر لیون فرانسه. او دولت‌مرد، مورخ، نویسنده و استاد دانشگاه پرنستون امریکا نیز بود. از این‌که خواهرزاده امیر افغانستان، امیر حبیب‌الله و داماد او بود، در حکومت مصاحبان، به زودی پست‌های مهمی را اشغال کرد. در سن کم وزیر معارف (آموزش و پرورش) شد و بعدها هم به عنوان سفیر افغانستان در کشورهای هندوستان، بریتانیا و امریکا بود.

توروایانا در زمانه‌ای قلم می‌زد که ناسیونالیسم قومی افغانی به صورت بسیار جدی آن از سوی خانواده شاهی دامن زده می‌شد، بازتعریف و برساخت هویت افغانی در گستره هزار و چند صد ساله زبان فارسی و همچنان ادعای مرزی بر دولت تازه تشکیل پاکستان، از اهم این ناسیونالیسم افراطی بود. توروایانا که به بخش جوانان خانواده سلطنتی (محمد داوود و محمد نعیم) نزدیک بود در نوشتن داستان‌های کوتاه و قطعه‌های ادبی بیش‌تر دنبال بازآفرینی شکوه از دست‌رفته تاریخ کهن این سرزمین بود. از توروایانا امروزه بیش از بیست داستان کوتاه و قطعه ادبی مانده است که تقریباً همه آنان با موضوعی تاریخی استند. تا کنون که از عمر داستان‌نویسی مدرن کشور بیش از صد سال می‌گذرد، توروایانا تنها داستان‌کوتاه‌نویس کشور است که شخصیت‌های داستان‌های کوتاهش و موضوع داستان‌هایش بیش‌تر نام‌آوران تاریخ گذشته این حوزه تمدنی و جاهای تاریخی آن، صحنه داستان شده است. داستان‌هایی چون فرزند رویگر، مرگ محمود، آخرین خوارزمشاه، درباره یعقوب لیث صفاری، سلطان محمود غزنوی و جلال‌الدین محمد خوارزمشاه است. یا معروف‌ترین داستان کوتاه توروایانا اوشاس، درباره معبد کانیشکا در استان کاپیسا است که باز پردازش تاریخی دارد.

از ویژگی شاخص کارهای توروایانا در کنار داستان کوتاه ساختن رویدادهای تاریخی، به نثر او نیز پرداخته شده است که نثر آهنگین و شاعرانه و روان و با کاربرد واژه‌های کهنه، زبان خاص خود را ایجاد کرده است. قسمتی از داستان مرگ محمود:

«کاروان هندوستان، گاه پدیدار و گاه ناپدید می‌گردید؛ زیرا راه غزنه پُرپیچ و اراضی ناهموار بود. اشتران به آهستگی می‌رفتند و ناله جرس، کاروانیان را چون فسانه خواب‌آوری به خواب می‌آورد. راه کاروان از میان دشت‌های بی‌پایان و تپه‌های یکرنگ می‌گذشت و رهنوردان، خویشتن را در دنیای فراموش‌شده‌ای می‌پنداشتند.»

این فعالیت‌های ادبی بیشتر در دهه دوم قرن گذشته جریان داشته است. اما بعدها که توروایانا به سفارت منسوب می‌شود، با آن‌که به نگارش کتاب‌های تاریخی‌ای چون ادبیات اسلامی که در دانشگاه پرنستون آن را تدریس می‌کرد، می‌پردازد که در آن از نویسندگانی چون علی‌اکبر دهخدا، سید محمدعلی جمالزاده و صادق هدایت نام می‌برد؛ اما از نویسندگان همدوره خود در کابل و حتا داستان‌های خود نامی نمی‌برد. با آن‌که در سال 1338 از سفارت در امریکا استعفا می‌دهد و تا آخر عمر (1344) در امریکا می‌ماند اما دیگر اثر ادبی خلق نمی‌کند.

علی‌محمد نعیمی

علی‌احمد نعیمی در سال 1284 هجری خورشیدی در کابل متولد شد و در سال 1348 در همین شهر درمی‌گذرد. او درس خوانده مکتب حبیبیه کابل است. در انجمن ادبی کابل و انجمن تاریخ عضو بود و سال‌ها مدیریت مجله آریانا را داشت. امروزه از نعیمی بیش‌تر از این‌که به عنوان نویسنده داستان‌های کوتاه یاد شود، پژوهش‌های تاریخی او است که هنوز بازچاپ می‌شود. کتاب تاریخ ادبیات افغانستان که تا هنوز در بازار کتاب کشور بازچاپ می‌شود، نعیمی یکی از مولفان آن است. کتاب‌هایی چون صورتگران و خوشنویسان هرات در عصر تیموریان، مزارات غزنین، رساله خواجه حسن میمندی، رساله گوهرشاد بیگم، رساله ملکه شاهرخ میرزا، ترجمه کتاب عشق‌بازی‌های موسولینی، ترجمه تاریخ زبان سانسکریت، ترجمه مدنیت شرق از رنه گروسه و ترجمه رمان ماری کوچک از پرل باک، ترجمه نامه زن حساس به شوهرش نوشته مارسل پروست، مجموعه آثار بجامانده او است.

نعیمی در سال‌های 1318 به بعد این داستان‌ها را نوشته است: بیچاره جوان، مادر داغدیده و طفل بیمار، میراث عشق، مدفن سرباز، نشان افتخار، جوانی که تازه…، عارضه قلبی، خیال یار. تمامی آثار داستانی او در سال 1367 به کوشش نعمت حسینی در مجموعه میراث عشق از سوی انجمن نویسندگان افغانستان به چاپ رسیده است. محمدحسین محمدی در جلد اول کتاب تاریخ تحلیلی داستان‌نویسی افغانستان درباره داستان‌های نعیمی می‌نویسد که داستان‌های کوتاه نعیمی بیشتر داستان‌واره‌اند تا داستان کوتاه، چه این‌که در این داستان‌ها عناصر داستانی مانند زمان و مکان، شخصیت‌پردازی و پی‌رنگ دیده نمی‌شوند. بیشتر داستان‌ها از زبان راوی نویسنده‌ای روایت می‌شود و نویسنده به عنوان شاهد در صحنه حضور دارد و قصه اطرافیانش را می‌نویسد. داستان‌هایش بیشتر جنبه تبلیغی دارند و به مسائلی چون وطن‌دوستی، عشق به آزادی و مبارزه در راه وطن می‌پردازد که داستان‌های مدفن سرباز و نشان افتخار، نام‌های آن گواه مضمون آن است.
از علمی‌محمد نعیمی با آن‌که در تاریخ ادبیات داستانی مدرن افغانستان به عنوان نویسنده پرکار یاد می‌شود اما داستان‌هایش، امروزه ضعیف حساب می‌شوند و جز برای بررسی روند تاریخ داستان‌نویسی دیگری علاقه‌ای ایجاد نمی‌کند که خواننده دنبال آن داستان‌ها برود.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا