نوروز، بهمثابهی مهمترین جشن آریایی، در تأریخ فرهنگی آریاییان پیشینهی کهن دارد.
برگزاری این جشن از دورههای پار و پیرار، با سنتها و روشهای ویژهای به همراه بودهاست که از آن شمار میتوان از تهیهی “هفت سین، شمع روشن کردن، خانه تکانی، نهال شانی، سمنک پزی، سبزه کوبی” و … نام بُرد.
-پیشینهی نوروز:
در بارهی پیشینهی نوروز گفتههای گوناگونی وجود دارد که از این شمار با توجه به ارزش پژوهشی آنها، نقلی از کتاب “التفیهم” ابوریحانِ بیرونی را در این اینجا میآورم:
“نوروز، نخستین روز از ماه فروردین(حمل) است که آریاییها تا پنچ روز پس از آن، جشن برپامینمودند و پادشاهان به حقوق اطرافیان، مردم و بزرگان رسیدهگی میکردند.”
ابوریحان، با اشاره به این پیشینهی کهن میافزاید: “آریاییهای قدیم، اول فروردین را وقت نزول فروهرها (فرشتگان) از آسمان میدانستند و جشن “فروردین” را برپا می کردند.”
بربنیاد این نگاشتهها، در آثار پیشینان آمدهاست که این جشن (نوروز) را جمشید (یما) نخستین پادشاه آریایی برپا کرد و در واقع به روایت فردوسی بزرگ در شاهنامه، برگزاری جشن نوروز همزمان با مراسم تاجپوشی “جمشید” بودهاست:
“به جمشید برگوهر افشاندند
مر آن روز را روزِ نو خواندند”
زنده یاد استاد “عبدالاحمد جاوید” در کتاب”نوروز خوش آیین” ( که یگانه پژوهش سامانمند درمورد نوروز است)، افزون بر بحث گستردهای که در بارهی پیشینهی نوروز باستان دارد، در بارهی اهمیت اول فروردین که برابر به برگزاری جشن نوروز و آغاز سال نو است، مینگارد: “در روز ابتدای فروردین که به نام پاک و برکت دهندهی اهورامزدا {خدای پاک} مزین شده است، خورشید وارد برج حمل شده و جهان از نو آفریده می شود.”
استاد جاوید، ضمن توجه برجنبههای مهم این رسم باستان(نوروز) اشارهی جالبی در شناخت از ماه فروردین دارد.
وی مینگارد: ” ماه فروردین را ماه فروهر ها یا فر- وشیها مینامند و آن عیدِ اموات است. در این ماه، بهدلیل رستاخیز (نوشدن مؤقت دنیا) پردۀ میان زندهگان و مردهگان بهکناری رفته و ارواح نیک به صورت افرادی که روی شان پوشیدهاست، بهپشت در خانههای زندهها آمده و زندهها نیز به آنان بهرسم یادبود و برکت هدیهای میدهند. و نیز تمیزکردن خانهها و روشن کردن چراغها و شمعها در زمان تحویل سال برای رضایت خاطر و هدایت فروهر هاست.”
افزون بر این یادکردها، در روایتهای گوناگون دیگر نیز آمدهاست که در روز نخست سال (اول فروردین) جمشید پادشاه آریایی، همزمان با مراسم تاجگذاری در این روز “بهجنگ دیوان رفت و آنان را فرمانبُردار خویش ساخت”.
با توجه به روایتهایی که در این باب آمدهاست: جمشید در این روز، بر تختی که بر دوش دیوان حمل میشد نشست و فاصلهی طولانی راه “دماوند” تا “بابل” را در یک روز پیمود و پس از آن مردم از شگفتی بسیار، آنروز را گرامی داشته و جشن گرفتند.
افزون بر مواردی که یاددهانی شد، نوروز بهحیث یکی از جشنهای ویژه در آیین “زردشت”،
همواره نکو داشته شدهاست.
در زمان زمامداری هخامنشیان و ساسانیان، جشن باستانی نوروز همانند یک سنت ارزشمند و با شُکوه، هم در دربار، هم میان مردم و هم نزد موبدان زردشتی گرامی داشته شده و بهمثابهی یکی از جشنهای ویژهی آریایی، به آن ارج گذاشته میشد.
بافت نوروز با شعاییر اسلامی:
از عواملی که بافت مسأله نوروز را -تاحدی- در فرهنگ و شعاییر اسلامی میرساند، همزمانی نوروز از رهگذرِ تقویمی با مراسم خلافت حضرت علی فرزند ابوطالب (خلیفهی چهارم اسلام) است؛ زیرا در چنین روزی (اول فروردین) حضرت علی، پس از حضرت عثمان خلیفهی سوم اسلام، به خلافت رسید و سپس نوروز با توجه به پیشینهی تاریخیاش، -تا جایی- با شعاییر و رویکردهای اسلامی بافت خورد؛ اما هیچگاه مفهوم تقدیس و اکرام دینی و مذهبی در اسلام نداشته و بهمثابهی یک رویداد فرهنگی و حافظهی تاریخی از آن یادبود میشود.
از سوی دیگر، احادیث و روایتهای گوناگونی (هم از تایید و رّد آن) در بارهی نوروز در کتاب “بهارالانوار” آمدهاست که به گونهای بافت این جشن باستانی را با رویکردهای فرهنگ اسلامی نشان میدهد.
هفت سین:
در روایت های گوناگون آمدهاست که آریاییهای قدیم شماره (عدد) “هفت” را نکو و پاک میدانستند؛ زیرا به باور آنان، طبقههای زمین و آسمان و سیارهها همه برعدد هفت تقسیم شدهاند؛ از سوی دیگر ستارهگان هفتگانه مانند: زهره، مشتری، عطارد، زحل، مریخ، زمین و خورشید هفت تا اند و تعداد روز های هفته؛ یعنی شنبه، یکشنبه، دو شنبه، سه شنبه، چهار شنبه،
پنچشنبه و جمعه نیز هفت است.
بربنیاد همین پنداشت، آریاییها افزون بر مقدس شمردن شمارهی “هفت”، در تمامی روزهای فروردین (از اول تا سیزده) از قدیم -و تا حدی امروز هم- خانههای خود را چراغانی کرده، عطر میپاشند، شمع روشن میکنند، سفره پهن مینمایند و بر روی آن هفت چیز را که نام شان با حرف سین آغاز می شود می گذارند که “هفت سین” نام دارد مانند: سبزی(سبزه)، سرکه، سمنک(سمنو) سیب، سیر، سمارق و سنجد.
گذاشتن هر یک از این هفت سینها روی خوان (سفره)، نشانهای از یک مفهوم خاص در فرهنگ آریایی ها است، مانند: سبزی(سبزه) نشانهی طراوت، زیبایی و سرسبزی، سرکه نشانهی شادی، سمنک( که از جوانهی گندم تهیه میشود) نشانهی رویش و برکت، سیب نشانهی میوه ی بهشتی و زایش، سیر نگهبان خوان (زیرا آریایی
های کهن نقش سیر را در محافظت از شر، بسیار با اهمیّت میدانستند)، سمارق، نشانهی مزهی زندهگی و سنجد نشانهی بوی محرک برای عشق و دلباختگی .
گذاشتن کتاب مقدس که در گذشته “اوستا” بوده و اکنون “قرآن مجید” میباشد، نیز از موارد ضروری بر روی سفره است.
افزون بر اینها، تهیهی “هفت میوهی ترشده در آب” و خوردن آن در روز های نوروز نیز از عنعنات ویژهی نوروزی است.
-نوروز در شعر سخنوران پارسی:
نوروز با توجه به پیشینهی تاریخیاش در شعر شاعران زبان پارسی مانند: فردوسی، مولوی، حافظ، منوچهری، خیّام، فرّخی و دیگران مورد ستایش و سپاس قرار گرفتهاست.
انگیزهی این سپاس و ستایش، بیشترهم جنبهی
روایتی و تغزلی داشته و بههیچ وجه جنبهی تقدس و تعبد ندارد.
گونههای روایتی آن بیشتر بازگو کنندهی تقویت تأریخی و مدنی آریاییها است و بازتاب گونههای تغزلی و غنایی، دربرگیرندهی موارد ستایشی از نوروز و گرامیداشت از این آیین نکو است.
نخست گونهی روایتی آن:
به”جمشید” برگوهر افشاندند
مر آن روز را روزِ نو خواندند
سرِ سال نو، هرمز و فروردین
برآسوده از رنج تن، دل زکین (فردوسی)
یا:
“رسید موسمِ نوروز و روزگارِ شگفت
فرخنده گلِ شادی، بهارِ شگفت” (فیاض لاهیجی)
یا:
“بهار امسال پنداری همی خوشتر ز باد آید
از این خوشتر شود فردا که خسرو از شکار آید
بدین شایستگی جشنی، بدین بایستگی روزی
ملِک را در جهان هرروز جشنی باد و نوروزی” (فرخی سیستانی)
به ویژه این بیت که بهگونهی روایتی، بازگوکنندهی عنعنهی فرهنگی “هفت سین” و میزان توجه به اصالتهای فرهنگی این جشن بزرگ آریایی است:
“سینِ ساغر بس بود ما را در این نوروز روز
گو نباشد هفتسین رندان ُدرد آشام را” (قاآنی)
دوم گونهی غنایی (تغزلی)آن:
“نوروز بزرگم، بزن ای مطرب امروز
زیرا که بود نوبتِ نوروز به نوروز” (منوچهری دامغانی)
****
“چوگشت از روی تو دلشاد نوروز
درِ گنجِ طرب بگشاد نوروز” (کمال الدین اسماعیل)
****
بر چهرهی گل نسیمِ نوروز خوش است
بر طرفِ چمن روی دلافروز خوش است
از دی که گذشت هر چه گویی خوش نیست
خوش باش و مگو زدی که امروز خوش است”(خیام)
****
“نوروز که هرچمن، دل افروز بود
نقشِ گل و خار عبرتآموز بود
گرجامه بهجان ز معرفت نو گردد
هر روز بهدل نشاطِ نوروز بود “
با توجه به اشارههایی که در شعر شاعران گذشتهی پارسی در بارهی ستایش و بزرگداشت
از نوروز اینجا آورده شد، سخنوران معاصر نیز تا حدّی (اما نه در حد گذشتگان) مقولهی نوروز و آیین نوروز را در آیینهی شعر بازتاب داده اند؛ اما بههر حال بهدلیل انگیزههایی که در مورد آن بحث خواهد شد، این بازتابها کمرنگ بودهاست.
از شمار شاعران زبان پارسی در دورهی معاصر (به ویژه در افغانستان) یکی هم استاد “خلیلالله خلیلی” است که در سوگِ نوروز (در غربت) سرودهاست:
” گویید به نوروز که امسال نیاید
در کشور خونینکفنان ره نگشاید
بلبل بهچمن نغمهی شادی نسُراید
ماتم زدهگان را لبِ پُر خنده نشاید
خون میدمد از خاکِ شهیدان وطن وای
ای وای وطن وای “
بانو “گل رخسار” سخنور تاجیک به بهانهی پاسخ
به استاد خلیلی، ستایش شاعرانهای از “نوروز” کردهاست که در اینجا دو بیت آن را برای جلوگیری از درازی سخن نقل میکنم:
” گویید به نوروز که هر سال بیاید
از آینهام زنگِ جراحت بزداید
بلبل المِ ملتِ بیچاره سُراید
گویید به نوروز که هر روز بیاید”
“مهدی اخوان ثالث” ازشاعران مطرح امروز در حوزهی زبان پارسی، دربارهی فرارسیدن عی دنوروز وعنعنهی”خانهتکانی”اشارهی زیبایی دارد به این گونه که:
“عید آمد و ما خانهی خود را نتکاندیم
گردی نستردیم و غباری نفشاندیم”
“قهار عاصی” {شاعر جوانمرگ} نیز از سخنورانی است که در برخی از سرودههایش اشارههای زیبایی به نوروز دارد، و از آن شمار درآغاز یک غزل، ترکیب”ابرنوروزی”را زیبا آوردهاست:
“از جلگهی نور و علف، از چشمهساران آمدی
ای ابرِ نوروزی من، لبریزِ باران آمدی”
“نعمت آزرم” از شاعران پارسی زبان معاصر درتبعید، نیز نگاه زیبایی به مسألهی نوروز دارد:
” يكبار دگر نسيم نوروز وزيد
دلها بههوای روزِ نو باز تپيد
نوروز و بهار و بزم ياران خوش باد
در خاكِ وطن ، نه در ديارِ تبعيد “
انگیزههای مهمی که سبب شدهاست شاعران معاصر (بهویژه در سه دههی پسین درافغانستان) کمتر به ستایش و بازتاب آیینهای نوروزی ومسألهی نوروز در شعر بپردازند، وجود تعاملات سیاسی و اجتماعی و بیشتر هم درگیر بودن با موارد روزمرهگی و دور بودن از فضای طبیعی (به ویژه طبعیت زیبا) است که به گونهای این موارد، سدی در برابر اندیشه و میزان توجه آنان به این مسأله (نوروز) شدهاست؛ اما به گونهی کُلی در شعر شاعران معاصر مانند: شاملو، فروغ، نیما، اخوان ثالث و … اشارههای نمادین به مسألهی نوروز انجام شدهاست.
“خلیلی حاتمی” از پژوهشگران شعر معاصر پارسی با توجه به اهمیت و مفهوم “نوروز” و شکلگیری آن در حوزهی شعر معاصر مینویسد: ” در شعر معاصر، از نوروز به حیثِ روز دگردیسی و عوض شدن انسانها یاد شدهاست.”
بربنیاد آنچه نگاشته شد، این مسأله روشن میشود که نوروز بهحیث بزرگترین رویکرد تأریخی در شعر شاعران حوزهی زبان پارسی، همواره مورد نکو داشت بوده، و این به دقت بازگو کنندهی اهمیّت این رویداد فرهنگی است