بخش سیزدهم
الگوهای روزه داری
” کان رسول الله أجود الناس، وکان أجود ما یکون فی رمضان ….”
پیامبراکرم (ص) بخشندهترین مردم بود و بهترین بخشندگی وی در رمضان بود ….. دیده شده است که برخی ثروت مندان در ایام رمضان و به ویژه وقت افطار إقدام به توزیع إفطاری میان نیازمندان روزه دار میکنند و این کارمبین حاکمیت فرهنگ روزه داری بر ذهنیت و اخلاق اجتماعی روزه داران ما میباشد.
همین گونه أثرات گذشت و سخاوت روزه داری در اخلاق اکثر مردم مؤمن ما دیده میشود مانند کمک به دفقرأ، پرداخت زکاة، إفطار دسته جمعی در مساجد و نمونههای دیگر. با همۀ اینها ما شاهد کاهش قیمت مواد غذایی در ماه رمضان نیستیم و گاهی این قیمتها بلند نیز میرود. به لحاظ اقتصادی و تخصصی آن هردلیلی که داشته باشد ولی به لحاظ اخلاقی نوعی سوء استفاده از نیازمبرم روزه داران را در ماه رمضان نشان میدهد و این قطعا برخلاف و در تضاد با اخلاق توصیه شده از جانب پیامبراکرم (ص) در ماه رمضان است. رمضان به لحاظ ماهیت تقویمی خود نوعی ایجاد فرصت برای تمام کسانی است که در طول سال به وظایف اخلاق اجتماعی خود چندان رسیدگی نکرده اند و یا اینکه با یک ذهنیت نا امید از پیش آمدن فرصت مغفرت و اصلاح اخلاق اجتماعی بسرمی برده است. اینجا دیگر این نا امیدیها بسر میرسد و فرصتی پیش می آید که هر شخص وار مسابقه بدست آوردن دل دیگران و به نمایش گذاشتن نوع دوستی انسانی گردد.
پیامبراکرم (ص) به عنوان بزرگترین الگوی زندۀ تاریخ انسانیت در امر روزه داری نیز به صورت یک الگوی کامل ظاهر شده است آنجا که در باره اش گفته شده است « کان رسول الله أجود الناس، وکان أجود مایکون فی رمضان …» پیامبرخدا بخشنده ترین مردم بود وبهترین بخشندگی آنحضرت در رمضان بود. جودت و أجود بودن در عین حالکیه نمایانگر بخشنده گی است و از طرف دیگر نمایانگر جید بودن و بهترین بودن نیزاست و به همین لحاظ ماه رمضان را میتوان گفت ماه ظهور بهترین ها است . بهترین در گذشت، بهترین در عفو، بهترین در سخاوت، بهترین در کمک به دیگران و در موارد دیگر.
شاید بهترین نوع کمک رسیدگی به حال همسایههای باشد که جدا نیازدارند ولی از حیا نمیتوانند اظهار کنند «لایسئلون الناس الحافا …» و این کمک قطعا زندگی وی تاثیر به شدت مثبت میگزارد . کارگران روزمزد که در اکثر چهارراهیها منتظر پیداشدن صاحب کار اند، نیز از مستحق ترینهای این جامعه اند. آنها از یک جانب خود سوال نمیکنند و از جانب دیگر آمادۀ کار اند به شرط اینکه کاری پیدا شود و این وضعیت آنها به مراتب نزد پروردگار با ارزش تراست از کسانی که مشغول کارهای نامشروع اند و از طریق فساد اداری مشغول جمع آوری پول میباشند گرچه در قطار با شخصیت ترینها ردیف شوند برای اینکه معیار اصلی در اخلاق اسلامی شخصیت یک انسان به لحاظ پابندی وی به خطوط حلال و حرام بستگی دارد و ظاهر جسمی آن معیار نیست و همینگونه دادن القاب دهن پرکن ازجانب مداحان این مفسدین نیز بر درجۀ وی نزد پروردگار کمکی نخواهد کرد.
رخصتهای روزه داری
«فمن کان منکم مریضا او علی سفر فعدة من ایام اُخر “) اگر کسی از شما مریض یا مسافر بود در روزهای بعدی روزه بگیرند»
هرعبادت در اسلام رخصتهای نیز دارد و این رخصتها را نمیتوان با «کم کاری» یا «سرقت ازعبادت» یکی گرفت. رخصت به این معنی است که ادای عبادت توأم با آن کامل محسوب میگردد و از جانب دیگر تسهیل کننده فراگیری پرستش میشود تمام ابعاد زندگی را. فلسفه رخصت در رمضان، نماز و سایر عبادات بسیار بزرگ است که میتوان به موار ذیل خلاصه کرد: یک، رخصت درعبادت به معنی آسان سازی ادای عبادت میباشد و این مفهوم واقعی ” ارادۀ آسان گیری”است که خداوند متعال برآن تاکید نموده است.
دو، رخصت در عبادت نوعی «رحمت» است. به این معنی که روال معمول زندگی انسانها در طرز ادای عبادات هضم گردیده است و عبادات به گونۀ با عملیه طبیعی روزانه بافت خورده است. این قضیه به صورت جدی تفاوت میان شعایر اسلامی با شعایرسایرادیان را نشان میدهد برای اینکه طرز ادای بسیاری از مراسم عبادی در ادیان دیگر به نوعی سفت و دارای تشریفات یک نواخت است که نمیتواند با تغیر وضعیت زندگی هر فرد متغیر و منعطف گردد.
سه، رخصت در عبادات به نوعی تعمیم عبادات نیز میباشد. حالاتی چون بیماری و سفر به نوعی وضعیت اضطرار تلقی میگردد که برای ادای عبادت به صورت اصلی آن یک بن بست است که درنتیجه عبادات در حاشیه زندگی رانده میشود و شامل تمام حالات حیات انسانها نمیگردد. پیامبراکرم (ص) نیز این تعمیم را یکی از ویژگیهای اسلام برشمرده است آنجا که گفته است «زمین برای من مسجد گردانیده شده است» به این صورت میتوان تمام احوال زندگی را با «فضای»پرستش پر نمود و در همه حال از منبع هستی نیرو گرفت و با او درارتباط بود.
چهار، رخصتها معمولا عبادات را از شکل ظاهری و بُعد مادی آنها دور نموده و وارد دایرۀ معنوی خالص آن مینماید. طرز اجرای بسیاری از عبادات به یک فعالیت فزیکی مکرر تبدیل گردیده است که تقریبا از توجه و حضور معنوی تخلیه گردیده است و وضعیت رخصتها دوباره فضای معنوی را در عبادات حاکم میگرداند برای اینکه معمولا رخصتها از طریق نقض ساختار مادی عبادات رعایت میگردد.
پنج، رخصتها به لحاظ فلسفه پرستش یک طرح بدیل است نه یک تنقیص عمدی. به همین لحاظ إفطار مریض در رمضان (با ارادۀ اینکه قضای آن را بجا میآورد) برابراست با روزه داری صحت مندان و نباید به دلیل اینکه روزه گرفتن بیماران «عزیمت» است و ثواب بیشتر دارد، بیماران را وارد رقابت روزه داری نماییم و مجبور به روزه داری گردند. اینها میتوانند به صورت عادی و مشروط بر اینکه هیچ ضرری بر صحت آنها وارد نمیگردد میتوانند روزه داشته باشند و درغیرآن إفطار و روزه داشتن شان برابراست (برای اینکه خداوند پرستشی را که منجر به آسیب جسمی گردد نخواسته است ( شش، رخصتهای رمضان شامل بیماران و مسافرین به صورت تفسیر موسع است و جملۀ بعدی (یرید الله بکم الیسر…) آن را تایید میکند به این معنی که شامل تمام فاکتورهای دیگرمانند دورۀ حاملگی و شیردهی نیز میگردد و به لحاظ اصل مفهوم «مریض» و «مسافر» به صورت تفسیر مضیق میباشد تا آنجا که روی انواع بیماریها تقسیم نمیگردد بلکه تنها انطباق لقب «مریض» بودن و یا «مسافر» بودن به لحاظ علم طب و هنجار اجتماعی حاکم کافی است تا شامل دایرۀ رخصت تلقی شود.
جملۀ «یریدالله بکم الیسرولایرید بکم العسر..»پروردگار برای شما آسانی خواسته است نه سختی را. نشان از این دارد که پشت این مطالبۀ «روزه داری» و «اجازۀ رخصت»، حکمت های نهفته است و پروردگار درمسیرزندگی بندگان خود آنها را به سوی تکامل ره می نماید و در همه حال ارادۀ خیر آنها را دارد.
رمضان ماه شکر
رمضان یک حقیقت دیگر هم دارد و آن اینکه تنها و بزرگترین تجربۀ ملموس نعمتهای خدادادی و درک محسوس وضعیت گرسنگان میباشد. قرآن بارها از بندگان خواسته است که در برابر نعمتهای خداوند متعال او را سپاسگزار باشد و این نشان میدهد که رمضان یکی از معدود فرصتهای است که بنده با روزه گرفتن درک میکند که تا چه اندازه مالامال از نعمتهای خدادادی زندگی بسربرده است و کمتر متوجه شده است که این نعمتها از آن پروردگاراست و دست انسان برای خلق آنها در کار نیست و فقط انسانها میتوانند با ترکیب و عملیه مادی و شیمیایی آنها رعایت ذوق خویش را نماید.
پروردگار میفرماید : « لئن شکرتم لأزیدنکم و لئن کفرتم إن عذابی لشدید») اگر سپاس گزاریدید بر شما نعمتهای خود را زیاد میکنم واگر کفران نمودید بیشک عذاب من سخت خواهد بود ) این یکی از مواردی است که در قرآن به «شکر» و سپاس پرداخته است و موارد زیادی و جود دارد که شکر گزاری را اهمیت میدهد. اساسا سوال این است که شکرگزاری ازکی باید صورت گیرد؟ و اینکه چگونه باید سپاس گزار بود؟
بنا بر منوال جهانبینی اسلام هرعبادت و عمل مشروع به نوعی دارای بُعد اجتماعی و نوع دوستی انسانی میباشد و «شکر» گزاری نیز ازاین قاعده مستثنی نیست و برای اینکه بتوان شکرگزارکامل بود نه تنها اینکه از پروردگار باید سپاس کرد، بلکه سپاس گزار بندگان وی نیز باید باشیم و عجیب اینکه سپاس گزاری از خدا موقوف و معلق به سپاس گزاری ازبندگان خدا است . «من لم یشکر الناس لم یشکر الله» کسی سپاسگزار مردم اگر نبود سپاسگزار خدا نمیباشد. چه خوب است که رمضان ماه شکرگزاری از بندگان خدا باشد. گاهی قلبا از همسران یا شوهران ما سپاسگزارده ایم؟
این یک وظیفۀ رمضانی بود که شاید متوجه نشده باشیم. خانوادۀ ما با هزار زحمت و سعی تلاش دارد که ما در یک وضعیت خوب و آرام روزه داری نماییم و به إفطار رویم در حالیکه خود روزه داراست و نیاز به عین همکاری و باخبری دارد.
سپاس از مادرانی که تا اینجای زندگی با سپرساختن حیات خود از حیات ما حمایت نموده است و سپاس از پدرانی که با خون دل برای توفیقات ما کوشیده است و سپاس از خدمه و تمام کارمندانی که روزانه با آنها روبه رو میشویم. شما کارکنان تنظیف شهرداری را میبینید؟ درست است که اینها معاش دارند ولی نباید سپاس گزار تلاشهای اینها باشیم؟ سپاسگزاری مخلوق ما را میان بندگان دارای مرتبه و عظمت میکند ولی پروردگار آن را نوعی پرستش خود محسوب خواهد کرد. نمازگزاردن شکر است. آنجا که خداوند متعال میفرماید:«إنا أعطیناک الکوثر فصل لربک و انحر …» ما ترا خیرزیادی عطا نمودیم پس نماز بگزار و قربانی کن …فرصتی چون رمضان برای نماز گزاردن کمتر برای ما دست میدهد.
روزه گرفتن خود «شکر» است برای این همه نعمات که پروردگار برای ما داده است. قدر این نعمتها آنجا دیده میشود که ساعاتی از تناول آنها محروم باشیم یعنی که روزه دارد باشیم.
نوازش یتیم شکر است. جامعه ما پراست از ایتام و اطفال بی سرپرست و هرروز هم توسط گروههای جنات کار به تعداد این ایتام افزوده میشود. و هر باری که این وحشیها خود را برای رسیدن به بهشت ذهنی خویش انفلاق میدهد، چندین یتیم و بی سرپرست دیگر تولید میشود. خداوند متعال برای پیامبرش فرموده است «ألم یجدک یتیما فآوای ….. فأما الیتیم فلا تقهر»( آیا تو تیمی بیش نبودی که پروردگار پناه داد ….. پس بر یتیمان قهر مکن) به پاس اینکه ما یتیمی را پشت سرگذشتانده ایم و یا اینکه یتیمی را تجربه نکرده ایم موظف ایم تا به ایتام رحم نمایید و به عنوان سپاس از خدا به بندگان یتیم وی کمک نمایید. سپاس از تمام مردم که دراین جامعه زندگی میکنند وما در کنار آنها بسر میبریم و به گونۀ میان همه ما روابط اجتماعی ارگانیک بر قرار است و زندگی ما با هم پیچ خورده است . «وصل علیهم إن صلاتک سکن لهم» درود بفرست بر مردم ( وای به حال وحشیانی که در ماه رمضان بجای درود گفتن به مردم جسد ناپاک خود را انفلاق میدهند و بنام دین ما جنایت میکنند درحالیکه دین از چنین جانورانی بیزار است) بدون شک درود تو مایۀ آرامش آنها خواهد شد.
گردنه روزه داری
اگر هوا بشدت گرم شود و کار روزانه نیز برآن علاوه گردد، روزه سنگینی خود را نشان میدهد. برخی فیلسوفان دینی شعایردینی را نوعی ریاضت در راه صیقل زدن «روح» انسانی مؤمنان میدانند و به این صورت هرقدر اجرای یک «شِعار» سخت باشد به همان اندازه أثرات مثبت آن برنفس انسانی ماندگار میباشد.
ادیانی نیزوجود دارد که پرستش را در محور «ریاضت»معرفی میکند و رسیدن به حقیقت را منوط به دست شستن از رفاه و آسایش این زندگی (زندگی مادی) میداند مانند هندویزم و بودیزم. این مفهوم (محوریت ریاضت در پرستش) درعین حالیکه دین را از هدایت گری همه شمول آن تخلیه میکند و صرف در دسترس برخی مرتاضان و یا قدیسان قرار میدهد، به لحاظ فلسفی بشدت با موقعیت ماهوی انسان نیز در تضاد است و انسان را فطرتا دارای«روح» گناه آلود (آنطوریکه مسیحیت میگوید) و یا نفس فاسد معرفی مینماید تا اینکه برای زدودن این گناه به ریاضت بپردازد.
مشکل دیگری که این نوع نگاه به «عبادت» خلق میکند این است که دین به صورت راهنمای کمال معنوی فردی عرض اندام میکند و به صورت یک رابطه شخصی در جامعه به حیات خود ادامه میدهد درحالیکه میدانیم بخش عمدۀ حرکتهای اصلاحی در جوامع بشری از آن سازمانهای دینیی اند که بر حضور اجتماعی اخلاق دینی در جامعه تاکید میکنند . در اسلام قضیه به صورت دیگر است . اینجا پرستش نوعی فعالیت اجتماعی است که در قدم نخست أثرات اجتماعی از خود بجا میگزارد و در قدم بعدی میتواند ریاضت گونه باشد و صیقل دهندۀ «روح»مومنان نیز گردد. دراسلام تا آنجا حضور اجتماعی دین اهمیت دارد که پیامبرگرامی اسلام میفرماید «شما امر به معروف نمایید گرچه خود تان تمام معروف را بجا نمیکنید» به این معنی که دین باید به گونۀ یک هویت حاکم حضورداشته باشد و به صورت ظاهر هم که شده هنجارهای دینی باید رعایت گردد.
گرچه این نوع تعامل با جامعه ممکن است ریا کاری و شعار گرایی را موجب گردد آنطوریکه امروز دیده میشود) فریب کاران نماز گزار و روزه دار در جامعه زیاد اند در مقایسه با فریب کاران بی نماز و بی روزه اما به هرصورت حاکمیت هویت اجتماعی از آن دین شناخته میشود.
در اسلام علنی سازی معصیت چند برابر قدغن شده است در مقایسه با اصل اجرای یک عمل معصیت آمیز و بر مسلمانان امر شده است که گناه دیگران را بپوشانند و این نشان میدهد که اسلام بر سلامت جامعه به صورت ظاهری اهمیت بیشتر میدهد تا سلامت روحی هرفرد در جامعه. این ویژگیها فلسفه پرستش را در اسلام ماهیت متفاوت میدهد در مقایسه با سایر ادیان. در نتیجه میتوان گفت که در اسلام پرستش (عبادت) حول محور ریاضت دور نمیزند و إلزاما هر عبادت دارای ساختار و شیوۀ اجرای سخت نیست و ارزش عبادات در سختی کشیدنها درراه آن نمیباشد (آنطوریکه در مسیحیت و هندویزم مشاهده میشود) بلکه در أثرات اجتماعی آن خواهد بود و اینجا است که ارزش «یک شب یا یک صبح پاسبانی از مردم بالاتراست از تمام دنیا و آنچه در آن است» ( لغدوة او روحة فی سبیل الله خیرمن الدنیا و ما فیها ) بدلیل اینکه امنیت یک جامعه تأمین میگردد.
با آن هم هیچ عبادتی نیست که یک بُعد ریاضت گونه نداشته باشد (گرچه در درجه اول از اهمیت نباشد) و بُعد ریاضت آمیز روزه داری نیز در سختی های آن است که روزهای گرم و طولانی باشد و این گونه روزه داری قطعا مشکل جلوه میکند و اساسا هرنوع محرومیت آگاهانه از رفاه و نعمتهای روزانه «مشکل» است. اسلام از طرف دیگر به مشکلات سر راه انسان از یک جانب دیگر نگاه کرده است و معمولا به مشکلات فرا راه زندگی نگاه کلی دارد و از بعد روان شناسی اجتماعی آن میبیند. خلاصۀ نگاه اسلام به مشکلات روزانه (برخواسته از اجرای یک عبادت باشد و یا هرکاردیگری) از این دریچهها است:«عسی أن تکرهوا شیئا وهو خیرلکم و عسی أن تحبوا شیئا و هو شرلکم» اساسا شناخت شما از سختیها و آسانیها دردایرۀ ” حال ” است درحالیکه میتواند یک سختی درپیامد خود خیری داشته باشد و خیری به دنبال خد شری بیافریند؛ لذا باید به مشکلات در یک دایرۀ کلان نگاه کرد و دانست که:
1.مشکلات تنها برای ما نیست قطعا دیگرانی اند که از ما مشکلات بیشتری دارند.
- مشکلات توجه ما را به خدا بیشتر میکند چون پناه جستن بوجود می آورد.
- مشکلات غرورما را میشکند و تمامیت خواهیهای که ناشی از تکبر باشد دربرابر مشکلات تعدیل
میشود.
- مشکلات ما را بیاد دیگران می اندازد و اساسا مشکلات تجربه دنیای مشکل دار دیگران است آنطوریکه روزه داری تجربه گرسنگی طبقه گرسنه در جامعه میباشد.
- مشکلات ضرورت دفاع می آفریند و ضرورت دفاع ابتکار را در پی دارد.
- مشکلات ارزش نعمتهای روزانه را برای ما تفهیم و تبیین میکند.
- و مشکلات بهانۀ برای جلب لطف پروردگارنیز است و پاداش و ثواب درپی می آورد و ….. این نوع نگاه به سختی های عبادت یک نگاه کاملا روان شناسانه و اجتماعی است که اسلام برآن تاکید مینماید.