مقالات اجتماعی

مذهب طالبان (4)

نویسنده: خواجه بشیر احمد انصاری

 گروهی متقی تر از پیامبر(ص)
همان طوری كه گفتیم، پژوهشگران، نخستین جرقه های اندیشه خوارج را به حادثه ای پیوند می دهند که در عصر پیامبر اسلام به وقوع پیوست. در حدیثی كه امام بخاری از ابوسعید الخدری روایت نموده و كتاب های دیگر حدیث و تاریخ نیز آن را نقل نموده اند، آورده است كه روزی پیامبر اسلام(ص) مقداری طلا را که علی بن ابی طالب(رض) از یمن فرستاده بود در میان چهار تن از رهبران قبایل چادرنشین بیابان های نجد و حجاز هر یک زید الخیل، اقرع بن حابس، عیینه بن حصن و علقمه بن علاثه تقسیم نمود. پیامبر اسلام خوب دریافته بود که نزدیک ترین راه به قلب آن گروه از کانال جیب های شان گذشته و مسلمان شدن بزرگان آن قبایل راه را برای نشر اسلام در میان فرزندان قبیله های شان خواهد گشود. هنگام توزیع آن پول، مرد دیگری از بادیه نشینان قبیله تمیم بنام حرقوص بن زهیر «ذو الخویصره» كه ریشی انبوه، پاچه هایی بلند، پیشانی برآمده، موهایی تراشیده و چشمانی فرو رفته داشت و آن صحنه را مشاهده می نمود، پیامبر را مخاطب قرار داده و گفت: از خدا بترس! پیامبر پاسخ داد: آیا من خدا ترس ترین انسان روی زمین نیستم؟ و یا بنا بر روایت دیگری او به پیامبر گفت: محمّد! عدالت کن! پیامبر اسلام(ص) در پاسخش فرمود: اگر من عادل نباشم پس چه کسیعادل خواهد بود؟! حرقوص این را گفت و راه خویش را در پیش گرفت و پیامبر(ص) در حالی که به حرقوص بن زهیر اشاره می نمود رو به کسانی که در آنجا حضور داشتند نموده و فرمود: از پشت این مرد افرادی پیدا خواهند شد که قرآن خوانند ولی قرآن از گلوهای شان پایین نخواهد رفت، آنها از دین چنان می گذرند که تیر از شكار.
سالها سپری شد، پیامبر اسلام(ص) وفات نمود، جنگ میان حضرت علی(رض) و معاویه آغاز گردید و جنگ صفین به وقوع پیوست، جنگی که شاهد ظهور رسمی و پر قدرت خوارج در عرصه تاریخ و میدان سیاست و دین بود. در صفین بود كه حرقوص بن زهیر در صف تأثیرگذارترین علم برداران خوارج ایستاد، موقفی كه مصداق عملی پیش بینی پیامبر بزرگ اسلام(ص) گردید. حرقوص بالاخره در جنگی که در سال سی و هفت هجری میان سپاه علی و خوارج در نهروان به وقوع پیوست، به دست سپاهیان علی(رض) کشته شد.
همان طوری كه نخستین خارجی حرقوص ذوالخویصره خودش را عدالت پیشه تر و پرهیزگارتر از پیامبر این دین تصور می نمود، خوارج در مسیر تاریخ شان سعی نموده اند تا نسخه دیگری از دین را كه به گمان خودشان اصیل-تر و الهی تر است به جهان معرفی نمایند. در میان خوارج گروه هایی چون میمونیه و عجارده طوری که کرابیسی، كعبی، اشعری و شهرستانی نوشته اند می گفتند که سوره یوسف جزء قرآن نیست زیرا شأن قرآن بالاتر از آن است تا از عشق و عاشقی سخن گوید. آنها همچنان بر خلاف تمامی مذاهب اسلامی معتقد بودند که دست دزد باید از شانه بریده شود. اگر قرآنِ محمد(ص) طعام اهل کتاب را حلال می داند خوارج اندلس طعام آنها را حرام پنداشته، ماهی را ذبح نموده و گروه ازارقه خوارج را اعتقاد بر این بود که زنان هنگام سپری نمودن عادت ماهانه خویش هم باید نماز بخوانند و هم باید روزه بگیرند.
اگر به عملکرد طالبان نگاهی بیفگنیم خواهیم دید که آنها نیز کوشیده اند تا خود را متقی تر از پیامبر اسلام(ص) جلوه داده و شریعت او را تکمیل نمایند. اگر حرقوص در صدر اسلام، پیامبر اسلام(ص) را غیر عادل تصور نمود همین روحیه در لاشعور طالبان جا داشته در عملكردشان به وضوح مشاهده می شود، ولو که خود نمی خواهند به آن اعتراف نمایند. اگر گذاشتن ریش در شریعت محمد (ص) سنت است طالبان آمدند تا این سنت را تا مرتبه فرض بالا برده و سپس (مرتکبان) گناه ریش تراشی را در زندان افگنده و در حضور مردم شلاق زنند؛ كاری كه در تاریخ یك هزار و چهار صد ساله اسلام هیچگاهی سابقه نداشته است. اگر زن در تمامی فعالیت های پیامبر این دین در هجرت به مدینه و حبشه، جنگ و صلح، مسجد و مدرسه و سفر و حضر حضور داشت تا جایی که در مسجد نبوی بر خطیب نماز جمعه نهیب می زد، در شریعت طالبان تمامی عرصه ها از وجودش پاک گردید. اگر خوارج قرن نخست اسلام، دست دزد را از شانه قطع می نمودند، خوارج معاصر ما در زمینه تطبیق قانون جزا سخاوت فراوانی نشان داده و حتی بر خلاف تمامی معیارهای شریعت اسلامی دست گرسنگان را بریدند. اگر پیامبر(ص) و همسرش از بازی حبشی ها و آن هم در صحن مسجد دیدن می نمود، خوارج افغانستان آمدند تا حتى بازی با کاغذپران «بادبادك» را حرام اعلام نمایند.
خلاصه سخن اینكه طالبان قوانینی را به نام شریعت به اجرا در آوردند كه نه در عصر پیامبر اسلام(ص)، نه در زمان خلفای چهارگانه او، نه در امتداد تاریخ یك هزار و چهار صد ساله این دین و نه هم در هیچ جای جهان كنونی اسلام كسی از آن آگاهی داشته و یا بدان عمل نموده است.

نمایش بیشتر

سیمرغ

سیمرغ یک نهاد فرهنگی و اجتماعی است که با اشتراک جمع کثیری از اندیشمندان، فرهنگیان و نویسنده‌گان در حوزه تمدنی و فرهنگی فارسی_ پارسی تشکیل گردیده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا