مصاحبه ها
آنچه بیان کرده و میکنم، واقعیت های من و زمان من است که جریان دارد
گفتگو کننده: عبدالوهاب عاصم
- بسم الله بیدارشاعر جوان که بتازگی اثرش بنام «شست و شوی خاک » به زیور چاپ آراسته گردیده و فرصت دست داد تا گفتگوی با ایشان داشته باشیم
- از شما خواهشمندیم در ابتدا خودتان را برای خوانندگان گرامی معرفی کنید.
بسمالله نظامی در میزان/ مهرماه 1376 خورشیدی در ولسوالی/ شهرستان مارمل ولایت / استان بلخ در
یک خانوادهی مذهبی و فقیر به دنیا آمده است.
آموزشهای رسمی را در دبیرستان »ابوعصمت بلخی« در زادگاهش آغاز کردم و از
همان دبیرستان در سال 1394 مدرک گرفتم. پیوسته به آن به دانشکده زبان
و ادبیات فارسی دانشگاه بلخ راه یافته و پس از دوره تحصیلی چهارساله از نهاد
مذکور گواهی کارشناسی به دست آوردم.
با رویکارآمدن دوباره گروه طالبان در افغانستان در سرطان/ مردادماه 1400 خورشیدی به
جبهه مقاومت ملی پیوستم و در مهرماه همان سال از سوی گروه طالبان بازداشت گریدم و راهی زندان شد.
پس از رهایی از چنگ گروه طالبان در سال 1403 خورشیدی راه مهاجرت را برگزیدم.
- از چه زمانی به سرودن شعر روی آوردید؟
از دوره ۱۸ سالگی به سرون شعر رو آورم.
- تعریف شما از شعر چیست؟
شعر کلام آهنگین، خیالانگیز و موزون میباشد، که برخواسته از احساس و ادراک شاعر بوده، خواننده و شنونده را تحت تأثیر قرار دهد.
اگر ممکن است به خوانندگان توضیح دهید که با سرودن شعر به دنبال بیان چه چیزی هستید؟
من از پیش مشخص نکرده ام که با سرودن شعر به دنبال بیان چیز مشخصی باشم، آنچه بیان کرده و میکنم، واقعیت های من و زمان من است که جریان دارد.
- لطفاً در مورد «شست و شوی خاک» که اخیراً منتشر شد، کمی توضیح بدهید.
«شست و شوی خاک» اولین مجموعهی شعرهای من است که تازه چاپ شده است.
شعر های این مجموعه در قالب های غزل، مثنوی، چهار پاره، رباعی و سپید میباشد، که بیانگر دید و درد شاعر از خود، زندگی و زمانه میباشد.
البته بیشتر این شعرها در زمان بودنم در سلول ها و سیاهی های زندان گروه طالبان سروده شده است.
- از نظر شما شعر نوعی الهام و کَشِش است یا تلاش و کوشش؟
از نظر من، شعر الهام و کشش است!
- از نظر برخی، انسان برای شاعر شدن باید نخست عاشق شود، نظر شما چیست؟
موافقم؛ عشق است که ما را شاعر میکند.
- رابطه شما با شعر چگونه است؛ شما به سراغ شعر میروید یا شعر به سراغ شما میآید؟
شعر به سراغ من میآید، چند باری خواستم شعر را رها کنم، اما او مرا رها نکرد.
- مهمترین نقد شما بر شعر امروز چیست؟
خوشبختانه شعر امروز رو به وسعت است و از حصار موجود کلاسیک بیرون، اما من موافق شاعرانی نیستم که کاملاً تکیه به «چگونه» گفتن دارند و «چه» گفتن را فراموش کرده اند.
- کار کدام شاعران معاصر را بیشتر میپسندید؟
فکر میکنم شاعران در کل قابل پسند هستند.
- غیر از شعر، به کدام حوزه هنری دیگر علاقهمند هستید؟
به نقاشی و موسیقی
- ویژگیهای شعر معاصر از نظر شما چیست؟
ویژهگی های شعر معاصر عبارت اند از:صور خیال جدید، معنی گریزی، بیان ساده و روان است. به بیان دیگر شعر معاصر زبانِ زمان خود است.
- یکی از آثاری که بیشترین تأثیر را بر روی شما داشته نام ببرید؟
در من هیچ آثاری بی تأثیر نبوده و هیچ آثاری بیشترین تأثیر را نگذاشته است.
- الگوی شما در شعر چه کسی است؟
الگوی مشخصی نداشته ام!
- چه کتابهایی را بیشتر مطالعه میکنید؟
کتاب های ادبی، سیاسی و انقلابی را دوست دارم و بیشتر مطالعه میکنم.
- توصیه تان به شاعران امروز چیست؟
به باور من، نمیشود به شاعر توصیه کرد!
اگر امکان دارد دو تا از محبوبترین غزلهایتان را برای خوانندگان لطف کنید.
یک غزل و یک سپید تقدیم تان!
نی خدا هستی، نه پیغمبر، نه من ای شعر من
نی بدن هستی، نه در بند بدن، ای شعر من
از کدامین آفتاب رفته میخوانی رجز؟
از کدامین آرمان داری سخن، ای شعر من؟
عشق داری، درد داری، داستان داری همین
آتشی داری درون پیرهن ای شعر من
نیستی جز حس تنهایی فرزندان ده
آرزوهای اسیر بیکفن ای شعر من
زندگی داری به دست بند و بنبست زمان
با خیالات خراسان کهن ای شعر من
روح بیباک تو نام و نقش یک جغرافیاست
ای مرام و مکتب »حب الوطن« ای شعر من
ستم
خورشید نیست
که همگان از او بچرخند
مهتاب نیست
که از خورشید جان بگیرد
بهار نیست
که باران بازویش باشد
بیداری نیست
که خود را نابود کند
ستم
خواب است
همین خوابی که ما را برده است.
[