تحلیل و تبصره سیاسی

پنجمین کنفرانس روند ویانا برای یک افغانستان دموکراتیک

مجیب الرحمن رحیمی

پنجمین کنفرانس روند ویانا برای یک افغانستان دموکراتیک

-از میزبانان و دبیرخانه‌ی محترم روند ویانا به خاطر دعوت برای اشتراک در پنجمین کنفرانس روند ویانا برای یک افغانستان آزاد و دموکراتیک تشکر و قدردانی می‌کنم.

– از نظر من در این مرحله از نگاه تقابل گفتمانی و کلان روایت می‌توانیم گفتمان‌‌ها، روایت‌ها و جریان‌های سیاسی-نظامی، سیاسی، و فرهنگی-مدنی در افغانستان را به دو گفتمان، دو کلان روایت یا دو جریان بزرگ تقسیم کنیم.

FB IMG 1739872037269
پنجمین کنفرانس روند ویانا برای یک افغانستان دموکراتیک
البته با این تذکر که در درون این دو گفتمان و در لایه‌های مختلف جامعه جریان‌های دیگری با گرایش‌های قومی و فکری نیز وجود دارند.
اما این دو گفتمان و این دو جریان در جامعه‌ی ما در این مرحله گفتمان و جریان غالب به‌شمار می‌روند:
1. گفتمان طالبانی-امارتی استبدادی انحصارگرا
2. گفتمان جمهوریت‌‌خواه و همه شمول
-برای تبیین بنیاد‌های فکری-فلسفی و تاریخی این دو گفتمان و این دو کلان روایت حرف‌های زیادی برای گفتن است. اما با توجه به محدودیت وقت نمی‌توانم اینجا و در این فرصت به این تفصیل بپردازم. بنابراین، به اختصار و اشاراتی بسنده می‌کنم.
-گفتمان طالبانی-امارتی و طرف‌داران این جریان که من گاهی از آن به‌عنوان تالبانیسم نیز نام می‌برم به رغم اختلافات میان-گروهی و درون-قبیله‌ای، گفتمان انحصارگرا، ائدیولوژیک، استبدادی-مذهبی، قبیله‌ای و عقب‌گرا است. این جریان علاوه بر این‌که نظام جمهوریت، دموکراسی، قانون اساسی، انتخابات، حقوق شهروندی و دوره‌ای بودن قدرت را به اساس اراده‌‌ی مردم و قرارداد اجتماعی قبول ندارد، بعد از سقوط جمهوریت بر اثر توطئه‌های آشکار و پنهان بین‌المللی، منطقه‌ای و داخلی از طریق غلبه و زور به قدرت رسیده است.
این جریان با پیشینه‌ی هولناکی از جنایات جنگی، دهشت‌افگنی، نقض گسترده‌ی حقوق‌بشر، قاچاق موادمخدر، مزدوری و خیانت به منافع ملی کشور، مسوول ناکامی مذاکرات دوحه و برقراری صلح‌ و ثبات دایمی در افغانستان است. این جریان جامعه‌ی جهانی را فریب داد و تعهدات خود را در مورد ادامه مذاکره با نمایندگان جمهوری اسلامی افغانستان، توافق روی مرحله‌ی گذار، حفظ اصل جمهوریت، حفظ نهادهای ملی و مشارکت در نظام نقض کرد. نظام جمهوری را ساقط، قدرت را غصب و افغانستان را منزوی و در غیاب یک دولت و نظام مشروع به مرکز دهشت‌افگنان و به نقطه‌ی بحران در منطقه و جهان تبدیل کرد. کشور ما اکنون یکی از سیاه‌ترین دوره‌های تاریخ خود را با برگشت این جریان به قدرت و اعمال سیاست‌های استبدادی و زن‌ستیزانه تجربه می‌کند.

-گفتمان انحصارگرا و استبدادی تالبانی-امارتی نه تنها اصل مذاکره و تعامل سیاسی با عزتِ استوار برحقوق شهروندی، انسانی، اسلامی و دموکراتیک با مخالفان سیاسی خود را بر نمی‌تابد که اصل مذاکره و تعامل را قبول ندارد و به رسمیت نمی‌شناسند. چون طالبانیسم به قول رهبران و طرف‌داران این جریان با فتح افغانستان از طریق غلبه و بازتأسیس نظام امارتی استبدادی مشکل کشور را مختومه می‌داند و از مخالفان در داخل و بیرون تسلیمی، بیعت و اطاعت در بدل تأمین امنیت به تعریف و برداشت تالبان یا اسارت به تعریف و برداشت ما به اساس عفو عمومی این رژیم می‌خواهد و لاغیر. در نظام امارتی برخلاف نظام جمهوریت جایی برای مخالفت‌سیاسی، مخالفان سیاسی، احزاب سیاسی، رقابت سیاسی آزاد برای کسب قدرت، مشارکت در قدرت سیاسی و آزادی‌های شهروندی وجود ندارد. در این نوع از نظام سیاسی-مذهبی استبدادی و عقب‌گرا یا با امیرالمومنین بعیت و از نظام و اوامر امیر اطاعت و پیروی می‌کنید یا مخالفت. در صورت بیعت و اطاعت از اتباع امارت هستید و در صورت مخالفت باغی و واجب‌القتل. مبنای الهیاتی-اعتقادی نظام امارتی استوار بر فقه‌سنتی و برداشت‌های زمانی-مکانی دوره‌های تاریخی گذشته است. کتاب عبدالحکیم حقانی قاضی القضات رژیم می‌تواند ما را در شناخت نظام سیاسی امارت و بنیادهای فقهی-فلسفی آن کمک کند.

گفتمان جمهوریت‌خواه دموکراتیک و همه شمول
اما گفتمان دوم با توجه به اصل ملی و دموکراتیک بودن متنوع و متکثر است. جریان‌های شامل این گفتمان در اصول و قضایایی، چنان‌که طبعیت جامعه و جریان‌های دموکراتیک تقاضا می‌کند، نظر مشترک دارند و در قضایایی دیدگاه‌های متفاوت. نکته‌ی مهم در این جریان که می‌تواند زمینه‌ی شکل‌گیری یک جبهه‌ی کلان ملی را علیه طالبان فراهم سازد توافق روی شماری از اصول و ارزش‌های مشترک بنیادین است. این اصول بنیادین و ویژگی‌های گفتمان جمهوریت‌خواه دموکراتیک به عنوان بدیل گفتمان انحصاگرا و استبدادی طالبان در نقشه راه روند ویانا که محصول تلاش‌های مشترک چندساله نمایندگان این جریان می‌باشد به خوبی ترسیم گردیده است.

-جا دارد، اینجا از تلاش‌ها و زحمات بزرگان و فرهیختگانی که در تدوین این نقشه راه که از شکل‌گیری یک افغانستان دموکراتیک بر اساس ارزش‌های اسلامی، اصول مردم‌سالاری، حاکمیت قانون، حقوق بشر، عدالت اجتماعی و توسعه‌ی پایدار سخن می‌گوید تشکر و قدردانی کنم.

تعامل یا تقابل این دو گفتمان
سوال بنیادین در این مرحله و قبل از پرداختن به نوع نظام و ساختاری که در پرتو نقشه راه ویانا می‌تواند در کشور شکل بگیرد -که بی‌هیچ تردیدی یک نظام دموکراتیک و مردم‌ سالار خواهد بود-، بحث تعامل یا تقابل این دو گفتمان، این دو کلان روایت و این دو جریان و پاسخ به این سوال است که با طالبان و طالبانیسم چه باید کرد؟

photo 2022 08 14 10 59 16

-جریان‌های دموکراتیک و جمهوریت‌خواه به رغم اختلافات و تفاوت دیدگاه‌ها در بحث تقابل و تعامل با طالبان در کلیت خود دیدگاه مشترکی را دنبال می‌کنند.

طبعا در این مختصر به بحث تعامل و تقابل منطقه و جهان با طالبان نمی‌پردازم چون بحث مفصل‌تری می‌طلبد. عده‌ای بر اصل مبارزه نرم و غیر مسلحانه باور دارند، عده‌ای از مبارزات نرم و سخت حمایت می‌کنند و عده‌ای در حالی‌که بر مبارزه نرم و عدم خشونت تاکید می‌کنند حق مبارزه سخت و مسلحانه علیه طالبان را برای آنانی‌که چنین توان و امکانی را در اختیار دارند به رسمیت می‌شناسند و مشروعیت آن را قبول دارند.

-جریان جمهوریت‌خواه و دموکراتیک به رغم اختلاف و وابستگی به جریان‌های مختلف اجماع‌نظر دارند که رژیم طالبان مشروعیت داخلی و بین‌المللی ندارد، وضعیت در کشور در زیر سایه این رژیم عادی نیست، قدرت و حاکمیت از سوی طالبان از راه‌های نامشروع و غیرقانونی غصب گردیده است، سیاست‌های این رژیم در حوزه‌های مختلف به ویژه در قبال زنان مورد قبول نیست و بالآخره این رژیم نامشروع باید سقوط یا تغییر کند.

-جریان دموکراتیک و جمهوریت‌خواه نه تنها در این مرحله بل‌که در دوران جمهوریت نیز طرف‌دار تعامل و مذاکره با طالبان بود. در این راه جمهوری اسلامی افغانستان و جریان‌ها و گروه‌های زیرسایه‌ی نظام گام‌های زیادی برداشتند و تلاش‌های زیادی کردند. اما متأسفانه این عشق یک‌جانه و گاهی تضرع‌آمیز برای تعامل و مذاکره با طالبان نتیجه‌ای درپی نداشت. نه تنها نتیجه‌ای درپی نداشت بلکه در تضعیف روحیه‌ و مورال جنگی قوای مسلح و دفاعی افغانستان نقش بنیادی داشت و در دوران جمهوریت نیروهای دموکرات و طرف‌دار جمهوریت را در تعریف روشن از دوست و دشمن دچار تردید ساخت و سوال این‌که طالبان دشمن‌اند یا برادران ناراضی همیش در فضای سیاسی کشور طنین‌انداز بود.

-اما جریان طالبان و تالبانیسم به رغم اختلافات درونی و رقابت بر سر قدرت و ثروت همان‌طور که تذکر رفت در بحث تعامل و تقابل با جریان جمهوری‌خواه و دموکراتیک دیدگاه روشن و واضح دارد؛

تسلیمی، بیعت و اطاعت در مقابل امنیت یا اسارت طالبانی و محرومیت مطلق از تمام حقوق و مزایای جمهوریت.

-خوش‌بینی‌هایی نادرستی در سطح بین‌المللی و داخلی وجود داشت که طالبان تغییر کرده‌اند و با برگشت دوباره به قدرت به حقوق اساسی شهروندان احترام می‌گذارند، زمینه‌ی شکل‌گیری حکومت همه‌شمول را فراهم می‌سازند و روابط خود را با دهشت‌افگنان قطع می‌کنند. اما عمل‌کردهای طالبان در سالیان گذشته خلاف این را ثابت ساخت. آنان نه تنها تغییر نکرد‌ه‌اند بل‌که با اصرار، سخت‌گیری و خشونت‌بیش‌تر به تطبیق باورهای افراطی-قبیله‌ای خویش همچنان ادامه می‌دهند.

-بنابراین، خط فاصل میان این دو جریان جمهوریت و امارت طالبانی است. با مبنا‌های فلسفی-الهیاتی و پس‌منظر تاریخی-فکری از بنیاد متفاوت. اگر ما از اجماع و توافق میان جریان‌ها و اطراف جمهوریت‌خواه حرف می‌زدیم، مسأله به رغم تجربه‌های تلخ دوران جمهوریت دشوار نبود.

اما اینجا، ما از تعامل و تقابل میان دو طرف جمهوریت‌خواه و امارت‌خواه حرف می‌زنیم؛ دو گفتمان و دو جریان سیاسی-فکری کاملا متفاوت.

-با در نظرداشت این تقسیم‌بندی من دیدگاه‌م را در بحث تعامل یا تقابل با طالبان چنین خلاصه می‌کنم:
برای عبور از بحران کنونی کشور و دست‌یافتن به صلح و ثبات دایمی این چهار مرحله را با اولویت بندی‌ یکی از این مراحل که در نقشه راه و چشم‌انداز سیاسی روند ویانا نیز مطرح گردیده است باید در نظر گرفت از:
1. توافق روی ارزش‌های مشترک و نقشه راه؛
2. بسیج، قیام و مقاومت ملی؛
3. مرحله‌ی گذار؛
4. و تشکیل نظام دایمی.
-توافق روی ارزش‌های مشترک و نقشه راه
این ارزش‌ها چون دین، جمهوری اسلامی، حقوق اساسی شهروندان، نوع نظام، انتخابات و… در نقشه راه ویانا به خوبی بیان گردیده‌اند. جریان‌های مخالف طالبان با اختلاف دیدگاه‌ها و پس‌منظر فکری-مبارزاتی یا خاستگاه‌های قومی-مذهبی می‌توانند روی این ارزش‌های مشترک در یک نقشه‌ی راه به توافق برسند. روند ویانا در تدوین چنین نقشه راهی گام‌های موثری برداشته است و باب مذاکره و تبادل‌نظر برای غنی‌سازی این نقشه راه همچنان باز است.

جریان‌های دیگر و ائتلاف‌های سیاسی مخالف طالبان می‌توانند به چنین توافقی در این مرحله دست‌یابند تا به عنوان یک چشم‌انداز، گر‌ه‌گاه یا ابرنشانه‌ای برای اجماع و اتحاد این جریان‌ها در مبارزه علیه طالبانیسم و گفتمان طالبی عمل کند.
-بسیج، قیام و مقاومت ملی
-طالبان از طریق جنگ، زور و نامشروع قدرت را در افغانستان غصب کرده‌اند. دولت مشروع کشور را با نهادهای ملی ساقط و نابود ساخته‌اند. با اعمال سیاست‌های تبعیض‌آمیز و قومی به قتل، کشتار، شکنجه و نقض صریح حقوق انسانی شهروندان کشور ادامه می‌دهند.
-نظام طالبان از مشروعیت داخلی و بین‌المللی به دلیل غصب قدرت و اعمال سیاست‌های تبعیض‌آمیز جنسیتی و قومی برخوردار نیست. از تنوع سیاسی-قومی و مذهبی کشور نمایندگی نمی‌کند و با اتکا به قرائت طالبانی از دین تلاش دارد حاکمیت خودخوانده و نامشروع خود را بر مردم افغانستان تحمیل نماید.
-بنابراین، بسیج، قیام و مقاومت ملی برای مبارزه نرم و سخت علیه طالبان در تمام عرصه‌ها از نیازها و پیش‌شرط‌ های اساسی این مرحله به‌شمار می‌رود تا زمینه برای مرحله‌ی گذار، تشکیل نهادهای دائمی و دست‌یافتن به صلح و ثبات پایدار در سایه‌ی نظام جمهوری اسلامی افغانستان فراهم گردد.

-این مرحله از که در بحث‌های ویانا و اسناد آن زیر عنوان دفاع از مقاومت نیز مطرح گردیده است از نظر من از اولویت برخوردار است. طالبان جز منطق زور و جنگ منطق دیگری نمی‌دانند. بنابراین، اولویت این روند و دیگر روندها باید حمایت از بسیج ملی، قیام عمومی و جنگ علیه طالبان باشد تا پیشنهاد گفت‌وگو و مذاکره تضرع‌آمیز و تکرار تجربه‌های ناکام پیشین.

-تا جریان جمهوریت‌خواه و دموکراتیک به تضعیف طالبان و بن‌بست استراتیژیک در تقابل با طالبان در میدان و در صحنه نظامی-سیاسی افغانستان دست پیدا نکند بحث تعامل با طالبان و برقراری یک نظام دموکراتیک همه شمول در کشور نمی‌تواند جامه‌ی عمل بپوشد. تا در میدان تغییر نیاید و تا جریان جمهوریت‌خواه به جغرافیا دست نیابد، نمی‌توان به دستاوردها و تغییرات بنیادین در حوزه دپلوماسی و مبارزات نرم و تحقق آرمان‌هایی که در نقشه راه این روند تبلور یافته‌اند امیدوار بود. به این اساس، راه و مسیر درست، راه مقاومت و مبارزه‌ی سخت علیه طالبان با بسیج ملی و جلب حمایت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی است. اما این اولویت بندی به هیچ‌صورت از اهمیت مبارزات نرم نمی‌کاهد. مبارزات نرم از طرف جریان جمهوریت‌خواه و دموکراتیک باید در تمام ابعاد و در تمام سطوح در حمایت از مبارزات سخت ادامه و گسترش یابد.

-می‌خواهم به‌عنوان یکی از اشتراک کنندگان پنجمین اجلاس روند ویانا این را مسجل سازم که مبارزه و مقاومت سخت و نرم در برابر این رژیم نامشروع و استبدادی حق مشروع مردم افغانستان است و نباید این مبارزه و تلاش را تنها در مبارزات نرم خلاصه کرد و با مبارزات سخت مخالفت. این دو نوع از مبارزه ممد یک‌دیگر اند و تنها در هماهنگی با یک‌دیگر می‌توانند مردم ما را در زوال یا اجبار استبداد برای تعامل یاری رسانند.

مرحله‌ی گذار
-مرحله‌ی گذار با توافق میان تمام جریان‌های مطرح سیاسی شکل می‌گیرد. نمایندگان تمام جریان‌های سیاسی روی مکانیزم و ساختار مرحله‌ی گذار بحث و به توافق برسند.
مرحله‌ی گذار به مدت (…) سال دوام می‌کند. در این مرحله برای اداره‌ی امور کشور حکومت موقت تشکیل و وظایف مشخصی را انجام می‌دهد. اینجا به کلیت موضوع اشاره و از پرداختن به جزئیات خودداری می‌کنم.

-تشکیلات حکومت موقت
حکومت موقت از یک رییس، (…) معاون و (…) وزیر و (…) رییس عمومی برای ک دوره (…) ساله تشکیل می‌گردد.

-وظایف حکومت موقت
1. تسوید و تصویب قانون اساسی
2. احیای نهادهای ملی
3. بازتأسیس قوای امنیتی و دفاعی افغانستان
4. نفوس شماری
5. تشکیل کمیسیون انتخابات
6. برگزاری انتخابات
تشکیل نظام دایمی
نظام آینده‌ و دایمی کشور به اساس قانون اساسی جدید که مشروعیت خود را از مردم و نمایندگان مردم کسب می‌کند و بازیگران عرصه سیاست بالای آن توافق می‌کنند و زمینه مشروعیت نظام را فراهم می‌سازد شکل می‌گیرد و سپس حکومت از طریق انتخابات و اراده‌ی مردم شکل می‌گیرد.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا