زنان خراسانی/افغانستانی، چونان خورشید تابان و آن چنان که بایسته و شایسته فرهنگ کهن و غنا مند سرزمین شان هست در برابر ظلم و بی عدالتیها به درگاه الهی و به نزد جهانیان و آنانکه ادعای انسانیت و اسلامیت و مردانگی دارند فریاد دادخواهی سر داده اند.
زنان مقاومت گر از همه کسانی که ذرهای اسلامیت و انسانیت در وجودشان باقی مانده است، تقاضا میکنند در برابر رفتار غیر انسانی و همراه با حقارت و بربریت گروه جهالت و ضلالت علیه زنان ستمدیده کشور از خود واکنش نشان دهند و سکوت ننگین خود را بشکنند.
زنان خراسان زمین در این بهبوهه تاریکی و ستم و ستمگری، در مواجهه با سه “درد وجدانی”به سر می برند:
یک: (وجدان ایمانی) بار از بهر ایمان و اعتقاداتشان، با مظلوم واقع شدن و ظلم کردن به مبارزه بر می خیزند و این را رسالت ایمانی خود می دانند.
دو: (وجدان انسانی) بار دیگر به ندا و وجدان انسانی شان لبیک گفته و برای حفاظت از اصول انسانی و به امید ساختن کشوری عاری از جهالت و ضلالت به مبارزه بر میخیزند و سکوت و مدارا در برابر بی عدالتی و نابرابری ها و تبعیضها را خلاف وجدان انسانی خود دانسته و تا پای جان و تا نهایت اعتقادشان به این اصول انسانی از مبارزه خسته نخواهند شد.
سه: (وجدان زنانگی) همین گروه بار دیگر وجدان زنانگی شان که آمیخته با رأفت، عطوفت و مهربانی، میل به ساختن و ساخته شدن، فداکاری و ایثار برای اطرافیان و در نهایت چشم اندازی پر از صفا و پاکی و بی آلایشی است، آرام و قرار نداشته و برای رسیدن به آرامش وجدان های درون خود راهی جز ایستادگی و مقاومت با جان و مال و قلم و قلب خود نمی یابد.
اینجاست که درک وجدانی زنان در برابر ناملایمات گروه جهالت ناشی از وجدان ایمانی، انسانی و زنانگی شان است و به همین دلیل مقاومت زنان با تمام دشواریهای که در مسیر راهشان قرار دارد عمیق تر و چه بسا موثرتر باشد.
نیاز است محور مقاومت را بر گرداگرد مقاومت زنانه سر و سامان بخشیم، با قلب ها و قلمها و سخنانمان قوت قلب شان باشیم و به آن ها قول و تعهد عدالت و برابری در آینده کشور را دهیم. باشد تا پر قوتتر، متحدتر و با انگیزهتر به مبارزاتشان ادامه دهند و در تاریخ جهان و تاریخ خراسان/افغانستان زمین به یادگار بمانند قدرت و همت و شجاعت زنان این خطه و سرزمین.
به امید فردای پیروزی و رسیدن به برابری و عدالت