تحلیل و تبصره سیاسیمقالاتمقالات اجتماعی

نقش علمای دینی و فرهنگ اجتماعی در شکست سلطنت امان الله خان

نویسنده: محمد اکرام اندیشمند

علمای دینی در تضعیف و سقوط سلطنت امان‌الله خان و ناکامی برنامه های نوگرایانه و اصلاحی او نقش مهم داشتند. عالمان دینی فتوای شورش علیه شاه را صادر کردند و اصلاحات و نوگرایی او را به خصوص در عرصۀ معارف عصری و وضع قوانین، غیرشرعی و در مخالفت با اسلام ‌پنداشتند و مردم را در شورش بر ضد او تشویق و تحریک کردند. این تبلیغ از زاویۀ دین و شریعت بر ضد امان‌‌الله خان هرچند قبل از سفر خارجی شاه آغاز گردیده بود، اما پس از بازگشت شاه تشدید و گسترش یافت و تا تکفیر شاه امان‌‌الله خان پیش رفت.

 امان‌‌الله خان در سال‌های نخست سلطنت، سیاست بسیار متوازن و عقلانی در رابطه با دین و عالمان دینی داشت. نقش و تأثیر دین و طبقۀ عالمان دینی را که با نام ملا در جامعه شناخته می‌‌شوند به خوبی می‌دانست. از این‌‌رو به علمای دینی و افراد متنفذ این طبقه حرمت زیاد قایل بود. در آن سال‌‌ها خودش گاهی در نمازها به امامت می‌‌پرداخت. خطبه‌‌های نماز عید و گاهی جمعه‌‌ها را ایراد می‌‌کرد. اما رفته‌‌رفته دیدگاه و برخورد شاه در برابر علمای دینی تغییر یافت. هرچند سیدمهدی فرخ وزیرمختار سفارت ایران در کابل از مخالفت امان‌الله خان با مسایل دینی سخن می‌گوید و می‌نویسد که “امان‌الله خان در امور مذهبی (دینی) به کلی لاقید بود و می‌توان او را لامذهب صرف دانست”

(فرخ، 1388: 464)

اما این دیدگاه، مؤثق و قابل‌تأیید نیست. علی‌رغم آن‌که برخی علمای دینی او را تکفیر کردند، مؤلف امریکایی اصلاحات و انقلاب 1929 می‌‌گوید:

«کافر خواندن امان‌‌الله خان تعجب‌‌آور، نی، بلکه خنده‌آور است که همان علمای که او را کافر ابلاغ کردند چندی قبل او را به حیث خلیفۀ مسلمین عوض سلطان (سلطان عثمانی) پیشنهاد کردند. متأسفانه اتهام کفر بر امان‌الله خان را مردم به طور عموم قبول و برعلیه وی قیام کردند … ولی آن‌هایی که امان‌الله خان را از نزدیک می‌شناختند او را یک مسلمان راسخ‌العقیده خوانده‌اند.» (پلاداد، مترجم: یوسف‌‌زی، 1989: 63)

 مسلم است که شاه امان‌الله خان در اخیر پادشاهی‌اش و به خصوص پس از سفر اروپا با عمل‌کرد شتاب‌زده و غیرعقلایی، عالمان دینی را در برابر خود برانگیخت. او اگر از سیاست اصلاحی‌اش به سوی انقلابی‌گری افراطی آن هم به گونۀ سطحی و مضحک مانند تبدیل روز رخصتی از جمعه به پنج‌شنبه، به سر گذاشتن اجباری کلاه شپو و کشف حجاب زنان و … انحراف نمی‌کرد، عالمان دینی از شمشیر دین بر ضد او نمی‌توانستند استفاده کنند. روی‌هم‌رفته نقش عالمان دینی با استفاده از دین در برانداختن حکومت امان‌الله خان نه نقش فرعی و جانبی، که نقش مهم و محوری بود.

امروز صدسال پس از شاه امان‌الله خان افغانستان بار دیگر در همان جایی قرار گرفته است که صد سال پیش قرار داشت.

صد سال پیش علمای دینی به عصری سازی معارف و تعلیم و تحصیل دختران مخالفت کردند، صد سال بعد و امروز این مخالفت از زبان علمای دینی که مدعی اجرای شریعت اسلامی هستند و قدرت سیاسی را نیز غصب کرده اند، شنیده می شود.

بدون تردید بخش مهم این مشکل به عقب ماندگی های فرهنگی اجتماعی و سنت های قبیله ای جامعه بر می گردد که افغانستان هنوز در اسارت این سنت ها و عقب ماندگی ها قرار دارد.

طنز تلخ روزگار این است که امروز در افغانستان علی‌رغم آن‌که نیم جمعیت کشور در شهرها زندگی می‌کنند و در عصر ارتباطات و انترنت و تیلفون موبایل و شبکه‌‌های مجازی قرار دارند، مخالفت و  منازعه بر سر سنت‌های قبیله‌ای و فرهنگ محافظه‌کارانۀ روستایی با پدیده‌های مدرن، بسیار شدید و پیچیده  است. در حالی‌که صدسال پیش در افغانستانِ دورۀ شاه امان‌الله طبقۀ قابل‌‌ملاحظۀ شهرنشینِ دارای زندگی عصری با ارزش‌های مدرن‌‌شهری وجود نداشت تا همه از نوگرایی شاه حمایت کنند و خود در آن سهم بگیرند. حتا مأمورین عالی‌رتبۀ دولتی در سطح وزیر کابینۀ امان‌الله خان در خفا، شاه را تخریب می‌کردند و از سیاست‌های اصلاحی او ناراض بودند.

 علمای دینی و سنت های قبیله ای و اجتماعی برنامه های امان الله را در جهت نوگرایی به خصوص در عرصۀ معارف به ناکامی کشاندند. یکی از تبعات این ناکامی و مشکلات لاینحلی که جامعۀ سنتی و فرهنگ عقب‌‌ماندۀ این جامعه بر نوگرایی و تحولات مدرن در افغانستان ایجاد کرد، گسست و توقف این تحولات در مقاطع مختلف است. حتا امان‌‌الله خان در دورۀ سلطنت خودش این گسست را پذیرفت و پس از شورش‌‌ها، اصلاحاتش را متوقف ساخت، علی رغم آن که این توقف و گسست مانع سقوط سلطنتش نگردید. اما در ایران و ترکیۀ اتاترک، این گسست واقع نشد. نوگرایی را که رضا خان در ایران شکل داد، تا نیم‌‌قرن دیگر توسط خودش و پسرش محمدرضا شاه پیوسته ادامه یافت. در ترکیه نیز جانشنیان مصطفی کمال اتاترک از این گسست هرچند با خشونت و حکومت نظامی جلوگیری کردند. اما در افغانستان پیوستگی در مورد نوگرایی و تداوم دولت مدرن ادامه نیافت و بار‌بار در هم شکست. افزون بر عوامل خارجی، عوامل داخلی نقش مخرب را در این گسست بازی کرد.

نمایش بیشتر

سیمرغ

سیمرغ یک نهاد فرهنگی و اجتماعی است که با اشتراک جمع کثیری از اندیشمندان، فرهنگیان و نویسنده‌گان در حوزه تمدنی و فرهنگی فارسی_ پارسی تشکیل گردیده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا