سیاسی و اجتماعی

تاثیر سیاست خارجی روسیه بر قدرت یابی دوباره طالبان در افغانستان

نویسنده: عبدالله فروزان

 قسمت دوم:

متغیرهای سیاست خارجی روسیه نسبت به افغانستان 

روسیه دهه ها بر تحولات افغانستان تأثیر گذاشته و تلاش کرده برای امنیت خود، در شکل‌دهی تحولات  افغانستان در برابر رقیب آمریکا و ناتو نقش فعالی داشته باشد. افغانستان درگیر جنگ و نا آرامی برای روسیه‌ای که تأمین‌کننده سنتی امنیت در قبال کشورهای آسیای مرکزی می باشد، پر از چالش‌ها و فرصت ها بوده است. همجواری جغرافیایی و مرزهای مشترک افغانستان با سه کشور تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان در آسیای مرکزی سبب شده بود و می شود تا روسیه نسبت به افغانستان سیاست جامع تری را اتخاذ نماید و مهم تر از همه مسائل امنیتی، اقتصادی و ژئوپلیتیک را در نظر بگیرد. بنابراین لازم است سیاست روسیه، و متغیرهای موثر در سیاست خارجی مورد بررسی قرار گیرد.

متغیر ژئوپولیتیکی

افغانستان همیشه در یک موقعیت ژئوپلیتیکی تأثیرگذار اما متزلزل بوده است که آسیای مرکزی، آسیای جنوبی و خاورمیانه را به هم متصل می کند. اخیراً، افغانستان از زمان تأسیس خود به عنوان یک دولت مستقل، به طور مستقیم یا غیرمستقیم در سیاست قدرت جهانی درگیر بوده است. در بازی بزرگ قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، به عنوان یک ”دولت حایل“ عمل کرده و در طول جنگ سرد، نقش مهمی در سقوط اتحاد جماهیر شوروی داشت. اتحاد روسیه در افغانستان بخشی از موقعیت ژئوپلیتیکی و دیدگاه مجموع آن در سیاست امنیتی و رقابت آن با آمریکا است. روسیه همچنین دارای منافع حیاتی در آسیای مرکزی، جمهوری های شوروی سابق در شمال افغانستان است، که بخشی از تصویر کامل لازم برای درک مسکو به افغانستان را می دهد. رهبری سیاسی روسیه در تلاش  است تا یک حوزه را در اتحاد جماهیر شوروی سابق، از جمله در جمهوری‌های آسیای مرکزی پس از شوروی ایجاد کند. آسیای مرکزی همچنین به عنوان منطقه ای برای مذاکره در نظر گرفته می شود، زیرا بین قدرت منطقه ای و اقتصادهای مهم چین، هند و روسیه قرار دارد. تحولات روسیه و کشورهای آسیای مرکزی نیز پیامدهای ژئوپلیتیکی عمیقی بر سیاست افغانستان دارد. از نظر ژئوپلیتیکی، تهاجم روسیه به اکراین اساساً زمینه رقابت استراتژیک بین اتحاد ناتو و روسیه را تغییر میدهد. میتوان فرض کرد که همکاری در مورد منافع متقابل در فضای تنش های فزاینده دشوارتر می شود.

متغیرامنیتی

روسیه در افغانستان منافعی دارد که در درجه اول به موضوع امنیت مرتبط است. در سند رسمی سیاست خارجی روسیه در سال 2016 ( بند 97 ) و در سال 2021 در استراتژی امنیت ملی روسیه به خطرات ناشی از گسترش تروریسم ،افراط گرایی بین المللی تولید و قاچاق غیرقانونی مواد مخدر اشاره شده است. روسیه همچنین دارای منافع حیاتی در آسیای مرکزی، جمهوری‌های شوروی سابق در شمال افغانستان است، که بخشی از تصویر کامل لازم  برای درک علاقه مسکو به افغانستان را تشکیل میدهد. آسیای مرکزی یک منطقه حیاتی برای ارتش روسیه است. قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان همگی اعضای سازمان پیمان امنیت جمعی( CSTO )به رهبری مسکو، ائتلاف نظامی روسیه هستند. مسکو خود را ضامن امنیت و ثبات در آسیای مرکزی می داند. این منطقه نه تنها بخشی از قلمرو روسیه است، بلکه یکی از خطوط دفاعی رو به جلو و از موقعیت قدرت بزرگ روسیه را شکل می دهد.

متغیر سیاسی 

ظهور طالبان و رژیم این گروه در سال ۱۹۹۶ نقطه عطفی برای توجه جدی روسیه جدید به افغانستان تلقی می شود. در حمله آمریکا و متحدانش به افغانستان در سال ۲۰۰۱ ،روسیه با تمام توان های بدنی و اطلاعاتی خود پشت سر ارتش آمریکا قرار گرفت.اهمیت شکست طالبان برای روس ها به حدی بود که به آمریکا اجازه داد در حیاط خلوت خود در قرقیزستان و ازبکستان پایگاه های نظامی ایجاد کند. پس از تشکیل دولت مرکزی در افغانستان، شاخص اصلی سیاست خارجی روسیه در این دوره، هماهنگی با غرب برای مقابله با طالبان، علی‌رغم برخی اختلافات از جمله گسترش ناتو به شرق و انقلاب های رنگی در قفقاز و آسیای مرکزی بود. زیرسطح مسائل نظم جهانی، خطرات چندلایه ای به چشم می خورد که مسکو اکنون در افغانستان با آن مواجه می باشد. مسکو با سیاست خود در قبال افغانستان سه هدف اصلی را دنبال می کند: اول، بی ثباتی در افغانستان نباید از مرزهای آن به آسیای مرکزی بیشتر شود. این هم به خصومت و هم به فرار و مهاجرت نیز مربوط می شود. ثانیاً، گروه های تروریستی فراملیتی مانند داعش یا القاعده باید از بازیابی جای پای خود در افغانستان و انجام عملیات از آنجا در آسیای مرکزی یا روسیه مانع شوند. روسیه در تاریخ اخیر خود متحمل یک سری حمالت تروریستی با انگیزه اسلامگرایان است و گروه‌های اسلام‌گرا در قفقاز شمالی روسیه، بازگشت کننده‌ها از مناطق جنگی مانند سوریه و شبکه‌های تروریستی فراملی تهدیدی برای این منطقه است. مواد مخدر سومین هدف سیاست روسیه است.

متغیر اقتصادی 

کشورهای آسیای مرکزی دارای ذخایر عظیم نفت و گاز هستند که در تامین انرژی اقتصاد جهانی بسیار مهم است. افغانستان میتواند مسیری جایگزین برای انتقال نفت و گاز طبیعی از آسیای مرکزی در میان تحريم‌های گسترده علیه روسیه باشد. در بخش حمل و نقل، افغانستان یک حلقه مهم در کریدور پیشنهادی راه آهن ملل متحد که هدف آن اتصال چین و ایران از طریق افغانستان، تاجیکستان و قرقیزستان است. علاوه بر این، پروسه قلب آسیا-استانبول، همکاری های امنیتی، اقتصادی و سیاسی منطقه ای را با محوریت افغانستان ارتقا می دهد. از طرفی افغانستان کشوری غنی از مواد معدنی است و بر اساس عملیات های اکتشافی زمین شناسی انجام شده در دوران اتحاد جماهیر شوروی، ذخایر معدنی دست نخورده آن، از جمله مواد معدنی کمیاب، می تواند به بیش از یک تریلیون دالر برسد. این ذخایر یکی از موارد تاثیرگذار در سیاست روسیه در قبال افغانستان است. تحريم‌های اقتصادی غرب آسیب‌های جانبی در کوتاه‌مدت در آسیای مرکزی ایجاد کرده است، زیرا تجارت و حواله های روسیه را قطع میکند. این امر تمایل کشورهای آسیای مرکزی را برای ثبات بیشتر در جناح جنوبی خود افزایش می‌دهد. اما کشورهای آسیای مرکزی نفوذ نسبتا کمی بر طالبان دارند و به خودی خود نمی توانند شکنندگی اقتصادی یا سیاسی را که آنها را از افغانستان تهدید می کند تغییر دهند. لذا به حمایت بیش‌تر روسیه نیازمند هستند.

عملکرد سیاست خارجی روسیه در افغانستانِ پس از ۲۰۰۱ 

تاریخ، همانطور که بر بسیاری از مسائل مرتبط با سیاست خارجی و امنیتی روسیه تأثیرگذار است، نگرش مسکو را نسبت به افغانستان نیز متأثر میکند. از قرن نوزدهم، افعانستان یکی از میدانهای رقابت روسیه و سایر قدرتهای جهانی بوده است. یک مثال جالب توجه در این خصوص، مأموریت تورن جنرال نیکوالی گریگوریویچ استولتوف، جنرال پیاده نظام ارتش امپراتوری روسیه است که در سال ۱۸۷۸ در جریان «بازی بزرگ» بین امپراتوری روسیه و انگلیس به کابل رفته بود. در آنزمان این دو امپراتوری و سایر قدرت های بزرگ اروپا در «کنگره برلین،» که پس از جنگ سالهای ۱۸۷۷ و ۱۸۷۸ روسیه و ترکیه برگزار شده بود، جلسه داشتند و سفر استولتوف به پایتخت افغانستان به منظور اعمال فشار بر انگلیس، در آنسوی جهان در کنگره برلین بود. در ذیل عملکرد سیاست خارجی روسیه بر افغانستان پس از ۲۰۰۱ سعی می شود که عوامل تعیین کننده، اهداف و رویکردهای روسیه در قبال افغانستان تبیین شود و در واقع به کوشش می شود تا درک چشم انداز روسیه برای افغانستان و اهمیت این کشور برای سیاست‌های بین‌المللی و امنیتی روسیه واضح شود(ظاهر،۱۳۹۰). سیاست روسیه در قبال افغانستان اولویت‌های اصلی مسکو را در خصوص منطقه، از جمله حفظ نفوذ کرملین و جلوگیری از پایگاه‌های نظامی ایالات متحده در منطقه و همچنین حفظ منافع موقت مسکو مانند به چالش کشیدن ایالات متحده در میانه‌ی وخیم ترشدن روابط مسکو و واشنگتن، بازتاب میداد، و همچنین مسکو فکر می‌نمود که طالبان در سالهای آینده نقش بزرگتری را در افغانستان خواهد داشت و از این رو به دنبال داشتن روابط خوب با این  گروه بود و منافع روسیه در افغانستان بر تأمین امنیت و جلوگیری از گسترش بی‌ثباتی به آسیای میانه متمرکز است. سه تا از کشورهای آسیای میانه، یعنی تاجیکستان، قرقیزستان و قزاقستان، متحدان روسیه در چارچوب «سازمان پیمان امنیت جمعی» و «اتحادیه اقتصادی اوراسیا» هستند. سازمان پیمان امنیت جمعی اتحادیه نظامی اصلی روسیه است و فعالیت آن با امضای پیمانی در ماه می ۱۹۹۲ آغاز شد. این سازمان شش عضو دارد که شامل روسیه، ارمنستان، بلاروس، قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان می‌شود. اتحادیه اقتصادی اوراسیا یک سازمان بین‌المللی به رهبری روسیه برای یکپارچگی اقتصادی منطقه‌ای است و اواخر سال ۲۰۱۴ با امضای پیمان اتحادیه اقتصادی اوراسیا ایجاد شد و ارمنستان، بلاروس، قزاقستان، قرقیزستان و روسیه اعضای این اتحادیه هستند. هدف دیگر سیاست روسیه بیطرف نگهداشتن افغانستان بود، کشوری که سایر قدرت ها به‌ویژه ایالات متحده نتواند از آن به عنوان ابزار فشار یا پایگاه نظامی علیه روسیه استفاده کند. موقعیت جغرافیایی افغانستان که توسط چین، هند، ایران و پاکستان به عنوان مکانی برای چندین پروژه حمل و نقل و انرژی در منطقه مدنظر گرفته شده بود برای روسیه که به دنبال داشتن نقش اصلی در اوراسیا بود/است، جذابیت می کرد. هرچند میزان مشارکت اقتصادی روسیه در افغانستان ناچیز بود، اما مسکو در پی تضمین منافع اقتصادی خود پس از دستیابی افغانستان به توافق صلح بود. گفتنی است که هرچند یک افغانستانِ باثبات با منافع روسیه همسو است، اما مسکو منافع حیاتی (اقتصادی و غیره)‌ در این کشور ندارد. (اندرویچ، ۱۳۹۳).

از اواخر دهه۱۹۹۰ به بعد، مسکو به این نتیجه رسیده بود که گسترش یا صدور ایدئولوژی‌های رادیکال، رشد تروریسم و مواد مخدر، نفوذ گروه‌های شبه‌نظامی افغانستانی به آسیای میانه و در نتیجه بی‌ثباتی این کشورها، و حضور نظامی امریکا در افغانستان و نیز نفوذ آن بر کشورهای آسیای میانه تهدیدهای اصلی است که میتواند از جانب افغانستان متوجه روسیه باشد. با اینحال، با اینکه صدور تروریسم و نفوذ گروه‌های نظامی در گذشته میتوانست نگرانی‌های واقعی تلقی شود، اما مقامات و کارشناسان روسی این تهدید را بزرگ نمایی میکردند. با توجه با این که روس ها را باور بر این بود که تهدید مستقیم و جدی از افغانستان متوجه روسیه نمی باشد علاوه بر آن، کارشناسان روسی تأکید داشتند که دخالت روسیه در «جنگ قدرت بین الافغانی» نه‌تنها خطرناک است، بلکه بیهوده نیز می باشد. آنها معتقد بودند که به جای آن مسکو باید با رهبران بالقوه کابل کار کند و رابطه‌ی خود را با تمام گروه‌های منطقه‌ای یا قومی افغانستان که مستقیما علیه مسکو عمل نمیکنند، حفظ کند. ریشه کن کردن قاچاق مواد مخدر از افغانستان یکی از امکان‌های روسیه برای کاهش مصرف مواد مخدر در داخل کشور خودش بود و است. روسیه یکی از بالاترین میزان مصرف سرانه مواد مخدر در جهان را دارد. بخش قابل‌توجهی از این مواد مخدر مستقیماً از افغانستان وارد روسیه میشود. مواد مخدر یکی از دلایلی بود که در  پایان دهه ۲۰۰۰ ،مقامات روسی از نیروهای تحت رهبری امریکا در افغانستان به دلیل ناکامی در مبارزه با تولید و توزیع مواد مخدر در این کشور انتقاد کردند. در سال ۲۰۱۰ روسیه لیستی از بارونهای مواد مخدر افغانستان و آسیای میانه و سایر افراد دخیل در تجارت مواد مخدر و همچنین اطلاعات ۱۷۵ کارخانه مواد مخدر که در افغانستان فعال بودند را به دفتر سیاست ملی کنترل مواد مخدر ایالات متحده و نیز ناتو داد. مسکو به تعقیب آن خواستار نابودی مزارع خشخاش در افغانستان، با استفاده از زور شد. با اینحال این درخواست مسکو به جایی نرسید، زیرا هیچ راه درآمد دیگری برای کشاورزان متکی به خشخاش نبود و حکومت افغانستان و ائتلاف ِ به رهبری ایالات متحده از پذیرفتن این درخواست مسکو خودداری کردند (وزارت مبارزه علیه مواد مخدر جمهوری اسلامی  افغانستان ۲۰۱۳). با این‌حال، در اکتبر ۲۰۱۰ ،ایالات متحده و روسیه یک عملیات مشترک نمادین را برای ازبین بردن چهار کارخانه مواد مخدر در خاک افغانستان نزدیکی مرز پاکستان انجام دادند. انگیزه مسکو اما از انگشت گذاشتن روی مسأله مواد مخدر افغانستان، خیلی از سر توجه به سالمت و برای کاهش استفاده از مواد مخدر نبود: روسیه از مسأله مواد مخدر افغانستان در »رویارویی های اطلاعاتی « خود با ایالات متحده استفاده می‌نمود. این امر را اظهارات اخیر مقام وزارت امور خارجه روسیه که جامعه اطلاعاتی ایالات متحده را به دست داشتن در قاچاق مواد مخدر متهم کرده است، تأیید میکرد. در استراتیژی ملی روسیه و دکترین نظامی سال ۲۰۱۴ این کشور، از تهدیدات مستقیم از جانب افغانستان علیه روسیه یاد نشده بود، هرچند در هر دوی این اسناد، تروریسم و قاچاق مواد مخدر به عنوان تهدیدات اصلی برای دولت و امنیت عمومی ذکر شده بود. علاوه براین، درمفهوم سیاست خارجی ۲۰۱۶ روسیه جدیدترین سند از این نوع (افغانستان به عنوان یکی از اولویت‌های سیاست خارجی منطقه‌ای مسکو) ذکر شده گردیده بود.

نمایش بیشتر

سیمرغ

سیمرغ یک نهاد فرهنگی و اجتماعی است که با اشتراک جمع کثیری از اندیشمندان، فرهنگیان و نویسنده‌گان در حوزه تمدنی و فرهنگی فارسی_ پارسی تشکیل گردیده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا