مصاحبه هاشعر

«ما در وضعیت کنونی؛ به تولید متن نیازمندیم»

گفتگوکننده: عبدالوعاب عاصم

بهرام هیمه از شاعران پرآوازۀ نسل امروز افغانستان است که در قالب غزل می‌نویسد. او تا کنون سه مجموعه شعر دارد که از این میان، تنها«الف تا یار» منتشر شده و دو مجموعه دیگر آماده چاپ دارد. در این نوبت، با بهرام هیمه به گفتگو نشسته ایم:

  • بهرام هیمه کیست؟
  • کسی مثل همه کسانی که زندگی می‌کنند. در ۱۳۷۴ آفتابی به تعبیر عاصی در جلگه‌ی نور و علف«کوهستان»پیدا شدم. در کابل زندگی کردم و درس خواندم و شعر نوشتم و ازدواج کردم. تمام زندگی ام این است.
  • از چه وقت به شعر گفتن رو آوردید؟
  • به یادم نیست؛ اما نخستین شعر‌هایم را که نگهداشتم در زمان دانشجویی بود. سال سوم دانشگاه چنان به ادبیات پرداختم که از درس‌های دانشکده‌ی روان‌شناسی عقب می ماندم. قصه‌ای ست از نُه یا ده سال قبل.
  • با شعر دنبال بیان چه هستید؟
  • گاهی عکس این پرسش را باید داشت. شعر مرا دنبال می‌کند که چه را بیان کند؟ من شعر را به همین دلیل دنبال می‌کنم.
  • تعریف تان از شعر؟
  • شعر برای من روایت کردن دشوارِ آسان است از خود جمعی و از خودِ خودی. دشواری آن در هنرمندانگی آن و آسانی آن در عادت کردن به آن است و روح هنرمندانگی در چنین عادت کردنی به شگوفایی می‌رسد.
  • در مورد آثار تان بگویید.
  • ” الف تا یار” و دو کتاب چاپ نشده.
  • در «الف تا یار» چه چیزی را به مخاطب گفتید؟
  • شعر‌هایی‌ست از نوجوانی‌ها و آغاز جوانی. در آن از یأس‌ها، عشق، جنگ و آرزوهای یک جوان گفته ام.
  • از آنجایی که یک عده شعر را الهام میدانند و عده‌ای هم تلاش و کوشش شاعر، نظر شما چیست؟
  • اگر “دریافت‌های عاطفی و فکری که آن را الهام می‌گویند نباشد شعری پدید نمی آید. من به هر دوی آن معتقدم.
    در واقع هر دو عامل الهام و تلاش شاعرانه نقش مهمی در خلق اثرهای ارزشمند ادبی دارند. شاعران بزرگ معمولاً در کنار ذوق و استعداد ذاتی، مجهز به مهارت‌های حرفه‌ای قوی در زمینه‌های مختلف شعری هستند. آن‌ها علاوه بر استفاده از حالات الهامی و عاطفی، با تمرین و ممارست مداوم، توانایی‌های خود را در ساختار شعری، انتخاب زبان، آهنگ و موسیقی کلام توسعه داده‌اند. بنابراین می‌توان گفت که شعر محصول تعامل و همکاری میان الهام و تلاش شاعرانه است.
  • شعر را با عشق زمینی یا آسمانی پیوندی هست؟ تعبیر عام این است که یک آدم برای شاعر شدن باید نخست عاشق شود، نظر شما؟
  • به طور سنتی، تصور بر این بوده که شاعر باید نخست عاشق شود تا بتواند شعر بگوید. این دیدگاه ریشه در این باور دارد که عشق، احساساتی را در شاعر برمی‌انگیزد که منشأ خلق آثار ادبی عالی است.
    درنهایت، باید بپذیریم که به تعبیر شما هم عشق زمینی و هم عشق آسمانی می‌توانند سرچشمه الهام شاعران باشند. اما محدود دانستن شعر به عشق، موجب محدودسازی چشم‌انداز شاعران و کاهش تنوع آثار ادبی خواهد شد. شاعران باید قادر باشند که از همه تجربیات و موضوعات حیات خود برای خلق شعر بهره ببرند.

  • رابطه شما با شعر چگونه است، شما به سراغ شعر می‌روید یا شعر سراغ شما؟
  • گاهی من به دنبال شعر می‌روم و گاهی شعر به دنبال من است. به هر حال این رابطه‌ی دوستداشتنی را حفظ می‌کنم.
  • کار کدام شاعران را می‌پسندید و مورد علاقه تان است؟
  • تمام شاعران و کار شان را دوست دارم، از سلاله‌ی من اند. در این میان به کار‌های تعداد کمی از شاعران علاقه‌ی بیشتر دارم. از شاعران معاصر افغانستان به کار‌های عفیف باختری، کاوه جبران، رامین مظهر، زاهد مصطفا پور، مزدا مهرگان، آفشید، مسیح سیامک و… بیشتر چشم دارم.
  • با موسیقی چطورین؟ کی‌ها را می‌شنوید؟
  • موسیقی را در حد متوسط می‌شنوم و در موقعیت‌های ویژه دوست دارم بشنوم. موسیقی مرا برآشفته، شاد و یا غمگین می‌سازد. آنچه برایم مهم است زمان موسیقی و نوعیت آن است. اثر موسیقی را در خود نمی‌توانم نادیده بگیرم، از این رو محافظه کارانه تعقیب می کنم و نیز فکر می‌کنم به آن نیاز دارم. به موسیقی ایران، افغانستان و هند بیشتر علاقه دارم. به یاد ندارم که آواز خوانی را ویژه‌ی خود ساخته باشم.
  • حال و هوای این روزهای تان؟
  • مبهم است.
  • ویژگی‌های شعر معاصر از نظر شما؟
  • محتوا، فرم و زبان، سه حوزه ی مهمی اند که در شعر معاصر تغییرات، یا به زبان بهتر شگوفایی دارند.
  • با توجه به تحول پیش آمده، جریان شعری داخل افغانستان را چگونه پیش بینی می‌کنید؟
  • نگران بودم و نگران تر شده ام. هر چه بود به مراد نبود و اکنون بدتر از آن است. ما در این وضعیت به تولید متن نیازمندیم. امیدوارم ادبیات افغانستان به آخرین نفس‌های خود نرسد، سرکوب‌تر نشود، و طلایه داران آن جدی‌تر کار کنند و آن را زنده نگهدارند. هویت و زبان دو نشانه‌‌هایی اند که نشانه گرفته شده اند. این شروع خطرناکی‌ست برای حذف. دسته‌های فراوانی را ترتیب خواهد داد که هیچ یک از آنان به پایه‌ی متعالی نخواهند رسید. واحد شعر پسامدرن، کلاسیک، واحد شعر پایداری، عاشقانه و… سر انجام مسیر‌هایی و نمایندگانی خلق خواهد کرد که در اثر نبود فضای واحد فکری ای که جمعی واحد به آن نتیجه رسیده اند نیمه بند خواهند ماند.
  • کتابی که سبب تغییر در شما شد؟
  • دیوان حافظ
  • الگوی تان در شعر؟
  • شاید هیچ کس.
  • چه کتاب‌هایی را می‌خوانید؟
  • ادبیات، روانشناسی، پژوهش ادیان و مذاهب، فزیک و اندکی فلسفه.
  • با نقد چطورین؟
  • نقد با رویکرد معاصر را می‌پسندم. نقد ادبی معاصر، رویکردی است که در آن به بررسی و تحلیل آثار ادبی به صورت جامع و چندبعدی پرداخته می‌شود. این رویکرد بر خلاف رویکردهای سنتی نقد ادبی که بیشتر بر محتوا و موضوع اثر تمرکز داشتند، به عناصر شکلی و ساختاری اثر نیز توجه می‌کند.
  • از سرگرمی‌های تان بگویید در اوقات بیکاری.
  • با پسر کوچکم «داراب» بازی می‌کنم، قدم می‌زنم و استراحت می‌کنم.
  • احمد شاه مسعود؟
  • به قول پسر کوچکم که وقتی تصویرش را اولین بار در دیوار اتاقم دید و با لهجه‌ی مخصوص او را «شیر»خواند اکتفا نمی‌کنم. او نمادی از هویت، ایستادگی و آزادی خواهی است. من به ویژه مسعودی که در زمان مقاومت بود را بیشتر دوست می‌دارم.
  • هنر از نظر شما؟
  • هنر روی دیگر انسان است. روی زیباتر و پسندیده‌تر.
  • دوتا از محبوب‌ترین غزل‌های تان را لطف می‌کنید؟

****
بر گربه ای که دست کشیدم پلنگ شد
ماهی نگاه داشته بودم نهنگ شد

بودا پیمبری‌ست گرامی که مثل من
روزی گناه کرد و مبدل به سنگ شد

آه ای مصیبتی که تو را دوست داشتم
با رفتن تو زندگی من قشنگ شد

باز از تو یاد کردم و حال دلم گرفت
یارا دلم دوباره برای تو تنگ شد

شاعر وظیفه داشت فقط شاعری کند
دیگر به تنگ آمد و راهی جنگ شد

موسا نبود و معجزه‌ی اژدها نداشت
انداخت بر زمین قلمش را تفنگ شد

****

عشق، تریاکی که در خونم شناور می‌شود
چون تو در شعرم بیایی شعر محشر می‌شود

عکس می‌گیری همیشه اخم کن چادر بپوش
عکس می‌گیری دل عکاس پرپر می‌شود

شعبده بازی نمی‌دانی ولی دیدم که تو
اشک می‌ریزی و هر قطره کبوتر می‌شود

«یوسف گم گشته باز آید….» نیاید بهتر است!
عشق زیبا نیست وقتی درد آور می‌شود

تو اگر از عشق میگویی خودت هم عاشقی؟
آسمان وقتی که می بارد خودش تر می شود؟

خوب می‌دانم که روی قول‌هایت نیستی
بازهم اما دلم خر می‌شود! خر می‌شود…

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا