اعلامیه شورای عالی علمای جبهه مقاومت ملی افغانستان
الحمد لله، والصلاة والسلام علی رسول الله وعلی آله واصحابه، و من اقتدی بهدیه و سار علی نهجه الی یوم القیامة.
گروه طالبان خوارج میخواهد مجموعهای از علما را از کلیه ولایات و ولسوالیها کشور در کابل گردهم آورده و جلسهای به هدف تایید و مشروعیتخواهی حکومتشان تدویر نماید. تلاش میکند که نتیجه نامیمون آن مشروعیتدهی حکومت ظالم، مستبد، خودکامه، قومگرا، انحصارگر و خودمحور طالبان و اعلام نامزد یک شخص مجهول به نام امیرالمومنین و انجام بیعت به او باشد. این اقدام طالبان بنا به دلایل ذیل فریبنده، غیر قابل قبول و مردود بوده و برآیند مزورانه آن نیز غیر قابل قبول است:
- طالبان خوارج به خاطر فریب مردم کشور و انحراف افکار جهانی جلسهای متشکل از افرادی به نام علما را جهت جستجوی راه نجات کشتی در گِلنشستهشان دایر میکننند. افرادی به جلسه فراخوانده میشوند که از گروه طالبان هستند، هیچ کس دیگری خارج از گروه طالبان حق ندارد در این نشست اشتراک نماید. چون مسئولین ولایات و ولسوالیها طی فرمانی رسمی دستور یافته اندکه باید سه نفر از افراد خودی را از شورای علمای هر ولسوالی با یک نفر متنفذ قومی خودی به نشست معرفی نمایند، همانگونه سایر نهادها میتوانند افراد مورد تایید طالبان را برای اشتراک در جلسه معرفی نمایند.
- در شرایط کنونی افغانستان و جهان، بهترین و پاسخگوترین روش اقامه نظام اسلامی مراجعه به آرای مستقیم مردم در فضای آزاد مبتنی بر رضایت است. اگر به اهل حل و عقد به عنوان نمایندگان مردم مراجعه میشود در چنین شرایطی هرنوع فیصله آنها جهت مشروعیت بخشی حکومت طالبان در سایه شمشیرِ استبداد، قتل، وحشت، خشونت، شلاق و ارعابِ این گروه تصمیم صائب و شرعی نبوده و از مشروعیت دینی برخوردار نیست. تقاضای اسلام این است که اهل حل و عقدِ واجد شرایط لازم یا همان نمایندگان مردم، باید با آزادی کامل، بدون تخویف، تزویر و تطمیع، دور از بارقه تفنگ، رها از فشارهای سنگین مرئی و نامرئی سیاسی و استخباراتی و جدا از تصمیمگیریها و برنامهریزیهای پشت پرده باداران خارجی، در مورد انتخاب نظام آینده و گزینش فرد درجه یک نظام، تنها در روشنی ایمان، ارشادات دینی جهت تحقق مصالح کشور و رفاه مردم تصمیم بگیرد.
- مصدر حکومت در نظام اسلامی، کتاب و سنت است، یعنی اندیشه، عمل و رفتار دولت با استناد به نصوص قرانکریم و سنت پیامبر علیه السلام شکل میگیرد. کتاب و سنت دو اصل بنیادین و رکیزه اساسی حکومت اسلامی را شکل میدهد، روح و رویکرد سایر قوانین، دساتیر، مقررات و لوایح در تصمیمگیری و برنامههای همه اجزاء، عناصر و زیر مجموعههای دولت، در چارچوب همین دواصل متذکره هدایت و رهبری میشود. طالبان هیچگونه چشم انداز روشنی از نظام اسلامی پاسخگو ندارند و رسم و رواجهای قومی و قبیلویشان را در جایگاه کتاب و سنت نشاندند و مردم را برای پذیرش و تطبیق آن به نام اسلام، با تهدید و قتل مجبور ساختند و مخالفت با آن را شلاق، توهین و زندان معرفی کردند که نمونههای آن در جامعه امروزی ما فراوان دیده میشود. قرآن کریم فیصلههای خدا و پیامبرش را یگانه راه نجات میداند.
{وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِينًا} [الأحزاب: 36]
ترجمه: هیچ مرد و زن با ایمانی حق ندارد هنگامی که خدا و پیامبرش امری را لازم بدانند، اختیاری (در برابر فرمان خدا) داشته باشد؛ و هر کس نافرمانی خدا و رسولش را کند، به گمراهی آشکاری گرفتار شده است.
- در عقد بیعت، اختیار و رضایت مردم شرط است، عقد بیعت زمانی صحیح است که همچون سایر عقود مبتنی بر اراده برخاسته از رضایت و اختیار طرفین عقد باشد، هر عقدی که در آن رضایت و اختیار سلب شده و با اکراه، اجبار و فشار منعقد گردد، عقد جایز و مشروع نیست. عقد بیعت که آثار و پیامدش به سرنوشت سراسر زندگی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، اخلاقی و … یک ملت موثر است، بیشتر از هر عقد دیگری از اهمیت برخودار است. فقها در مورد بیعت اجباری میگویند:
«أن الخليفة لا يصير خليفة شرعيا دون بيعة المسلمين التي تعطى له بالرضى والاختيار لا بالإكراه ولا بالإجبار» في السياسة الشرعية (ص: 154)
«خلیفه یا رئیس جمهور بدون بیعت مسلمانان که با رضا و اختیار بوده و اجبار و اکراهی در آن نباشد، خلیفه شرعی شده نمیتواند»
طالبان مجموعهای را جهت تصمیمگیری در مورد بنیادیترین سرنوشت کشور فرامیخوانند که قبل از پا نهادن به جلسه، با فشار، اجبار، اکراه، تطمیع، تخویف، تهدید و انواع ترفندها و فریبهای پیدا و پنهان، آنها را برای تمکین به خواستها و بیعت به شخص مورد نظرشان وادار میکنند. بنابراین حاکم برخاسته از بیعت اجباری هیچ گونه مشروعیتی ندارد. کسانی که مردم به نمایندگی از خودشان، مسئولیت اختیار حاکم را بر عهده آنها میگذارند (اهل حل و عقد) باید افزون بر شرایط عامه مانند: مسلمان بودن، عقل و بلوغ از شرایطی چون: عدالت، علم و رأی و حکمت برخوردار باشند و آحاد جامعه از تصمیم، فیصله و انتخاب آنها تایید و پشتیبانی نمایند. فقها شروط اهل اختیار یا همان اهل حل و عقد را اینگونه توضیح میدهند:
«فَأَمَّا أَهْلُ الِاخْتِيَارِ فَالشُّرُوطُ الْمُعْتَبَرَةُ فِيهِمْ ثَلَاثَةٌ:
أَحَدُهَا: الْعَدَالَةُ الْجَامِعَةُ لِشُرُوطِهَا.
وَالثَّانِي: الْعِلْمُ الَّذِي يُتَوَصَّلُ بِهِ إلَى مَعْرِفَةِ مَنْ يَسْتَحِقُّ الْإِمَامَةَ عَلَى الشُّرُوطِ الْمُعْتَبَرَةِ فِيهَا.
وَالثَّالِثُ: الرَّأْيُ وَالْحِكْمَةُ الْمُؤَدِّيَانِ إلَى اخْتِيَارِ مَنْ هُوَ لِلْإِمَامَةِ أَصْلَحُ، وَبِتَدْبِيرِ الْمَصَالِحِ أَقْوَمُ وَأَعْرَفُ.» الأحكام السلطانية للماوردي (ص: 17)
« در کتاب معروف احکام سلطانیه ماوردی آمده است: شروط معتبر اهل اختیار(اهل حل و عقد) سه چیز است: یک: عدالت جامع الشروط. دو: علمی که با آن به شناخت امام یا رئیس جمهور مستحق و دارای شروط معتبر امامت متوصل گردد. سه: نظر، دانایی و حکمتی که به اختیار امام اصلح و به تدبیر مصالح درستتر و معروفتر بینجامد.»
وقال الجويني: «الْغَرَضُ تَعْيِينُ قُدْوَةٍ وَتَخَيُّرُ أُسْوَةٍ، وَعَقْدُ الزَّعَامَةِ لِمُسْتَقِلٍّ بِهَا، وَلَوْ لَمْ يَكُنِ الْمُعَيِّنُ الْمُتَخَيِّرُ عَالِمًا بِصِفَاتِ مَنْ يَصْلُحُ لِهَذَا الشَّأْنِ – لَأَوْشَكَ أَنْ يَضَعَهُ فِي غَيْرِ مَحَلِّهِ، وَيَجُرَّ إِلَى الْمُسْلِمِينَ ضِرَارًا بِسُوءِ اخْتِيَارِهِ ; وَلِهَذَا لَمْ يَدْخُلْ فِي ذَلِكَ الْعَوَامُّ، وَمَنْ لَا يُعَدُّ مِنْ أَهْلِ الْبَصَائِرِ.» غياث الأمم في التياث الظلم (ص: 63)
«امام جوینی میگوید: مقصد، تعیین پیشوا، اختیار رهبر و عقد زعامت برای آینده است، اگر شخص تعیینکننده و اختیارکننده زعامت، عالم به ویژگیهای شایسته این مقام نبود، زعامت را در غیر جایگاهش قرار خواهد داد و با سوء اختیارش مسلمانان را به سوی ضرر و زیان سوق میدهد، لذا مردم عوام و افراد کم بصیرت در این زمره شامل نمیشوند»
بنابراین اهل حل و عقد باید دارای شرایط فوق باشد تا بتواند مقاصد بیعت که مصلحت کبرای یک ملت است، تحقق یابد. در غیر آن نتیجه بیعت از قبل آشکار است.
همانگونهکه اهل حل و عقد حق انتخاب زعیم یا رئیس جمهور را دارد، حق نظارت برکارکردهای رئيس دولت، اجزای دولت و در صورت لزوم حق عزل رئیس جمهور را دارد.
- حاکم یا رئیس جمهور باید واجدالشرایط باشد، چون با توجه به جایگاه بسیار تأثیرگذار و مسئولیت سترگی که بر عهدهاش گذاشته میشود بایدکفایت، درایت و توانایی علمی و جسمی حمل این امانت سنگین را داشته باشد. امام یا رئیس جمهور علاوه بر مسلمان بودن، عاقل و بالغ بودن، باید دارای شرایطی چون: علم، عدالت، شایستگی فکری، روانی و جسمی و امثال آنها را داشته باشد.
با وجود چنین شرایط و شایستگیهایی بتواند واجبات عظیم اقامه دین و سیاست دنیا با دین را محقق سازد. اقامه دین، عموماً با اجرای شرع و تطبیق احکام آن و حکم به ماانزلالله اجرا میگردد. سیاست دنیا با دین، تطبیق ماانزلالله در همه شئون زندگی، حفظ مرزها، آبادی کشور، ایجاد آسایش و رفاه برای مردم استکه اسباب تحقق عدالت و رفع ظلم را فراهم میسازد، وحدت و عدم تفرقه را سامان میدهد و در عمران زمین تلاش مینماید.
دسته اهل حل و عقد باید علم و درایت شناخت چنین حاکم یا رئیس جمهور واجد شرایط را داشته باشند و حاکم مذکور با شرایط فوق وجود داشته باشد تا با رضایت و اختیار به او بیعت کنند، که یقینا گروه طالبان از اینگونه افراد شایسته و برخوردار از عدالت و درایت کاملاً تهی است.
- عدالت از بنیادیترین مبانی نظام و از مقاصد شریعت است. عدالت فریضهای است که تلاش در راه تحقق آن برآحاد مردم فرض شده، صلح، استقرار، تمدن و رشد انسانی بدون برپایی عدالت در جامعه ممکن نیست. «عدالت در دولت اسلامی واجب شرعی بوده و پایبندی به آن نیز واجب شرعی است هرچند با کافر باشد. خداوند متعال جایگاه عدالت را چنین تبیین مینماید:
{يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا} [المائدة: 8]
ترجمه: ای کسانی که ایمان آوردهاید! همواره برای خدا قیام کنید، و از روی عدالت، گواهی دهید! دشمنی با جمعیّتی، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند.
ظلم از اعمالی است که با همه اشکال زشت و گونههای قبیحش با جوهر اسلام و مقتضای دین در تناقض است، کمک و همکاری با حاکم ظالم یکی از اجزای ظلم است.» في السياسة الشرعية (ص: 146)
اما طالبان در عمل راه ظلم و ستم را در پیش گرفته و عدالتی را که مسلمانان به اجرای آن مامورند، لگدمال کردند.
- وحدت مسلمانان فریضه شرعی و ضرورت ملی است که دولت مسئولیت فراهم نمودن مقدمات، اسباب، عوامل و بستر مناسب آن را به عهده دارد، نصوص شرعی مسلمانان را به اعتصام به حبلالله، وحدت کلمه و موالات و دوستی با مومنان امر نموده و نفاق و افتراق را از عوامل فروپاشی نظام و جامعه معرفی میکند. اما طالبان انحصارطلب با تکروی و تبعیض قومی، زبانی و قبیلوی شیرازه وحدت جامعه را دریدند، تخم عداوت، نفاق، کینه و بدبینی را در زمین کشور کاشته و رشد دادند. بیعت با حاکم نفاقگستر و اختلافپرور شرعاً جایز نیست.
{وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا} [آل عمران: 103]
ترجمه: و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اسلام]، چنگ زنید، و پراکنده نشوید! و نعمت (بزرگِ) خدا را بر خود، به یاد آرید که چگونه دشمن یکدیگر بودید، و او میان دلهای شما، الفت ایجاد کرد، و به برکتِ نعمتِ او، برادر شدید!
{وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ} [التوبة: 71]
ترجمه: مردان و زنان باایمان، ولیّ (و یار و یاور) یکدیگرند؛ امر به معروف، و نهی از منکر میکنند؛ نماز را برپا میدارند؛ و زکات را میپردازند؛ و خدا و رسولش را اطاعت میکنند؛ بزودی خدا آنان را مورد رحمت خویش قرارمیدهد؛ خداوند توانا و حکیم است.
- طالبان باید جلسه علمای کشور را جهت تقویم رفتارهای ظالمانه، ددمنشانه و غیراسلامیشان با شهروندان مسلمان ومظلوم کشور، فرامیخواندند، زیرا رفتار روزانه و عملی طالبان نه تنها با اسلام موافقتی ندارد بلکه در تضاد کامل با آموزههای اسلام است که همه مردم را به ستوه آورده و راه فرار از زیر ظلم طالبان را جستوجو میکنند، مانند:
- قتل بیگناهان با محکمههای صحرایی:
مردم میدانند و میبینند که طالبان تفنگ به دست هر روز درگوشه وکنار کشور افرادی را بدون فیصله محکمه باصلاحیت در ملأ عام تیرباران میکنند. اسلام اینگونه محکمههای صحرایی را به هیچوجه بر نمیتابد، جرم باید در محاکم ثلاثه باوجود حق دفاع برای متهم، مورد بررسی بیطرفانه و دقیق قرارگیرد و فیصله نهایی محکمه به اجرا دربیاید. هیچ کسی و هیچ گروهی حق ندارد خودسرانه و بدون فیصله محکمه باصلاحیت کسی را به قتل برساند.
{وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا} [النساء: 93]
ترجمه: و هرکس، فرد باایمانی را از روی عمد به قتل برساند، مجازاتِ او دوزخ است؛ در حالی که جاودانه در آن میماند؛ و خداوند بر او غضب میکند؛ و او را از رحمتش دور میسازد؛ و عذاب عظیمی برای او آماده ساخته است.
جاء فی حدیث صحیح عَنِ الْبَرَاءِ بْنِ عَازِبٍ، أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «لَزَوَالُ الدُّنْيَا أَهْوَنُ عَلَى اللَّهِ مِنْ قَتْلِ مُؤْمِنٍ بِغَيْرِ حَقٍّ» سنن ابن ماجة (2/ 874)
ترجمه: در حدیث صحیحی از براء بن عازب روایت شده که پیامبر علیه السلام فرمود: نابودی دنیا در نزد خدای متعال آسانتر از قتل مومن به غیر حق است.
- تجاوز به جان، مال و آبروی مردم:
پیامبر اسلام در حجه الوداع در محضر هزاران نفر، تجاوز به جان، مال و آبروی مسلمان را با صراحت و تاکید حرام اعلام کرد، اما طالبان زیر نام اسلام، چقدر بیباکانه به جان، مال و آبروی مردم تجاوز میکنند. نیازی به آوردن مثال و شواهد نیست، زیرا مردم هر روز شاهد تجاوز عریان به جان، مال و آبروی خودشان یا همسایهشان هستند. در حالیکه اسلام؛ حرمت جان، مال و آبروی مردم را روشن، صریح و بدون هیچ ابهامی بیان کرده است.
عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا، أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ خَطَبَ النَّاسَ يَوْمَ النَّحْرِ فَقَالَ: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَيُّ يَوْمٍ هَذَا؟»، قَالُوا: يَوْمٌ حَرَامٌ، قَالَ: «فَأَيُّ بَلَدٍ هَذَا؟»، قَالُوا: بَلَدٌ حَرَامٌ، قَالَ: «فَأَيُّ شَهْرٍ هَذَا؟»، قَالُوا: شَهْرٌ حَرَامٌ “، قَالَ: «فَإِنَّ دِمَاءَكُمْ وَأَمْوَالَكُمْ وَأَعْرَاضَكُمْ عَلَيْكُمْ حَرَامٌ، كَحُرْمَةِ يَوْمِكُمْ هَذَا، فِي بَلَدِكُمْ هَذَا، فِي شَهْرِكُمْ هَذَا»، فَأَعَادَهَا مِرَارًا، ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ فَقَالَ: ” اللَّهُمَّ هَلْ بَلَّغْتُ، اللَّهُمَّ هَلْ بَلَّغْتُ – قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا: فَوَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ، إِنَّهَا لَوَصِيَّتُهُ إِلَى أُمَّتِهِ، فَلْيُبْلِغِ الشَّاهِدُ الغَائِبَ، لاَ تَرْجِعُوا بَعْدِي كُفَّارًا، يَضْرِبُ بَعْضُكُمْ رِقَابَ بَعْضٍ ” صحيح البخاري (2/ 176)
ترجمه: از ابن عباس رضی الله عنهما روایت است که پیامبر علیه السلام در روز نحر(دهم ذی الحجه) برای مردم خطبهای ایراد نموده فرمود: «ای مردم! این کدام روز است؟» گفتند: این روز حرام است، فرمود:« این کدام شهر است؟» گفتند: شهر حرام است، فرمود:« این کدام ماه است؟» گفتند ماه حرام است، فرمود: «بدون شک خونهای شما، مالهای شما و آبروی شما مانند این روز شما، در این شهر شما و این ماه شما بر شما حرام است» این موضوع را بارها تکرار کرد، سپس سر خود را بلند کرد و فرمود: « الها! آیا این را رسانیدم، آیا این را رسانیدم» ابن عباس رضی الله عنهما گفت: قسم به کسی که نفسم در دست اوست، این وصیت پیامبر علیه السلام برای امتش بود که باید حاضر به غایب برساند، بعد از من کافر نشوید که بعضی از شما گردنهای بعض دیگری را قطع کنید.
- استبداد:
استبداد بیلگام از ویژگیهای حکومت طالبان است، یعنیگروه طالبان در نظام حکومت و در حقوق مردم بدون لحاظ شریعت، قانون، عرف، بدون نظر مردم و بدون ترس از بازخواست روز جزاء تصرف و تجاوز میکنند. ظلم و استبداد برخاسته از قدرت را غیر مسئولانه بر توده مردم اِعمال میکنند و آسیبها، اضرار و فساد ناشی از آن بر مردم را نادیده میانگارند. استبداد، خودکامگی و استکبار جاهلانه جزء جداییناپذیر حکومت طالبان است. قرآن کریم، استبداد، استکبار، تبعیض و برتریجویی را از صفات فرعون ذکر میکند:
{ثُمَّ أَرْسَلْنَا مُوسَى وَأَخَاهُ هَارُونَ بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُبِينٍ ، إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَاسْتَكْبَرُوا وَكَانُوا قَوْمًا عَالِينَ} [المؤمنون: 45، 46]
ترجمه: سپس موسی و برادرش هارون را با آیات خود و دلیلی روشن فرستادیم، بسوی فرعون و اطرافیان اشرافی او؛ امّا آنها تکبّر کردند، و آنها مردمی برتریجوی بودند.
- تکفیر مسلمانان:
طالبان قبل از هر مسمای دیگری، یک گروه خوارجِ تکفیری اند که مسلمانانِ مخالف خود را به سادگی تکفیر میکنند، مسلمانان شامل دولت مجاهدین را مفسد، شر و فساد وکافر خوانده قتلشان را جواز دادند، سپس دولت جمهوری را کافر خوانده و خون مسلمانان ساکن در قلمرو دولت را مباح دانستند و دسته دسته به قتل رساندند. اما امروز مفسدترین وزیران و روسای همان دولتی را دعوت میکنند که افراد عادی آن را تکفیر نموده وکشتند. گروههایی همچون سلفی، پنجپیر، شیعه و سایر گروه های سیاسی و مذهبی را مباح الدم دانسته و قتلشان را مباح و خونشان را هدر میگویند.
پیامبر اسلام مرز روشنی برای تکفیر ترسیم کرده است:
قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: ” أَيُّمَا امْرِئٍ قَالَ لِأَخِيهِ: يَا كَافِرُ، فَقَدْ بَاءَ بِهَا أَحَدُهُمَا، إِنْ كَانَ كَمَا قَالَ، وَإِلَّا رَجَعَتْ عَلَيْهِ ” صحيح مسلم (1/ 79)
ترجمه: پیامبر علیه السلام فرمود: هر مردی که به برادرش گفت: ای کافر! با این حرف به یکی از آنها بر میگردد: اگر موضوع همانگونه بودکه گفت، در غیر آن به خودش بر میگردد.
القاعدة عند أهل السنة: «لا نكفّر أحداً من أهل القبلة بذنب، ما لم يستحله» شرح الطحاوية في العقيدة (2/ 275)
«قاعده در نزد اهل سنت این است که: هیچ کسی از اهل قبله را با ارتکاب گناهی کافر نمیدانیم، تا زمانی که آن را حلال نداند.»
- ظلم:
ظلم، ستم و عدوانی که طالبان در چند سال گذشته در مناطق تحت سلطهشان و در چند ماه اخیر در کابل بر مردم مظلوم روا داشتند، از هیچکسی پوشیده نیست. یورش برخانههای مردم، هتک حرمت حریم شخصی، شلاقزدن جوانان درخیابانهایکابل، تیربارانکردن افراد بیگناه، کشتن وکوبیدن مخالفین زیرنام دزد و اختطافگر، سرقتهای سازمان یافته شبانه، اختطافهای هدفمند مخالفین و سرمایهداران، رشوهستانیهای مقدس، ریختنآبروی اشخاص باعزت، بازیکردن با زندگی زنان، بیرون کردن مأمورین مظلوم و بیدفاع از ادارههای دولتی و تقرر طالبان بیسواد درپستهای آنها، اخراج استادان دانشگاهها و سایرانواع مختلف ظلم، تجاوز، تعدی و ستمی که بر مردم مسلمان، بیدفاع و مظلوم کشور زیر نام مقدس اسلام انجام میدهند. چه ظلمی وحشتناکتر از برتری جویی قومی و تبعیض لسانی در میان مردم مسلمان خواهد بود؟! چه ظلمی دردناکتر از خودمحوریهای جاهلانه و زیرپاگذاشتن حقوق شهروندان مظلوم و بیدفاع خواهد بود؟! چه ظلمی جاهلانهتر از نشاندن رسم و رواج بدوی قبیله در جایگاه رفیع اسلام خواهد بود؟ و چه ظلمی زیانبارتر از اِعمال انواع مختلف ستم، تعدی و تجاوز زیر نام مقدس اسلام خواهد بود؟!
قرآن کریم نتیجه محتوم ظلم را هلاکت و نابودی محتوم معرفی میکند:
{وَلَقَدْ أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَمَّا ظَلَمُوا} [يونس: 13]
ترجمه: ما امّتهای پیش از شما را، هنگامی که ظلم کردند، هلاک نمودیم..
{وَتِلْكَ الْقُرَى أَهْلَكْنَاهُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَجَعَلْنَا لِمَهْلِكِهِمْ مَوْعِدًا} [الكهف: 59]
ترجمه: و این شهرهایی است که چون [اهلش] ستم ورزیدند، نابودشان کردیم، و برای نابودیشان میعادی مقرر داشتیم .
{فَتِلْكَ بُيُوتُهُمْ خَاوِيَةً بِمَا ظَلَمُوا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ} [النمل: 52]
ترجمه: این خانههای آنهاست که بخاطر ظلم و ستمشان خالی مانده؛ و در این نشانه روشنی است برای کسانی که آگاهند!
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} [الشعراء: 227]
ترجمه: آنها که ستم کردند به زودی میدانند که بازگشتشان به کجاست!
پیامبر علیه السلام در باره تعصب قومی و ظلم کور گروهها میـفرماید:
قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «مَنْ خَرَجَ مِنَ الطَّاعَةِ، وَفَارَقَ الْجَمَاعَةَ، ثُمَّ مَاتَ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً، وَمَنْ قُتِلَ تَحْتَ رَايَةٍ عِمِّيَّةٍ، يَغْضَبُ لِلْعَصَبَةِ، وَيُقَاتِلُ لِلْعَصَبَةِ، فَلَيْسَ مِنْ أُمَّتِي، وَمَنْ خَرَجَ مِنْ أُمَّتِي عَلَى أُمَّتِي، يَضْرِبُ بَرَّهَا وَفَاجِرَهَا، لَا يَتَحَاشَ مِنْ مُؤْمِنِهَا، وَلَا يَفِي بِذِي عَهْدِهَا، فَلَيْسَ مِنِّي» صحيح مسلم (3/ 1477)
ترجمه: پیامبر علیه السلام فرمود: کسی که از اطاعت بیرون شد، جماعت را ترک گفت، سپس وفات یافت به مرگ جاهلیت مرده است. و کسی که زیر پرچمی که حق را از باطل نمی شناسد، کشته شود، برای عصبیت(کمک قومش بر ظلم) خشمگین شود و برای دفاع از عصبه و قومش بجنگد، از امت من نیست. هرکه از امتم بر امتم خروج نماید، مردمان نیکوکار و بدکار آنها را بزند، پروای مومن او را نداشته و به عهد با ذمی وفا نکند، از من نیست.
- نفاق
گروه طالبان از نخستین روزهای ولادتشان در پاکستان، علمبردار نفاق و منافقت درکشور بودند، با مردم کشور، اسیران و سایر افراد از دیدگاه منحوس قوم، زبان و منطقه رفتارکردند. رفتارهای قومگرایانه و زبانمحورآنها که تا امروز به شدت ادامه دارد، مردم کشور را به جزایر زبان، قوم و منطقه تقسیم کرد و این رفتارهای طالبان مانند ذخیره باروتی شدکه انفجارآن کشور را در پرتگاه نابودی قرار میدهد. در حقیقت تخم نفاق ویرانگر توسط استخبارات پاکستان با ابزار ارزان طالبان در سراسرکشور کاشته شد. و طالبان مسئول هرگونه پیامدهای مخرب اعمال وقیح و منافقانهشان هستند.
- تعلیم و تربیه:
آینده کشورها به نوع تعلیم و تربیه آنها بستگی دارد، دولتهایی که برای رشد تعلیم و تربیه مردم تلاش میکنند، هزینه مینمایند و روشهای مناسبی را بر میگزینند، آینده درخشانی در انتظارملتهایشان است. هستندکشورهاییکه اسلام و علوم جدید را طوری آمیزش و آموزش میدهندکه اطفال و جوانان با اشتیاق به فراگیری آن میشتابند و مسلمانانِ مفید و دانشمندی به جامعهشان تقدیم میکنند. گروه طالبان با تأکید برنظریات خودمحورانهشان به نام اسلام، دروازههای مکاتب را به روی دانشآموزان میبندند، علم و دین را دشمن همدیگر معرفی میکنند و با هرچه جدید است سرِ ستیزه و دشمنی دارند، لذا آمار انحراف، ارتداد و فرار جوانان را چند برابر افزایش دادهاند. وارونه جلوه دادن اسلام، طبیعتاً نتیجه معکوس دارد. مردم همه روزه چنین فضاحتی را در مکاتب پسرانه، مکاتب دخترانه و دانشگاهها مشاهده مینمایند.
- در ظلمآباد کشوریکه صدای حق از منابر با زور تفنگ سانسورمیشود، گردآوری علما برای مشروعیت دادن به حکومت، جز فریب، خدعه و تزویر مردمان کشور و جهان، بازتاب کدام حقیقتی خواهد بود؟
مردم کشورشاهدندکه بلندشدن صدای حق از منابرکشور بارها با خشونت خفه شده و علما را به دشورایهای فراوانی مواجه ساخت، حکومتیکه نتواند طنین فریاد حق از فراز منبرخانه خدا را تحمل کند، چگونه علما قادر خواهند بودکه در میان جمعیتی بزرگ و انبوهی از تفنگداران صدای حق را با زبانی رسا بیان کنند؟
- در فضاییآکنده از انواع وحشت و دهشت، تدویر سناریویی به نام جلسه علما یا اهل حل و عقد، بازیچهای بیش نیست که از ورای آن علمای کشور در انظار ملت به استهزا گرفته میشود.
بر علماست که به خاطر خدشهدار نشدن جایگاه قابل احترامشان در میان مردم مسلمان، به خاطر مسئولیت بزرگ تبلیغ دین، اظهار حق و تبیین عدالت و به خاطر نجات از عذاب دردناک کتمان حق، از تایید ظلم، وحشت، قتل، غارت و فریب مردم با نام دین اجتناب نمایند تا خدای نخواسته مصداق قول خدای عزیز نشوندکه میفرماید:
{إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتَابِ وَيَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَئِكَ مَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ إِلَّا النَّارَ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ، أُولَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلَالَةَ بِالْهُدَى وَالْعَذَابَ بِالْمَغْفِرَةِ فَمَا أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ} [البقرة: 174، 175]
ترجمه: کسانی که کتمان میکنند آنچه را خدا از کتاب نازل کرده، و آن را به بهای کمی میفروشند، آنها جز آتش چیزی نمیخورند؛ (و هدایا و اموالی که از این رهگذر به دست میآورند، در حقیقت آتش سوزانی است.) و خداوند، روز قیامت، با آنها سخن نمیگوید؛ و آنان را پاکیزه نمیکند؛ و برای آنها عذاب دردناکی است. اینان، همانهایی هستند که گمراهی را با هدایت، و عذاب را با آمرزش، مبادله کردهاند؛ راستی چقدر در برابر عذاب خداوند، شکیبا هستند!!
با احترام
شورای علمای جبهه مقاومت ملی
7/سرطان/1401 خورشیدی