گرداب گذشتهگرایی
مسئلهی احیای دین يكى از مسائلى است كه پیرامون آن خرافات و انحرافات بسیار جدی و ویرانگر در جهان اسلام شکل گرفته است. ریشهی تفکر تجدیدگرایی و احیای دین، حدیثی است که از پیامبر گرامی اسلام (ص) نقل شده است:
«إِنِّ اللَه یَبعثُ فی هذهِ الاُمَّهِ علی رأس کلِ مائه سَنَهٍ مَن یُجدد لها امر دینها: خداوند در میان امت اسلام در آغاز هر صدسال کسی را برمیانگیزد که امر دین را احیا کند».
لفظ «مُجَدِّد» در لغت به معنی تجدید کننده است. در دین اما این واژه اصطلاح خاصی است که به کسی اطلاق میشود که سعی در تجدید احکام دین و احیای آن دارد. بزرگترین انحراف دیدگاههای احیاگرایانه این است که تلاش میکنند دینی را که برای احیا و زنده کردن بشریت نازل شده، احیا کنند. چگونه میشود کسی که حیات وی منوط و وابسته به دین است، خود احیاگر دین باشد. بر اساس این انگارهی اشتباه، در طول تاریخ اسلام، بسیاری از افراد خود را احیاگر دین اسلام معرفی نموده و جوامع اسلامی را در گرداب گذشتهگرایی فرو بردند. این معنی از حدیثی گرفته شده است که میگوید: «ان الله یبعث فی هذه الامه علی رأس کل مائه سنهٍ من یجدد لها امر دینها: خداوند در میان امت اسلام در آغاز هر صدسال کسی را برمیانگیزد که امر دین را احیا کند». این حدیث بسیار مورد توجه مسلمانان بوده و به ویژه هنگامی که شهرها و کشورهای اسلامی از نظر دینی رو به زوال و نابودی و سستی بودند و در آنها کژدینی و کجروی و بدعتهای گوناگون گسترش یافته است، این حدیث بیشتر در کانون توجه عالمان مسلمان قرار گرفته است. در منابع حدیثی تشیع این حدیث وجود ندارد و در منابع حدیثی اهل سنت نیز، تنها در سنن ابی داوود آمده است. (سنن ابی داوود، ج2). از همین رو برخی از عالمان مسلمان تسنن و تشیع آن را نمیپذیرند.
در میان گروههای مسلمان، بیشترین سوءاستفاده از این حدیث توسط سلفیه صورت گرفته است. درونمایهی این روایت، اگر آن را بپذیریم، ارجاع به گذشته است. از این رو، سلفیه و بنیادگرایان مسلمان در مواجهه با رویدادهای اکنون و اینزمانی و برای برون رفت از چالش موجود، همواره به گذشته نگاه کرده و براین باوراند که هیچ راه چارهای برای شرایط موجود وجود ندارد، مگر بازگشت به گذشته.