نقش و جایگاه ملا عبدالغنی برادر، در پروژه واگذاری افغانستان به طالبان
دکتر قبادیانی

این روزها خبر های ضد نقیضی از مرگ ملا برادر در ارگ ریاست جمهوری کابل، در نتیجه کودتای خاموشی که در جریان است، می رسد.
ملا برادر کیست و چرا وجود و یا حذف آن برای طرف های ذیدخل در قضیه ای افغانستان مهم است؟
ملا عبدالغنی برادر در سال 1346 در ولسوالی دهراود ولایت ارزگان در جنوب افغانستان متولد شد. وی از قوم پشتون شاخه ی پوپلزی و از قبیلهای درانی و از جمله چهار بنیانگذار تحریک طالبان افغانستان است.
ملا برادر در دور نخست اشغال افغانستان توسط تحریک طالبان، مناصب مختلفی از جمله والی ولایتهای هرات و نیمروز را بر عهده داشه و پس از سقوط حکومت طالبان در سال 1380 وی به عنوان معاون ملا محمد عمر فعالیت خود را ادامه داد.
«برادر» در سال 1388 توسط (سارا آدامز) مامور سابق سازمان استخبارات امریکا (CIA) در پاکستان در منطقه گلشن تاون شهر کراچی این کشور شناسایی و طی عملیات مشترک نیروهای امریکایی و پاکستانی دستگیر و روانه ای زندان گردید. نظر به مصاحبه خانم سارا آدامز، مرحله شناسایی ملا برادر در کشور پاکستان بدون اطلاع پاکستان صورت می گرفت اما زمانیکه شناسایی به مرحله قطعیت رسید تیم عملیات نیروهای امریکایی، حکومت پاکستان را در جریان قرار دادند و آنان چاره ای جز همراهی نداشتند.
با دستگیری ملا برادر سیاست و سناریوی هر دو کشور امریکا و پاکستان نسبت افغانستان تغییر شکل و ماهیت پیدا نمود. یعنی در واقع ملا برادر با تعاملی که با امریکایی ها نمود موفق شد تا بحث مبارزه با تروریزم را به همراهی با تروریزم در افغانستان تغییر جهت دهد و اولین امتیازی هم که ملا برادر به جانب امریکایی ها پیشکش نمود، دادن آدرس محل اختفای اسامه بن لادن بود که این پروژه بعداً توسط داکتر شکیل افریدی پیمانکار CIA در منطقه ایبت آباد، اسلام آباد پاکستان با موفقیت اجرایی گردید.
ملا برادر پس از توافق کلی با امریکا شبکه های تماس طالبان را با امریکایی ها و حکومت وقت افغانستان به ریاست حامد کرزی شکل داد. مواردی که ملا برادر با امریکایی ها به توافق رسیده بود شامل نوعیت ساختار نظام آینده افغانستان، سهم طالبان در آن نظام و جایگاه و منافع امریکا در سیاست داخلی و خارجی آینده افغانستان بود.
حکومت ملکی و نظامی پاکستان هم که نظاره گر برنامه جدید امریکا و طالبان در حوزهی افغانستان بود، بازوی جنگی خود را که در محور شبکه حقانی تعریف می شد را در داخل افغانستان تقویت نمود تا با شدت حملاتی که از این آدرس صورت می گرفت این شبکهی نیابتی بتواند از جایگاه ویژه در تعاملات بعدی افغانستان برخوردار باشد. در آن مقطع زمانی آدرس رهبری طالبان که مرگ ملا عمر هم علنی شده بود دچار ضعف و سردرگمی بود و ملا اختر منصور توانایی و ظرفیت رهبری این گروه را نداشت و از سویی هم با کشورهای دیگر وارد تماس و رابطه شده بود که همین تماس و رابطه منجر به مرگ وی شد. شورا های سه گانه ای طالبان برای اینکه این سمت خالی نماند فردی بنام ملا هبت الله را با نیت سمبول بودن از مدارس دینی زیر مجموعه ی شان انتخاب نمودند و به عنوان رهبر این گروه اعلان نمودند. در واقع در نبود ملا برادر و آغاز دو برنامه بزرگ که یکی تعامل با امریکا از مسیر مذاکرات بود و دیگری برنامه جنگ از سوی شبکهی حقانی، انتخاب ملا هبت الله به عنوان رهبر این گروه از اهمیت خاصی در نزد سران طالبان برخوردار نبود. ملا هبت الله نیز تا واگذاری افغانستان به طالبان سکوت نمود اما بعد از آن چهره ای اصلی خود را هم به سران طالبان و هم جهانیان نشان داد.
گام بعدی ملا برادر افتتاح دفتر سیاسی طالبان در شهر دوحه قطر بود و برای امریکایی ها نیز اعضایی که باید در آن دفتر حضور پیدا نمایند را معرفی نمود. پل ارتباط و حافظ منافع دو طرف امریکا و طالبان به صورت توافقی زلمی خلیلزاد تعین گردید و روال سیاست و قدرت در داخل افغانستان هم بعد از ایجاد دفتر سیاسی طالبان در قطر تماماً در جهت برنامه جدید امریکا و طالبان سمت و سو داده شد که انتخاب رئیس جمهور فرمایشی یکی از آن موارد بود. در سال 1397 که مقدمات تمام بحث ها با امریکایی ها صورت گرفت ملا برادر از زندان پاکستان آزاد و به عنوان رئیس دفتر سیاسی طالبان در قطر رسماً آغاز به کار نمود.
ملا برادر با تمام زیر مجموعه و نفوذی که در میان تحریک طالبان افغانستان داشت به توافق در دو بعُد، موارد علنی و موارد پنهانی با امریکا بدون در نظرداشت حکومت و مردم افغانستان دست پیدا نمود. او توافقنامه دوحه را با زلمی خلیلزاد نماینده امریکا به امضا رسانید و متضمن اجرای برنامه و اهداف امریکا در افغانستان نیز شد. امریکا نیز تمام سرمایه گذاری و اهداف خود را در چهره و محور های کاری او در بدنه طالبان تعریف و اجرا نمود. او نیز بر تعهد خود پایبند ماند و حتی بعد از اینکه پروژه تطبیق توافقنامه صلح با حکومت وقت افغانستان با فرار محمد اشرف غنی احمدزی رئیس جمهوری فراری افغانستان منجر به شکست شد، مجری اصلی تطبیق اهداف و برنامه امریکا در افغانستان بوده و است.
خطوطی که ملا برادر در بدنه ای طالبان دنبال می کند جدا از خطوط فکری و رفتاری دو شاخهای جنوب و شرق طالبان است. او از جانب امریکایی ها مجری پروژه های بزرگی است که در افغانستان باید تطبیق گردند. این پروژه ها عمدتاً در حوزه ای انرژی هستند و بحث انرژی هم یکی از موارد مهم و استراتژیک آمریکا در حوزه فشار روی رقبای منطقه ای آن به حساب می آید.
بخشی از بقا و دوام نظام طالبانی هم پیوند با اهداف آمریکا در بحث رقابت های منطقه ای خورده است. تیم تطبیق کننده ی پروژه و اهداف امریکا در افغانستان تا زمانیکه متعهد بر اجرای آن باشد آمریکا به سیاست تعامل پنهان و یا سکوت در برابر سرکشی ها و جنایات این گروه ادامه می هد. این تیم سعی دارد تا در اختلافات میان طالبان جناح جنوب به رهبری ملا هبت الله و طالبان شرق به رهبری سراج الدین حقانی میانه عمل کند و با بسته های کمکی هم که به این تیم هفته وار می رسد آن دو بخش را نیز سهم می دهد. اما نفوذ کشورهای منطقه در میان آن دو جناح، معادلات امریکا و اهداف این تیم را دچار مشکل نموده است و حکومت جدید امریکا به ریاست دونالد ترامپ نیز سعی دارد تا یکسان سازی را در بدنه ای طالبان رقم زند تا سایر موارد مندرج در توافقنامه دوحه نیز طبق خواست و میل آن اجرایی گردد و در نهایت طالبان هم باید انتخاب نمایند که یا با امریکا باشند و یا بر علیه آن.
در کل این وضعیت چند بعُدی و چند جناحی از یکسو و نفوذ گسترده ای کشورهای همسایه در بدنه ای طرف های شاخص طالبان از سوی دیگر باعث گردیده تا اختلافات و کشمکش در میان طالبان بر سر میزان قدرت و میزان دسترسی به منابع مالی شدت گیرد که حتی احتمال حذف یک طرف به نفع دیگری نیز می رود.
در این میان ملا عبدالغنی برادر به عنوان طرف توافق با آمریکا و مجری تطبیق توافقنامه دوحه، از جایگاه ویژه و حساس در میان جناح های درگیر اختلاف برخوردار است. شاخه شرق طالبان به رهبری سراج الدین حقانی بنابر اینکه خواهان روابط با قدرت های غربی است ظرفیت تعامل و همسویی با ملا برادر را دارد اما تیم جنوب به رهبری ملا هبت الله که عقبه ای حمایتی آن در محور کشورهای منطقه تعریف می شود بخاطر جایگاه و بقای خود و همینطور منافع کشورهای حامی خود نیاز دارد تا یا ملا برادر را متوقف نماید و یا حذف.
حذف ملا برادر چه پیامد هایی برای گروه طالبان دارد؟
- حذف ملا برادر میتواند شکاف میان جناحهای مختلف طالبان را افزایش دهد و عملاً جناح حقانی را در برابر جناح هبت الله قرار دهد.
- از آنجائیکه ملا برادر به عنوان مهره ی پذیرفته شده در بحث مذاکره و مفاهمه در بیرون از افغانستان شناخته شده است، حذف او میتواند مذاکرات طالبان با کشورهای غربی را با بن بست مواجه بسازد که در واقع این بخشی از اهداف کشورهای منطقه نیز هست.
- در بخش دیگر حذف ملا برادر در نتیجه ای اختلافات داخلی می تواند منجر به انشعاب و درگیرهای داخلی بین جناح های طالبان شود و حتی زمینه ای تقویت سایر گروه های افراطی نظیر داعش در افغانستان را فراهم سازد.
در کل باید اذعان داشت که وجود ملا برادر در واقع بخشی از معادله ای پنهان پروژه ای طالبان در افغانستان است که نمایندگی از اهداف قدرت های بزرگ در افغانستان می کند و حذف آن توسط جناح طالبانی که نمایندگی از کشورهای منطقه دارد می تواند عمق بحران در افغانستان را تشدید کند چرا که افغانستان هنوز هم عرصه ی کشمکش و رقابت میان قدرت های منطقه ای و جهانی است و همه ای قدرت های منطقه ای و جهانی جایگاه و نقش خود را در این پروژه دارا می باشند و طالبان نیز تا حال از همه ی این طرف ها باج گرفته و به هیچ طرفی هم متعهد نبوده است، بنابر همین ملحوظ است که برخی از کشورها با طالبان تعامل دارند اما نمی توانند آنرا به رسمیت بشاسند. در نهایت هم این وضعیت موجود که شکل فنر جمع شده را به خود گرفته است یا از داخل توسط خود طالبان رها می شود و یا از بیرون توسط عوامل تاثیرگزار منطقه ای و یا جهانی.
پایان