کنفرانس دوحه به پایان رسید و هیچ دست آوردی هم نداشت. ملاهیبت الله بنابر دگماندیشی که دارد، هنوز معتقد به این است که حاکمیت یک گروه تروریستی با جبر و وحشت برحدود چهل میلیون ملت گرسنه و فقیر یک نعمت الهی و دست آورد این گروه می باشد که جهان باید در شگفت باشد.
– گروه طالبان متوجه نیستند که منطقه و جهان دارند افغانستان تحت سلطهی این گروه را تبدیل به زندان بدون راه فرار مینمایند. پاکستان دیوارکشیده، ایران دارد دیوار میکشد و آسیای میانه که دیوار داشتند و سایر قدرتهای منطقه در صدد بیضرر یا کمضرر سازی امارت گروه طالبان اند و این وضعیت نشان میدهد که جهان در پی اجتناب از هرگونه تماس با گروه طالبان اند نه در پی رابطهی بیشتر؛ منطقه اجتناب شان را از طریق مشوقهایی به گروه طالبان به نمایش میگذارند تا سُمِ طالب آنها را آلوده نسازد.
– گروه طالبان در دوحه نشان دادند که نه تنها ظرفیت تبدیل شدن به یک نظام همه شمول را ندارند، بلکه ظرفیت تبدیل شدن به یک دولت را ندارند و هنوز یک گروه تروریستی است زیر فرمان یک شخص و به صورت یک گروه با مردم افغانستان عمل مینمایند.
– دوحه را سازمان ملل به فرصت “نمایش” طالبان میخواست تبدیل شود و دوحه به صورت یک “نمایشگاه” تمام آمادگیها را گرفته بود و این، برای گروه طالبان یک فرصت دانسته میشد، اما آنچه در ویترین دوحه به نمایش درآمد وحشتناک بود؛ در نمایش دوحه، گروه طالبان جهان را مقروض خود معرفی نمودند و از جهان خواستند که از یک گروه افراطی در بدل منع کسب علم زنان، منع کارزنان، منع تحصیلات عالی، پناه دادن به تروریستان بین المللی، نابود سازی نظام حقوقی و اقتصادی کشور و فقر گسترده، تحریمها را بردارند و آنها را از لیست سیاه بیرون کنند. اینگونه در خواستها فقط در مخیلهی یک گروه افراطی قابل گردش است و ناشی از بدوی اندیشی منحط یک گروه میباشد. به هرصورت، هیاهویی دست آورد گروه طالبان و همانگونه تلاش اوتونبایا و برخی از کشورهای دیگر زود فروکش میکند و هردو طرف خوب میدانند که در صدد جمع آب و آتش بودند که از همان آغاز ناممکن بود و ممکن نخواهد شد.