موضوع داعش و طالبان به معمایی تبدیل شده است که هر کس بنا به اهداف سیاسی و اقتصادی خود از آن روایتی به دست میدهد. طالبان برای خارجیها وانمود میکند که ماموریت اصلی این گروه سرکوب داعش است، و گویا اگر مبارزه این گروه نباشد داعش افغانستان را گرفته و به سوی دیگر کشورها سرازیر میشود. لابیگران طالبان در خارج بزرگ کردن مبالغهآمیز موضوع داعش را وسیله شستشوی طالبان و قباحتزدایی از آن میگردانند. شماری از حلقات استفادهجو در غرب نیز وجود دارند که با بحرانهای منطقهای تجارت میکنند و با کوبیدن بر طبل بزرگنمایی داعش و ترساندن کشورها از آن، پرداخت پول به طالبان را توجیه میکنند، تا راه به تطبیق اجنداهای بحرانساز بعدیشان از طریق طالبان هموار شود.
حوادثی که از زمان تسلط طالبان بر کابل تا امروز به نام جنگ با داعش رخ داده است، بنا به گزارشهای میدانی رسانهها و ناظران داخلی به سه دسته تقسیم میشود، یک) جنگ طالبان با حلقاتی به نام داعش، دو) جنگ طالبان با گروههای مختلف مقاومت شامل نظامیان حکومت پیشین، مجاهدین سابق، جبهه ملی مقاومت، جبهه آزادگان، جبهه آزادی و دیگران، سه) درگیری داخلی جناحهای طالبان برای تصاحب مراکز قدرت و نفوذ در حاکمیت. هرچند سرکوب رسانهای طالبان اجازه نمیدهد که آمار دقیقی از همه جنگها و تعداد اشتراک کنندگان و تلفات برجای مانده از آنها به دست بیاید، اما گزارشهای غیر رسمی نشان میدهد که شمار حملات جبهات ضد طالبان بر این گروه، به مراتب بیشتر از حملات داعش بوده است.
طالبان هر جنگ و حملهای را که در افغانستان رخ بدهد بیهیچ درنگی به داعش نسبت میدهد و چند هدف را از این کار دنبال میکند: یک) گویا خطر داعش بسیار جدی است و دنیا باید پول بیشتر به طالبان بدهد، دو) گروههای دیگری که بر ضد طالبان بجنگند وجود ندارند و بنا بر این کشورهای منطقه و جهان نباید سایر نیروهای سیاسی و نظامی در افغانستان را جدی گرفته و با آنان وارد تعامل شود، سه) در میان طالبان هیچ اختلاف مهم داخلی نیست و همه جناحهای شان با وفاداری تام از امیر المومنین خود اطاعت میکنند و در نتیجه گروهی منسجم و مسلط بر اوضاع هستند.
کسانی که با بزرگنمایی قضیه داعش و نادیده گرفتن واقعیتهای پیچیده افغانستان شکار تبلیغات طالبان و لابیگرانشان میشوند بر بحران افغانستان سرپوش میگذارند تا به اهداف سیاسی و اقتصادی خود برسند. برای آنان مهم نیست که صدها هزار نفر از کادرها و نیروهای متخصص و تحصیلکرده افغانستان به فرار از کشور وادار شدهاند، ملیونها نفر دیگر در صدد یافتن راهی به فرار هستند، ملیونها دختر از ادامه تحصیل بازماندهاند، دهها هزار زن شاغل منبع اقتصادی خود را از دست دادهاند، و افزایش تنشهای قومی زمینه را برای جنگهایی خونین و خطرناک مساعد کرده است.
داعش در افغانستان در حدی نیست که گروه طالبان نشان میدهد، زیرا داعش گروهی سلفی-جهادی است و در میان مردم افغانستان که اکثریت شان حنفی و در درجه بعد شیعه یا اسماعیلی هستند بستر اجتماعی ندارد. حلقات پراکندهای که در گوشه و کنار کشور زیر نام داعش پیدا میشوند اغلبشان در اثر ستم طالبان ناچار به پیوستن به داعش شدهاند. طالبان به شکل آگاهانه و سیستماتیک فشار بر مردم را افزایش میدهد تا شمار بیشتری به داعش بپیوندند و این گروه به بهانه سرکوب آن پول و امتیازات بیشتری به دست بیاورد. داعش پروژهای تجارتی برای طالبان است.