شاعران دهه هشتاد و نود قابل مقایسه نیستند؛ دهه هشتادیها باسواد و زحمتکش و پرکار بودند و دهه نودیها سطحینگر و سهلانگار و ذوقزده هستند
گفتگوکننده: فردین فرهمند
بخش نخست
هادی ایوبی از شاعران شناخته شده افغانستان است که کار شعر و شاعری را در دهه ۸۰ هجری خورشیدی شروع کرده و تجربه خوبی از کار فرهنگی و ادبی در دو دهه اخیر دارد. ایوبی در قالبهای سپید و کوتاه شعر میسراید. او از معدود شاعرانیست که در قالب هایکو کار کرده است و در این قالب، چندین اثر دارد. از ایوبی تا اکنون ۷ اثر شعری منتشر شده و ۴ اثر دیگر که یکی آن ترجمه و دیگری کار پژوهشی او در زمینه هایکو است، آماده چاپ میباشد. در این نوبت گفتگو با او نشسته ایم و در مورد کار و فعالیتهای فرهنگی- ادبی اش گفتگو کردیم:
- عبدالهادی ایوبی کیست؟
- با عرض سلام و خسته نباشد خدمت شما، عبدالهادی ایوبی انسان کم ادعا، گوشهگیر، عاشق ادبیات و شعر که در سختترین شرایط در شهر و روستاهای خون و آتش و در حادثههای بی رحم زمانه هنوز هم نفس میکشد، شعر میسراید و آمد آمد بهار و نوروز را جشن میگیرد.
- از آثار و کارکردهایتان بیشتر بگویید.
- از کارکردهایم اگر بگویم که در جریان دو دهه در کدام ارگانها و نهادهای ملی و بین المللی چه وظایفی را داشته ام وقت زیاد شما و خوانندگان گرامی را میگیرد چون ایجاب خواهد کرد که به تفصیل روی هر کدام آن اشاراتی داشته باشم اما محصول کارکرد دو دهه و یا بیشتر آن از فعالیتهای ادبی ام عبارت اند از:
- نشر مجموعه شعری تحت نام »خالصانه برای تو« سال نشر ۱۳۸۶ خورشیدی
- نشر مجموعه شعری تحت نام «یک پنجره برای دیدن» سال نشر ۱۳۸۷ خورشیدی
- نشر نوار صوتی تحت نام «یک پنجره برای شنیدن» با همکاری بانو سلاله سال نشر ۱۳۸۷ خورشیدی
- نشر مجموعه هایکو ها تحت نام «شکوفه های بامدادی» سال نشر ۱۳۹۸ خورشیدی
- نشر مجموعه هایکو ها تحت نام «ستاره ها پایین می آیند»سال نشر ۱۳۹۱ خورشیدی
- نشر مجموعه هایکو تحت نام « لحظه ها در قفس» سال نشر ۱۳۹۳ خورشیدی
- نشر مجموعه ها تحت نام «کویر» سال نشر ۱۴۰۱ خورشیدی
و دهها مقالات در حوزه ادبیات و شعر، مصاحبهها نیز نشر شده است.
آثار آماده چاپ و نشر:
- کتاب پژوهشی در زمینه هایکو
- مجموعه از هایکوها
- مجموعه از شعر سپید
- ترجمه کتاب«حل تنش ها در جوامع چندین فرهنگی» از زبان انگیسی به زبان فارسی
- سفر ادبیتان از چه زمانی شروع شد؟
- در اوایل سال۱۳۸۰ خورشیدی زمانیکه وارد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه کابل شدم و فعالیتهای ادبی ام را نیز در همان سالها آغاز کردم و به شعر رو آوردم، بدین فکر بودم که شعر یگانه راهی است که خواهم توانست کولهبار غم میهن و دردهای ناشی از آن را به تصویر بکشم، این انگیزش وادارم کرد تا پیوسته دنبال شعر و ادبیات بگردم، در واقع ادبیات توانسته است تا حدودی زیادی به زخمهای برخاسته از نا هنجاریهای میهن به تنم را التیام بخشد و آرامش در وجودم تولید کند. خوب حتماً همه به این نظر اند که در ادبیات، شعر، داستان و تمام انواع دیگر ادب، قدرت و قابلیت قابل وصفی وجود دارد.
خیلیها لذت میبرم که لحظههای زندگی را با شعر پیوند دهم و این حالت هم در نوشتن نثر و هم در سرایش شعر برایم دست میدهد و سعی میکنم که از این فرصتها استفاده بیشتر را داشته باشم. چون در تناسب با شرایط آدم پرکار و خستهگی ناپذیر هستم. - شعر چیست؟
- در میان تمام صنوف ادبی شعر جایگاه ویژه و بلندی دارد چه بگویم چه نگویم شعر قدرت جادویی دارد و این جادوی موجود در میان مصراعها و ابیات، شعر را از تمام بخش بندیهای دیگر متمایز میسازد و یکی از عواملی که تا حال بشر نتواسته تعریف همهجانبه و جامعی از شعر ارایه نماید همانا خصیصه جادویی بودن آنست که در بیان نمیگنجد، تعریفهای زیادی در طول زمان وجود داشته است اما هیچ یک کلی نبوده از جهتی نارسا است.
از دید من شعر بیان احساس شاعر است از ماحولیاتش، در واقع شعر مقدسه ای کلام و چشم ادبیات است هر دریافت محموده که انسان را به فضیلت آراسته کند ادب است در واقع شعر سلک ادبی است.
در اسلام نیز شعر ارزشمند است چنانچه گفته شده ( الشعرا تلامیذ الرحمن) شاعران شاگردان خداوند است. البته من شعر را چون جانم دوست و عزیز میدارم، مدام آرزومند بوده ام که روزی بتوانم تا در تمام قالبهای شعر ذوقم را آزمایش نمایم، لیک با یک اعتراف صادقانه هنوز همه چیز در حد یک آرزو است، البته تجارب دیگری هم روی هم بگذارم.
شعر فضا و ذهن آرام میخواهد من خیلی از شعرهایم را در فضای آرام و بدون سر و صدا نوشتهام. من بیشتر به کیفیت شعر توجه میکنم تا کمیت آن، چون تمرکز اصلی ام روی منطق و تصویر سازیهای شعر، چیدن واژهها و کلمات به صورت خیلیها دقیق و ژرف، است، هر بار که در نهادها و یا کانونها معمولا برای سخنرانی، نقد شعر و یا شعر خوانی اشتراک کرده و یا دعوت میشوم، احساس میکنم که کارکردهایم هر روز بهتر شده و دریافتهای نو برایم دست میدهد. - در شعر استاد دارید؟
- از دیدگاه من نخستین استاد در کارزار ادبی هر آفرینشگر فضای خانواده به ویژه نقش والدین با سواد و بعد از آن برداشتهای ذهنی فرد نسبت به اشیاء و اجسام بوده. من هم در این راه استاد به خصوص نداشته ام اما به گونه متداوم در محافل و مجالس ادبی، رونمایی کتابها و آثار آفرینشگران سهم داشته ام و جا دارد که از استاد محمد قسیم سروش منتقد ادبی و داستاننویس کشور که پیوسته از دانش و درایت ایشان آموخته ام سپاسگزاری نمایم.
بناً در کنار تلاش و پشتکار شاعر، بهره وری از تجارب، اخذ مشورههای سالم و پذیرفتن کاستیها و اقدام در رفع نارساییها نیز مفید و ارزشمند است. - شما با شعر سپید وارد دنیای شاعرانه شدید، تاریخچه شعر سپید در افغانستان به چه زمانی بر میگردد و کیها نخستینهای این قالب را سرودند؟
- از اینکه شعر سپید چه زمانی وارد ادبیات کشور ما گردید دقیقاً مشخص نیست و مدارک موجوده نیز تاریخ دقیق آن را مشخص نمیسازد، مدارکی نشان میدهد که تا قبل از دهه پنجاه شعر سپید سروده نشده البته اوایل دهه پنجاه خورشیدی را میتوان آغاز جرقههای شعر سپید یعنی فارغ از وزن و قافیه در افغانستان دانست که میتوان تجربیاتی از زنده یاد واصف باختری، رفعت حسینی، رازق روئین، محمود فارانی، هما طرزی و بعدها سلیمان لایق، بارق شفیعی، داکتر صبور الله سیاسنگ، بانو کریمه ویدا، پرتو نادری، طیبه سهیلا ساعی و نامهای دیگری که اکنون به خاطر ندارم را میتوان اشاره کرد که در این راه قلم و قدم زده اند.
- کاشانه نویسندگان یکی از کانونهای پرورش شاعران دهه ۸۰ بود و شما یکی از فعالان این نهاد بودید، کارکرد این نهاد و نهاد دیگر را چگونه ارزیابی میکنید؟
- دهه هشتاد با درگذشت دوره اول گروه طالبان و آغاز جمهوریت، یکی از فرصتهای طلایی برای مردم رنجدیده کشور ما بود که در کنار فعالیتهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، نهادهای جامعه مدنی و حقوق بشری، کانونهای فرهنگی و ادبی به منظور پرورش شاعران، گردهماییهای ادبی، چاپ کتابها و آثار آفرینشگران نیز به فعالیت شروع کردند در کنار انجمنهای ادبی حوزه کابل، کاشانه نویسندگان نیز بعنوان یکی از نهادهای مفید و موثر در نیمه دهه هشتاد به فعالیت آغاز نمود که محور فعالیتهای آن را، برگزاری محافل ادبی مانند نقد آثار شاعران، تقویت فرهنگ و زبان به ویژه شعر تشکیل میداد که در اواخر دهه هشتاد به نسبت مشکلات بودجوی و مالی نتوانست به فعالیت خویش ادامه دهد که بعدها جای کاشانه نویسنده گان را کافه آی خانم پر کرد، البته با چند سال فعالیت اخیر و پیروزی دوباره طالبان و سقوط جمهوریت درب آن نیز به روی علاقه مندان اناث و ذکور حوزه شعر و ادبیات بسته شد.
هر نهادی واضح که رسایی و نارسایی در فعالیتهای خویش دارد، کاشانه نویسندهگان هم از این قاعده مستثنا نبوده در زمینه چاپ آثار ادبی و هم رهنمایی شاعران تازه کار آن زمان توانست نقش ارزنده را ایفاء کند اما از آنجا که مهمترین مسله کمبود بودجه بود نتوانست به فعالیتهای خود را به طور شاید و باید انجام دهد. - شعر پسا ۸۰ را چگونه ارزیابی میکنید؟
- از دید من شعر دهه هشتاد و دهه نود را میتوان نقطه عطفی در تاریخ معاصر ادبیات کشور دانست زیرا چهرههای برازنده و ارزشمند، مسلح با دانش روز و تکنیکهای ادبیات معاصر وارد دنیای ادبیات ما گردید البته میتوان سیماهای توانمند و قوی را طور نمونه که به خاطر دارم نام برد مانند، سمیع حامد، یاسین نگاه؛ مجیب مهرداد، امان پویامک، میر محمود بکتاش، زبیر هجران، مهتاب ساحل، مینا حسینی، رضا محمدی، سهراب سیرت، وحید بکتاش، بهرام هیمه، رامین مظهر، صدا سلطانی، زنده یاد عفیف باختری، ابراهیم امینی، روح الله بهرامیان، نذیر احمد بهراد، کاوه شفق آهنگ، صدیق الله بدر، نجیب الله آگاه، سور اسرافیل، سونیا آژمان، فرخنده شعله، زلاله رحمانی، مریم میترا و دیگران که شعر شان در خور ستایش و درنگ است نام برد.
این نسل که نام بردم، یا کسانی که فعلاً در خاطرم نیست و یا به کشورهای دیگر رفتهاند در کار سرایش شعر موفق بوده اند، ولی یک نسل از جوانترها در این سالها رشد کردند. بعضیها هم خیلی با استعداد هستند و در محافل شعر کابل/ بلخ و هرات خوب میدرخشند، مثل رحیم رادمان، فردین فرهمند، مختار احمد حاتمی، اسماعیل لشکری، سلیمان خرمی، شمسا موج، بامداد حسینی از حوزه بلخ و … صرف نظر از آن حس نوستالوژیای که نسبت به شعر نسل قبل داریم به «متن و شعر» این ها نیز اگر نظر اندازیم این نسل را از منظر تکنیکی و فنی نیرومندتر مییابیم. - نقد تان به شعر دهه های ۸۰ و ۹۰ چیست؟
- به نظر بنده اصلاً شاعران دهه هشتاد و نود قابل مقایسه نیست، زیرا شاعران دهه 80 با ویژهگیهای بلند که داشتند شاعران پرکار، باسواد، زحمتکش و ظریف بین بودند و تا حدودی با شعر افغانستان، ایران و تاجکستان و نیز با شعر منطقه آشنایی داشتند حتی میتوان گفت که شناخت خوبی از جریانهای شعر اروپا و امریکا و کشورهای دیگر نیز داشتند در حالی که شاعران نیمه اخیر دهه 90 با استثنایی چند شاعر محدود اکثراً سطحینگر، نا آشنا با شعر جهان، سهلانگار، کم تجربه و ذوق زده به نظر میرسند.
البته قریحه شعری یک امری ذاتی است اما آموزش و تلاش با رهنماییهای سالم استادان، استعداد شاعران و نویسندهگان به ویژه تازه کار را خیلی کمک و تقویت میکند، در کنار استعداد فطری آموزش در رشد شاعران کمک بزرگی میکند. شاعری کار ساده و سهل نیست، عرق ریزی ذهنی، پشت کار مداوم، شکسته نفسی و تلاش کار دارد. در وایل هر شاعر و نویسنده سعی میکند که به سرعت پیش برود و کتابهایش زود چاپ و بدسترس علاقه مندان شعرش قرار گیرد مانند تکسیرانی که به سرعت دریوری میکند وقتی تصادم کرد و همهچیز از دست رفت به هوش میآید که چه کردم و بعداً پیشمانی سودی ندارد، شعر تا وقتی با فرد است که به دست نشر سپرده نشده، بناً برای شاعر هم بعدها سوال پیدا میشود که کارهای قبل آن چقدر خام و ناپخته بوده، حس ندامت میکند، وقتی اثر چاپ و نشر شد، شعر از دسترس آفرینشگر مانند تیر از کمان رها شده و مالک اصلی آن، مخاطب و خواننده میشود، بناً قبل از چاپ باید یک اثر با دقت کامل و وسواس ملاحظه شود، واژه گان جان دارند با آنها باید با احتیاط برخورد شود، مبادا از روزی از روی سهل انگاری این واژهها بلند شده و بلای جان آدمی شود، بناًً هر فرد در هر رشته اگر با متانت، تامل پذیری و حوصله مندی پیش رود، بدون شک آینده درخشانی را از آن خود خواهد کرد. - شما یکی از کسانی هستید که بیشترین هایکو را سرودید، چرا هایکو؟
- من در دو قالب همیشه طبع آزمایی کرده ام یعنی حجم کار من در همین قالبها یعنی شعر سپید و هایکو بوده، البته تمرکز زیادم را به سرایش هایکو داشته ام، با هایکو عشق میورزم و با هایکو خودم را بسیار مستریح احساس میکنم این دریافت من است و یا بهتر بگویم، توانسته ام که خود را در هایکو بهتر بیابم، خوب از همین جاست که باید دنبال هایکو راه می افتادم که افتادم و جریان رشد و گسترش هایکو و سرایشگران هایکو را مطالعه کردم.
میخواهم یک چیز را به وضاحت بگویم که من یک پرورش خوب در شعر کوتاه به ویژه هایکو دارم. با جریان مهم و فاخر هایکو و شعر سپید بیشتر آشنا هستم و مسله دیگر این است که مفکوره و سرایش شعر در آدمها متفاوت است.
گاهی نقش ذهن و زبان هم بسیار مهم است. گاهی ذهن آفرینشگر از زبان و طبع موزون او نیرومندتر است. ذهن چیزهای بسیاری خلق میکند که در قالب نمیگنجد. ولی گاهی ذهن آنقدر خلاق نیست و شخص به مدد زبان و مهارتهای بیانی و وزن و قافیه آن را جبران میکند. و من همینطور هستم. شاید به همین دلیل هیچگاه نتوانستم غزل بنویسم. بناً من تکراراً از شعر نو، شعر جهان به ویژه شعر عرب، شعر کرد، شعر ایران و هندوستان و شاعران اروپایی اجتناب ندارم و آثار شاعران نوپرداز را بسیار میخوانم ولی برای من هایکو و شعر سپید همان جریان طبیعی و ناخودآگاه سرایش بوده و همیشه همسفر بوده ایم. - کوتاههسرایی چه زمانی وارد ادبیات فارسی در کشور شد؟
- شماری از پژوهشگران نخستین نمونههای شعر پارسی دری را در آثاری پس از حمله عربها جستجو کرده اند که این دسته از پژوهشگران باورمند این است که شعر پارسی دری پس از اسلام آغاز یافته است اما شمار دیگری پیشینه شعر پارسی دری را به پیش از اسلام میرسانند.
وقتی ما در ادبیات کلاسیک از فرد میآغازیم، خود شعر کوتاه است، هرگاه از این پیشتر برویم، دو بیتیها ، رباعیها خود شعر کوتاه است بنابر این تاریخ شعر کوتاه با شعر طویل یا بلند فارسی با تاریخ هزار سال قبل آغاز میشود. - هایکو از کجا و چگونه به وجود آمد؟،
- هایکو از لحاظ ریشه و پیشینه شعر مصراعی جاپان است تاریخچه نسبتاً دامنهدار و شناخته شده در ادبیات جهان است، هایکو نه تنها در جاپان بلکه در بیرون از مرزهای کشور جاپان هم در چندین کشور بازتاب گسترده داشته و بسیار زود فراگیر شد برخی از کشورهای اروپایی به زبانهای آلمانی، انگلیسی، فرانسوی و هسپانیوی و روسی چیزهای در همین حال و هوا سروده اند که نامش را گذاشته اند هایکوی آلمانی، هایکوی فرانسوی، هایکو هالندی.
از میان پژوهشگران اروپا کسی که زیادترین کار در مورد شناسایی و بازشناسی هایکو انجام داده سابین سومرکمب است، شاعران بزرگ دیگر هم بودند که به هایکو چشم داشند مانند ازراپاوند بزرگترین شاعر دنیا و سایر پژوهشگران.
اساساً هایکو یک قالب ژاپنی است که از آنسوی کوهها و دریاها به دیار ما رسیده است، هرچند هایکو عمر کوتاهی در جغرافیای ما دارد، لاکن ذهن پرجنب و جوش هم میهن روشنفکرم، هایکو را از نظر روانی بسیار موافق و همگون با نیازها و متناسب با آرزو هایش مییابد.
هایکو شعر بسیار ظریف و حساس است حتی در خوانش سه مصراع خوانندههای هایکو باید بسیار دقت به خرچ دهند، انجام هایکو آغاز هایکو است یعنی هایکو از بالا به پایین و از پایین به بالا متناسب و همگون است، هایکو پوتانشیل و قدرت درونی دارد، زمانیکه خواننده سه مصراع هایکو را تمام میکند به ویژه در مصراع اخیر تکان میخورد که چه اتفاقی افتاده و بعد به تفکر میرود که عالمی از زندگی را با خود حمل میکند. هایکو بر اساس فشردگی جهان بوجود آمده و شعر بین المللی است که از راه ترجمه به سایر کشورها مهاجرت کرده و جا برایش باز کرده است
خوشبختانه پس از زمان کوتاهی از نشر مجموعههای هایکوهایم تقاضا برای چاپ مجدد هر کدام نیز روز افزون بوده است از همین جاست که من دریافتم که باید با دنیای هایکو زندگی کنم. این هم چند نمونه از هایکو هایم:
1
دستمال خامک دوزی
نامه دوشیزه بی سواد
برای نامزدش
2
گل هم او را دوست دارد
گریبان دریده است
بالای گورش
3
وقتی
لبهای باکره ات را می بوسم
لبخند آبستن میشود
4
سیب سیب سیب
از باغ
رنخدانت
5
درخت ایثار سوختن می کند
تا کودک
زود نان بخورد
6
کودک آب می نوشید
دستهای مادر کلان
شیرین تر از پیاله بود
7
شکوفه های عاشق
دو تا دو تا
می افتند
8
صرفه جویی در واژهگان هایکو
ایمان
به لاتسریفوا
9
سیب چک زده
گفت
پسته دهانی
10
خاک بر سرت زمستان
نازک دیدی گلهای تازه را
بهار به دنبالت می آید