رئیس مجمع علمای افغانستان: طالبان حق تفتیش عقاید مردم را ندارند
پس از سلطه گروه طالبان بر افغانستان، این گروه محدودیتهای بیشماری را در بخشهای مختلف جامعه وضع کرده و هرگونه رفتاریکه مخالف باور و عقیدهشان بود را ممنوع کردند. اینگروه از آغاز پیدایش شان، با مذاهب غیر احناف سرستیزه داشتهاند و در بسیاری موارد شیعیان را تکفیر و همچنان حکم قتل غیر مقلدین را صادر کردند. پس از سلطه دوبارهشان، مذهب شیعیه را از رسمیت برانداخته و فقه جعفری را از مضامین دانشگاهها و مراکز علمی حذف کردند.
چنانچه گروه طالبان در تازهترین اقدامشان علیه اسماعیلیههای افغانستان، شماری از پیروان این مذهب را در استان بدخشان مجبور به تغیر مذهب و بالای آنها کلمه شهادتین را خواندند، در این مورد مصاحبهای را با مولوی حبیب الله حسام، رئیس مجمع علمای افغانستان انجام دادیم:
خبرگزاری مقاومت: مولوی صاحب حبیب الله حسام، تشکر از شماکه وقت گذاشتید، رسانهها از تغییر مذهب یک پیرو مذهب اسماعلیه به زور توسط طالبان گزارش کردند، از لحاظ اسلامی تغییر مذهب به جبر چه حکمی دارد؟
مولوی حبیب الله حسام: در دین مقدس اسلام قبول توحید، قبول کلمه شهادت و قبول دین به جبر و اکراه ممنوع است. خداوند “ج” فرموده است: «در دین جبر نیست» انتخاب عقیده، انتخاب ایمان و انتخاب توحید، از مسائل غیر جبری و حتی غیر تقلیدی است که از راه تقلید نیز مجاز نمیباشد. باید انسان آزادانه فکرکند و ایمان بیاورد. مسئله زمانکه مذهب است و مذهب از فروعات دین حساب میشود، قبول مذهب و تغییر مذهب نیز به زور و اجبار ممنوع میباشد و این رویه و برخورد که گروه طالبان با پیروان مذاهب انجام میدهند و آنها را مجبور به تغییر مذهب میکنند، بدون شک ظلم است و در مغایرت با آموزههای دینی قرار دارد و مدنیت و رحمت بودن دین مقدس اسلام را زیر سوال میبرد. دین یک پدیدهی درخشنده است و برای انسانها و عقل انسانها با دلایل و براهین روشن پیشکش شده و هرکس با تفحص و مطالعه دلایل واضح و روشنکه دلالت به حقانیت دین میکند، ایمان میآورند و مسلمان میشوند. درمذاهب هم به همین اساس هرکس گرایش خود را دارد و هیچکس مطابق دستورات دینی حق ندارد، پیروان یک مذهب را جبراً از مذهب خودش خارج و مجبور به پذیرش مذهب دیگر کند و بعداً با این اعمالش افتخار کند. این عمل از رفتارهای تفتیش عقیده در قرون وسطی است که در آن زمان دولتهای دینی به تفتیش عقیده مردم میپرداختند و این از میراثهای خبیثه دوران حاکمیت کلیسا است که بشریت در انحصارشان قرار داشت و تفتیش عقیده میکردند که منجر به نفرت مردم از دین شد.
خبرگزاری مقاومت در بسیاری از منابع تذکریافته که اسماعیلیهها مثل پیروان دیگر مذاهب به خداوند ایمان دارند و ارکان دین را اجرا میکنند، آیا فرد که از این مذهب خارج میشود، باید کلمه شهادت بخواند؟
مولوی حبیب الله حسام: این سوال را باید با یک مثال عینی و چشم دیدم پاسخ ارائه کنم: «من حدود چهار سال با یکی از بزرگان اسماعیلیه زندگی کردم و گاهی دیدگاههایمان را باهم شریک میساختیم که قبل از شناخت با این فرد، من نیز در مورد مذهب اسماعیلیه برداشتها سو داشتم، اما پس از آنکه با او آشنا و همصحبت شدم و با بحث و گفتوشنود، اصل باورهای آنها را پیدا کردم که ظاهراً با اصول کلی دین در تضاد نیست و مسلمان هستند و تفاوتشان با مذهب شیعیه در این است: «امام صادق دو فرزند داشته یکی آنها اسماعیل نام داشت و اسماعیلیهها با پیروی از اسماعیل سلسلهی امامت را دوام دادند». اسماعیلیهها در کل به شهادتین ایمان دارند و به شهادتین مسلمان هستند و کسی حق ندارند، درون آنها را تفتیش کند. همانطوریکه پیامبر خدا هیچگاه درون کسی را تفتیش نکرده که به کدام عقیده و باور هستند و حتی کفار و مناقین را که در صف نمازگزاران هم قرار میگرفتند، پیامبر خدا این حق را نداشت آنها را قضاوت و درونشان را تفتیش کند در حالیکه وحی الهی به پیامبر ثابت میکرد که آنها ظاهرشان با اسلام و باطنشان با کفار همسو است، ولی پیامبر این طیف را اذیت نمیکرد. چه رسد به کسانیکه داخل کلمه شهادت و به این کلمه مسلمان هستند در هیچ حالت کسی حق ندارد آنها را تفتیش عقیده کند و به اساس حکم خود کفر آنها را صادر کند.
خبرگزاری مقاومت: شما مدتی رئیس شورای علمای و رئیس شورای اخوت اسلامی افغانستان بودید، آیا تکفیر پیروان مذهب اسماعیلیه در افغانستان سابقه دارد؟
مولوی حبیب الله حسام: اصول اهل سنت والجماعت بالاخص مذهب امام ابوحنیفه بر این استوار است که اهل قبله را هیچگاه تکفیر نکند؛ اهل قبله کسانی هستندکه به قبله مسلمانها رو میاورند و به نماز آنها نماز میخواند و«ذبیحه» مسلمانها را میخورند، هیچکس حق تکفیر آنها را ندارد و آنها طبق دستور پیامبر خدا اهل قبله محسوب میشوند ولوکه در باطن به هرعقیدهای باشند.
در افغانستان تکفیر، سرشت اعمال گروههای گمراه است و در مذهب احناف تکفیر اهل قبله رایج نبود و جواز ندارد. گروههای مثل خوارج تکفیری و جریانهای طالبکه از تکفیرها و خوارج معاصر هستند، از سال ۱۳۷۳به اینسو مسلمانها را تکفیر کرده/میکنند و این اعمال از اصول رفتاری سیاسی این گروه حساب میشود، درحالیکه این عمل در اصول اهل سنت والجماعت و متون این مذهب جای ندارد.
خبرگزاری مقاوت: از آنجایکه مشخص است تعدد مذاهب در افغانستان وجود دارد، چرا گروه طالبان حقوق اقلیتهای مذهبی را زیر پا میگذارند؟
مولوی حبیب الله حسام: درافغانستان گذشته از اقلیتهای مذهبی که آنها مسلمان هستند اقلیتهای دینی هم وجود داشته، ارمنیها که مسیحی بودند و یهودیان هم در افغانستان زندگی میکردند و اهل هنود تا امروز در افغانستان حضور داشتند و کسی حق ندارد که حقوق اقلیتهای دینی را محدود و جبراً آنها را به دین اسلام داخل کند. نظام اسلامی مسئولیت دارد طورکه با شهروندان مسلمان خدمات فراهم میکند، میباید با پیروان دیگر ادیان که زیر حاکیمتش قرار دارند نیز خدمات فراهم کند و هیچ فرق بین شهروندان مسلمان وغیر مسلمان در نظام اسلامی وجود ندارد و به صورت یکسان باید خدمات ارایه شود.
از آنجای که طالبان یک فرقهی فکری و تکفیری هستند، از آنها توقع خدمت و تامین عدالت نمیرود، این گروه نه تنها حقوق اقلیتهای مذهبی، بلکه حقوق اقشار و طیفهای بزرگ جامعه را نیز زیرپا گذاشتند و به هیچ طرف جز خودشان حرمت قایل نیستند.
خبرگزاری مقاومت: چرا طالبان به پیروان مذاهب غیر حنفی را به چشم غیری مسلمان می بینند؟
مولوی حبیب الله حسام: بدون تردید طالبان، یک فرقهی تکفیری از خوارج معاصر هستند نه تنها شیعیان و اسماعیلیهها، بلکه تمام مخالفین خود را تکفیر میکنند، مثلا اعضای نهضت اسلامی را مسلمان نمیدانند و با شاخههای این جریان جهادی، فتوای جهاد دادند و بسیار از مجاهدین این جریان را به شهادت رساندند و این گروه، سلفیها را نیز تکفیر میکنند و زیرعنوان غیرمقلد آنها را سر میبرند.
و همچنان اهل حدیث نزد گروه طالبان نیز مباحدم است، در نهایت هرکسی که مخالف رفتار و باورشان عمل کند نزدشان کافر و واجب القتل است. این فرقه تکفیری طی ۲۸ سال عمرشان مخالفین خود را تکفیر کردند و همچنان اعتقاد آنها بر اساس تکفیر استوار است. این گروه نخست مخالفین خود را تکفیر میکنند و سپس با آنها اعلام جنگ میدهند و کشتن خود را در برابر آنها امر خدا و شهید میدانند.
این گروه به معنی اصل کلمه، سلسله فتنهی هستند که پیامبر از آن خبر داده و گفته بود که فتنهی در میان امتم بروز میکند، نام و شعارشان اسلامی است، اما اسلام هیچ گاه به قلب اینها نفوذ نکرده و اینها امت مسلمان را میکشند.
تاریخ نیز این سلسله را ثابت کرد که گروههای تکفیری جز مسلمان کسی دیگر را نکشتند. منشا فکری طالبان نیز از خوارج دوران خلفای راشیدین که علیه حضرت عثمان ایستاد شدند و حضرت علی را به شهادت رساندند، منشا میگیرد. این گروه بیش از نیم میلیون مسلمان را در افغانستان به منظور رسیدن به مقاصدشان کشتند.
خبرگزاری مقاومت: تبعات تعصب مذهبی در میان امت مسلمه به ویژه شهروندان افغانستان چه بوده میتواند؟
مولوی حبیب الله حسام: تبعیض مذهبی و عصبیت مذهبی و قومی ریشه درچند مسئله دارد؛ بدون شک خصلت جریانهای پروژهای و استعماری این است که جانب و جماعت خود را حق اعلان کرده و طرفهای دیگر را از باب تعصب و تکفیر سرکوب و لشکر خود را با ذهنیت اینکه شما و قوم شما برتر است، بسیج کنند. با ترفندهای ماهرانه دیگر قومها و طرفها را اهانت میکنند تا آنها آمادگی انتقام را بگیرند و هرازگاهی که آنها چهره برای انتقام گیری و یا دفاع از حقشان ظاهر میکنند، پس برای قوم خود میگویند که آنها برتری و تفوق شما را از بین میبرند و نگذارید که این افتخار ازآن دیگرها شود و این امتیاز است که تنها سزوار شما است. آنچه که طالبان طی ۲۸ سال انجام دادند بارها مسئله برتریت قومی را مطرح کرده و دیگر اقوام را دشمن پشتون تلقی میکنند و جوانان پشتون را در این راه آماده انتحار و انفجار کردند تا پروژه خود را به وجه بهتر به پایان برسانند.
سخن دیگر اینکه در دورن لشکر این جریانهای تکفیری جهل حاکم است و اسلام را نمی دانند و قرائت شان از اسلام نادرست است.
و همچنان مسئله مهمتر، دوستی و وابستگیشان به دینا و قدرت است که این گروهها به قدرت و دنیا چنان وابسته و عاشق هستند که در برابر آن دین و شریعت را زیر پا میگذارند و در راه رسیدن به مقام و قدرت، هیچگونه قاعده شرعی و اخلاقی را رعایت نمیکنند.