مقاومت بزرگترین دستاورد ملت ما در تاریخ معاصراست. دستاوردهای مقاومت در برابر طالب و توطئه بزرگ استخبارات، بیبدیل و شاز است.
به قدرت رسانی طالبان در سال ۱۴۰۰، در راستای زدایش ازادیخواهان و تطبیق برنامههای منطقوی و جهانی، چهارمین تلاش استخبارات جهان و منطقه در تبانی با مزدوران تمامیت خواه داخلی آنها در افغانستان است.
همبستگی مزدوران داخلی، منطقه و جهان، بر این محورها استوار بود:
– هدف جهان: حضور در جغرافیای استراتیژیک افغانستان و ایجاد بحران به روس و چین و ایران؛ رسیدن به منابع نفت و گاز آسیای مرکزی و قفقاز، سلطه برمیراث امپراطوری شوری.
– هدف منطقه: ایجاد یک دولت دست نشانده در افغانستان، تضعیف ظرفیتهای نظامی و اقتصادی و اجتماعی، پایان داعیه ارضی و مرزی، رسیدن به مواد خام و بازار فروش افغانستان وسیای مرکزی، ایجاد عمق استراتیژیک در برابر هند.
– مزدوران داخلی: تحکیم سلطه قومی برافغانستان، تحقق برنامههای فاشیستی و سرکوب کننده و غارت اقوام دیگر با نورم های قبیلوی.
با این اشتراک اهداف، نخستین نیروی اجرایی گلبدین حکمتیار انتخاب شد. زیرا برای او بیش از یک دهه سرمایهگذاری شده بود و اکنون وقت گرفتن حاصل بود.
– در آغاز پیروزی جهاد ، گلبدین حکمتیار خواست، مجری این پروژه باشد و در تبانی با استخبارات منطقه و جهان، همه نیروهای جهادی و آزادیخواهان را به نفع خویش محو نماید. این برنامه با درایت احمد شاه مسعود قهرمان ملی خنثی شد.
– در مرحله دوم طالبان را به صحنه آوردند. طالب موفقانه این کار را انجام داد. افغانستان و ملت مبارز را خلع سلاح کرد. به هیچ نیروی دیگر کار نداشت، خانه به خانه به دنبال فرماندهان جهادی و مردان آزاده گشت و آنها را کشت. همه را از صحنه زدود، بار دیگر احمد شاه مسعود ایستاد و این پروژه نتوانست موفق شود.
-سومین مرحله این پروژه بعد از اجلاس بن آغاز شد. این بار با تدبیر بیشتر عمل شد در اجلاس بن شورا نجات و رهبران مقاومت را راه ندادند از نسل نو گفتند ، رهبران را اخوانی و تند رو خواندند و از معادله خارج ساختند. رهبران دست دوم بالا شدند، کرزی را به عنوان مهره اصلی به قدرت آوردند و در مرحله دوم غنی را. در این مرحله غنی و کرزی در تبانی با طالب و حمایت استخبارات جهانی، خواستند آزادگان و آزادیخواهی را که مانع تحقق برنامههای قومی، منطقوی و جهانی میدانستند، مدبرانه و با لطایف الحیل نقطه پایان بگذارند.
قول وزیر دفاع امریکا حجت است: کرزی گفت ، طالب را به من بگذارید که با آن شمال را بزنم .
در این پروژه اهداف دنیا، جمهوریت و طالب باهم گره خورده بود.
خوب عمل کردند، استاد ربانی رئیس جمهور، قهرمان ملی احمد شاه مسعود و بیش از ۵۰ قومندان و شخصیت بزرگ را شهید کردند، بدون این که یک نفر متهم شود، اردو را از مجاهدان تخلیه کردند. رهبران را تهدید، تطمیع، همسو و یا فریب دادند، دوستم را خواستند بکشند، نشد تبعید کردند. استاد عطا را با وعدههای دروغ کنار بردند. غنی تیوری خود را عملی کرد و رهبران را از لحاظ نظامی، سیاسی و اقتصادی خلع سلاح کرد. فرصت عالی برای تطبیق نهایی برنامه آماده شد.
– مرحله چهارم باهمه پیش بینی های که گفتیم، آغاز گردید
افغانستان در اختیار طالب قرار داده شد. همه مسولان به بیرون انتقال یافتند، رهبران را با وسوسهی که توطئه است تشویق به خروج کردند، در کشورهای نظر بند شدند، تا اجازه مخالفت زبانی همنداشته باشند.
تا اینجا دو اشتباه صورت گرفت:
– اعتماد رهبران به غنی و کرزی و سکوت در برابر همه توطیهها.
– عدم درک توطئه و خارج شدن از کشور در حالیکه این رهبران را در مرحله اول روسها و طالبان نتوانستند از سنگر بیرون کنند.
همه خلع سلاح شد و طالب یک دست و بدون حضور هیچ مخالف، مسلط گردید.
شعارها و برنامههای بعد از سلطه طالب نیز ، از قبل طراحی و از فردای حضور طالبان همگانی شد.
غرب: پول داد و از امنیت و تعامل با طالب سخن گفت
رهبران جهاد که باید مقاومت میکردند، زبان بستند و به سکوت فرو رفتند.
جنرالان و افسران وابسته ، شعارهای منفی را تکرار کردند : نمیشود، امکان جنگ نیست، بچههای مردم کشته می شود، کسی کمک نمیکند.
. شماری با جرأت مقاومت را رد کردند و آنرا فیسبوکی خواندند، حرکتی که به سود طالب بود. جمهوریتیها از فردا گفتند: دیگر زمان جنگ نیست، باید به صلح فکر کنیم، این که در برابر طالب مقاومت نشود.
فاشیستها شعار دادند: افغانستان از تجزیه نجات یافت جزایرقدرت ختم شد و…
برنامه چنان طراحی شده بود که آب از آب نجنبد. امارت طالبی شناخته شود و همه چیز ختم باشد.
احمد مسعود گفت: نه تسلیمی، نه فرار، مقاومت.
می گویند افراد سه نوع اند:
– شماری ندیده می فهمند، برخی می بینند و می فهمند و عده می بینند و نمی فهمند ، گروه سوم را از ردیف بیرون می دانند.
احمد مسعود، تصادفی مقاومت را آغاز نکرد . قبل از سقوط جمهوریت و غلبه طالب اعلام خطر کرد:
– در زمان جمهوریت سخن از مقاومت گفت:
– برای بسیج مردم ولسوالی به ولسوالی پنجشیر را گشت
– نزد یک یک رهبران رفت و اعلام خطر کرد.
– در ۲۰۱۸ بالای قبر آمر صاحب احمد شاه مسعود با مردم تعهدکرد: «با شما می باشم و مبارزه می کند».
با پیشروی طالب، عملا مقاومت را در تخار آغاز کرد-
در پنجشیر گروههای تربیت و تعلیم مجاهدان را برای آمادگی به مقاومت موظف ساخت که دولتیهای پنجشیر ترسیدند وهمکاری نکردند.
– دفتر سیاسی خود را ایجاد کرد که کمیته نظامی داشت و مقاومت را سازماندهی میکرد.
– در تجلیل از ۸ ثور ۱۴۰۰ از زوال دولت و مقاومت و پایداری سخن گفت.
شب سقوط:
– شب سقوط در خانه احمد ولی مسعود فرماندهان پنجشیر را جمع کرد و تصمیم مقاومت و ایستادگی در پنجشیر را اعلان کرد. آن زمانی نبود که کسی جرائت کند و از مقاومت سخن بگوید.
– رد سفر به پاکستان: احمد ولی مسعود و قانونی که در مجلس آن شب بودند، و قرار بود فردا با دعوت پاکستان به آن کشور بروند، از احمد مسعود خواستند او هم که دعوت است با آنها به پاکستان برود. احمد مسعود رد کرد. آنها که موضوع افغانستان را ختم شده میدانستند پافشاری به رفتن او کردند. احمد مسعود گفت: شما بروید من پاکستان نمیروم، پنجشیر میروم. احمد ولی گفت: پس من هم می باشم و نمی روم . احمد گفت: شما بروید دو نفر از یک خانه نباشیم. احمد ولی گفت: اگر چنان است بگذار من باشم ، سن و سال خود را گرفته ام ، تو جوان هستی. احمد گفت: اگر در رفتن من به پنجشیر کدام مشکل می بینید من به تخار، بدخشان و یا کنر میروم. با این صحبت، اصرار در رفتن او به پاکستان، ختم شد.
– چگونگی سفر احمد مسعود به پنجشیر:
احمد مسعود در بحرانیترین حالت، خواست به پنجشیر برود. کابل عملا سقود کرده بود، تمام تشکیلات دولت به میدان رسیده بودند و بالای طیارههای امریکایی هجوم داشتند. احمد مسعود هیچ مسوولیتی در دولت نداشت. سفر مرگ را در پیش گرفت، سفری که در آن زمان، پشت آسمان میلرزید. حتی یک فیصد عاقلانه به نظر نمیآمد . هرکس می دید می گفت: “جوان حیف میشوی” همه رفتند و فرار کردند تو چه کاری میتوانی ؟ دریغ بر جوانیت. اما در دل می ستودند و می گفتند: رحمت بر پدر و مادرت. دودمانی که: یکی آورد ولیکن شیر آورد.
– احمد مسعود در کابل بود، پروان سقوط کرد و راه زمینی به پنجشیر بسته شد، تا ساعت ۱۱ در خانه خودش و تا ساعت ۳ در خانه وزیر دفاع منتظر ماند که برایش طیاره پیدا شود. در نهایت درماندگی به نعیم یکی از محافظان احمد شاه مسعود که پیلوتی آموخته بود، زنگ زدند. نعیم گفت: من درمیدان هستم، فقط یک طیاره مانده است. اگر زود برسید من در سیت طیاره می نشینم و منتظر می مانم. مسعود حرکت کرد، خیابانها ازدحام بود، طالبان و بیرق های سفید در حرکت بود. دو موتر و ۸ نفر بودند. از نا آشنایی به محیطهای دولتی، به میدان ملکی داخل شدند. احمد مسعود متوجه شد همه وزرا و وکلا و جنرالان بالای طیاره آمریکایی هجوم دارند، در چنین وضعیتی هرکسی باشد برای حفظ جان وسوسه می شود و میخواهد خود را نجات دهد. اما هدایت داد دوباره به نعیم زنگ بزنند. نعیم گفت: به میدان نظامی بیایید و راهنمایی کرد که از کدام راه بیایند. به میدان نظامی رفتند، انجا وزیر دفاع هم پیدا شد. بههر حال روانه پنجشیر گردید. در شرایطی که تمامیت مسوولان نظامی و ملکی دولت از کشور فرار کرده اند ، این شهامت و تصمیم و حرکت غبطه برانگیز نیست؟
مقاومت در پنجشیر
همه ولایات سقوط کرد و تمام رهبران از هوا و زمین از کشور خارج شدند. تنها پنجشیر مانده بود. طالبان به دروازه پنجشیر رسیدند و فرمان تسلیمی دادند.
احمد مسعود، پنجشیر و اندراب و خوست ایستاد و از مقاومت سخن گفت.
این وضعیت دو هفته دوام کرد، مذاکره بین طالبان و نمایندگان مقاومت در چاریکار صورت گرفت مقاومت از سرنوشت افغانستان و مشروعیت می گفت، اما طالب یک سخن داشت: افغانستان را فتح کرده ایم تسلیم شوید. در مورد شخص احمد مسعود و پنجشیر هرچه میخواهید، آماده هستیم. بازهم مرحلهی بود که هرکسی می بود، محاسبه و ارزیابی میکرد و با دهها دلیل با طالب کنار میآمد. احمد مسعود به قول خودش، جنگ فاجعهبار را برتسلیمی ذلت بار ترجیح داد. این کارنامه تاریخی ستایش برانگیز نیست؟
– از ثبات پا بیابان طلب طی می شود
بگذرد گر از سرت صد تیغ خون ایستاده باش
– گریزد ازصف ما هرکه مرد غوغا نیست
کسی که کشته نشد از قبیله ما نیست
– ازادی اگر می طلبی غرقه بخون باش
احمد مسعود مصداقواقعی این اقوال شد و مقاومت ملت به هستی نشست.
دستاورد ها:
بیایید محاسبه کنیم این مقاومت عزت آفرین برای ما چه داد و چه دستاوردی دارد تا با هرباد نلرزیم و با وسوسه های شیاطین، هم آواز نشویم.
– حرکت احمد مسعود و پنجشیر و خوست ، اندراب و تخار اصلی را به نام مقاومت آفرید. مقاومتی که گمان نمی شد ، زاده شد.
– مقاومت کارنامه پر شکوهی را در تاریخ ملت ما ثبت کرد که نا تکرار است.
– مقاومت در خطی حرکت کرد که پیروی از پیامبران ادیان ابراهیمی است:
ابراهیم، موسی ، عیسی ، محمد ص ، در بطن بیداد قیام کردند و این سنت را برما گذاشتند که خدا یاورشان شد.
– مقاومت آزادگی ملت ما را به نمایش گذاشت و حقانیت تاریخی مبارزان و آزادگان خراسان را برای ایجاد یک دولت ملی و نظام عادلانه تبیین بخشید: قیام بسوس بلخی، ساتی برزاس هراتی، نیزک و استاد سیس بادغیسی، سنباد هراتی و قارن هراتی، حکیم مقنع و ابومسلم خراسانی، مقاومت احمد شاه مسعود و مقاومت احمد مسعود.
– مقاومت نشان داد: ملتی با شرفی در دل کوهساری هست: پنجشیر، اندراب خوست، تخار، بدخشان، سمنگان، هرات، بادغیس، غور.
– با مقاومت این باور به هستی نشست که طالبان و ذلت اندیشان نماد ملت افغانستان نیستند
– مقاومت، قیام حسین را به گونه عینی مجسم ساخت. احمد مسعود در برابر یزید مسلط زمان نه گفت و در تداوم او به پیروی حسین در یک روز، ۷۲ تن شهید داد. احمد مسعود گام در جای پای حسین گذاشت، حسینی بودن عمل میخواهد نه ادعا.
– همه برنامه های طراحی شده جهانی شکست. باید طالب در یک افغانستان آرام مسلط می شد، آب از آب تکان نمیخورد و آن نظام مجری برنامههای باداران می شد.
– ماهیت طالب و جنایات آن افشا و جهانی گردید
– رسمیتیابی طالب برای همیش، پایان یافت
– صدای اعتراض ملت افغانستان جهانی شد،
– نقاب اسلامی طالب برافتاد و چهره بدوی آن اشکار شد
– حقانیت مقاومت در جهان تثبیت گردید
– کارنامه خیانت بار خلیل زاد آشکار شد
– مقاومت نشان داد طالبان در قرارداد دوحه، تعهدات ذلت بار فراوانی داده اند که پنهان است
– اعتراض زنان افغانستان که از محاسبه دنیا بیرون مانده بود، شکوهنده و جهانی گردید. گرچند دنیا برخلاف انتظار و ادعاهای دفاع از حقوق زن، در مورد ایشان تعلل و مجامله میکند.
– مقاومت فریاد آزادی یک ملت شد.
– مقاومت امید را در قلب های مبهوت و حیرت زده و در شوک نشسته، دمید
– مقاومت یگانه نیرویی است که از ایستادگی در برابر طالب سخن می گوید.
– عملیات چریکی بدون وقفه جبهه مقاومت، ادعای سلطه و امنیت طالب را زدود
– جنایات طالب را افشا و جهانی کرد.
– نشست ویانا ، کنفرانس مسکو، حضور احمد مسعود در پارلمان اتحادیه اروپا، موقعیت بین المللی مقاومت را استحکام بخشید.
– احمد مسعود، به عهد خود وفا کرد و همان گونه که وعده داده بود، در کنار مردم ایستاد
– مقاومت و احمد مسعود وظیفه و رسالت راهبر وراهگشا، را نشان داد.
«راهبر آنست که در بن بست ها، راه نماید» احمد مسعود چنین کرد .
– رهبر مقاومت پیشوای طرح عدالت اجتماعی در جهان شد: حقوق زن، حقوق و عدالت برای اقوام و طرد ورد استبداد را برای افغانستان فریاد زد.
– تا هنوز مقاومت یگانه صداست علیه طالبان. یاران همه رفتند، داعیه داران همه رفتند.
– کارنامه آزادگی به نام مقاومت ثبت شد.
– حرکت های دیگر به پیروی از مقاومت هستی یافت.
– مقاومت نماد شرف و عزت جهانی ملت افغانستان در برابر چهره جهل و خشونت طالب شد.
– اگر مقاومت نبود، چه بود: هیچ و ختم !
چالشها:
چالشهای مقاومت نیز نسبت به روزگاران دیگر سنگین و بزرگ بود که به الطاف الهی روز بهروز، کاهش مییابد.
– طالب با توافقنامه دوحه با حمایت امریکا و غرب آمد، به این معنی که باید همه تمکین کنند
– از فردای حضور طالب، کمکها و یا مستمری آن کشور هفته وار ۴۰ میلیون دالر آغاز شد.
– تروریستهای جهانی و منطقه، در جهت اعمال فشار به کشورهای منطقه در اختیار طالب گذاشته شد.
– ۸۰ میلیارد دالر سلاح امریکایی در اختیار طالبان قرار گرفت ، در حالی که می شد، اینکار نشود
– خشونت فراتر از چنگیز و قتل عامها با سکوت جهانی عامل دیگری بود که طالب در اختیار داشت:
– استفاده از فاشیزم قبیله.
– جهل و خشونت و تطبیق سنت های قبیلوی به نام اسلام.
– حمایت و حضور گسترده پاکستانیها و تیتیپی در کنار طالب.
– تخلیه کامل افغانستان از حضور رهبران که در هیچ زمانی چنین نشده بود.
– خاموشی اعجاب انگیز قومندانان ورهبران در برابر حتی کوچ های اجباری و قوم ستیزی
– رقابت سه قدرت جهانی در تعامل با طالب: روس، چین و امریکا
– سکوت معنیدار جهان متمدن در برابر جهل، بیداد، زن ستیزی و نقض حقوق بشر درافغانستان
– سکوت کامل برادران تشیع در برابر لغو رسمیت تشیع در دادگاهها و نظام آموزشی.
– سلطه کامل امنیتی و تهدیدی طالب در همه زمینه ها که مجال نفس کشیدن را از مردم گرفته است.
– تحمیل فقر کامل برملت که مجال هیچ اعتراض را نداشته باشند.
با اینهمه چالشها مقاومت شکل گرفت، ادامه یافت، جهانی شد و امروز برگ حقانیت را نیز از طالب گرفته است. زود است مقاومت از هر خانه و برزن قامت افرازد و آن روز دیر نیست.
خوب است ناملایمات و کوتاهیها را فراموش کنیم، همه یک دست و یک صدا باشیم. مقاومت دین همه ماست، راه همین است و یگانه راهست .
من اگر ما نشوم تنهایم
تو اگر ما نشوی خویشتنی
چه کسی میخواهد من و تو ما نشویم
خانهاش ویران باد
نویسنده: دکتر شمسالحق آرینفر