تحلیل و تبصره سیاسی

تی تی پی معضلی پیچیده و مزمن

نویسنده: مازیار شعله

محمد صادق، نماینده ویژه پاکستان در امور افغانستان، به‌تازه‌گی به کابل آمده و با سران طالبان دیدارهایی داشته است. یکی از هدف‌های اصلی سفر او به افغانستان تلاش برای حل معضل دامنه‌داری به‌نام تحریک طالبان پاکستان (تی‌تی‌پی) است که با گذشت بیش از سه سال از زمان برگشت طالبان به قدرت، در مقایسه با چند سال پیش قوی‌تر شده و به حملات تروریستی بیش‌تری در خاک پاکستان دست زده است. حالا دیگر همه پذیرفته‌اند که اگر طالبان افغانستان کاری برای حل معضل تی‌تی‌پی نکنند، اسلام‌آباد به‌تنهایی از عهده آن برنمی‌آید. پاکستانی‌ها بیش‌تر از هر کس دیگری این موضوع را می‌دانند و به این دلیل است که مرتب بر طالبان فشار وارد می‌کنند تا گام‌های جدی و قاطعی برای سرکوب تی‌تی‌پی بردارند. اما این انتظار چقدر به‌جاست؟ آیا طالبان حاضرند به‌روی برادران ایدیولوژیکِ هم‌تبارشان اسلحه بکشند؟ دست‌کم تجربه بیش از سه سال حاکمیت طالبان در افغانستان به این پرسش پاسخ منفی داده است. طالبان نه میل و رغبت زیادی به سرکوب تی‌تی‌پی دارند و نه هم ظرفیت و توان بالایی، که حتا اگر اراده کنند بازهم دشواری‌ها و موانع بسیار کلانی در برابرشان وجود خواهد داشت که حتا می‌تواند مرگبار باشد.

تشدید حملات تروریستی در خاک پاکستان به این دلیل نیست که طالبان افغانستان به اعضای تی‌تی‌پی آزادی عمل کامل داده و همه امکانات را در اختیار آنان گذاشته‌اند تا بر ارتش پاکستان حمله‌ور شوند. مساله به این ساده‌گی نیست. طالبان افغانستان تلاش‌ زیادی کرده‌اند تا تی‌تی‌پی را مهار کنند. انتقال اعضای این گروه از امتداد خط دیورند به شمال و غرب افغانستان، بخشی از این تلاش‌ها بود که مورد استقبال دولت پاکستان نیز قرار گرفت. اما طالبان پاکستان مثل طالبان افغانستان و دیگر گروه‌های تروریستی به‌گونه کامل قابل مهار نیستند. این گروه‌ها به‌خوبی هنر دورزدن محدودیت‌ها را بلدند و به دلیل ساختار مافیایی‌ای که دارند، همزمان می‌توانند با چند چهره وارد میدان شوند و حتا در صورت تشدید فشارها به خدمت اربابان جدید در بیایند.

مبارزه با گروه‌های تروریستی در اکثر مواقع به‌جای این که به نابودی این گروه‌ها منجر شود، به گسترش فعالیت سازمان‌ها و شبکه‌های تروریستی انجامیده و سبب پیچیده‌ترشدن جنگ علیه تروریسم می‌شود. این پیچیده‌گی منجر به فرسایشی‌شدن جنگ شده و در نهایت زمینه را برای پیروزی گروه‌های تروریستی مساعد می‌کند. تسلط طالبان بر افغانستان مثال خوبی در این زمینه است. تروریسم در افغانستان و پاکستان خیلی ریشه‌دارتر از آن است که با یک یا چند عملیات نظامی زودگذر و مقطعی از میان برود. این عملیات‌ها در کوتاه‌مدت می‌تواند سودمند باشد؛ اما در درازمدت نه‌تنها سودآور نیست بلکه تروریسم را بیش‌تر تکثیر می‌کند. تروریسم در هر دو کشور ریشه در باورهای دینی مردم دارد. چون این باورها قرن‌های متمادی ترویج یافته و نهادینه شده است، نمی‌توان آن‌ها را به‌ساده‌گی از میان برد و باورهای تازه‌ای را جاگزین‌شان کرد. مبارزه با عقاید دینی مردم مستلزم تلاش خسته‌گی‌ناپذیر، طولانی و زمان‌گیر است که از توان هر دولتی برنمی‌آید. تروریسم افزون بر باورهای دینی، از بیکاری، فقر و بحران سیاسی مزمنی می‌آید که به‌ویژه در کشورهای کم‌تر توسعه‌یافته‌ای مثل افغانستان و پاکستان به‌آسانی قابل مهار نیست.

پس اظهارات مقام‌های پاکستانی در پیوند به «ریشه‌کن» کردن تروریسم در آن کشور، صرفاً در حد یک لاف سیاسی می‌تواند مطرح باشد که بیش‌تر مصرف داخلی دارد. مقام‌های دولتی آن کشور برای مهار افکار عامه گاهی سخنانی بر زبان می‌آورند و یا حرفی می‌زنند که تنها می‌تواند جنبه تبلیغاتی داشته باشد. حتا اگر هدف مقام‌های پاکستانی از نابودی تروریسم، صرفاً قلع‌وقمع تی‌تی‌پی باشد، بازهم این کار دشوار است. ارتش پاکستان ممکن بتواند تی‌تی‌پی را از بین ببرد؛ اما هرگز نمی‌تواند تروریسم را آن‌گونه که ادعا دارد، «ریشه‌کن» کند. تندروی اسلامی در پاکستان از بسترهای اجتماعی بسیار پرقدرتی برخوردار است که در حال حاضر نه دولت آن کشور اراده صادقانه‌ای برای از میان برداشتن آن دارد و نه هم از عهده‌اش برمی‌آید.

تندروی اسلامی تنها با نیروی قهرآمیز نابودشدنی نیست. استفاده از نیروی نظامی نتیجه برعکس دارد و باعث افراطی‌ترشدن گروه‌های تروریستی می‌شود. دست‌کم تجربه افغانستان و پاکستان این ادعا را ثابت می‌کند. یکی دیگر از عواملی که استراتژی مبارزه علیه تروریسم را با شکست روبه‌رو کرده، بهره‌برداری دولت‌ها از این پدیده به‌عنوان ابزار ژئوپلیتیک است که ارتش پاکستان در این زمینه مهارت زیادی دارد. اما استفاده ابزاری از تروریسم پیامدهای ناخواسته هم دارد که به نظر می‌رسد ارتش پاکستان این روزها بیش‌تر از دیگران آن را با گوشت و پوست خود حس می‌کند. نظامیان پاکستانی از چند دهه به این‌سو برای رسیدن به اهداف استراتژیک‌شان، گروه‌های تروریستی را ایجاد و مدیریت کرده‌اند. طالبان یکی از این گروه‌هاست که سرانجام به کمک ارتش پاکستان توانست بر افغانستان مسلط شود. مقام‌های پاکستانی که در آغاز این پیروزی را جشن گرفتند، حالا پی برده‌اند که موفقیت طالبان در افغانستان چندان هم سود کلانی برای آن‌ها نداشته و برعکس، دردسرهای اسلام‌آباد را بیش‌تر کرده است. در واقع، پیروزی طالبان در افغانستان، تحریک طالبان پاکستان (تی‌تی‌پی) را چه از نظر روانی و سیاسی و چه از نظر مالی و تدارکاتی در موقعیت بسیار بهتری قرار داده است. به باور این گروه، جهاد در افغانستان به پیروزی رسیده و حالا نوبت پاکستان است. نه‌تنها تی‌تی‌پی بلکه تمام گروه‌های تندرو اسلامی در پاکستان حالا از به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان راضی و خشنودند و آن را گامی به پیش برای تطبیق پروژه جهاد جهانی می‌دانند. شگفت‌آور نیست که پس از روی کار آمدن دوباره طالبان در افغانستان، حملات تحریک طالبان پاکستان بر ارتش این کشور افزایش یافته است.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا