تنسته، همان کارگاهی است که سرانجام به قالین و گلیم و جوال وغیره میانجامد. اینها قبل از آنکه قالین و گلیم شوند، تنسته هستند. مردم غور، به کارگاه دستی قالین و گلیم و جوال و خورجین، «تنِستَه» میگویند. در برخی مناطق به جای تنسته، تنها لفظ «تن» استفاده میشود. تنسته و تنستهبافی در زندگی مردم قدیم، نقش اساسی داشته است. درآن زمان، فرش خانه از شهرها و کشورهای دیگر وارد نمیشده است و مردم متکی به فرشهای دستباف خود بودهاند. تنستهبافی در غور توسط زنان خانواده انجام میشده و هر خانواده برای خود، فرش و سایر لوازم بافتنی را تهیه میکردهاند. اکثریت زنان، توانایی بافتن تنسته و فرشآلات را داشتهاند، اما برخی هم نداشتهاند. زنانی که این هنر را بلد بودهاند، در میان مردم محبوبیت و کشش بیشتری داشتهاند. شاعری مثلا گفته است:
مه قربان هوای صاف گردم/ زن خوب تنستهباف گردم/ زن خوب تنستهباف چه باشه/ موهای پییچ پیچ چارباف گردم. درِ خانهی گله اَوشَک گرفته/ تنستهی خور به تی اَوتَک گرفته. به هرحال زنان و دخترانی که بافتن و ساختن تنسته و فرش را بلد بودند، هواخواهان بیشتری داشتهاند و به اصطلاح زنِ خانه و زنِ کار و کدبانو شمرده میشده اند. تنسته درغور شامل قالین، گلیم، چپک و چپ روی، خورجین، جوال، قنج، توبره، (تبراق) پشتی، جای نماز، سوری، جل قجری، بالشت، پایتابه، تنگ اسب و غیره میشده است. تنسته اجزای مختلفی دارد که اینجا به صورت مختصر شرح داه میشود:
تنیدن تنسته
تنیدن تنسته، اولین گام، تنستهبافی است. وقتی نخهای «تار» و سایر نخها و تارها مهیا شد و همهچیز آمادۀ شروع کار بود، کدبانوی خانه چوبهای چوکاتِ تنسته را میآورد و بعد از کوبیدن میخهای تنسته، تنیدن تنسته آغاز میشود. هنگام تنیدن تنسته معمولا از دختران وپسران نوجوان استفاده میشود که توانایی رفت و آمد بیشتر دارند. یک بانو به این سر کارگاه و یک بانو به آن سرکارگاه، می نشینند و نوجوانی که گوره/گره را به دست دارد، گاهی به این خانم و گاهی به آن خانم میدهد و دویده میرود و می آید تا تمام تارها متناسب به عرض چیزی که قرار است، بافته شود، به اتمام برسد. اگر طول تنسته کوتاه باشد مثلا یک متر یا دو متر یا سه متر، این دو خانم، گُره نخ یا تار را به هم میاندازند و نیاز به کسی نیست که گره را ببرد و بیاورد. وقتی تارهای تنسته هرکدام با دقت کنار هم، در جای خود قرار گرفت، طرف آخر را با چیزی چسپ گونه که معمولا از سرگین حیوانات ساخته میشود، به هم میچسپانند تا تارها، از جای خود، بیجا نشوند.
چوکات تنسته
چوکات تنسته در واقع عبارت از دو چوب بزرگ است که در این سر و آن سر تنسته کار گذاشته میشود و با چهارمیخ در آخر تنسته، به صورت یک چوکات در میآید. چوب آخر تنسته، بعد از میخهای اولی قرار میگیرد و میخهای دومی حدود یک یا یک و نیم متر دورتر از این چوب بزرگ، قرار داده می شوند و به یک ریسمان باگرههای محکم، به هم بسته میشوند. چوکات تنسته، در زمین به صورت افقی نصب میشود و قبل از شروع کار، زمین زیر آن پاک و جارو میشود. در دورههای جدید نوعی چوکاتهای دیگری نیز رواج یافته است که نجارها میسازند ودر داخل خانه به شکل عمودی نصب میشود.
میخ تنسته
میخ تنسته، همان چهار میخی است که قبل از سرچوب و بعد از سرچوب و در اول تنسته، در زمین به صورت عمیق کوبیده میشوند تا چوکات تنسته را محکم بگیرد. این میخها توسط یک ریسمان یا طناب قوی و محکم باهم بسته می شوند تا نگذارند که تنسته سست شود و یا از چوکات خود خطا بخورد. هنگام کوبیدن میخهای تنسته، معمولا مردان تنومند خانواده یا روستا به زنان کمک میکنند. کوبیدن میخها واقعا کار ثقیل و دشواری است.
طناب تنسته
طناب یا ریسمان تنسته، عبارت از یک ریسمان بلند ومحکم است که ازسرچوب، به میخهای حمایتی وصل میشود و اجازه نمیدهد که تنسته سست شود یا چوکات تنسته بهم بریزید. این طناب میتواند طناب پشمی یا پنبهگی یا لیلونی باشد.
تار/ تنه/ تنت/ نخ
تار یا تُن یا نخ، عبارت از آن تارهایی هستند که به صورت طولی در تنسته به کارمیروند و در واقع پایۀ اصلی تنسته شمرده میشوند. تمام
انواع تنسته، تار دارند و این تارها گاهی از پشم گوسفند و گاهی از موی بز تهیه میشوند. گاهی تار تنسته به رنگ طبعی است و گاهی دوباره توسط بانوان رنگآمیزی میشود که معمولا شامل رنگهای طبعی و ساده است.
بافه
بافه یا پود برعکسِ تار است. همان نخ یا تاری که به شکل عرضی، تارها را باهم میپیچاند و گلیم و قالین بافته میشود، آن تار عرضی را به نام بافه یا پود یاد میکنند.
سرچو (سرچوب)
سرچو یا سرچوب همان چوب بزرگی است که در قسمت آخر تنسته، گذاشته میشود و قسمت آخر چوکات را تشکیل میدهد. نظر به عرض و طول تنسته، این چوب میتواند بزرگ و کوچک باشد. برای یک قالین 12 متره مثلا چوب بزرگ نیاز است و برای تنگ اسب، چوب خیلی کوچک.
کون چو (کون چوب)
کون چو، در واقع جوره دیگری سرچو است که در این سر تنسته گذاشته میشود و چوکات را میسازد. کون چوب هم باید لااقل به اندازه سرچوب یا نزدیک به آن قوی و محکم باشد که نشکند و مقاومت بالا داشته باشد.
گوله/گُله
گوله قسمتی از تنسته است که تار پایینی را به تار بالایی وصل میکند و به کمک دم و وا دم، در واقع بافتن تنسته، ممکن میشود. گوله شامل چوب گوله، تار گوله و سیخ گوله است. گوله حدود یک متر از بافندهها فاصله دارد و در زمین توسط سنگ و خشت یا هرچیز دیگر، از سطح زمین حدود 25 ثانتی متر، بالاتر نگهداشته میشود.
نخ / تارگوله
تار یا نخ گوله نوعی خاصی از تار دبلتر از تار معمولی است که چوب گوله به آن پیچیده میشود و قسمت تحتانی و فوقانی تنسته باهم وصل میشود.
چوب گوله
چوب گوله، چوبی است که متناسب با عرض تنسته، حدود 25 سانتی متر یاکمتر از این، از سطح زمین بلندتر قرار میگیرد و تار گوله به آن پیچیده میشود تا شرایط برای دم و وادم مهیا شود.
سیخ گوله
سیخ گوله سیخ یا خفچۀ باریک وبلندی است که به اندازۀ چوب گوله بلند است و بالای چوب گوله قرار میگیرد تا تار دور آن پیچانده شود. اگر این سیخ کوتاه باشد، دو سیخ باهم وصل میشوند و در نهایت سیخ گوله را تکمیل میکنند. همان گونه که نخ گوله به چوب گوله پیچانده میشود، همین نخ در سطح دیگری، سیخ گوله را نیز میپوشاند.
شول
شول بازهم چوب باریک وراستی است که نخ یا بافه به دور آن پیچانده میشود و در واقع بافه یا پود تنسته را تشکیل میدهد. در گلیم و تنستههای گلیمی نخی که دور شول پیچانده است در واقع پنجاه درصد کل نخ تنسته را تشکیل میدهد و یک حصه از دو حصه نخ یا پشم را در بر میگیرد. اما در قالین علاوه از نخ شول یا بافه یا پود، قسمت دیگری هم است که سطح اصلی قالین را میسازد و نخ بافه در زیر قرار میگیرد.
بَرزَنَک
برزنک نوعی چوب است که بالای قسمت بافتهگی تنسته قرار میگیرد و با نوک تیزی که در دو سر آن ساخته میشود در لبه بیرونی قسمت بافتهگی داخل میشود. وظیفه برزنک یا برک این است که نگذارد عرض تنسته کم و زیاد شود و از اول تا آخر، عرض تسنته را هماهنگ نگهدارد. گاهی اوقات به عوض برزنک دو میخ کوچک به دو طرف تنسته در قسمت بافتگی و نبافتگی به زمین کوبیده میشود که تنسته را از دو طرف محکم بگیرد و عرض آن را کنترل کند و همان کار برزنک را انجام بدهد.
دم
دم عبارت از حالتی است که تارهای بالایی و پایین باهم وصل میشوند و با گذراندن بافه یا شول، به اندازه یک تار، تنسته، پیش میرود. این حالات توسط چوبی که با گوله ربط دارد، به میان می آید و در واقع گوله است که باعث میشود دم و وادم ساخته شود.
ته دم
برخی تنستهها مثل گلیم و غیره تنها دم دارند، اما قالینها چون در دو سطح کار میشوند «ته دم» هم دارند و ته دم درواقع در قالین همان کار دم در گلیم را انجام میدهد، و قسمت بالایی با نخهای دیگر چیده میشود که در قسمت فوقانی یا سطح قالین قرار دارد. ته دم، به نوعی نخ نیز گفته میشود که به شکل خاصی تهیه میشود و با شول به صورت عرضی در تنسته استفاده میشود.
دمکش/ دمکشک
دمکش به چوبی گفته میشود که در وسط تارهای بالایی و زیرین تنسته قرار دارد و دمها را پس و پیش میآورد. دو چوب دوشاخه با یک ریسمان کوتاه به دم یا همان چوب دمکش وصل میشود که بافندهها با کش کردن آن دم ایجاد میکنند و با تیله کردن آن دوشاخه ،وا دم مهیا میکنند تا شرایط به دم دیگر، مساعد شود.
نقش
نقش در گلیم و قالین عبارت از همان طرح یا گل یا نقشی است که طرح اصلی قالین و گلیم را میسازد. در قدیم، نقشها به صورت شفاهی و عملی یاد گرفته میشد، اما این روزها اگر کسی تنسته ببافد، نقشهای از پیش تعیین شده، در روی کاغذ یا تکه در اختیارشان قرار میگیرد که آن را در تنسته پیاده کنند.
گوره/ کلاوه/گاره
گوره یا گاره یا گُره عبارت از کلاوه نخی است که از آن به دور شول پیچیده میشود و بافه یا پود را میسازند. همچنان گاره یا گوره تارهای رنگهای هستند که به صورت توپ والیبال ساخته میشوند و قالین با تار آنها چیده میشود.
دِستوک/ شانه
دستوک یا شانه یک وسیله چوبی یا آهنی است که وقتی تار و پود باهم وصل میشوند یک دوره دستوک یا شانه زده میشود تا این تار به تار
قبلی بچسبد و محکم شود. دو نوع دستوک وجود داشت که یکی راسته و ساده است و نوع دیگری که با زاویه ساخته میشود و باریکتر و ظریفتر از نوع اولی است.
کارد
کارد یا چاقو همان وسیلۀ مشهور است که هنگام بریدن تارها از آن در تنسته استفاده میشود. همچنان وسیلهای که تارهای قالین را میبافند و نقشها را میچینند نیز کارد یا کاردک میگویند.
قیچی
قیچی بیشتر در قالین استفاده میشود. امروزه گاهی قالین را به صورت کلی تمام میکنند، بعد کسان دیگری آن را قیچی میزنند و یا زنان خانواده در آخر آن قیجی میکنند، اما در قدیم، قالین در هر دم و بازدم قیچی میشد و نیازی به قیچیکاری نهایی نبود.
کوچ تنسته
میخهای تنسته اگر در زمینِ سست کوبیده شده باشند، یا اگر فشار بیش از حد به آن وارد شود تنسته کوچ میکند. کوچ کردن تنسته به این معناست که سرچوب، از جای خود از پشت میخها خطا خورده و تنسته چوکات خود را از دست میدهد. در چنین حالتی، مردان روستا یا خانواده میآیند و میخها را در جای دورتری میکوبند و دوباره چوکات را به حالت اولی بر میگردانند. اگر تنسته، کار کوچکی باشد، نیازی به کمک وهمکاری مردان دیده نمیشود.
سست شدن و ترینگ کردن تنسته
تنسته هفته یک بار یا هفته دوبار به اثر کار با آن، سست میشود و ناچار زنان بافنده خودشان یا گاهی به همکاری مردان خانواده تنسته را به کمک همان ریسمان و میخهای چهارگانه و گذاشتن فانه، بیشتر محکم میکنند که کار به خوبی انجام شود.
حشر تنستهبافی
گاهی خانوادهها به تنهایی نمیتوانند تنسته را به پایان برسانند لذا به هم دیگر کمک میکنند. گاهی این افراد کمکی یا حشری، یک نفر و گاهی اگر تنسته بزرگ باشد، دو سه نفر را شامل میشود. افراد حشری گاهی برای یک روز کمک می کنند و گاهی برای چند روز و گاهی برای تمام تنسته. زمانی که خانوادۀ دیگر، تنسته داشته باشند، باز زنان این خانواده به آنها کمک میکنند که نوعی حشر قرضی را به خود میگیرد.
ته کدرن تنسته/ تمام کردن
به پروسه تمام کردن و قطع کردن تنسته، در غور «ته کدن تنسته» میگویند. گاهی زنان با تجربه و با اعتبار به کمک خواسته میشوند و در ته کردن تنسته کمک میکنند. زنان به ته کردن تنسته یک نوع نگاه مقدسماب دارند و گاهی علاقه دارند که ته کردن را زنان بزرگ سال و با اعتبار انجام بدهند.
فلاخمان بافی روز آخر
فلاخمان یا پلاخمان توسط بچههای نوجوان خانواده در روز آخر تنسته، در قسمت آخر تنسته و نزدیک به سرچوب، ساخته میشود. گاهی بچهها خودشان فلاخمان خود را میبافند و گاهی مادرانشان به آنها کمک میکنند. ریشههای باقی مانده تسنته، به عنوان بند فلاخمان به صورت سه باف یا چهارباف، آماده میشوند. یک از سرهای بند فلاخمان سوراخی دارد که انگشت به آن در میآید. سر دیگر آن باریک و متناسب ساخته میشود. امروزه رسم فلاخمانسازی، تقریبا بر افتاده است. قدیمها بچهها از فلاخمان برای بازی و سرگرمی استفاده میکردند اما گاهی چوپانها از آن در کنترل رمه نیز کار میگرفتند و حتا فلاخمان گاهی در جنگهای سنگ به سنگ نیز قابل استفاه بود. فلاخمانهای که هنگام سنگ زدن، صدای بیشتری تولید میکرد، علاقهمند بیشتری داشت.
غور منطقۀ وسیع و بزرگی است. رسم و رواجهای آن شاید از غرب تا شرق و از جنوب تا شمال تفاوت کند، اما کم و بیش در تمام غور، تنستهبافی همین وضعیت و همین اجزا را دارد.
منبع:
به همکاری واتسپ گروپ پیتو و مردم محلی
عکس از گوگل