بخش پنجم
گستره معنایی 13: خراسان مبدأ تقویم هجری خورشیدی؛
خراسان یعنی سرزمین خورشید. از آن روزگار که آدمی در سرزمین خراسان هبوط کرده بود، با خورشید پیوند ناگسستنی برپاکرده بود. ربط آدمی با طبیعت و چگونگی بهرهبرداری او از طبیعت، گونهٔ تمدنسازی او را به نمایش میگذارد.
چگونگی مدیریت زمان، از نهادها و نمادهای تمدنی میان انسانهاست. انسان به اندازهٔ که با زمان رابطه برقرار کند و زمان را مدیریت کند، راه به سوی تمدن پوییده است. میزان موفقیت انسان در آفرینش تمدن، بستگی چگونهگی مدیریت زمان توسط او دارد.
انسان خراسانی، سبک زندگی روزمرهٔ خویش را با آفتاب برآمد و آفتاب نشست تنظیم میکرد، همچون انسانهای دیگر. از درجهٔ تابش خورشید، گاه و بیگاه را فهم میکرد. در همهٔ سرزمین خراسان از اثر گردش خورشید، چهار فصل سال را درک میکردند و بر مبنای آن به کشت و زراعت میپرداختند و تمدن کشاورزی تشکیل داده بودند.
خراسانیان از گردش خورشید، سالنامه و تقویم ساخته بودند و تاریخ خود را از حساب روز و ماه و سال خورشیدی روایت میکردند. چون خراسانیان با طبیعت و بهار پیوند ژرف داشتند، روزهای خوشی و جشنهای سالانهٔ شان نیز برآمده از طبیعت و بهار و نوشدن بود، مانند جشن نوروز و … داشتن تقویم از نشانههای یک تمدن است، به عنوان نمونه سخن از تقویم اسلامی میرود که نشانگر بعد تمدنی اسلام است، سخن از تقویم مسیحی میرود که نشانگر بعد تمدنی مسیحیت است.
آنگاه که خورشید اسلام از بهر روشن ساختن ذهن و زندگی خراسانیان، همبر شدند، فکر خراسانیان این بود چگونه بتوانند از خورشید خراسان و خورشید اسلام همزمان بهره برند. نیک میدانیم که عبادات، رسوم و مناسک و عیدهای اسلامی اسلام برمبنای تقویم قمری تنظیم شده است، اما رسومات و عیدهای خراسانی بر مبنای تقویم شمسی فراهم آمده بود.
مسلمانان خراسانی، با همبر کردن حس خراسانی و حس مسلمانی، تقویم هجری خورشیدی را پدید آوردند. امروزه مسلمانان خراسانی میان فرهنگ خراسانی و فرهنگ اسلامی چنان همآهنگی پدیدآورده اند، که دین و تمدن¬شان یکی است. نزد آنان تمدن دین است، و دین تمدن.
تقویم هجری خورشیدی، برآمده از دانش عقلی مسلمانان خراسانی است. پس از آنکه دوران جنگ و فتوحات اسلامی در سرزمین خراسان به پایان رسید، امنیت فراگیر شد، با دین اسلام به آرامش رسیدند و از بهر پویش و کاوش علمی از اسلام انگیزهها گرفتند، علوم ستاره شناسی در میان مسلمانان به ویژه خراسانیان به اوج رسید. در همین اوج فیلسوف، دانشمند و شاعر خراسانی، تقویم هجری خورشیدی را در عهد ملکشاه سلجوقی به گونهٔ دقیق آن تنظیم کرد.
گستره معنایی 14: خراسان چونان گسترهٔ تمدنی اسلامی شاخص، در درون ابر تمدن اسلامی؛
رقم خوردن شاخص گسترهٔ تمدنی اسلامی، به نام خراسان، از پیشبینیهای حضرت محمد رسول الله صلی الله علیه وسلم میباشد. ایشان سرزمین فارس را جایگاه انسانها و مردانی میدانست که اگر دانش در ثریا نیز باشد، آنان به دست خواهند آورد. در واقع این دانش گوهری است که بر بنیاد آن تمدن تأسیس میشود، و این دانش اسلامی است که بر بنیاد آن تمدن اسلامی تأسیس میشود. این موضوع در عمق دانش تفسیر،حدیث و تاریخ مسلمانان قرار دارد.
زمینه و متن احادیث این گونه اند:
عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: كُنَّا جُلُوسًا عِنْدَ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَأُنْزِلَتْ عَلَيْهِ سُورَةُ الجُمُعَةِ: {وَآخَرِينَ مِنْهُمْ لَمَّا يَلْحَقُوا بِهِمْ} [الجمعة: 3] قَالَ: قُلْتُ: مَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ؟ فَلَمْ يُرَاجِعْهُ حَتَّى سَأَلَ ثَلاَثًا، وَفِينَا سَلْمَانُ الفَارِسِيُّ، وَضَعَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَدَهُ عَلَى سَلْمَانَ، ثُمَّ قَالَ: «لَوْ كَانَ الإِيمَانُ عِنْدَ الثُّرَيَّا، لَنَالَهُ رِجَالٌ – أَوْ رَجُلٌ – مِنْ هَؤُلاَءِ» (صحیح البخاری، ج6، ص 151، ح رقم 4898 و4897؛ صحیح مسلم، ج4، ص 1972، ح رقم 2546)؛ از حضرت ابی هریره رضی الله عنه روایت است که گفت: ما نزد حضرت پیامبر اعظم صلی الله علیه وسلم نشسته بودیم، سورهٔ«جمعه» بر او فرودآمد، از جمله این آیه: وَآخَرِينَ مِنْهُمْ لَمَّا يَلْحَقُوا بِهِمْ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿الجمعة: ٣﴾؛ و (همچنین) رسول است بر گروه دیگری که هنوز به آنها ملحق نشدهاند؛ و او عزیز و حکیم است!
حضرت ابی هریره رضی الله عنه گفت: گفتم: این گروه بعدی کیها اند یا رسول الله؟ تا اینکه سه بار پرسیده نشد، پاسخ نگفت. در میان حضرت سلمان فارسی رضی الله عنه نیز بود، حضرت رسول الله دست خود را بر (شانه) سلمان گذاشت، آنگاه حضرت رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: اگر إیمان بر ستارهٔ ثریا باشد، مردانی و یا مردی از اینها (فارسیان) بدان دست خواهد یافت.
لفظ صحیح مسلم مشابهت تام به این سوره دارد، از اینرو فقط به ترجمه حدیث صحیح البخاری بسنده کردم.
در شرح السنة بغوی نیز چنین آمده است، اما در روایت او چیزهای دیگری افزوده شده است:
رُوِيَ عَن رَسُول اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: «أريت غنما كَثِيرَة سُودًا دخلت فِيهَا غنم كَثِيرَة بيض»، قَالُوا: فَمَا أولته يَا رَسُول اللَّهِ؟ قَالَ: «الْعَجم يشركونكم فِي دينكُمْ وأنسابكم، وَالَّذِي نَفسِي بِيَدِهِ لَو كَانَ الْإِيمَان مُعَلّقا بِالثُّرَيَّا لَنَالَهُ رَجُل مِن الْعَجم وأسعدهم بِهِ فَارس».(شرح السنة للبغوی، ج12، ص 249، الجامع الصحيح للسنن والمسانيد، ج4، 434)؛ از حضرت رسول الله صلی الله علیه روایت است که فرمود:«آیا رمهٔ گوسفندان سیاه پررنگ را دیدهاید که در آن گوسفندان بسیار سفید پررنگ داخل شود؟» گفتند: شما این را چی تأویل میکنید؟ فرمود: «عجم در دین و نسبهای شما مشارکت خواهند کرد (یعنی از ازدواج شما با آنها نسل جدید پدید خواهد آمد)، سوگند به ذاتی که نفس من به دست اوست، اگر ایمان وابسته به ستاره ثریا باشد، مردی از عجم آن را فراخواهد گرفت و شایستهترین به این اخذ، فارسیان خواهند بود.»در سنن ترمذی زمینه ورود حدیث، اندکی متفاوت است.
عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ، أَنَّهُ قَالَ: قَالَ نَاسٌ مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: يَا رَسُولَ اللهِ، مَنْ هَؤُلاَءِ الَّذِينَ ذَكَرَ اللَّهُ إِنْ تَوَلَّيْنَا اسْتُبْدِلُوا بِنَا ثُمَّ لاَ يَكُونُوا أَمْثَالَنَا؟ قَالَ: وَكَانَ سَلْمَانُ بِجَنْبِ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: فَضَرَبَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَخِذَ سَلْمَانَ قَالَ: هَذَا وَأَصْحَابُهُ، وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَوْ كَانَ الإِيمَانُ مَنُوطًا بِالثُّرَيَّا لَتَنَاوَلَهُ رِجَالٌ مِنْ فَارِسَ. (سنن الترمذی، ج5، ص 237، ح رقم 3261)، ج5، ص 269، ح رقم 3310)؛ از حضرت ابی هریره رضی الله عنه روایت است که او گفت: جمعی از اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم گفتند: یا رسول الله! اینها کیها هستند که الله متعال از آنها یاد کرده که اگر ما روگردانیم و پشت کنیم، به عوض ما آنها را خواهند آورد، که مانند ما نخواهند بود؟ گفت: سلمان در کنار حضرت رسول الله صلی الله علیه وسلم حضور داشت. گفت: حضرت رسول الله صلی الله علیه وسلم به ران حضرت سلمان رضی الله عنه زد و فرمود: این و اصحاب او، سوگند به ذاتی که نفس من در دست اوست، اگر ایمان بسته به ثریا باشد، همانا مردان از فارس آن را به دست خواهند آورد.
این اشارهٔ اصحاب، به این آیه از قرآن کریم در سورهٔ «محمد» است: وَإِن تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُونُوا أَمْثَالَكُم ﴿محمد: ٣٨﴾؛ و هرگاه سرپیچی کنید، خداوند گروه دیگری را جای شما میآورد پس آنها مانند شما نخواهند بود.
در حدیث دیگری به جای «الإیمان»، «العلم» آمده است: عَنْ أبِي هُرَيْرَةَ: أنَّ رَسُولَ الله -صلى الله عليه وسلم- قَالَ: «لَوْ كَانَ الْعِلْمُ بالثُّرَيَّا لَتَنَاوَلَهُ نَاسٌ مِنْ أبْنَاءِ فَارِسَ» (مسند احمد،ج13،ص 331، ح رقم 7950، موارد الظمآن إلى زوائد ابن حبان، ح رقم 2309 )؛ اگر علم در ستارهٔ ثریا باشد، همانا جمعی از فرزندان فارس آن را بدست خواهند آورد.
در حدیثی دیگری، عوض ایمان و علم، لفظ «الدین» آمده است: عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ هَذِهِ الْآيَةَ: {وَإِنْ تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُونُوا أَمْثَالَكُمْ} [محمد: 38] ، فَقَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ، مَنْ هَؤُلَاءِ الَّذِينَ إِنْ تَوَلَّيْنَا اسْتَبْدَلَ بِنَا قَوْمًا غَيْرَنَا ثُمَّ لَا يَكُونُوا أَمْثَالَنَا؟ فَضَرَبَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ عَلَى فَخِذِ سَلْمَانَ الْفَارِسِيِّ، ثُمَّ قَالَ: «هَذَا وَقَوْمُهُ، لَوْ كَانَ الدِّينُ مُعَلَّقًا بِالثُّرَيَّا لَنَالَهُ رِجَالٌ مِنَ الْفُرْسِ» (المعجم الأوسط، ج8، ص 349، ح رقم 8838، السنن الواردة في الفتن وغوائلها والساعة وأشراطها، ج3، 744، ح رقم 366)؛ از حضرت ابی هریره رضی الله عنه روایت است که او گفت: حضرت رسول الله صلی الله این آیه را خواند: وَأَنتُمُ الْفُقَرَاءُ وَإِن تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُونُوا أَمْثَالَكُم ﴿محمد: ٣٨﴾؛ و هرگاه سرپیچی کنید، خداوند گروه دیگری را جای شما میآورد پس آنها مانند شما نخواهند بود.
جمعی از اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم گفتند: یا رسول الله! اینها کیها هستند که الله متعال از آنها یاد کرده که اگر ما روگردانیم و پشت کنیم ، به عوض ما آنها را خواهند آورد، که مانند ما نخواهند بود؟ گفت: سلمان در کنار حضرت رسول الله صلی الله علیه وسلم حضور داشت. گفت: حضرت رسول الله صلی الله علیه وسلم به ران حضرت سلمان رضی الله عنه زد و فرمود: این و اصحاب او، سوگند به ذاتی که نفس من در دست اوست، اگر دین بسته ستاره به ثریا باشد، همانا مردان از فارس آن را به دست خواهند آورد.
این همه احادیث را از بهر آن آوردیم تا از همنشینی ایمان و علم و یا دانش و دین، سخن زنیم، در واقع دانش فارسی یا خراسانی همنشین دین اسلامی میشود، و از آن الگو یا سبک زندگی متدین و متمدن پدید می-آید که ما از آن به تمدن خراسانی اسلامی تعبیر میکنیم.
این تعبیر پیش از ما صورت گرفته، نه توسط یک دانشمند با عرق و تعصب خراسانی، بلکه برآمده از اندلس، تعبیر عبد الله بن عبد العزيز البكري الأندلسي أبوعبيد مؤلف کتاب « معجم ما استعجم من أسماء البلاد والمواضع» را میخوانیم:«والعرب إذا ذكرت المشرق كله قالوا فارس فخراسان من فارس وعلى هذا تأويل حديث النبي صلى الله عليه و سلم لو كان الإيمان بالثريا لناله رجال من فارس أنه عني أهل خراسان لأنك إن طلبت مصداق هذا الحديث في فارس لم تجده لا أولا ولا آخرا وتجد هذه الصفة نفسها في أهل خراسان دخلوا في الإسلام رغبة ومنهم العلماء والنبلاء والمحدثون والنساك والمتعبدون وأنت إذا حصلت المحدثين في كل بلد وجدت نصفهم من خراسان وجل رجالات الدولة من خراسان البرامكة والقحاطبة وطاهر وبنوه وعلي بن هاشم وغيرهم وأما أهل فارس فإنما كانوا كنار خمدت لم تبق لهم بقية تذكر ولا شريف يعرف إلا ابن المقفع وابنا سهل الفضل والحسن (معجم ما استعجم، ج2، ص490)؛ عربها هنگامی که از سرزمین مشرق سخن میگویند، مراد آنها فارس است. بنابراین؛ خراسان از سرزمینهای فارس است. بدین صورت است که ما این حدیث پیامبر صلی الله علیه وسلم را می توانیم تأویل کنیم: اگر علم در ثریا باشد، مردانی از فارس آن را به دست خواهند آورد.
مراد از آن اهل خراسان است، زیرا اگر تو در جستجوی مصداق این حدیث در فارس برآیی، چیزی را در اول و آخر بدست نخواهی آورد، و این صفت را در مردم خراسان خواهی یافت، آنها به رغبت اسلام را پذیرفتند، از میان آنها دانشمندان، بزرگان، حدیث شناسان، نیایشگران و عابدان بدرآمدند.
تو اگر در هر شهر و سرزمینی به حدیث شناسان دست پیدا کنی، نصف آنان را از خراسان خواهی یافت، عمدهٔ دولت مردان و سیاستشناسان و سیاستگذاران از خراساناند، مانند برمکیها، قحطبیها، طاهر و فرزندانش، علی بن هاشم و دیگران، اما مردم فارس، آنها ایستا ماندند، از آنها میراث و وارثانی نماند که قابل ذکر باشند، اشراف و بزرگانی نماند که شناخته شده باشند، مگر ابن مقفع و و فرزندان سهل؛ فضل و حسن.
گستره معنایی 15: خراسان چونان آیندهٔ دینی تمدنی برای خراسانیان؛
در کتاب«المنتظم فی التاریخ الملوک والأمم، ج1، ص 300» حدیثی روایت شده است که حکایت از آن دارد که خراسان خیزشگاه و خاستگاه برکت و خیر است.
أَخْبَرَنِي أَخِي سَهْلُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُرَيْدَةَ، عَنْ أبيه، عن جده بريدة، قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ: «سَيَكُونُ بَعْدِي بُعُوثٌ كَثِيرَةٌ فَكُونُوا فِي بَعْثِ خُرَاسَانَ، ثُمَّ أنْزِلُوا مَدِينَةَ مَرْوٍ، فَإِنَّهُ بَنَاهَا ذُو الْقَرْنَيْنِ وَدَعَا لَهَا بِالْبَرَكَةِ وَلا يُضَرُّ أَهْلَهَا بِسُوءٍ» ( الحديث أخرجه أحمد بن حنبل في المسند 5/ 357، وأبو نعيم في دلائل النبوة 196، وابن حبان في المجروحين 1/ 345، وأورده الهيثمي في مجمع الزوائد 10/ 64، وأورده المصنف في العلل 1/ 308، 309.)؛ برادرم سهل بن عبدالله بن بریده از پدرش از جدش بریده به من خبرداد که گفت: از حضرت رسول الله صلی الله علیه وسلم شنیدم که میفرمود:«در آینده لشکرهای فرستاده خواهند ، شما در لشکر خراسان باشید، سپس به شهر مرو فرود آئید، زیرا آن را ذوالقرنین آباد کرده و دعا کرده که در آن برکت باشد، و به اهل آن بدی نمیرسد.»
در برخی احادیث، خراسان خاستگاه و خیزش گاه حضرت مهدی معرفی شده است که از آيندهٔ دینی تمدنی درخشان یا از تمدن نوین خراسانی اسلامی مژده میدهد.
عَنْ ثَوْبَانَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «إِذَا رَأَيْتُمُ الرَّايَاتِ السُّودَ قَدْ جَاءَتْ مِنْ قِبَلِ خُرَاسَانَ، فَأْتُوهَا؛ فَإِنَّ فِيهَا خَلِيفَةَ اللَّهِ الْمَهْدِيَّ» (مسند أحمد، ج37، ص 70، ح رقم 22387)؛ از حضرت ثوبان رضی الله عنه روایت است که حضرت رسول الله فرمود: هنگامی که پرچمهای سیاه را دیدید که از سوی خراسان میآمد، به استقبال آن بروید، زیرا در میان آن پرچمهای سیاه، خلیفهٔ خدا، المهدی خواهد بود.