مطالعه و کتابخوانی پیگیر کمک میکند تا در فرایندِ نویسندهگی با دقایق و ظرایفِ نویسندهگی آشنا شویم؛ اما پیش از همه باید بدانیم که چگونه کتابها را بخوانیم تا بهمیزان آگهی و تجربهی ما در بخشِ نویسندهگی افزوده شود.
•مرحلهی اول: کتابهای مشمولِ دستور کاربردی زبان، درستنویسی و روشِ نویسندهگی را بخوانیم تا با روشِ نوشتنِ درست و شیوهی بهکارگیری واژهها، جملهها و بندها (پرهگرافها) آشنا شویم.
•مرحلهی دوم: کتابهایی در زمینهی ادبیات از نقدِ ادبی تا کتابهایی در زمینهی بدیع، بیان، معانی و -در صورتِ نیاز اگر به شعر و شاعری دلبسته هستیم- علمِ عروض و قافیه را بخوانیم.
در کنارِ آن، خواندن نظریههای ادبی در حوزهی ادبیّات را از یاد نبریم؛ زیرا توجه و جدی انگاشتن این مورد کمکِ مان میکند تا از تجربهها و دیدگاههای مُدرن و بهروز در زمینهی ادبیات آگاه شویم.
•مرحلهی سوم: رُمان و داستان بخوانیم؛ زیرا رمانخوانی و داستانخوانی در کنارِ افزایش تجربهی مان در روندِ نویسنده شدن، انگیزه میدهد تا بیشتر بهمطالعه دلبسته شده، کتاب بخوانیم و بنویسیم.
•مرحلهی چهارم: خواندن تاریخ را از یاد نبریم؛ چون فهمِ تاریخی از رویدادها به اندازهی اطلاعاتِ ما میفزاید و در واقع شعورِ تاریخی ما را در روند نویسندهگی بلند میبرَد.
•مرحلهی پنجم: فلسفه خواندن را بهگونهی مستمر دنبال کنیم. اگر نمیتوانیم بهگونهی روشمند فلسفه را فرا بگیریم، دستِکم آشنایی داشتن نسبی با فلسفه حتمیست؛ زیرا فلسفه چاشنیای برای درکِ چند لایهی ما از پدیدههایی که در بارهی آن مینویسیم، هست.
•مرحلهی ششم: فراگیری روانشناسی مانندِ یادگیری فلسفه برای نویسنده شدن، امر التزامی است و دانستنِ آن کمک میکند تا بهجنبههای روانکاوانهی پدیدهها و آدمها بیشتر و با ظرافت بپردازیم و مانندِ “داستایفسکی” نویسندهی بزرگِ روس، روانِ آدمها را بهکمک واژهها و جملهها خوب نقاشی و برجستهسازی کنیم.
بههمین دلیل است که نویسندهگی کارِ دشوار؛ اما ممکن است؛ چون ادبیّات که نویسندهگی هم جزء مهمِ آن است با دانشهای گوناگون پیوند دارد و این پیوند چند سویه است.
هرچند برای نویسنده شدن تنها به این شش مرحله نمیتوان دربست بسنده کرد و دانشهای گوناگون از الاهیات تا منطق، فنآوری و … را میتوان فرا گرفت؛ ولی برای اینکه بتوان راهِ روشمندی را در عرصهی نویسندهگی پی گرفت، میتوان از این مراحلِ ششگانه بهگونهای بهره بُرد.
نویسا بمانید!