بخش سوم
شروط امامت و خلافت؛ شروط امامت
در نزد اهل سنت، امام باید مرد، عاقل، بالغ، مسلمان، عادل و دارای مکارم و فضیلتهای اخلاقی، عالِم به مسائل دین، و نَسَب او از قریش باشد، معیوب و معلول نباشد و از لحاظ جسمانی بتواند جامعه را اداره کند.
(ویکیپدیا، دانشنامۀ آزاد)
از جمله متونى كه در باب فقه خلافتى در دورهي عباسىها نوشته شده دو كتاب ( الاحكام السلطانيه ) بن فرا حنبلى و ابو الحسن ماوردى شافعى هستند.
اين دو نويسنده وجه انعقاد امامت و خلافت را مورد توجه قرار داده و در مورد انعقاد امامت مى نويسند:
۱- انتخاب و اختيار حل و عقد
۲- استخلاف و نصب از جانب حاكم قبلى
۳- غلبه به سيف و سلاح
امام شافعى و ديگران شرط امامت و خلافت را منحصر به قريشى مى دانند.
امام شافعى رحمه الله مى فرمايد: « هر قريشى كه با شمشير بر مستند خلافت نشيند و مردم بر او اجتماع نمايند او خليفه مشروع است».
امام شافعى دو شرط را در باب انعقاد خلافت مىگذارد؛ قريشى بودن و اجتماع مسلمانان.
و دلیلش حدیث صحیحی است که بخاری، در «صحیح» خود با بیان مقدمات روایی حدیث و ناقلان آن مینویسد:
عن معاوية رضی الله عنه قال:« فانّی سمعت رسول الله یقول: انّ هذا الامر فی قریش لا یعادیهم احد الا ان کبه الله فی النّار علی وجهه، ما أقاموا الدّین. ). 9 / 626)
ترجمه: بهطور خلاصه پیامبر در این روایت فرموده است: خلافت در قریش است و هرکس با آنان بستیزد، خدا او را با صورت در آتش دوزخ میاندازد.
البتّه تا زمانی (این امر برای قریش است)که دین را بر پا دارند.
بر حسب نظر امام شافعی ملا هيبت الله نه قريشي است و نه هم از طریق اجتماع مسلمانان انتخاب شده است، بلکه از طریق زور و معامله و دوستی با یهود و نصاری ( معاهده دوحه با جوبایدن) به امارت رسیده است. صحبت ملا حسن وزیرالوزرای گروه طالبان در مورد به قدرت رسیدن طالبان نیز سند محکم این مدعاست، بنابر دلايل ذكر شده خلافت ايشان مشروع نيست.
خدشهى دوم:
جدا از اين ابن فرا حنبلى چهار شرط بر امامت و خلافت مى گذارد:
۱- قريشى بودن
۲- برترى در علم دين
۳- كفايت سياسى- نظامى
۴- داشتن صفات مورد رعايت در قاضى
ابوالحسن ماوردى هفت شرط را بر امامت و خلافت مى گذارد:
۱-عدالت
۲- اجتهاد
۳- سلامت
۴- حواس
۵- سلامت اعضا
۶- تدبير سياسى
۷- شجاعت، شوكت و نسب قريشى
با توجه به شرايط مطرح شده از سوى ماوردى و ابن فرا حنبلى، ملا هيبت الله واجد شرايط خلافت نيست. نه عادل است و نه هم تدبير سياسى دارد، نه قریشی است. و ظالم و ستمگر هم است.
ايراد سوم:
امام ابو حنيفه رحمه الله با خليفهى عباسى که حاکمی ظالم و ستمگر بود با حيلهى لفظى بيعت نكردو. امام بزرگ كه طالبان خود را مقيد به پيروى از او مى دانند از خلافت منصور عباسى خروج كرد.
امام ابوحنيفه از قيام ابراهيم بن عبدالله حسنى از امامان زيدى، حمايت كرد و به آنها كمك مالى نمود.
امام ابوحنيفه رحمه الله به دنبال قيام حسان بن مجاهد خارجى كه منصور از موصليان به خشم آمده بود، امام و دو تن از فقهاى كوفه را احضار كرد.
منصور مىخواست به ميل او فتوا دهد تا قيام كنندگان را سركوپ كند كه امام بزرگ بر خلاف ميل منصور راى داد.
عدم همکاری امام ابوحنیفه با منصور عباسی خلیفه ظالم:
بر وفق عمل امام اعظم رحمه الله هم خلافت ملا هيبت الله مشروع نيست و هم خروج از حكومت جور و متجاوز به حقوق مردم نه تنها كه جواز دارد بلكه سفیان ثوری بر این دیدگاه اصرار می کرد و آن را پایه ایمان می دانست.
وی به یکی از شاگردانش بنام شعیب می گوید: «اطاعت و فرمانبری از رهبران و امیران و کسانی که با اجماع و رضایت مردم خلافت را به دست گیرند واجب است.»
در این روایت قید اجماع و رضایت مردم نیز عدم مشروعیت حکومت از راه غلبه و زور را نشان می دهد.
بررسیهاى تاريخى نشان مى دهد كه راههاى انعقاد خليفه متعدد بوده است و در اين باب ديدگاه واحدى وجود ندارد.
ظلم و ستمگری طالبان از منظر قرآن و حدیث: پر واضح است که واژه ظلم و مشتقات آن در قرآن ( ۱۷۲ )بار به کار رفته است. ولی این واژه به معنای ستمگری در حدود ( ۱۳٠ ) بار در قرآن تکرارگردیده است که بیانگر قباحت ظلم می باشد.
ظلم به حدی منفور است که خود قرآن می فرماید:(لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ ۚ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا) سوره نساء آیه ۱۴۸ترجمه: «خداوند بانگ برداشتن به زبان را دوست ندارد مگر از کسی که بر او ستمی رفته باشد».
قرآن از همنشینی با قوم، گروه و فرد ظالم را منع صریح کرده و می فرماید::«فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمين»(آیه ۶۸ سوره انعام).
ترجمه: پس از يادآورى با اين گروه ستمكار منشين».ظالمان انکارکنندگان حق و انجام دهندگان منکر: گاهی ظالم اصل حق را نه تنها که تحریف می کند بلکه آن را انکار می نماید.
قرآن کریم می فرماید: «ستمگران جز انکار حق طلبی را نپذیرفتند». گروه طالبان مصداق روشن این آیه اند و آشکارا حق تحصیل زنان را که در قرآن تسجیل یافته، حقوق اقلیتهای قومی و مذهبی را انکار میکنند.
در پی صدور فرمان هبتالله آخوندزاده، رهبر گروه طالبان، در پیوند به بسته شدن دروازه دانشگاهها به روی دختران، جنگجویان این گروه به نهادهای تحصیلی، هجوم بردهاند.
به گزارش خبرگزاری شفقنا افغانستان؛ دانشجویان دانشگاههای کابل میگویند که جنگجویان گروه طالبان صبح وقت به دانشگاهها ریخته و مانع ورود دختران به دانشگاهها شدهاند.
برخی از کاربران دختر در شبکههای اجتماعی نیز با نشر عکسها از هجوم جنگجویان طالبان در پشت دروازه نهادهای تحصیلی خصوصی و دولتی در کابل، از منع ورود دختران به دانشگاهها از سوی طالبان نوشتهاند.
طالبان ظالم و ستمگر اند و در دوسال حاکمیت این گروه صدها و هزاران انسان مظلوم بدون محاکمه کشته شده اند.
سازمان عفو بینالملل نیروهای طالبان را متهم کرده که با انجام «حملات بیرحمانه» و «مجازات جمعی» در پنجشیر، مرتکب «جنایات جنگی» شده است.
این سازمان در گزارش تازه وضعیت پنجشیر را مستندسازی کرده است، نیروهای طالبان در آن ولایت را متهم میکند که قوانین حقوق بشردوستانه را زیرپا گذاشتهاند و از جمله به اعدامهای فراقانونی، شکنجه، بازداشت و توقیفهای خودسرانه گروهی، دست زدهاند.
(بی بی سی فارسی)
به گفته عفو بینالملل، گروه طالبان مرتکب جنایات جنگی با هدف قرار دادن غیرنظامیان، از جمله کشتن معلمان، ربودن امدادگران و سوزاندن ساختمانهای مکتبها شدند. عفو بینالملل بیان کرد که ۷۵۶ غیرنظامی در سال ۲۰۰۶ در پی بمبهای جادهای طالبان یا بمبگذاران انتحاری کشته شدند( ویکی پیدیا دانشنامه آزاد)