اعجاز پارسی از منظر قرآن و سنت؛ زبانی از عرش تا فرش
نویسنده: مولوی حبیب الله حسام مهاجر
بخش نخست
مقدمه
از آنجایکه شما شاهد و ناظر هستید، گروه طالبان طی دوسال سلطهشان بر افغانستان، دشمنی آشکارا و علنی را با زبان فارسی آغاز کردهاند و در صدد حذف این زبان از جامعه هستند. این دشمنی تازه بنیادگذاری نشده است، بلکه سالهای متمادی برخی حکام جابر و ظالم که تحمل این زبان پهن و تمدنی کهن را که پیامبر در وصفش سخن گفتهاست، نداشتند و با ابزارها و شیوههای گوناگون در پی حذف آن آستین بر زدند. بالاخص گروه طالبان در دو سال تسلط و اشغالشان، به رغم انجام جنایات دیگر، چنان در نابودی زبان فارسی تلاش کردند که انگار 31 سال جنگ را برای نابودی و از بین بردن آن انجام داده باشند.
بنده خدمتتان عنوان میکنم، آنچه در مورد جایگاه زبان فارسی در دین اسلام، مذاهب و تاریخ اسلامی میگویم از روی فخر فروشی نیست، بلکه فضل و موهبت الهی است و همه بندگان خداوند هستند، کسانی بستر خوبی برای بشریت واقع میشوند و بشریت را در راستای روشنگری و رهنمای همکاری میکنند و کسانی مانند: مُغلها، گروه طالبان و صهونیزم، تمدنها را آتش میزنند کینه و کدورت کشت میکنند.
در مورد فارس و اهل فارس، نخست از منظر قرآن کریم و به همین اساس سنت نبوی و همچنان از نگاه ائمه دین یک بحث کوتاه و فشرده خواهیم داشت، گرچند بحث علمی و اکادمیک در این راستا ساعتها زمان نیاز دارد و کوشش کردیم که در امتداد این مبحث مروری گذرا به تاریخ، مصداقهای عملی و حقائق جامعه که فارسی چقدر به اسلام و بشریت مفید واقع شده نیز داشته باشم.
پرشسهای اصلی مقاله:
- فارس و اهل فارس کیست؟
- آیا اسلام با فارس دشمنی کرد؟
- سلمان فارسی کی بود؟
- فارس از منظر قرآن و سنت ( مصداق آیه و حدیث ) کیست؟.
فارسی و فارسیان از منظر قرآن کریم:
{هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ}
ترجمه: اوست خدایی که میان عرب امّی (یعنی قومی که خواندن و نوشتن نمیدانستند) پیغمبری بزرگوار از همان مردم برانگیخت که بر آنان آیات وحی خدا تلاوت میکند و آنها را (از لوث جهل و اخلاق زشت) پاک میسازد و شریعت و احکام کتاب سماوی و حکمت الهی میآموزد و همانا پیش از این همه در ورطه جهالت و گمراهی آشکار بودند.
. {وَآخَرِينَ مِنْهُمْ لَمَّا يَلْحَقُوا بِهِمْ ۚ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ} جمعه: 3.
ترجمه: (همچنین) رسول است بر گروه دیگر که هنوز بر آنها ملحق نشدند او عزیز وحکیم است.
عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ قَالَ كُنَّا عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ حِينَ أُنْزِلَتْ سُورَةُ الْجُمُعَةِ فَتَلَاهَا فَلَمَّا بَلَغَ ) وَآخَرِينَ مِنْهُمْ لَمَّا يَلْحَقُوا بِهِمْ ( قَالَ لَهُ رَجُلٌ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَنْ هَؤُلَاءِ الَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِنَا فَلَمْ يُكَلِّمْهُ « قَالَ وَسَلْمَانُ الْفَارِسِيُّ فِينَا قَالَ فَوَضَعَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ عَلَى سَلْمَانَ يَدَهُ فَقَالَ وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَوْ كَانَ الْإِيمَانُ بِالثُّرَيَّا لَتَنَاوَلَهُ رِجَالٌ مِنْ هَؤُلَاءِ»
وفي رواية : « لو كان الدِّين عند الثُّرَيَّا لذهب به رجل من فارسَ – أو قال : من أبناء فارِس – حتى يتناوَله ». أخرجه البخاري ومسلم والترمذي.
ترجمه: از ابی هریره (رضی الله عنه) روایت است، فرمود: وقتی سوره جمعه نازل شد نزد پیامبر خدا ( صلی الله علیه و سلم) بودیم، تلاوت نمود، وقتیکه به {وَآخَرِينَ مِنْهُمْ لَمَّا يَلْحَقُوا بِهِمْ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ } (و همچنین رسول است بر گروه دیگری که هنوز به آنها ملحق نشدهاند و او عزیز و حکیم است) رسید مردی از میان گفت: ای پیامبرخدا! کیستند اینهای که با ما نپیوست و سخنی نگفت؟ پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و سلم ) فرمود: سلمان فارسی در میان مان است و پیغمبر علیه السلام دستش را برشانهی سلمان گذاشت، سپس فرمود: سوگند به ذاتی که جانم به دست اوست اگر ایمان در ستاره های آسمان بسته و معلق باشد بیتردید مردانی از این سلمانها آن را به چنگ میگیرند!”
همچنان در روایت دیگر آمدهاست: “اگر دین در ثریا – ستارگاه آسمان قرار گرفته باشد، بیگمان مردی از فارس آن را دنبال می کند – و یا گفت: از فرزندان فارس – تا اینکه به دست می آورد و بر میگرداند آن را .”
تاریخ پارس و پارسیان
اکثریت علمای نسب شناس و انساب میگویند: نسب فارس به کیومرث– جیومرث و همان آدم علیه السلام میرسد، برخی گفتند: فارس از فرزند یافث پسر نوح، برخی گفتند: فارس از ذریه لاوی پسر سام پسر نوح و برخی گفتند: فارس فرزند یاسور پسر سام و برخی گفتند: فارس از فرزند هدرام پسر ارفخشد پسر سام و همچنان گفتند: فارس از فرزند یوسف پسر یعقوب، پسر ابراهیم و قول اول مشهورترین آن و قول دوم راجح تر است.
(فتح الباری شرح بخاری. فیض القدیر و …
پیوند تاریخی دین اسلام با پارسی و پارسیان
تاریخنویسان چپ و سکولار از اثر کم بضاعتی علمی و بیماریهای درونی، دوران اسلام را دوران دشمنی با فارسیان تعریف میکنند و مدعی هستند که اسلام داشتههای تمدنی فارس را نابود کرد، اما برخلاف برداشت ناصواب این قشر از اسلام، مصادیق عینی و اسناد صریح و قاطع دینی، درهمتنیدگی دین اسلام را با فارسی نشان میدهد، زبان فارسی با ظهور دین مقدس اسلام متاثر از لغت و اصطلاحات عربی نشد، بلکه فارسیها یکهزار سال قبل از میلاد در قلمرو عرب مثل یمن، شامات، عراق – بین النهرین – دجله و فرات و… تا فلسطین حکومت میکردند و این مناطق قلمرو تجارت و اموال تجاریشان بود. عربها نسبت به هر زباندیگر به زبان فارسی بیشتر آشنایی داشتند در نتیجه چنین نزدیکی و تعاملات خوب میان عربها و فارسها، تبادل لغات عربی به فارسی و از فارسی به عربی از آن زمان آغاز شد که یک هزار سال عمر دارد و این نامنصفانه و غیر علمی است که تاثیر پذیری زبان فارسی را فقط به دوران اسلام مختص کنیم.
زمانکه دین مقدس اسلام ظهور کرد، نه پیروان اسلام به زبان فارسی ضرر رساندند و نه فارسی به پیروان دین اسلام، از آن زمان هیچ موارد و اسناد وجود ندارد که نشان بدهد، حتی پیروان اسلام و دین مقدس اسلام یک لغت از زبان فارسی را حذف کرده باشد، در کل نه دشمنیای به زبان فارسی صورت گرفت و نه فارسی به اسلام کدام زیان و ضرر رساند. در حالی که سرزمین مانند مصر با تمدن فرعونی تحت تاثیر قرار میگیرد و زبانشان عربی میشود، فارس و زبان فارسی به جای خود باقی میماند. هیچگونه دشمنی میان اسلام و فارسی وجود نداشت، بلکه فارسها به مثابه بازوی استوار و توانمند اسلام، همواره در گسترش دین و فهم مردم از روشنای و نور اسلام نقش آفرینی میکند.
همچنان قرآنکریم از خطر یهود و نصرا و مشرکین هشدار می دهد و از فتنه وشرارت ودشمنی آنها صحبت دارد، ولی فارس را تهدید نمی خواند در حالیکه فارس در آن زمان یک امپراتوری بود.
خدمات که اهل فارس و فارسی زبانان به اسلام و مسلمان کردند، نظیر ندارد و در جریان بحث به آن پرداختیم.
برجستگی سلمان فارسی در اسلام و تاریخ مسلمانان
سلمان فارسی ابوعبدالله – اصل آن از فارس است نام او قبل از اسلام ابن بابویه روزبه و بلعمی فیروزان بوده و نام پدر سلمان را بوذخشان و ابونعیم اصفهانی بدخشان و ابن بابویه خشبوذان نوشتهاست.
سلمان فارسی؛ یگانه صحابیاست که به یک روایت ضعیف ۳۵۰ سال عمر را سپری کرده و مطابق یک روایت قوی ۲۵۰ سال زندگی کرده و با وصی عیسی علیه السلام ملاقات داشتهاست، او یکی از فرزندان پادشاه فارس بود و سه دین آسمانی؛ یهودیت، مسیحیت و زرتشت را تجربه کرده بود، زمانی که دین اسلام ظهور کرد داعیه اسلام را به عنوان کسی که در جستجو دین حق بود پذیرفت؛ افضلترین سروران نبی اکرم (صلی الله علیه و سلم در روایت آمده که «خیرا مولی» (بهترین آزاد شدهگان) (نبی صلی الله علیه وسلم) سلمان فارس بود.
مورخین میگویند که سلمان فارس نخستین مؤمن از فارس و اولین کاتب (آزاد شده پیامبر علیه سلام) و اولین کسی مکتوب نوشته سلمان فارسی بود و ۶۰ حدیث صحیح را سلمان فارسی شده که در متون قویترین کتابهای حدیث ثبت شدهاست.
سلمان فارسی کسیاست که نبی اکرم (صلی الله علیه و سلم) را در برابر حمله مشرکین باهمکاری یهود و احزاب و اقوام که به هدف نابودی و پایان اسلام، رسالت، پایان عمر پیامبر و مسلمانان برنامه ریزی کردهبودند، مشوره حفر خندق را داد و ایجاد خندق سبب شد، دشمن به مقصد نرسید و شکست سنگینی را متحمل شد.
نبی اکرم (صلی الله علیه وسلم) از داخل خندق فروریختن ایوان کسرا- فارس و روم را بشارت داد. این نمونه رأی مصیب، حکیمانه و فکر و نگاه بلند سلمانی فارسی (رضی الله عنه ) در میان یاران پیامبر است. در خندق مهاجرین میگفتند: «سلمان از ما است و انصار می گفتند سلمان از ما است» (قالت المهاجرون: سلمان منا والأنصار : سلمان منا). و پیامبر علیه السلام اعلان کرد (سلمان منا اهل البیت) سلمان فارسی از ما و اهل بیت مااست، نزاع تمام شد. [فیض القدیر شرح بخاری].
سلمان فارسی در زمانی که پیامبر ( صلی الله علیه و سلم) وارد مدینه شد و پیمان مواخات ( پیمان برادری) اعلام شد و پیامبر علیه السلام گفت: «سلمان منا اهل البیت» (سلمان از ماست و اهل بیت است.) چون شتافت و در حمایت و نصرت پیامبر ( صلی الله علیه و سلم) و اسلام قرار گرفت.
در باب سرزمین اصلی سلمان فارس، بعضی مورخین گفتهاند که او از بدخشان بود، اما اکثراً به این باورد هستند که سلمان از اصفهان ایران بود و در آن زمان اصفهان از شهرهای پر قدرت و بزرگ فارس حساب میشد.
سلمان فارس از ارشدترین اصحاب رسول الله (صلی الله علیه و سلم) بود و در دوره خلافت عمر ( رضی الله عنه) والی مدائن و یمن بود، به تاریخ ۳۵ هجری در قلمرو یمن و مدائن رحلت کردهاست.
( اسدالغابه فی معرفه الصحابه )