بعضی از مسلمانان علاقهمندند راههای مختلف را بپیمایند و رنجهای زیاد را متحمل شوند تا حقانیت و برتری دین اسلام را بر دینها و مکاتب فکری دیگر ثابت کنند. تا اینجای کار ایرادی دیده نمیشود. هر کس حق دارد آیین مورد علاقه خود را معقولتر و زیباتر از دیگر آیینها به نمایش بگذارد. اشکال در آنجا پدید میآید که پارهای از مسلمانان در این راه به انواع وسیلهها متوسل میشوند و عجیبترین حیلهها را به کار میبرند. این حیلهگریها گاهی به شعبدهبازی و خرافهپروری منجر میشود. اصل ماجرا این است که اثبات حقانیت دین اسلام از هر طریق ممکن، شاید در وهله اول سودمند به نظر آید، ولی بهتدریج عیان میشود اشخاصی که به این کارها مبادرت میورزند، به عوض اینکه بر ابرو وسمه بزنند، چشم را کور میکنند. قطعاً غالب این قبیل افراد از روی انگیزههای نیک در این راه سعی و تلاش به خرج میدهند، اما گاهی احتمال دارد انگیزههای نیک به نتایج نادرست و منفی منتهی شود. اگر نتایج را ملاک قرار دهیم، بهدرستی میتوان گفت که حداقل بعضی از این تلاشها به جای اینکه روشنگر و رهگشا باشد، رهزن و گمراهکننده و مفسدهانگیز است. یکی از حوزههایی که پارهای از دانشمندان مسلمان، به آن وارد شده و کوشیدهاند با ورود به آن، به زعم خود از درستی و حقانیت قرآن و اسلام دفاع کنند، حوزهای است که به نام «اعجاز علمی قرآن و حدیث» شناخته میشود. در چند دهه اخیر، موضوع اعجاز علمی قرآن آهستهآهسته وسعت و گسترش یافته و محتوای قابل اعتنایی را به خود اختصاص داده است. مقوله «اعجاز علمی قرآن و حدیث» از مقولاتی است که همواره توجه بعضی از دانشمندان اسلامی را به خود جلب کرده و افراد و نهادهای متعددی به قدر کافی و شافی به آن پرداختهاند. با اینهمه، وقتی با دقت و موشکافی بیشتر به موضوع نگاه میکنیم، درمییابیم که بسیاری از مفاهیم و ایدههایی که در این باب مجال طرح و بازگویی یافته، از مبانی متقن و روشمند علمی برخوردار نیست و میتوان بهآسانی در آنها تشکیک کرد و سست و بیپایه بودن آنها را برآفتاب افکند. شیخ عبدالمجید زندانی، دعوتگر اسلامی و بنیانگذار دانشگاه ایمان در یمن است و از سران اخوانالمسلمین در آن کشور شناخته میشود. او در دوران جهاد مردم افغانستان علیه شوروی از افراد شاخصی بود که یمنیها را برای شرکت در آن جهاد تشویق و ترغیب میکرد. در جوانی برای آموزش داروسازی به مصر رفت و چون علاقهمند یادگیری علوم شرعی بود، تحصیلش در زمینه داروسازی را نیمهتمام رها کرد و در نزد علمای الازهر علوم دینی فرا گرفت. در همین دوره با سازمان اخوانالمسلمین آشنایی یافت و یکی از رهبران آن در یمن شد. عبدالمجید زندانی در کنار فعالیتهای سیاسی و حزبی، در زمینه پژوهش در اعجاز علمی قرآن و حدیث، فعالیتهای خستهگیناپذیری انجام داده است. او یکی از پرآوازهترین اشخاصی است که برای دهههای متوالی در خصوص اعجاز علمی قرآن و سنت پژوهش کرده و نوشته و نهادهای مطرحی را در این زمینه بنیاد گذاشته است. او معتقد است که در قرآن و سنت بسیاری از حقایق علمی وجود دارد که با گسترش و تکامل علم، این حقایق بهتدریج برملا میشود. اما او به این پرسش پاسخ نمیدهد که چرا مسلمانان، از این «لقمه آماده» نمیتوانند استفاده کنند تا زمانی که نهادها و شخصیتهای علمی در غرب یا شرق پس از زحمتکشیهای فراوان و هزینه مبالغ هنگفت به این حقایق یا نظریات دست مییابند؛ آنگاه مسلمانان از گرد راه میرسند و مدعی میشوند که همه این مسایل از قبل در منابع مسلمانان وجود داشته است. اگر این حقایق یا نظریات در منابع اسلامی وجود داشته، چرا مسلمانان نتوانستهاند آن را به دست آورند تا نیازی به صرف اینهمه پول و انرژی نباشد؟ یا اینکه العیاذ بالله کلمات قرآن، شبیه طلسم و معما است که هر کس نمیتواند به کنه و کاینات آن برسد؟
عبدالمجید زندانی مدعی است که در زمینه «طب قرآنی و حدیثی» ید طولایی دارد و بسیاری از حقایق پزشکی را با غواصی در قرآن و سنت به دست آورده است. او یک بار ادعا کرد که درمان قطعی برای ویروس «ایدز» پیدا کرده که دوای آن عبارت است از معجون عسل و برخی گیاهان چینی. او این معجون را در بدل پول هنگفت به مشتریان فروخت. شبکه الجزیره این خبر را با آبوتاب فراوان منعکس کرد و گزارشی مفصل در این باره به خورد مخاطبان داد. بعداً وقتی پزشکان در لابراتوری پیشرفته در عربستان سعودی این ترکیب دارویی را حلاجی کردند، دریافتند که نهتنها درمانی برای ویروس فراهم نمیآورد، بلکه آن را تقویت نیز میکند. زندانی در موردی دیگر، راجع به روایتی منسوب به پیامبر گرامی اسلام تحقیقاتی انجام داد. این روایت میگوید که وقتی مگس در ظرف آب افتاد، آن را در آب غوطه دهید، چرا که در یک بال مگس درد است و در بال دیگرش شفا. زندانی ادعا کرد که تحقیقاتش نشان داده که مگس فواید بیشماری دارد. او به حدی بر این امر پافشاری کرد که چند تن از محققان مجبور شدند در واکنش به سخنانش، بر این نکته تأکید بورزند که مگس از ناقلان عمده بیماریهای مهلک است. یکی از نارساییهایی که گاهی تحقیقات در مورد اعجاز قرآن یا حدیث به آن مبتلا میشود، این است که دستاندرکاران این قبیل پژوهشها سخنانی را به دانشمندان علوم طبیعی نسبت میدهند تا مدعیات خود را به کرسی بنشانند؛ ولی چون به جستوجو و پژوهش بیشتر میپردازیم، متوجه میشویم که این نسبتها یا تحریف شده و یا از بیخ و بُن نادرست بوده است. زمانی شیخ زندانی در مقام تفسیر آیه «وانزلنا الحدید فیه بأس شدید» گفته بود که این آیه معلوم میکند ماده آهنی که در زمین وجود دارد، از فضای بیرونی فرود آورده شده است. زندانی برای متقاعد کردن بیشتر مخاطبان، گفته بود که از تام ارمسترونگ، دانشمند نجوم و فضانورد و دانشمند سازمان ناسا، پرسیدم که آیا واقعاً آهن، آنگونه که قرآن میگوید، از آسمان فرود آمده است؟ پروفیسور ارمسترنگ در پاسخ به من گفت: «محال است آهن از زمین آفریده شده باشد و حتماً در فضا آفریده و سپس به زمین آورده شده است. ما این را در ربع اخیر قرن بیستم کشف کردیم، حال آنکه قرآن شما ۱۴۰۰ سال پیش این را ذکر کرده است.» زندانی این را در پارهای از کتابها و مقالاتش و در سخنرانیهایش یادآور شده بود و این موجب گشته بود که مسأله به گوش تام ارمسترونگ برسد و او واکنش نشان دهد و بگوید که من فضانورد نیستم، در سازمان ناسا کار نکردهام و به عبدالمجید زندانی نگفتهام که آهن از فضا یا آسمان به زمین فرود آورده شده است. فقط یادم هست که در دهه ۸۰ به شهر جده عربستان دعوت شدم تا با دانشجویان بیگانه که عبدالمجید زندانی نیز در میان آنها حضور داشت، درباره مسایل مختلف حرف بزنم. در مورد آفرینش آهن، آنچه من به آن اعتقاد دارم، این است که آهن و سایر مواد کیمیایی در زمانی که فعل و انفعالات طبیعی منجر به شکلگیری منظومه شمسی شد، وجود داشته است. برای شکلگیری این قبیل وقایع، نیازی به امری خارقالعاده و غیرطبیعی نیست. افرادی شبیه عبدالمجید زندانی در کشورهای اسلامی اندکشمار نیستند، از جمله شخصی به نام زغلول نجار که آوازهای عام یافته و آثار بسیاری اعم از صوتی، تصویری و مکتوب تولید کرده است که پرداختن به داستان او فرصتی درازدامن میطلبد. او که از اهالی مصر است، همه عمرش را وقف اعجاز علمی قرآن کرده است. نجار دستکم در پارهای از اوقات، برای به کرسی نشاندن ادعاهایش حرفهایی میزند که خندهآور و سرگرمیآفرین است. همه این افراد ظاهراً در یک چیز مشترکاند: آنها از کمبودی که مسلمانان در برابر پیشرفت جوامع دیگر احساس میکنند، برای ترویج افکار خود استفاده میکنند. آنها با اثبات این نکته که منابع دینی مسلمانان، حاوی حقایق و مفاهیم علمی است، در واقع میخواهند این باور را در میان مسلمانان درونی کنند که آنها کم از دیگران نیستند و در عرصه دانش و ساینس حرفی برای گفتن دارند. قبول عام یافتن این ادعاهای سستبنیاد در میان برخی از مسلمانان، بیشتر از اینکه ناشی از قوت دلایل باشد، برخاسته از احساس کمبودی است که مسلمانان را به پناه بردن به این رویکردها وامیدارد. شاید مسلمانان حق داشته باشند احساس کمبود را با توسل به این ادعاهای گزافهآمیز در باب «اعجاز علمی قرآن و سنت» رفع کنند، اما در این میان، چیزی که قربانی میشود، مفاهیم و پیامهای معنوی قرآن و سنت است. ممکن است این رویکرد زمینه را برای تکفیریها فراهم سازد تا مباحث علمی محض را با ارجاع دادن نادرست به قرآن و حدیث به نفع خود فیصله دهند و مخالفان خود را به نام اسلام از میدان بیرون و سرکوب کنند. در چنین حالتی، اسلام به ابزاری ایدیولوژیک برای خاموش کردن صداهای مخالف تبدیل میشود و فاجعه واقعی از همینجا آغاز میشود و تا بینهایت ادامه مییابد. یکی از نتایج مخرب این رویکرد، این است که مسلمانان از آنچه سیدجمالالدین افغانی از آن بهعنوان «روح علمی» یاد میکرد، فاصله میگیرند و ذهنیتی در میانشان ریشه مییابد که تلاش برای کشف حقایق طبیعی را امری عبث میشمارند و رسیدنِ بدون زحمت و تلاش به کنه امور را با اتکا بر منابع اسلامی تبلیغ میکنند. در اخیر برای تفریح خاطر خوانندهگان ذکر این داستان واقعی بیمناسبت نیست: شاعری است از اهالی افغانستان، اکنون در خارج زندهگی میکند. شغل اصلیاش شاعری است، ولی مثل بسیاری از ما، در خصوص مسایل بیرون از حوزه تخصصیاش نیز گاهی اظهار نظر میکند. وی در اولین روزهایی که عبدالکریم سروش نظریات جدیدش را درباره قرآن علنی کرده بود، در پاسخ به وی مقالتی عریض و طویل نوشته و در آن مقالت پروپیمان برای اینکه ثابت کند قرآن مجید وحی است و پیامبر در آن دخل و تصرفی نداشته، گفته بود که معجزه بودن قرآن جنبههای مختلف و متنوعی دارد و یکی از جنبههای اعجاز آن کتاب ارجمند این است که مشتمل بر اعجاز ریاضی است، به این صورت مثلاً: بسمالله الرحمن الرحیم، ۱۹ حرف است. فرشتهگان خازن دوزخ نیز -به تصریح کلام مجید- ۱۹نفر استند. پس نتیجه میگیریم که هر کس قرآن را منکر شود، ۱۹ فرشته عذاب در دوزخ شکنجه و رنجش میدهند. بدینگونه جناب شاعر میخواست با این برهان خللناپذیرش، عبدالکریم سروش را وادار به سپر انداختن کند.
برگرفته از8صبح