تغییر استراتیژی سیاست خارجی روسیه
اگر در تاریخ نیم قرن اخیر منافع استراتیژیک روسیه در افغانستان را در چند جمله کوتاه میتوان چنین خلاصه کرد:
- سیاست استعماری روسیه تزاری به منظور رسیدن به هند که منجر به شکل گیری کشور افغانستان در جغرافیای خراسان به عنوان کشور حائل میان بریتانیا و این کشور گردید.
- نفوذ گسترده اتحاد جماهیر شوروی در روابط خارجی شاه امانالله در رقابت با انگلیس.
- حمایت از نیروهای چپ در دهه مشروطه و گسترش حضور این کشور در احزاب طرفدار انقلاب و دگرگونیهای بنیادی.
- حمایت مستقیم از کودتاه 7 ثور 1357 و رژیم کمونیستی در افغانستان که در نهایت به تهاجم شوروی به افغانستان منجر گردید که در اثر مقاومت مجاهدین و جنگ سرد از افغانستان بیرون شد که با سقوط اتحاد جماهیر شوروی استراتیژی این کشور دچار تغییرات تاکتیکی گردید.
- با بروز جنگهای داخلی در زمان حکومت مجاهدین فدراتیف روسیه در ابتدا از حزب جنبش ملی در شمال حمایت نمودند ولی پس از ظهور و غلبه طالبان با حمایت پاکستان و غرب دامنه حمایت استراتیژیک شان را شامل جبهه مقاومت نخست به رهبری احمدشاه مسعود شهید گسترش دادند و به عنوان خط مقاومت در برابر افراطگرایی حوزه آسیای میانه به عنوان عمق استراتیژی این کشور نگاه صورت گرفت. این حمایت تا سقوط سلطه طالبان توسط نیروهای ائتلاف ضد تروریسم ادامه یافت.
- پس از حضور نیروهای نظامی آمریکا و کشورهای عضور ناتو در افغانستان روسیه در صدد تغییر تاکتیک در استراتیژی سیاست خارجی خود شد که با سقوط جمهوریت وارد مرحله دیگری شد که با نزدیکی گروههای ضد آمریکایی در افغانستان و ایجاد امارت اسلامی طالبان به واقعیت پیوست.
- مرحله جدید تغییر تاکتیک استراتیژی سیاست خارجی روسیه پس از یکسال و نیم از حکومت داری طالبان در افغانستان که در پی این بحث به جزئیات بروز کرده آن در رسانهها تمرکز شده است.
طالبان در یکسال حکومتداری شان روسیه را از چند نگاه نگران ساخته است: نخست این کشور به افغانستان به عنوان شریک استراتیژیک خارج از قلمرو کشورهای عضو امنیت جمعی و دروازه ورود به آبهای جنوب میداند که در گذشته این راهبرد تا سرحد تهاجم به افغانستان نیز ختم شد. دوم نگاه روسیه به افغانستان به عنوان کشوری که بخش اعظم آن را مردمان غیر پشتون تشکیل داده است و در صورتی که حکومت پشتونهای نزدیک به پاکستان بدون حضور سایر اقوام مهم در این کشور میتواند منافع روسیه را به خطر مواجه سازد.
کنفرانس سمرقند با حضور وزرای خارجه کشورهای همسایه افغانستان و روسیه خطر جدی مبدل شدن افغانستان به مرکز دوباره صدور تروریسم و فشار بر وزیر خارجه طالبان ملا متقی جهت تعریف واضح از حکومت فراگیر که خواست تمام کشورهای همسایه افغانستان به جز پاکستان است احتمال برگشت حمایت اقتصادی و روابط سیاسی کشورهای ذیدخل با طالبان را دچار باز نگری شدید خواهد ساخت. از جانبی هم طالبان بر علاوه که مطالبات کشورهای حامی شان را فراهم نساخته اند بلکه به دنبال منافع خود شان بر آمده اند که حضور این گروه در نشست سمرقند و لابی گری پنهان و آشکار سازمان ملل به سود شناسایی این گروه را نمیتوان نا دیده گرفت.
طوری که در رسانهها بروز نموده است سند راهبردی سیاست خارجی روسیه توسط وزارت خارجه این کشور تدیون یافته و مورد تائید پوتین نیز واقع شده است که «در بنده ۵۴ سند برنامه رهبردی روسیه در مورد افغانستان بطور مشخص اهمیت آن در آینده ذکر به عمل آمده است. تمام کلمات این سند بسیار به دقت و فشرده گی ویژه یی کنار هم نوشته شده اند: حل فراگیر مسئله افغانستان، کمک به این کشور برای ایجاد یک حاکمیت مستقل صلح امیز و بیطرف و دارای ثبات”نظام سیاسی اقتصادی که بازتاب دهنده منافع همه اقوام و گروههای که در انجا زندگی میکنند باشد. این برنامه دورنمای برای پیوستن و همکاری انکشور با کشورهای ارو ایشیا را مطرح شده است.
درین سند مهم از کشورهای اسلامی مانند ایران عربستان مصر ترکیه کنفرانس کشورهای اسلامی و پیمانهای دیگر مرتبط به کشورهای اسلامی نام برده شده ولی نام افغانستان در بخش حوزه ”قاره اور-ایشیا”پس از تاکید بر همکاریها روسیه با چین و هند در. قسمت پایانی این بند درج شده است.»
نگرش روسیه به افغانستان از نظر عمق استراتیژیک در جهت مخالف نگرش عمق استراتیژیک پاکستان قرار دارد زیرا پاکستان با حمایت قومی پشتونها در صدد مدیریت بحران قومی داخلی خودش از یکطرف و کنترل داشتن بر پشتونها افغانستان از طرف دیگر در خط راهبرد غرب و آمریکا قرار گرفته است اما در مقابل روسیه با توجه به نگاه متفاوت از حضور اقوام ساکن در افغانستان از حضور حداقل بالای 40 در صد تاجیکها در افغانستان در صدد پیدا کردن دوباره همکاران نزدیک داخلی از افغانستان است.
در این سند همچنان نام پاکستان ناپدید است و در بخش دیگری بطور آشکار حمایت روسیه از مبارزه هند در برابرانچه برنامههای ویران گرانه، جنگهای نیابتی مداخله گرانه کشورها تذکر به عمل آمده است. دریک مفهوم دیگر جلوگیری از ادامه همان برنامه فارود پالیسی بوده که تهدیدهای بسیار جدی برای منطقه ایجاد کرده است به ویژه زیان پذیری هند که دارای نفوس بسیار بزرگ مسلمان و پتنسیل ویا امکانات اغتشاش و شورشها گسترش تروریزم و بنیادگرایی مذهبی صدور جنگجویان تندروان مذهبی از هند به نقاط جهان به ویژه حوزه اوریشیا را در خود دارد.
در آخر میتوان با توضیح وضعیت موجود افغانستان تحت سلطه طالبان و بی تفاوتی این گروه به نگرانیهای منطقه از سیاستهای این گروه زمینه آرایش جدید سیاسی و نظامی را در قبال خواهد داشت که با توجه به پوتنسیالهای موجود نظامی و آسیب پذیر بودن طالبان از نظر تامین امنیت در دراز مدت ساخت سیاست خارجی کشور همسو با روسیه را در قبال طالبان دچار دگر دیسی قرار خواهد داد.