ادامه جنایتهای طالبان در پنجشیر؛ ماجرای قتل یک هنرمند
شهریور/سنبله سال جاری یکی از ماههای خونین و پر تلفات هم برای طالبان و هم برای جبهه مقاومت ملی در پنجشیر بود. طالبان در جریان حملات شان به شهرستان دره، سختگیری ها و قیوداتی را بالای اهالی این شهرستان وضع کردند. به گونهای که هرکسی که از جاده عمومی عبور میکرد، مورد بازرسی قرار میدادند. مردم روستاهای دره، زیر فشار شدید قرار داشتند و حتا اگر از روستایی به روستای دیگر و یا به بازار میرفتند، باید از مسوولان طالبان اجازه میگرفتند، در غیر لت و کوب، توهین و تحقیر و یا هم زندانی میشدند، در مواردی هم اگر اجازه نامه هم دریافت میکردند، بازهم از سوی طالبان مورد توهین و تحقیر قرار میگرفتند. پس از این که طالبان پی بردن مقاومتگران در قسمتهای بالایی کوه(کوه بالای تنبنه) حضور دارند، مسیرهای که به کوه می انجامید را زیر نظرگرفتند و هرکسی که به کوه میرفت از آنها بازجویی صورت میگرفت. این بازجوییهای طالبان جدی شد و کسانی هم که بز و گوسپند داشتند و دنبال مواشی شان به کوه میرفتند، مورد بازجویی قرار میگرفتند. طالبان از این هم فراتر رفته و کسانی که مواشی داشتند را بازداشت و زندانی کردند تا از آن ضمانت بگیرند و دیگر مواشی شان را به کوه نبرند که شیرشاه نادرپور یکی از اینها بود.
بستگان شیرشاه میگویند طالبان پس از بازجوییها و آزار و اذیت فراوان، دیگران را رها کرده، اما شیرشاه را به دلیل فیلمهای کوتاه، تیک تاکهای و پارچه های آهنگ که در تیلفونش داشت، رها نکردند. فردای آن روز که پدرش به ولسوالی میرود تا در مورد شیرشاه بپرسد، او را نیز لت وکوب کرده بودند، به حدی که گفته می شود تا دوهفته بعد از مرگ پسرش، از جا بلند شده نمی توانست. طالبان نه تنها که به او پاسخ در مورد شیرشاه نداده بودند، با توهین و تحقیر و لت و کوب از محوطه ولسوالی بیرونش کرده بودند.
شیرشاه نادری از روستای تنبنه شهرستان دره بود. نادرپور جوانی هنرمند، گیتار نواز، تیکتاکر و عاشق فیلم سازی بود، چند فیلم کوتاه هم با امکانات ابتدایی ضبط کرده بود.
او کارمند بخش عقیدتی ریاست امنیت ملی نظام پیشین بود که یک سال قبل از سقوط نظام، او را برکنار و خانه نشین کرده بودند، در جریان یک سال تا لحظهای مرگش، مشغول کارهای دهقانی، تیک تاک و فعالیتهای هنری و فیلمهای کوتاهش بود.
طالبان پس از بازجویی و تفتیش تیلفونش متوجه فیلمها و تیک تاکهایی شده بودند که در آن از آزادی، آرامش و امنیت، میهن دوستی، صلح دوستی، پارچه های موسیقی و طنزیهایش شده بودند، او را به همین دلیل، در زندان نگهداشند.
بنابر گفتههای بستگانش، شیرشاه را بیست و چهارساعت شکنجه کرده بودند؛ چشمها و ناخنهایش را کشیده بودند، بعضی از قسمتهای وجودش را جدا کرده بودند، او را به حدی لت و کوب کرده بودند که بدنش کلا سیاه شده بود و توان راه رفتن برایش باقی نمانده بود، پس لت و کوب فراوان شیرشاه را شب هنگام به منقطهای بنام«نوی تنبنه» برده و تیر باران کردند. جسد بیجان شیرشاه مدت سه شبانه روز، در دامنه کوه مانده بود. بعد از سه روز کودکان روستا وقتی بخاطر بردن مواشی شان به کوه رفته بودند، جسد او را پیدا کرده و به مردم اطلاع دادند. طالبان با وجود آن همه ظلم و جنایت و قتل شیرشاه، باز هم خانه شان را زیر نظر داشتند و اجازه رفت گشت را به مردم روستا نمیدادند. وقتی مردم تصمیم گرفتند جسد او را از کوه پایین کنند، طالبان مانع شدند و نگذاشتند جنازه او پایین آورده شود. بالاخره با پادرمیانی و میانجی گری فراوان بزرگان روستا، طالبان فقط اجازه دادند زن ها جنازه شیرشاه را پایین کنند. جمعی از زنان رفتند و جنازه اش را پایین کردند. شیرشاه نادرپور به تاریخ 23 شهریور/سنبله سال روان، پس از گرفتن اجازه نامه از طالبانی که او را به قتل رسانده بودند، در روستای تنبنه شهرستان دره به خاک سپرده شد.
مرگ شیرشاه، یکی از هزاران جنایتی است که طالبان پس از رسیدن شان به قدرت، در گوشه و کنار افغانستان و به ویژه در پنجشیر، بغلان، تخار، بدخشان و پروان و کاپیسا همه روزه انجام میدهند.
سهراب پنجشیری