مصاحبه ها

احمد مسعود: روز اول که پنجشیر رفتیم، می‌دانستم که هیچ‌کشوری کمک ما نمیکند، ما باید مسوولیت مان را انجام می‌دادیم!

احمد مسعود رهبر جبهه مقاومت ملی افغانستان در جمعه شب ۹ جدی/دیماه به برنامه زنده محمد حسین جعفریان اشتراک ورزید و طی مصاحبه اختصاصی که بیش از یک‌ساعت و چهل دقیقه به طول انجامید، مهم‌ترین مسایل و اساسی‌ترین نکات پیرامون قضایای جبهه مقاومت ملی، مسایل پیرامونی منطقه و جهان پرداخته شد.
اینک متن کامل این مصاحبه را به دسترس مخاطبان خبرگزاری صدای افغانستان قرار می‌دهیم.

جعفریان: آقای مسعود؛ آخرین اخبار چه است، چون خیلی‌ها با اخبار مایوس کننده ای‌که این روزها رسید به ویژه اتفاقاتی که در اندراب افتاد، تصور شان این است که کار جبهه مقاومت تمام شده و می گویند چون جغرافیایی دراختیار نیست. یک گزارشی از جبهات بدهید، در چه وضیعت است؟ و اگر اخباری جدیدی دارید از جبهه بفرماید:

احمد مسعود: بسم الله الرحمن الرحیم، درود می‌فرستم بر روان پاک همه شهدا، علی‌الخصوص شهدای اخیر ما جناب قمندان صاحب خیرخواه، روح شان شاد و یاد شان گرامی باد.
دراین ارتباط عرض کنم، اول بر خلاف آن چیزی که گفته شد شهادت، هیج وقت اراده مردم و ملت ما را و علی‌الخصوص یک جامعه مسلمان را ضعیف نمی‌کند. یک جامعه که اراده به آزادی و به مبارزه داشته باشد را ضیعف نه بلکه به اراده شان اضافه میکند. هر چقدر من جملات را در هم بپیچم نسبت به صدا و صحبت ارجمندی فرمانده صاحب خیرخواه شهید برادرعزیزم، بهترمن نمی‌توانم بیان کنم.
چنین شهدا و چنین خون‌های پاک، عزم شان را و عزم ما را محکم‌تر می‌کند. پس به هیج عنوان این یک  خبر دردناک برای همه ما بود، اما به معنی این نیست که مقاومت تضعیف شده، بدون شک(این خون‌ها) یک ضایعه کلان است، اما این نشان از این دارد که حاضر هستیم شهید بدهیم، حاضر هستیم ایستاد شویم و برای ارزش‌های خود مبارزه کنیم، اما از آن ارزش‌ها نگذریم؛ به این دلیل هرگز این را من و مجموعه مقاومت، خانواده شهدا، در راس ما و جبهه مقاومت یک نقطه ضعف نمی بینیم و این را ما یک غم نه بلکه یک چیزی است که عزم ما را هنوز بیشتر می‌کند.
در قسمت صحبتی که شما کردید و مجموعه اوضاع و احوال باید خدمت تان بگویم که جبهه الحمدالله در طول یک‌و‌نیم سال گذشته گسترش پیدا کرده از حالتی که ما در پنجشیر و اندراب‌ها بودیم، شما شاهد هستید که جبهه به ولایت‌های دیگر گسترش پیدا کرد و آرام آرام به انسجام رسید و ظرفیت‌ها روز به روز در  حال بیشتر شدن هستند و یک‌ونیم سال ما در مقابل یک دشمن سر تا پا مسلح که متاسفانه میلیاردها دالر پولی که کمک میشود به شکل هفته وار و چه پولی که از راه مواد مخدر و صدها راه دیگر بدست می‌آورند و ما در مقابل او قرار داریم، در یک جنگ نا برابر، باید این را خدمت تان بگویم و شاید یک عده دیدگا همین باشد، وقتی که جنگ نابرابر است چرا می‌جنگید؟ چرا فلسطین می‌جنگد؟ چرا ما جهاد کردیم؟ چرا در مقابل روس‌ها که سر تا پا مسلح بودند حتی یک اصطلاح بود در زمان اش در افعانستان در بین مردم که(مشت با تفنگ برابر؟) چون مجاهدین ما و مردم افغانستان دست‌های خالی داشتند و قشون سرخ با تمام امکانات، اما به هیج عنوان حمایت بیرونی نداشتن. بحث امکانات دلیل بر این نمی‌شود که آدم عزم خود را بر عزت و آزادی‌اش جمع نکند و بسته نکند.
در طول یک‌ونیم سال گذشته جبهه چه از نگاه سیاسی و چه از نگاه نظامی آرام آرام به طرف ساختارمند شدن رفت، جبهات گسترش پیدا کرد، دست آوردهای سیاسی داشت و درعین حال انسجامی را در بین ظرفیت‌های مخالف طالب کوشش دارند و کوشش‌ها هنوزهم در حال انجام است تا به اتحاد برسد. بخاطری که به جز اتحاد، انسجام و هماهنگی همه اقشار، احزاب واقوام افغانستان ما به پیش نمی‌رویم وبه تنهایی نمی‌توانیم کشور خود را آزاد بسازیم و این ادای مسؤلیت است که در قبال خون شهدا و مردم ما بر عهده گرفتیم و آخرین تحولات نظامی، بنابر حساسیت و محرمیت نظامی آن را در این جا گفته نمیتوانم. اما این را میتوانم نوید بدهم که خدا را شکر نسبت به قبل در شرایط بهتر قرار داریم؛ بر خلاف آنچه که تصور می‌شد بدون شک ما در این جنگ خون‌های پاکی را از دست دادیم، اما این عزم مارا بیشتر می‌سازد.

جعفریان: یک عکس این‌جا از فرمانده صاحب خیرخواه است که نشان میدهد در بین سنگ‌ها خوابیده، واقعاً  برای فرمانده صاحب خیرخواه چه اتفاقی افتاد؟ یک عده مدعی بر این هستند که بی تدبیری، نا آموخته گی و بی تجربه گی بوده و یک عده می‌گویند امکانات به ایشان نرسیده، در باره قمندان صاحب خیرخواه  توضیح بدهید که ماجرا چه بود؟

احمد مسعود: شهید خیرخواه یکی از قهرمانان کشور ما بود که در این یک‌و‌نیم سال گذشته در مقابل دشمن ایستاد شدند، مبارزه کردند تا سرحد شهادت. حادثه‌ای که اتفاق افتاد لازم به ذکر است که جبهه تمام تلاش و کاری که لازم بود در قسمت این‌که کمترین آسیب برسد انجام داد واینجا پیش از این‌که براین داستان بیایم زاویای شهادت ایشان را بگویم خدمت شما لازم میدانم که دو مسله را یاد آوری کنم یک در قسمت اینکه می‌گویند بی تجربه‌گی و این مسایل وجود داشت، فرمانده صاحب خیرخواه یکی از باتجربه‌ ترین‌های ما بود و در جنگ چریکی به هیج عنوان چه در دوران جهاد و چه در دوران مقاومت(اول) این طور نبود که از جای ثانی ادراه جنگ صورت بگیرد. بلکه خود چریک فرماندهی محل مبارزه خود را انجام میدهد وفرمانده صاحب خیرخواه جزئی از با تجربه ترین‌های ما بود و این را شما درک بکنید که ما در یک جنگ بی نهایت سخت قرار داریم.
فرزندان شهدا، باز هم تکرار می‌کنم خانواده شهدا و مقاومت گران ما این را واضح ساختند که نظر شان و دید شان در قسمت شهدا چیست. در قسمت بی تجربه‌گی اگر منظور شخص من باشم بلی من در جنگ نبودم من در مقابل دشمن تجربه جنگی نداشتیم اما چه زمان که قهرمان ملی ایستاد شد و چه زمانی که ملت ما در مقابل روس ها  ایستاد شدن و در مقابل طالب ها در مقاومت اول ، هیج وقتی این نبوده که چون تجربه ندارم باز من مسئولیت خود را انجام ندهیم و این یک نقطه است که لازم است گفته شود و این را می پذیریم بلی ما در ابتدا یک راه قرار داریم.

جعفریان: آقای مسعود عذر می‌خواهم صحبت تان را قطع کردم شما فارغ‌التحصیل یکی از معروف‌ترین «اکادمی»های نظامی دنیا هستید درست می‌گویم؟

احمد مسعود: بلی! من این را خدمت شما توضیح می‌دادم آقای جعفریان، ما در یک جنگی قرارداریم که هیج مدرسه، مکتب و دانشگاه برای تان چنین درسی نمیدهد، یک شرایط بسیار سخت و شرایطی است که عملاً باید آدم روز به روز و سال به سال بیآموزد تا آماده شود.
دردوران جهاد هم وقتی قهرمان ملی شروع کرد، چه شکست‌های خوردند تا که آن‌ها به پخته‌گی رسیدند و بلد شدن، این را خدمت شما واضح می‌گفتم که بلی حرف اگر بی تجربه‌گی نظامی اگر در مورد شخص خود من باشد این دلیلی بر این شده نمی‌تواند که شما فقط تصور کنید فردا روز پیش خداوند ما سر بلند  بکنیم بگوید چرا مسئولیت انجام ندادی؟ بگویم ولا تجربه نداشتم؟
چرا انجام ندادی؟
ولا امریکا کمک نکرد.
چرا انجام ندادی؟
ولا روس کمک نکرد.
چرا انجام ندادی؟ ولا خارج کمک نکرد‍‍!
این‌ها دلیل شده نمی‌تواند، مسوولیتی است که باید انجام بدهیم.اما اینجا یک نکته است، چه درقسمت شناخت  دشمن، چه در قسمت شناخت اوضاع، اتفاقات افتاده و روز به روز حقانیت ما را بیشتر ثابت میکند و نیاز مقاومت را نشان میدهد که الحمدالله که در درک سیاسی اوضاع دقیق بودیم و از ابتدا دشمن را خوب شناختیم.
پس در این مساله که می‌گویند بی تجربه‌گی یا بی تدبیری… این مسایل فقط یک حرف دارد؛ بسبار خوب است که آدم بی تجربه‌گی جنگی داشته باشد، تا بی تجربه گی سیاسی. به قول قهرمان ملی پدر شهیدم: شکست نظامی را می‌شود جبران کرد، اما شکست سیاسی را نمی‌شود جبران کرد. به همین خاطرمن همیشه دعا میکنم که خداوند کمک ما کند، در این جنگ سخت و شرایط سخت، هیج وقتی ما  اشتباه نکنیم  که ضرر کلانی به ملت ما مثلی که در این ییست سال اشتباهات بزرگی شده اشتباه صورت نگیرد، و ما حاضر هستیم خون بدهیم از این مسیر نگذریم و در قسمت مسله بی تجربه گی و در قسمت شهادت فرمانده صاحب خیرخواه همین را خدمت تان می گویم که جبهات ما درطول یکسال گذشته با تمام مشکلات و کمبودی‌ها و هر آن چیزی که بود به پیش می‌رفت الحمدالله کاری که نیاز بود و چیزی که لازم بود انجام شد آیا مهمات کم آورده در جنگ بعد سی ساعت مهمات شان تمام شد و بعد  دشمن توانست که به یک ترتیبی چیره شود؟  بلی! آن‌ها چریک‌ها هستند، نمی توانند  با خود موترهای از مهمات داشته باشند که جنگ کنند.
متاسفانه یک عده که میایند بدون تحقیق و درک درستی از وضعیت، این مسایل را مطرح میکنند، در حالی که اگر پول ساعت دست و هزینه یک‌جوره لباس شان را به مجاهدین و مقاومتگران میدادند، نیازمندی های یک ساله شان رفع میشد. فقط تمام تلاش یک عده این است که میخواهند مقاومت را تضعیف کنند و بهانه می جویند.
فرمانده خیرخواه در نتیجه تلاش‌های پی در پی حملات دشمن و هم‌چنین در پی همکاری مستقیم بعضی سرویس‌های خارجی با طالبان همکاری کرده اند در قسمت تخنیک پیدا کردن جای فرمانده صاحب خیرخواه و هم‌چنین بعد از یک مبارزه جانانه‌ی 30 ساعته، جان به جان آفرین تسلیم کرد و آخرین صحبت ایشان با بخش نظامی ما همین بود که پیامم را برسانید، اگر کدام کم کاری کردم مرا ببخشید
این روحیه یک شهید ماست، این روحیه یک مقاومت‌گر ماست؛ تا آخرین نقطه ایستاد می‌شود و تسلیم نمی‌شود. بلی! در طول یک‌سال جبهه مقاومت چیزی در حدود  ۳۰۰ عزیز خود را شهید داده است. اما این را در نظر داشته باشند که در دوران جمهوریت روزانه 300 تن شهید داشتیم، چه در اردو، چه در پوليس و تلفات ملکی ما همینقدر بود.
در طول یک و نیم سال گذشته، ما در سخت ترین شرایط قرار داشتیم و داریم. هنوز داریم هر روز تکنیک‌های جدید و راه حل‌های جدید را تجربه می‌کنیم و بلد می‌شویم.

جعفریان: آقای مسعود، در مورد جلب و جذب جبهه مقاوت خیلی از ما سوال میشود، اگر بگوییم چند صد سوال، اغراق نکرده ایم؛ پرسش این است که چطورمیتوانند به جبهه بپیوندند؟ حرف شما چه است؟ شیوه جلب جذب جبهه چگونه است؟

احمد مسعود: در قسمت جلب و جذب جبهه، واقعاً انتظار اشتیاق وعلاقمندی که مردم ما و علی الخصوص جوان‌های ما دارند. به ویژه با دیدن ظلم طالبان و با دیدن جنایاتی که انجام میدهند و همچنین خون‌های پاک چون فرمانده خیرخواه و هم سنگران شان که شما دیدید که چه بازتاب گسترده داشت، اقوام مختلف و اشخاص مختلف همدردی کردند  معنایش این است که جبهه دارد روز به روز به عنوان مرکز آزادی و مبارزه جایگاه گرفته است. در همین رویداد شهادت فرمانده صاجب خیرخواه، ما صدها پیام دریافت کردیم که آمادگی شان را برای پیوستن به جبهه اعلام کردند و گفتند میخوایم جای فرمانده و هم‌سنگرانش را پر کنیم؛ اینجا دو مسئله است:
یک، در بخش اول همین که باید خدمت تان بگویم؛ انتظار، توقع و اشتیاق شان خیلی زیاد است و کاش میتوانستیم همه را در جذب کنیم. اما تلاش داریم با رفع این مشکلات و بسیج نیروها هرچه با قوت تر و منظم تر وارد میدان شویم.
مسئله دوم در این راستا، این که ما خیلی زود وارد جبهه شدیم و مجال بیشتر برای تنظیم و آرایش نظامی نیافتیم. با سقوط نظام و شروع مقاومت، جبهه ترتیب شد و ما به سرعت وارد جنگ شدیم. پس از آن در کنار جنگ آهسته آهسته رفتیم به سوی ساختارمند ساختن تشکیلات و برنامه‌های منظم. چون تا وقتی در مقابل چنین دشمن، یک نظم و دسپلین نباشد، پیروزی به دست نمی‌آید.
ان شاءالله جلب و جذب‌ها منظم‌تر و قوی‌تر شروع خواهد شد که آن را در وقت اش ان شاءالله از طریق‌های مختلف اقدام خواهد شد. اما جبهه ضمن استقبال از تمام این علاقمندی‌ها و اشتیاق مردم ما، جوان‌های ما، روی این مسئله به جدی‌ات کار دارند و ان شاءالله شاهد تغییراتی خواهیم بودیم.

جعفریان: در حمله‌ای که بر جنرال خیرمحمد خیرخواه صورت گرفت، آیا پهبادهای دشمن نقش داشتند؟ اگر این طور باشد بقیه فرمانده‌های شما در معرض خطر قرار خواهند گرفت.

احمد مسعود: استفاده از پهبادها در جنگ‌های اخیرتوسط دشمن، از مسائلی است تازه اتفاق افتاده بدون شک، این یک نکته قابل توجه و مهم برای رزمندگان مااست. کوشش ما این خواهد بود که هر طور شده سریعتر بتونیم مکنیزیم‌ها و تکتیک‌های را استفاده بکنیم که دیگر آسیبی بر ظرفیت‌ها و مجاهدین ما در جبهات نرسد.

جعفریان: در ارتباط به دست آوردهای سیاسی صحبت کنید، آقای مسعود من احساس شخصی‌ام این است که با وجود اینکه جبهه مقاومت ملی افغانستان، یگانه قدرتی است که طالبان را به چالش کشیده و دیگران در حاشیه هستند، کشورهای که مناسبات خود شان را با طالبان تنظیم می‌کنند، از جبهه مقاومت سوء استفاده می‌کنند، به این معنا که آمریکایی‌ها از یک طرف هشدار می‌دهند، شما مقاومت مسلحانه نکنید، توصیه می‌کنند که اسلحه را زمین بگذارید. از یک طرف هفتهِ ۵۰ میلیون دلار رسمی و خدا می‌داند چه مقدار غیر رسمی به طالب کمک می‌کنند، که اگر این پول‌ها نبود امروز طالب قطعاً فرو پاشیده بود، از لحاظ اقتصادی مناسبات شما با کشورهای مختلف آمریکای‌ها، اروپای ها، ایران و همسایه گان افغانستان دارید چطور است؟ چرا کاری نمی‌کنید در خارج از افغانستان فراخوان های بدهید، این کمک  های که آمریکای ها رسماً دارند به طالبان میکنند و از یک طرف هم آن‌ها را در لیست تروریستی خود می‌گذارند. چرا کاری نمی‌کنید اینها برای آمریکای‌ها هزینه داشته باشد؛

احمد مسعود: طی یک سال گذشته ما دو بار تمام تلاش ما همین بود که باید ایجاد شود و نیاز اساسی میدیدیم برای تغییر، بعد از تجربه‌ی که چه قهرمان ملی، چه استاد شهید، چه ظرفیت های دیگر ما که در ۲۰ سال گذشته از طالبان پیدا کرده بودیم و حتیٰ تجربه شخصی خودم. یک چیز را خدمت تان بگویم که خدا شاهد است اگر طالب ها آنچه که افغانستان منافع‌ش است و آن چیزی که مردم ما نیاز دارند، و اگر حرف حق را، شریعت را، عدالت را، دین را، آزادی را و اگر حق مردم که مردم تعیین سرنوشت خود را کنند، می‌پذریفتند. چه بسا که امروز در کابل بودیم و میتوانستیم راه‌حلی برای کشور ما پیدا کنیم. اما شناختی که از طالبان بود و طالبان این را میفهمند که بلی امروز ایستاد شده ام و از مردم و ملت خود دفاع دارم و میفهمند که اگر دشمن هستم یک دشمن صادق هستم و در کنار مردم از منافع مردمم و کشورم دفاع میکنم.
‏‎در قسمت طالب ها از ابتدا جبهه شناخت دقیق داشت و نیاز اساسی  در دو بحث وجود دارد:
1- ما هدف مشخص سیاسی داریم که قبلاً واضح بر ما در خطوط اساسی جبهه اعلان شد.
که ما چی میخواهیم، که در او خواست مشخص کُل مردم افغانستان است و در عین حال برای رسیدن بر آن، بر اینکه ما شناخت داشتیم از طالبان بر اینکه بنشیند و گفتگو کند و مذاکره کند و از راه صلح و از راه گفتمان مشکل را حل کند، بلکه نیت اش بر این است که هر روزمردم را، زنان ما را، کودکان ما را، مردمان ما را سرکوب کنند، پس مقاومت نیاز است. مقاومت و تلاش سیاسی دو بال یک پرنده است، پرنده سعادت افغانستان به این خاطر ما برای تلاش مقاومت توضیحات خدمت شما دادم.
2- همچنان از نگاه سیاسی جبهه مقاومت و ظرفیت مخالف طالب  دست آورد های بزرگی داشته ، به عنوان مثال ؛ تا امروز هیچ کشور طالبان را به رسمیت نشناخته تمام زوایای تاریک طالبان با تلاش مردم ما، قربانی مردم ما، مقاومت جبهات ما، مقاومت بانوان قهرمان ما، و خون های پاک ما و همچنین ایستاده‌گی سیاسیون ما نشان داد که چهره اصلی طالب چیست ومردم ما چه میخواهند و در این راستا ‎  کنفرانس موفق را در ویانا داشتیم پیام واضع را ارسال کردیم تمام ظرفیت های مخالف طالب، همچنان ما یک کنفرانس خوب و یک نشست خوبی را در انقره داشتیم که تمام ظرفیت ها و شخصیت های سیاسی افغانستان جمع بودند و پیام خوبی داشتیم. همین‌گونه یک کنفرانس بسیار موفقی را مرکز مطالعات استراتژیک افغانستان در دوشنبه (تاجیکستان) برگزار کرد که پیام مردم افغانستان به شکل واضح فرستاده شد. اما در اینکه چرا دنیا تعامل یک بام و دو هوا دارد در این راستا من همینقدر می‌توانم بگویم که دلایل مختلفی چه دلایل ژیوپولیتیکی چه به یک ترتیبی منافع کشورها وبسی مسایل دیگری است . در آن مسایل باور من همین است که اگر ملت و مردم ما به عنوان یک ملت واحد ایستاد شوند حق خود را بخواهند به خیابان‌ها بروند به کوه‌ها بروند ایستاد شوند و مبارزه کنند و ما حق خود را بخواهیم کشورها در کنار ما ایستاد می‌شوند. کشور ها به دلیل و دلایل مختلفی که نزد خودشان است بدون شک همین مسیر کش‌دار و مریض را پیش میروند و فقط محکوم میکنند. یک نکته‌ی که است و حساسیت های موجود است که من به جزییات نمیروم . عدم مشروعیت طالبان تا امروز که هیچ کشوری آنها را به رسمیت نشناخته، این را نشان میدهد که دنیا و منطقه حد اقل نیات طالبان را پی بورده، امروز هیچ کشور به شکل رسمی تعاملی با آنها ندارند و حتیٰ شما دیدین که پیام کشور های اسلامی همین بود که تمام تلاش های طالبان موافق بر آموزه های دینی و حتیٰ انسانی ما نیست مثل بسته نمودن مکاتب و این‌ها…و من همه را مربوط بر زمان میدانم تا وقتی که منطقه و جهان به محکوم کردن ها و متوجه عواقب کش داد های مریض شان شوند و بدانند که این حالت افغانستان و ادامه شرایط موجود تنها برای افغانستان قابل خطر نه بلکه برای کشور های منطقه و جهان نیز تهدید خواهد بود.

جعفریان در مورد همسایگان و مناسبات تان با تهران کمی صحبت بکنید واقعاً مشکل تهران با شما چیست و مشکل شما با تهران چه است؟

احمد مسعود: در قسمت منطقه من چند مسئله لازم میدانم این جا ذکر کنم اول همان دید استراتیژی و دید سیاسی ما نسبت به تهران استوار بر همان یک اصل است که در قالب شعر خدمت شما ميگويم که:
هر کجا مرز کشیدن بیا پل بزنیم
حرف تهران سمرقند و سرپل بزنیم
فکر میکنم همین کفایت میکند بر همان توضیح یا تعریف دیدگاه سیاسی، فرهنگی و اجتماعی‌ ما که  نسبت به تهران و ایران داریم. در مورد رابطه بدون شک که من این را درک میکنم شرایط افغانستان یک شرایط بسیار ملتهب است و  میتواند تاثیر بسیار خطرناکی  بالای کشور های منطقه و همسایه ها در درجه اول ما داشته باشد.
بر اینکه تا  امروز چه بوده باور من همین  است که بسیار از تعاملات نگرانی های امنیتی منطقه در قصه بوده.  و روز به روز که میگذرد شما کنفرانس های مسکو را دیدین که موقف بسیار عقلانی و خوبی گرفته شد و ما از او  موقف منطقه و موقف مشترک منطقه و درخواست حل مشکل  افغانستان از راه  گفتمان و هم چنین  ایجاد یک حکومت مشروع و فراگیر و حمایت ملی در آنجا موافقت شد.
و من امیدوار هستم که چنین اقدام های جدی تر شود و تطبیق شود و بریم هر چه سریع تر به افغانستانی که حالا در چنین گردابی قرار گرفته و هر روز میتواند که تحولات خطرناکی به ضد و یا ضرر منطقه و همسایه ها اتفاق بیفتد یک راه حل سیاسی برایش پیدا شود و یک حکومت مردمی و مشروع و قابل قبول مردم افغانستان در آنجا برگزار شود که منطقه تامل با یک حکومت مشروع و مردمی داشته باشد.
نه با یک گروه که شما شاهد هستند که از صحبت های مسؤلین جامعه اسلامی تا وزیر خارجه ترکیه گرفته تا صحبت های سعودی گرفته همه گفتند که همان  مسائل و تصامیم طالبان نه اسلامی است و نه انسانی و روز به روز چهره آنها واضح تر و واضح تر میشود. اما بر  اینکه اقدامات بعدی چه خواهد بود و به چه شکلی خواهد بود من امیداور هستم که پیش از این که دیر شود اقدامات عملی و جدی در راستای حل مشکل افغانستان  چه سیاسی و هر قسمی که بود متطقه میداند انجام شود.
و ما بار بار وضیعت افغانستان را بسیار قبل تر از سقوط  و سال ها قبل از اینکه کابل سقوط بکند و جمهوريت سقوط بکند ما این هشدار را داده بودیم،  و این هشدار را بر منطقه جهان که افغانستان به طرف سقوط روان است و باید در این راستا توجه  جدی صورت بگیرد.
رابطه ما با ایران و مردم عزیز و نازنین ایران که همیشه میزبان ملت و مردم ما بودند. و در آنجا خاطر خوشی مردم ما داشته اند و همین لحظه مهمان پنج میلیون هم وطن های ما هستند که من از تک تک شهروندان ایران و ملت عزیز ایران تشکری ميکنم که همیشه حمایت کرده اند و در کنار ما بوده اند و امیدارو هستم که بتوانیم قدم های جدی و قدم های محکمی در قسمت حل مشکلات برداریم پیش از اینکه خدای ناخواسته دیر شود.

جعفریان: آقای مسعود قرار ما این بود که به من اجازه دادید و گفتید هر سوالی هر چقدر هم تند و چالشی بود بپرسید و پاسخگو خواهید بود ، خیلی در مورد شیوه اداره جبهه مقاومت سوال میکنند ، این که خیلی ها فعلاً ، از زبان آنها میگویم من از خیلی چیز ها خبر دارم ، پاسخ خیلی از سوالات را که میاید هم میدانم . اینکه آقای مسعود خاینین را دور خودش جمع کرده و نمیدانم چهره های که جمع کردی این است و آن است ، بعضی از این انتقادات در واقع معنی اش این است که چرا این آدم ها اطراف شما هستند و چرا ما نیستیم ؟ بعضی از اینها از ای معضل میگویند که چرا خودشان در آن مجموعه جایگاهی ندارند . ولی بعضی هایشان خم واقعاً دلسوزانه انتقاد میکنند و خیلی هایشان را من میشناسم یقین دارم به دلسوزی شان . یکی شان بود که خوب حالا من میخواستم صدایش را مستقیم پخش کنم ، خیلی خوب این بزرگوار را میشناسم . اما گفت چون امیر صاحب میشناسد من و صدای من را . من عین صحبت اش را پیاده کردم اگر کمی تند هست عذر خواهی میکنم . آن را برایت می‌خوانم و بعد پاسخ شما را در این باره میشنویم . میگویند : در همین جلسات که میگیرید ماحول تو در همین جلسات کی هستند ؟ همین تمام کسانی که از آدرس مقاومت میروند مذاکره میکنند ، گفتگو میکنند و در هرجا گپ میزنند کی هستند ؟ خودت امیر مقاومت ، کاکا و خسر ات رییس اجراییه مقاومت ، ماما هایت منشی و سکرتر ، چه است دیگر ؟ صالح محمد ریگستانی است ، داکتر حسین است ، بریالی است ، بسم الله خان است ، ایزد یار است ،معنوی است ، ماما هایت هستند . دیگر کسی که اثر گذار باشد و حرف اش شنیده شود یک نفر را نشان بده ؟ یک نفر آقای قدم شاه را بوردید آن هم بخاطر اینه بسیار فرمانبر است ، تازه او هم همه جا نیست جلساتِ که میکنید بعد از ختم جلسه او را میخواهید این گپ ها از مردم پنهان نمیماند . اعلان از طالب انحصار گرا تر شما هستید غیر از چند نفر پنجشیری دیگر کسی نیست.  و از این حرفا من خودم می‌توانم پاسخ خیلی از این چیز ها را بدهم اما شما بفرمایید؟

احمد مسعود: من جواب این را اولاً خوب چیز های که گفته شده و انتقاداتِ که موجود است شاید که من باورمند یک عصر هستم که هر انتقاد سازنده‌ی که باشه من از او استقبال میکنم و هر دوستی که پیامی دارد و هر وقت نکته‌ی دارد این مسله را جبهه به عنوان یک جبهه آزادی بخش آغوشش برای همه باز است . کجا عزیزی آمده و علاقه مند بوده که خدای ناخواسته جبهه آنها را رد کرده باشه ؟ به هیچ عنوان ، اما در قسمت مسایلی که گفته شد و اینکه چرا اینها همی صحبت های که بود ، این صحبت ها ۹۵ درصد این خوشبختانه که غلط است ، و متاسفانه که اطلاعات غلط داده شده ، تصامیم ، تصامیم جبهه‌ی است ، تصامیم شورایی است ، و ما استوار به تصامیم شورای به یک ترتیبی عمل میکنیم . در قسمت اینکه کی ها جمع شدند ، ظرفیت کاری ما در چندین کشور ؛ از داخل افغانستان شروع ، در کشور همسایه شروع و حتیٰ بلند تر از آن موجود است . شخصیت های بزرگی در اینجا در بخش چه مشورتی ‌و چه بخش اجرایی حضور دارند ، از هرات تا بدخشان ، تا مزار ، تا قندهار ، تا بامیان شخصیت های در ساختار جبهه وجود دارند با ما همکاری میکنند . و متاسفانه همیشه وقتی که از دور یکی برادری قضاوت میکند آنها اشتباه قضاوت شان بر چیز های است که شنیده اند نه آن چیزی که واقعاً وجود داشته . در اینجا دو قصه را من خدمت تان یک قصه را از پدرم میکنم ؛ یک وقتی آقای دوکتوری از بیرون در پنجشیر و با قهرمان ما شهید احمد شاه مسعود ملاقات میکند و میبیند که یکی از شخصیت های به نام حاجی صاحب نعیم یک انسان سنتی بسیار صاف و ساده و انسان پاکی بسیار همه کار را می‌کرد ، درست آنها در دوران جهاد مبارزه کردند و بعد از آن مقاومت کردند . فرصت اینکه برود لیسانس بگیرد و فوق لیسانس نداشت و از مدرسه جهاد و مقاومت فارغ بودند . این آزادی دوکتون از قهرمان ملی میپرسد که  آمر ص  بسیار از کار ها را از کانال حاجی نعیم انجام میده ، نمیتوانستید یک آدم دکتوری ، انجنیری ، آدم ها تحصیل کرده و توانمندی را شما بیاورید ؟
می‌گوید که : داکتر صاحب! همین حاجی نعیم دیشب رفته ساعت ۲ نصف شب آن پُل را در فلان جا که بسته بوده خودش سر کار ایستاد شده تا ساعت ۶ جور کرده و این روز هم آمده همین لحظه برایش گفتم برو یک کار دیگر کن رفت سر این کار .
کجاست همان انجنیر و داکتر و عزیزی که گفته باشد بسم الله بیاید و همینجا در پهلوی ما ایستاد شده باشد و ما بگویم که نی؟
یک مسله است آقای جعفریان باز هم تاکید  میکنم که ما در ابتدای یک مسیر قرار داریم و وقتی افغانستان سقوط کرد تمام ظرفیت ها مثل یک بمبِ که انفجار کند هر طرف پاشان شدند ، در یک مرحله آن ظرفیت ها و اشخاص صادق و توانمند آنها به دنبال این بودند که همان امن ترین قضیه که حفظ جان شان بود صورت بگیرد و بعد از آن آرام آرام بتوانند که بر ملت و مردم و کشور شان یک کاری کنند . این را هم در نظر داشته باشین که جدید آرام آرام به طرف این روان هستیم که کار صورت بگیرد . اما اینکه میاییم ما ظرفیت های ما را ، شخصیت های ما را ، افراد ما را از دم تیغ میگذرانیم و همه‌گی را ما خایین میگوییم پس مگر کی کار کند ؟ درست !
کی است همان عزیزی که بیاید و ما بگوییم نی کار نشود !؟
متاسفانه این ناشی از این میشود که یک سلسله اطلاعات غلط می‌دهند ، به هیچ عنوان جبهه آنطور نیست ! در اینجا نه کدام مسله خانواده‌گیست ، نه کدام مسله‌ی به یک ترتیبی قومی‌ست !
بلکه جبهه مقاومت از اقوام مختلف ، از شخصیت های مختلف ایجاد شده و روز به روز به این ظرفیت اضافه شده روان است .
اما ما یک حرکت واقع‌گرا هستیم نمی‌شود که از ابتدا ما بیاییم بگوییم که از هر طرف جمع شویم .
هر کسی دیدیم جمع شدیم گفتیم بیایید حالا ما هستیم بیایید که حالا آرام آرام بخیر انءشالله جمع کنیم . همان چیزی که بود حالا کار جمع شده و الحمدالله امروز در یک ظرفیت و فرصت بزرگ‌تری قرار داریم به آن دلیل یک سلسله انتقادات و اشتباهاتِ که موجود است میپذیریم ، چرا ابتدای یک راه هستیم ما هیچ چیزی تکمیل نیست و کامل نیست . و هیچ کاری تکمیل و کامل نمیباشد اما نیت ما خدمت به مردم ماست و نیت ها همی است که بار دیگر بتوانیم شاهد افغانستان آباد ، آزاد باشیم با مردمی که آزادانه زنده‌گی کنند و خواهرا و دخترای ما بتوانند به مکتب بروند و درس بخوانند کار کنند.
یک نکته را اضافه کنم که من به بسیارِ از دوستان و عزیزان کم از کم یک مطلب را گفته ام که خوب اینجا چونکه این وطن ماست ، ملت ماست ، مردم ماست و همان هرچیزی را که در توان داریم بخاطر عزت ملت خود انجام میدهیم. هر عزیز و برادری هم که داوطلب است بسم الله بیاید و هر کدام از این بزرگان و دوستانی که در طول ۲۰ سال گذشته خوب بسیار فرصت های زیادی بود و به نماینده‌گی از ملت و مردم به بسیاری از فرصت ها و دست آورد ها رسیدند و هر کجایی که میخواهند بسم الله بیایند شروع کنند یک کاری ، من نمیتوانم خیلی خوب ، جبهه نمیتواند خیلی خوب ، بسم الله پس چی میکنید شما منتظر چی هستید ؟
خوب بلاخره از اینکه بگذاریم ملت ما روز به روز کشته شود ، همین جبهه اگر آشپز خوب نیست نان شور میدهیم به ملت خود . دفاع که میکنیم ، خون خود را میدهیم . خوب همان عزیزی که ، همان جبهات یا همان افرادی که بسیار هر آن چیز دارند. جان برادر چی میکنی ؟ پشت گپ چی میگردی ؟ من توانستم یا نتوانستم .  خودت چی میکنی؟ بیا وارد عمل شو ! بیا وارد کار شو ! یک گوشه کار را تو بگیری یک گوشه را من بگیرم ، یک گوشه را یکی دیگر بگیرد . مشکل به مراتب کم تر میشود و روز به روز مشکلات کم میشود و شاهد پیروزی میباشیم . به این خاطر من
پیامی دارم به تمام عزیزا و بزرگوارا و به ملت عزیزم ‎مردم عزیز ما!
‏‎ظرفیت  ها و شخصیت های بزرگ ما و علی الخصوص  نسل جوان ما!
‏‎آنچه که دشمن می‌خواهد همین اختلاف است ، ما در ابتدای یک راه هستیم بلی شهید میدهیم ، بلی ما در یک جنگ نا برابر قرار داریم ، مگر فلسطین قرار نداره ؟ ما اگر میگوییم فلسطینی ها اشتباه کرده این به یک ترتیبی ظلم و جنایت است که این به یک ترتیبی فلسطین انجام میدهد و ایستاده میشود در مقابل یک کشوری که دنیا در کنار آن قرار دارد .  حق گرفتن‌یست و بخاطر حق و آزادی باید مبارزه کرد و مسیری که انتخاب کردیم ، مسیر حق و درست است .
‏‎پس در این مسیر حرکت میکنیم و در این مسیر پیش میرویم ، از اعضای خانواده ما کشته شدند ، شهید شدند ، و هر برادری که در افغانستان به یک ترتیبی شهید میشود ، از عضو خانواده من نزدیک تر است او برای من برادر تر است . و نکته در همین است که ما اگر به آزادی کشورما باورمند هستیم باید کنار یکدیگر ایستاد شویم ، بار بار این نکته را خدمت شما گفتم ،  شما وضع کودکان هموطن ما را در پاکستان دیدید که در چه حالت آنها را در زندان انداختند ، وضع هموطن ما را دیدید که چطو گوش ها و بینی شان را بریدند . او هموطن ما او پشتون ما ، اوهزاره ما ، او تاجیک ما ، او  ازبیک ما  ، او پشه‌ی ما ، او ترکمن ما !
‏‎اگر خود ما ایستاد نشویم هیچ کسی به کمک ما نمی آید ، وقت اش است که متحدانه ایستاد شویم، به دفاع از کشور ما چون  نیت همین است که آنها کشور ما را ببرند به عصر حجر و همه چیز را از ما بگیرند و این اختلافات سبب این میشود که دشمن به هدف اش برسد . به جای این مسله هر انتقادی که از یکی دیگر داریم، آغوش  جبهه برای همه باز است. و بیایم با در کنار هم ایستاد شدن یکی دیگر را کامل کنیم و بدون شما معلومدار است که مشکلات زیادی موجود می‌باشد، برویم به طرفی که ان‌شاءالله شاهد عزت کشور خود باشیم.

جعفریانبحث چرخش نخبگان ‌و بحث چرخش آدم های در کنار شما یک نقطه و بعضی از افرادی که نام شان گرفته میشود که در مقاومت هستند اینها خانه اموال و جایداد های شان در افغانستان هست ممکن هست بخاطر اینها کار کنند که به مقاومت صدمه برسانند فکر میکنم بیشتر دوستانی که حرف از خاین ‌‌و خیانت میزنند منظور شان همین اشخاص هستند؟

احمد مسعود: همین را من با یک شعر و یک حرف خلاص میکنم و میرویم به سوال بعدی که مخاطبین شما خسته نشوند در قسمت آن انتقادات سازنده من می‌پذیرم، بلی ما در ابتدای راه اشتباه داریم اشتباهات جنگی شاید موجود باشد و بدون شک هست. و داریم هر لحظه که میگذرد میآموزیم و اشتباهات شاید در کار سیاسی باشد و ما هر لحظه میاموزیم و همه ما تلاش خود را داریم میکنیم و هر روزی که میگذرد تلاش ما بیشتر و کلان تر و گسترده تر میشود و انشالله به کمک خدا و مردمم .
در قسمت سوال که کردید که کی بخاطر اموالش و کی بخاطر چه ؟ هیچ وارد این بحث نشویم و همین را به یک شعر اکتفا میکنم که «شیشه ناموس عالم در بغل داریم».
هیچ پشت این مسله نمیگردیم اما اگر واقعا میخواهیم ببنیم که چه بوده ‌و چه نبوده مثلا آماده شد و‌گفته شده بود که هیچ کمکی مثلا به قمندان صاحب خیر خواه نشده وهیچ  امکانات نبود خوب ببنید منطق همین را میگوید که 30ساعت آنها مبارزه کردند و 30 ساعت آنها ایستاد شدند،30 ساعت آنها جنگیدن و در آخر جانانه مبارزه کردند و دشمن تلفات سنگین دادند بعد شهید شدند،یک عده متاسفانه چی کنند؟ میخواهند این دستاورد کلان را مثلا نیاز نیست که بیایم بگویم که همین احمد شاه مسعودی که تمام به یک ترتیب کشور ها استخبارات القاعده و اینها جمع شدند و برنامه ریزی کردند و احمد شاه مسعود را شهید کردند این شهید های ما اکمالات‌و همان چیزی که نیاز بود و میتوانستند نگاه بکنند چون جنگ ها چریکی هست همرای شان شده بود
و شما همان حرفی که زدید خانواده ی همین شهدای ما را حرف های شان را بشنوید هر شهیدی که‌ ما دادیم در طول همین مدت یک‌ونیم سال ببینید که خانواده شهدا چه می‌گویند و‌چقدر حرف آن شهید ،خانواده اش و همسنگرش متفاوت هست با آن کسی که زیر کمپل نشسته و از فرسنگ ها قلم رسای میکند و انتقاد به جبهه میکند.
و همان شعری حضرت حافظ هست که؛
شبی تاریک و بیم موج گردآبی چنین حایل
کجا دانند حال ما سبک ساران ساحل ها.

جعفریانآقای مسعود؛ در مورد زنان این کار که دارند می‌کنند در افغانستان و این شجاعتی که به خرچ دادند این سختی های که حالا برای شان حاصل میشود حتی رفتن به حمام را به زنان ممنوع کردند. جدا از دانشگاه ها کورس ها مثلا ؛ کورس خیاطی ،گلدوزی  اینها را ممنوع کردند .در مورد زنان افغانستان اینکه جبهه آیا برنامه در این زمینه دارد و اینکه شراکت زنان در جبهه مقاومت تا چه حد هست در این زمینه صحبت کنید ممنون میشوم.

احمد مسعود: تشکر آقای جعفریان ، یک نکته را خدمت تان در مورد قربانی‌ها عرض می‌کنم بعد از آن به سوال شما می‌پردازم. ببنید فقط در یک روز در هرات  ۲۴ هزار انسان کشته میشود و قربانی میدهد، تحت اداره و مدیریت استاد شهید و قهرمان ملی هزاران نفر جان خود را از دست میدهند اما این به منظور این نبود که آنها نا امید شوند، خسته شوند و از مبارزه دست بکشند!
تاریخ اسلام، تاریخ مردم ما و تاریخ هر کشور و هر‌ ملتی که حاضر است زندگی با عزت داشته باشد! قهرمان ملی چه‌ میگفت(بسیار واضح میگفت)ِ؛ مرگ از زندگی در ذلت کرده و از اسارت کرده بهتر است و ما در همان مسیر قرار داریم! شهید ذبیح الله، نجم الدین خان شهید و هزاران هزار شهید دیگر که ما در طول همین‌ چند دهه دادیم بخاطر عزت ما! این ادامه همان مسیر است
وقتی احمد شاه مسعود مقاومت را شروع کرد، هیچ کشوری کمکش نکرد،‌ ما بودیم همانجا، ما در کنارش بودیم.
من یادم است همان روز هاییکه که جای نماز خود را می‌انداخت و دو رکعت نماز میخواند و میگفت انشاالله خدا به ما کفایت میکند! همین کلمه اش تیکه کلامش بود: انشأالله خداوند کمک ما میکند و خداوند کفایت ما میکند
روز اول که من هم به پنجشیر رفتم میدانستم که هیچ کشوری کمک ما نمیکند. اما چطور فردا روز که آدم میمیره و پیش خدا میره به خدا بگوئیم که من مسئولیت خود را ادا نکردم چون کشوری کمک ام نکرد. مسوولیتی است که باید انجام بدهیم.
در قسمت مسله بانوان ما که گفتید متاسفانه یکی از اساس ترین مسایلی که طالبان نه در پیش مردم افغانستان در پیش سیاسیون  نه در پیش دنیا و ما اعتماد سر شان نمی‌شود وعده های دروغین شان هست .که شما آنرا دید در دوحه وقتی که نیاز برای همکاری دنیا برای تسلیم دادن افغانستان برای شان بود آن را وقتی میبیند چی گپ میزند اما در عمل میبیند که پیاده نمیکند از روز اول ما این را میدانستیم که متاسفانه سیاسیت حذف بانوان ما از جامعه هست حذف بانوان از جامعه معنایش همین که جامعه در یک جهل مرکب  برود جامعه در یک تاریکی و سیاهی کامل بماند که آنها بتواند هر چی دل شان میخواهد به یک جامعه که نه آن آگاه هست و نه در آن علم وجود دارد و نه در آن به یک ترتیبی شناخت درست از دین وجود دارد شما ببنید تمام کشور های  اسلامی میگوید کار ات غلط هست این میگوید نه من درست هستم، خوب این جز جهالت چیزی نمیگوید من خدمت شنونده گان و ببینده های شما یک قصه حضرت مولانا را میگویم.
حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی یک شعر بسیار زیبای دارد به نام فرار عیسٰی از (نادانان) نمیدانم شنیدید یا نشنیدید که روزی حضرت عیسی را یک نفر میبیند که فرار دارد باز این بسیار جالب هست که پرسانش میکند که آن نفر حضرت عیسی مگر تو نیستی همانی که مرده را زنده میکنی میگوید بلی من همین هستم مگر تو همان نیستی که آدم جذام و یا مریض را شفا میدادی میگوید بلی من همان هستم.
عیسی مریم به کوهی میگرخت
شیر گوی خون او میخواست ریخت
آن یکی در پی دوید و گفت خیر
در پیت کس نیست چه گریزی چو طیر
با شتاب او آنچنان می‌تاخت جفت
کز شتاب خود جواب او نگفت
حضرت عیسی همان قسم میرفت و پرسانش کرد که‌ کجا میروی ای عیسی باز گفت من از دست جاهل در فرار هستم. متاسفانه امروز که ما در کوه ها مقاومت میکنیم و مردم ما در این حالت هست چون متاسفانه یک مجموعه جاهلی آمده اند که نه حرف دین قبول دارند نه حرف اسلام قبول دارند نه حرف عنعنه و فرهنگ مردم مارا قبول دارند نه قواعد بشری را به آن احترام میگذارند و نه در خواست منطقه ،جوامع اسلامی و کشورهای دیگر راُ، در مقابل همین گروه جاهل جز دفاع و مقاومت چه میشود کرد؟  بر همین اصل بود که ما با درک اینکه خواهران ما بیشترین آسیب میبینند از ابتدا بخاطر شان ایستاد شدیم مبارزه کردیم خون دادیم اما از حق آنها به هیچ عنوان نمیگذریم و یکی از مسایل اساسی ما این را با طالب ها هم واضح کردیم که اگر هرگاه صحبت و‌مذاکره میشود خواست ما برای حق بانوان ما برای تحصیل کار و زندگی آزادانه جز خطوط اساسی و سرخ جبهه مقاومت ملی هست ما از حق بانوان و خواهران خود به هیچ قیمتی نمیگذریم و ضمن اینکه این کار را کردیم شیوه های دیگری را گرفتیم که درست طالب خوب بسته کرده آیا این به معنای این هست که‌خواهران‌ما از درس محروم شوند ؟ در حد توان خود و‌ در‌ حد همان ظرفیت که‌موجود بود ما از بودجه نظامی ما و‌ بودجه سیاسی ما‌کنار گذاشتیم به تحصیل بانوان ما به شکل آنلاین و مسایل دیگر، ما کار خود را از همان وقت انجام دادیم و همیشه در قسمت بانوان ما و برای حمایت شان در هر جا صدا بلند کردیم و شک ندارم که انشالله که با مقاومت مردم ما چه نظامی چه سیاسی چه مدنی و انواع مختلف که در راس و پیشتاز این مقاومت این بار بانوان ما و خواهران ما  قرار دارند انشالله ما شاهد پیروزی خواهد بودیم و این روز سیاه و تلخی که امروز بیشترین آسیب خواهران ما می‌بیند انشالله گذشتی هست ‌و پیروزی آمدنی هست.

جعفریانآقای مسعود برای پیش رو چه برنامه دارید؟ تا اینجا همه چیز را گفتیم بعد فردا قرار است مقاومت چه شکلی باشد ؟

احمد مسعودما تلاش خود را در سه عرصه با قوت به پیش برده روان هستیم:
بُعد اول همین هست تا زمانی که ظلم،تجاوز ،جنایت،و قتل و کشتار طالب ها ادامه پیدا کند مقاومت نظامی مارا به پیش میبریم شما شاهد این بودید که بار بارو قدم به قدم ما از علمای کشور خواستیم که در قسمت جلوگیری از خونریزی کشتار و جنگ وارد شوند و در همان ابتدای کار و آنها آمدن و حتا در این مسله به عنوان خَیر تصمیمی گرفتند که قبول کردیم تصمیم علمای کشور را که دیگر جنگ خاتمه پیدا کند اما طالبان آنرا نپذیرفته اند پ همان قسمی که امروز برخلاف تمام حرف علمای کا این تصمیم جاهلانه بالای بانوان ما گرفتند عین تصمیم به این گرفتند که جنگ را کاملا غیر اسلامی و غیر مشروع بالای ما بیاورندو امیدوار هستم که علما در این قسمت توجه کنند چون همه ما پیش خداوند مسول هستیم مقاومت ما با ادامه ی ظلم طالبان گسترش پیدا میکند برنامه برای گسترش اش وجود دارد که به جزییات آن نمیرویم اما همین قدر میکویم که انشالله سال پیش رو ما شاهد کار قوی تر ومقاومت بیشتر. و انشالله دستاورد های کلانتر خواهد بودیم
در بـُعد دوم بُعد سیاسی هست که کوشش ما انسجام و اتحاد تمام ظرفیت های مخالف طالب هست که در این راستا تمام تلاش خود را میکنیم باور ما همین هست که با یک گل بهار نمی‌شود باید همه ما در کنار هم بایستیم متحدانه برای ازادی کشور ما از هر قوم مذهب و حزب و با هر گذشته که هست ایستاده شویم و کشور خود را از حالت فعلی نجات بدهیم چون این آینده ما هست و هیچ کس به کمک ما نمیاید مگر اینکه خود ما متحد شویم که در این راستا ما در مرحله بعدی کار برای آگاهی بیشتر و همچنین کار بیشتر با منطقه و فرا منطقه برای انسجام بیشتر تلاش میکنم تا اگر خدا توفیق بته و بتوانیم که هم منطقه آگاه. بیشتر خطر شرایط هولناک فعلی افغانستان بسازیم و هم فراتر از منطقه را و بتوانیم یک تصمیم مشترک منطقه و فرا منطقه راحل اساسی برای مشکل افغانستان پیدا بکنیم
و مسله بعدی اصلاحات هر چی بیشتر تشکیلاتی داخلی خود جبهه انسجام هر چی بییشترش نظم و انظباط و دسپلین هر جی بیشترش و قوت گرفتن هر چی بیشترش هست که انشالله این هم روی کار هست و روی دست هست و ما‌متاسفانه یکی از مسایل همین بود که در ابتدا جنجال های خود را داشتیم بعد آن فصل جنگ آمد و هیچ وقت فرصت همین که همین کار به قوت پیش برود متاسفانه بنابر مصروفیت های بی شماری که بالای شخص من و دیگر ظرفیت ها و کمیته های ما موجود بوده آن قسمی که دل ما میخواسته نشده اما انشالله با هر فرصتی که‌ دست می‌دهد قوت بخشیدن را در ساختار خودجبهه تشکیلات و انسجام انظباط و دسپلین انشالله و امیدوار هستیم که بتوانیم دستاور های کلانتری داشته باشیم.

جعفریانآقای مسعود با توجه به اینکه پاکستان کشوری بود که عملا‌ً در آوردن طالبان نقش اساسی داشت و ما تا امروز در رسانه ها میخوانیم که قریب ۶۰۰ حمله از سمت طالبان به پاکستان شده ولی خوب این حملات به مردم افغانستان هم تحمیل میشود , عوارضی برایشان دارد باز پاکستانی ها میایند بمب باران میکنند مرز ها بسته می‌شوند تجار صادرات شان آسیب میبیند ، خراب میشود ، صحبت شما با دولت مردم پاکستان در این زمینه هم چند کلمهِ صحبت کنید من مشتاق ام بشنوم .

احمد مسعود: در این رابطه باید بگویم که ما به عنوان یک کشور مسلمان باورمند هستم و اعتقاد دارم هر کشوری که به مردم افغانستان بد کند و هر کشوری که امروز دست به بدبختی افغانستان بنا بر هر منافعی که خودشان در ذهن دارند و هر حالتی که در پاکستان می افتد ، مثال زنده همین است که دعای مردم افغانستان ، دعای خانواده های شهدا ، دعای خانم ها و بانوان ، و دعای یتیم های ما آنها را به یک ترتیبی گرفتار کرده ، و آنها عاقبت همان کار و مسله‌ی که بسیار مشخص است و واضع است این است که « هر کسی آن برود عاقبت کار که کشت » آنها آن چیزی را که درو کردند همو را به یک ترتیبی در حال کشت اش هستند . چیزی که قهرمان ملی بار بار به آنها گفت ؛ ما قبل از سقوط بر پاکستانی ها در ملاقات های مختلفی که با پاکستانی ها داشتم چی با وزارت خارجه اش ، چی با بخش استخبارات شان ، و چه با بخش ها نخست وزیری شان . ما این مسله را همرایشان شریک ساختیم که ؛ نکنید از برای خدا این چیزی که شما گندم یا گیاهی به یک ترتیب کثیفی که و زشت ِ که در حال کشت اش هستید یک روز این سر خودتان میاید ، این آتشی که سر افغانستان میارید ، یک روز سر خودتان میاید .
حملاتی که سر پاکستان شروع شده این بیشتر و بیشتر هم خواهد شد و قربانی بیشتر می‌گیرد ، و متاسفانه آنها همین را درک نکردند که یک افغانستان با ثبات ، یک افغانستان آرام ، یک افغانستانی که دارای دولت مشروع و مردمی‌ست ، به مراتب به نفع شان است تا این شرایطی که امروز بالایشان آمده .
اما متاسفانه دولت پاکستان هم ، ساختار پاکستان هم سر تا پا متاسفانه یک ساختار مافیایی است که جنگ افغانستان ، بد بختی افغانستان برایشان یک منبع در آمد دیگری هم است ، و این ظلم بزرگ بالای مردم مظلوم پاکستان است چون مردم پاکستان چه در دوران جهاد و چه بعداً همیشه مردم خوبِ بودند ، و میزبانی خوبی از مردم ما کردند ، اما دولت پاکستان جنگ افغانستان و بحران افغانستان همیشه برایشان یک منیع درآمد ، همیشه به عنوان یک بازی سیاسی و یک بازی استراتیژیک بوده ، و فراتر از آن به عنوان یک کشور و ملتی که کوشش کند افغانستان از بحران ها عبور کند و باعث ثبات و امنیت شود ، متاسفانه هیچ وقت نقش اش را بازی نکردند ، و آنها اشتباهاً فکر میکنند که افغانستان ضعیف ، عقب مانده ، بد‌بخت ، متحجر ، به نفع شان است .و خبر ندارند که این آتش هر وقتی که باشد پس به خانه خود شان بر میگردد .

جعفریانهمانطور که میدانیم، پدر شما بخشی عمده‌ی از هزینه جنگ را از از خود مردم تمویل/تهیه میکرد، خیلی از دوستان که اینجا صدای ما را می شنوند و افغانستانی نیستند با عبارت پنج فیصدی شاید آشنا نباشند ولی دوستان افغانستانی بویژه پنجشیری ها؛ خوب این عبارت‌ را میدانند که احمد شاه مسعود شهید در پنجشیر قانونی وضع کرد بود که از درآمد مردم داوطلبانه،البته! پنج درصد را مردم برای هزینه های جهاد می دادند که آن معروف بود به پنج فیصدی. آقای مسعود قبول میکنید که در‌ جمع آوری کمک های مردم باوجودیکه بسیار دست شما خالی است و واقعا همین مقدار هم که ادامه دادید شاه باز بقول دوستان، در جمع آوری کمک های مردم خیلی ضعیف عمل کرده جبهه؟
یک تشکیلات منظمی، یک مجموعه ی که آدم ها را به هم‌ متصل بکند، در کشور های مختلف نمایندگانی داشته باشد تا‌ این کمک ها جمع آوری شود،‌ نداشتید یا داشتید شناخته نشده! الان خیلی ها سوال میکنند که ما اگر‌ کمک هایی داشته باشیم باید چه بکنیم؟ در این باره توضیح میدید؟

احمد مسعود: آقای جعفریان؛ ما با هزار مشکل آمدیم و یک ساختار و تشکیلات درست کردیم، ظرفیت ساختیم، جنگ رسید، جنگ بر ما تحمیل شد، ما به صورت عاجل و به یک ترتیبی به خاطر ملت و مردم ما، به خاطر دین ما، به خاطر مقاومت گران ما، حالت دفاعی اتخاذ کردیم. هیچ فرصت دیگری نبود تا ما بتوانیم این مسئله را مدیریت کنیم روز به روز فرصت بیشتر و بهتر به دست ما آمده می رود و تشکیلات روی کار آمده و بخیر به زودی در این قسمت اقدام خواهیم کرد. جز از این که من نمی خواستم خدا ناخواسته در نزد خدا و مردم ما شرمسار باشم در این که یک دینار و دلاری درست مصرف نشود و در غیر صورت کدام مسئله و کدام سوء مدیریتی اینجا و یا خدای ناخواسته کدام عدم برنامه ریزی موجود نبوده بلکه ما، آمادگی و ظرفیت سازی در همان مرحله بنابر مصروفیت هایی که بود، باقی مانده بودیم که ان­شاءالله به زودی در حال حل شدن است.

جعفریان: چرا در کنار چریک های جنگی، هسته های جنگ شهری و چریک های شهری خود را فعال نمی کنید؟ آیا چنین چیزی بوده است یا در دست برنامه خواهید داشت؟

احمد مسعود: این جزء تحرکات و جزء برنامه های محرم جبهه است که در این مورد نمی توانم صحبت کنم.

جعفریان: أقاي مسعود پیام‌تان براي حاميان جبهه چیست؟ كمي با أن‌ها صحبت كنيد

احمد مسعود: ضمن این که من قلباً و از صمیم قلب نه تنها از هموطنانم بلکه تمام مردم آزادی خواهی که در دنیا از مقاومت مردم ما حمایت کردند، قلباً از همه آن ها سپاس گزار هستم، آن ها سختی مبارزه را می فهمند و شک نداریم که آن ها می دانند مبارزه سختی در پیش داریم که ممکن است ماه ها و سال ها و نسل ها را در بر بگیرد که امیدوار هستیم هرچه زودتر بتوانیم شرایط را تغییر بدهیم. هرچه که مردم به صورت مشترک، متحد و سرتاسر بلند شوند و ایستادگی کنند، این مسیر کوتاه خواهد بود، اما واقعیت این است که ما در یک شرایط سخت قرار داریم و به ملت و مردم و عزیزانی که همیشه حامی هستند، ضمن تشکر، این وعده را می دهیم؛ در این مسیری که به پیش می رویم، آرامان و ارزشی که از ابتدا مطرح کردیم تا آخر راه صادقانه پیش خواهیم رفت، از هر مسیر و راهی که بتوانیم مقاومت خود را به هرشکلی که بتوانیم ادامه می دهیم اما یک کار را دعا می کنم که خداوند جان ما را بگیرد تا قبل از این که همان اتفاق بیفتد، آن زمانی است که ارزش مردم ما، آرمان ما، خواسته و حق مردم ما را معامله کنیم، جان می دهیم خون می دهیم ولی این کار هرگز نخواهیم کرد. اگر می خواستیم که در آرامش باشیم و در آسایش باشیم به هر ترتیبی بسیار آسان بود که به یک طرف برویم و مثل خیلی های دیگر یک زندگی آرام و اشرافی را اختیار بکنیم ولی ما پذیرفتیم که بیایم و با تقسیم کار و تعریف فرصت ها و کارها هر کسی در یک جایی کاری را برای مردم و ملت ما انجام بدهیم. ضمن تشکر از مردم خود می خواهیم این است که از جبهه، باور و از راه خودشان و حرکت خودشان حمایت کرده و با قوت همکاری کنند، در عین حال همه را دعوت می کنم که به هیچ عنوان در دام توطئه ها دشمن نیفتند، دشمن توطئه انداخته است که ما را به نام قوم، به نام حزب به نام لسان، به نام مذهب تفرقه بیندازد و جدا بکند و حکومت نماید. عزیزان من هیچ وقتی در بازی که در آن تفرقه است داخل نشوید، تلاش جبهه برای اتحاد است و ما برای جمع کردن آمده­‌ایم
ما برای وصل کردن آمدیم
نی برای فصل کردن آمدیم
ما آمده ایم که شما را جمع کنیم، سیاست جبهه سیاست تفریق نیست، هر کسی که از آدرس جبهه تفرقه می اندازد از ما نیست، واضحاً این را برای تان بیان می کنم، پس تلاش تان بر اتحاد باشد، تلاش تان بر آگاه ساختن باشد، تلاش تان برای انسجام هرچه بیشتر چه در داخل و چه در خارج باشد و نتیجه­اش را خواهید دید که جز پیروزی چیز دیگری نخواهد بود. چرا؟ چون مسیر ما و شما حق است، راه ما و شما حق است، چون روز به روز ظلم و ستم و جبر را در قاموس چیزی به نام طالب می بینید. اگر این ها به یک اصل باور داشتند به ارزشی باور داشتند، امروز به همراه آن نشسته و حرف می زدیم تا مشکل افغانستان را حل کنیم، چه کنیم که متاسفانه به هیچ ارزشی و به هیچ چیزی باور ندارند و بار باری که به همراه شان صحبت کرده ایم، علما را وسیله قرار داده ایم جز این که بر وعده های شان عمل نکردند و وعده های دروغ دادند، چیز دیگری نیست. پس روز به روز حقانیت ما و شما ثابت می شود و تنها چیزی که نیاز داریم و تعریف واضح و مشخص مقاومت نیز همین که است که فقط و فقط مقاومت بکنیم، ایستادگی بکنیم، ان­شاءالله پیروزی از آن ماست.

جعفریان: در مورد خانواده فرماندهانی که شهید می شوند جبهه برنامه منظمی دارد تا به آن رسیدگی بکند؟

احمد مسعود: صددرصد؛ جبهه در این راستا برنامه منظم داشته و به صورت دوام دار به خانواده های شهدا رسیدگی صورت گرفته و الحمد الله می توانم این نوید را بدهم که در این بخش کار قوی را انجام داده ایم که یک بخش مشخص و ظرفیت کلانی را در خدمت خانواده های شهدا قرار داده ایم، یک کمیته مشخصی در این بخش ایجاد شده است که به شکل منظم و دوام دار به خانواده شهدا رسیدگی صورت بگیرد. خانواده شهدا در بالای چشمان ما جا داشته و عالی ترین مقام را دارا هستند و ما مدیون شان هستیم، هیچ که نتوانیم، خدمت به خانواده شهدا را اولین مسئولیت خود می دانیم.

جعفریان: در جبهه مقاومت عزل و توبیخ هم است؟ مخصوص کسانی که آسیب برسانند یا سیاست اشتباهی را عملی کرده باشند؟ یا هم در بخش نظامی اشتباهی کرده باشند؟
احمد مسعود: بدون شک عزل و توبیخ و جدیت در شرایطی که مال و جان و ارزش مردم ما در این مسئله گره خورده است، به هیچ عنوان، هیچ کسی از جمله خود من، در این مسئله مصئون بوده نمی تواند و در این راستا جدیت به یک ترتیبی وجود دارد و ما به یکی از مسائل اساسی که تمرکز کرده بودیم، ایجاد شورای تصمیم گیری جبهه مقاومت است که عالی ترین مقام تصمیم گیرنده خواهد بود که از کل افغانستان نمایندگی می کند. ما در راستای نهایی سازی و ترتیب آن بوده و هستیم، در ماه های گذشته به شدت مصروف جنگ بودیم که یک مقدار ظرفیت ها مصروف آن جا ساخته بود، حالا که فصل جنگ تغییر کرده و تاکتیک جنگی ما تغییر کرده است، فصل زمستان فرصت بهتری است که آن را نهایی بسازیم، و ما عالی ترین مقام تصمیم گیری را خواهم داشت که ما در آن جا پاسخگو خواهیم بود. شیوه و سیستم و ساختار قسمی است که هیچ کسی مصئون بوده نمی تواند و هیچ اشتباه پنهان نخواهد ماند.

جعفریان: آقای مسعود در مورد منشور مقاومت توضیح دهید؟
احمد مسعود: منشور مقاومت بدون شک چشم انداز یا خطوط اساسی جبهه مقاومت اعلان و اشکار شد. در قسمت منشور مقاومت آن چیزی است که باید شورای عالی تصمیم گیری جبهه تصمیم بگیرند و او را تصویب کنند ما نخواستیم یک کاری کنیم و منشوری بسازیم که دیگران را در یک عمل انجام شده قرار دهیم . نخیر ظرفیت ها وشخصیت ها کدر های سابق و قابل اعتماد ملت و مردم ما در قالب شورای عالی تصمیم گیری باز میایند و تصمیم میگیرند و بخیر انشاالله منشور را نهایی میسازند.

جعفریانتشکیل این شورا خیلی طولانی شد آقای مسعود، چرا؟

احمد مسعودای کاش! شرایط و اوضاع به وفق مراد ما بود قسمی بود که ما میخواستیم. متاسفانه بسیاری وقت ها شرایط تحمیل میشود طوری که  خدمت تان گفتم ما وارد فاز جنگ بودیم و بر ما مقاومت و رسیده گی به حال مقاومت گران و مجاهدین در اولویت کار های ما قرار داشت به این خاطر تمام ظرفیت های ما را بسیج ساخته بودیمُ در آن راستا و متاسفانه این فرصت به دست نداد که ما روی این تمرکز کنیم. اما کار صورت گرفته چند ماه است که کار دوباره آغاز شده است در این راستا و به زودی انشاالله در این قسمت شورای عالی تصمیم گیری جبهه مقاومت انشاالله عرض اقدام خواهد کرد و با عالی ترین مقام تصمیم گیری ان‌شاالله آغاز به کار میکندُ. دیر شده من قبول، اما ما داریم که میگویم دیر آید درست آید واقعاً  قصدی نبوده باز هم میگویم یک جنجال نداریم صد ها جنجال داریم و مصروفیت ها زیاد بوده.

جعفریانخیلی ممنونم آقای مسعود، نمیدانم با چه زبانی تشکر کنم از اینکه آمدین به یک لایف یک خبرنگار، اینکه لزوماً در واقع میدانم از تلویزیون‌ها منتظرند تا وقت بدهید تا وقت بدهید تا آنها صحبت بکنند. اینکه شجاعت کردید و به من وقت دادید تا هر سوالی که می‌خواهم بپرسم و حتی قبل آن هم به من پیام دادی که از هیچ سوالی حذر نکن! سوالهای چالشی ات را بپرس! این را من تحسین می‌کنم شجاعتت را و باز هم نمیدانم با چه زبانی تشکر کنم. خیلی محبت کردید.

احمد مسعودآقای جعفریان در پیشگاه مردم عزیزما و شنوندگان و بینندگان تان از شما تشکر میکنم که شما نه تنها صدای مقاومت بلکه صدای مردم مظلوم ما بودید و من از تمام زحمات شما که خبر شدم با چه مشکلاتی مواجه شدید و از اینکه از زندگی شخصی خود مایه گذاشتید و در کنار مردم ما ایستاد شدید، مه قلباً سپاسگذاری میکنم.
انشاالله خداوند توفیق نصیب کند و کمک کند که تمام این تلاش ها نتیجه اش آزادی و عزت باشد. و خداوند اجر نصیب تان کند و من باز هم قلباً از شما تشکر می‌کنم.

برگردان کننده صدا به متن: برسام آریایی

نمایش بیشتر

سیمرغ

سیمرغ یک نهاد فرهنگی و اجتماعی است که با اشتراک جمع کثیری از اندیشمندان، فرهنگیان و نویسنده‌گان در حوزه تمدنی و فرهنگی فارسی_ پارسی تشکیل گردیده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا