رویدادهای فرهنگی

«به مناسبت فرارسیدن نوروز؛ رویکردی به تقویم هجری قمری و هجری شمسی»

نویسنده: کمال الدین حامد

بخش نخست

مبدأ تقویم هجری قمری در عصر خلیفه دوم راشد حضرت عمر فاروق هجرت پیامبر اکرم (ص) تعیین شد. و هجرت رسول اکرم “(ص) در ربیع الاول رخ داد و آغاز سال هجری  ازمحرم گرفته شد، لذا آغاز سال هجری قمری آغاز هجرت نیست و این یک قرارداد است نه منطبق با واقعه دقیق.

  • گاه شمار قمری قبل از اسلام در عصر جاهلی عرب هم بود و در کنار دوازده ماه معروف یک ماه دیگر بنام «نسی»هم بوده که بعدا در آیت 36ــ 37 سوره توبه دوازده ماه معرفی شد و استفاده از شیوۀ جاهلی منسوخ گردید البته بعدا محاسبات مسلمان‌ها منطبق با همان شیوه‌ی قبل از اسلام ادامه پیدا کرد منتها آغاز تقویم جدید هجرت رسول اکرم (ص) شناخته شد  و تعیین دوازده ماه قمری نه سیزده ماه.
  •  در سال 467 هجری قمری در عهد ملک‌شاه سلجوقی، محاسبه تقویم سال و ماه توسط نظام الملک طوسی بر طبق قوانین نجومی دقیق تعیین شد که منجر به ایجاد تقویم هجری شمسی گردید.
  • مشکلات تقویم هجری قمری این بود که محاسبه قمری یا به لحاظ فاصله زمانی میان دو عبور متوالی قمر از مقابل یک ستاره ثابت (مانند خورشید) و یا به لحاظ فاصله زمانی میان دو مقارنه قمر و خورشید ممکن بود و محاسبه مسلمان‌ها هم برطریقه دوم صورت می‌گرفت و منطبق با پدیده‌های طبیعی نبود و همیشه یک ماه در همان فصل سال واقع نمی‌شد و این امر تنظیم امور اجتماعی مسلمان‌ها را که باید منطبق با فصول گرم ویا سرد بخاطر زراعت و آمادگی‌های دیگر می‌بود، مشکل می‌کرد.
  • تقویم شمسی از دقیق‌ترین نقویم‌های بشری است و آغاز آن از روز جمعه 417 قمری می‌باشد و از اول بهار شروع می‌شود و همیشه در پایان زمستان به پایان می‌رسد. به لحاظ دقت درهر ده هزار سال یک احتمال تزاید محاسبه دارد که این احتمال در تقویم میلادی در هر پنجصد سال است و در هجری قمری در هر سال حدود ده روز است.
  • کشورهای اسلامی غالبا کارهای رسمی شان منطبق با تقویم میلادی صورت می‌گیرد و مراسم عبادی هم منطبق با قمری، کشور شاهی سعودی و تعدادی از کشوهای دیگرعربی تعامل خارجی شان منطبق با تقویم میلادی یا عیسوی است و تعامل داخلی یا تقویم رسمی شان در داخل، قمری می‌باشد، و تازه این که توسط محمد بن سلمان صرف مراسم عبادی بر طبق تقویم قمری انجام خواهد شد و تمام مسایل داخلی دیگر منطبق با میلادی صورت خواهد گرفت ولی ایران و افغانستان تقویم رسمی شان هجری شمسی است که هم دقت میلادی را دارد و هم منطبق با هجرت رسول اکرم می‌باشد با این استثناء که تقویم قمری توسط طالبان یک بار دیگر جای شمسی را گرفته است، با این همه مراسم عبادی بر طبق قمری ممکن می‌باشد و در تمام جوامع اسلامی و کشورهای مسلمان  صورت می‌گیرد.

روزها همه به لحاظ ذاتی به سان همدگر و جزء از نظام تکوین پروردگار می‌باشد و حکمت‌های این روند است که مارا می‌تواند کمک کند و برای ما درسی از انسانیت و معنای زندگی باشد.
بزرگ‌ترین برآیند تغیرات شب وروز، سال و ماه و زمستان و بهار نوعی توجیه به شناخت قدرت پروردگار و نظام تکوین او است ولی در کنار آن درس‌های بزرگی برای انسان‌ها دارد از درس خود آگاهی ذهنی تا آماده سازی یک چارچوب سازمان یافته برای فعالیت‌های روزمره انسان.
نوروز بیدارگر انسان برای برنامه ریزی در قبال یک تحول تکوینی جدید است ورنه همه روزها کهنه و نو می‌شوند تا روند کلی کائنات به پیش برود.

نوروز و آغاز سال جدید
نوروز و امثال آن، بهانه‌هایی اند درجهت جلب توجه انسان به حرکت و تحول و یا برای گوش زد نمودن یک تاریخ که بتواند مخاطبین را به تلاش و تحرک وادارد. علاوه براین که یک نواختی زندگی درد آور وکسل کننده می‌باشد، چنین روزهایی برای آگاهی دهی مجدد در مورد یک واقعه یا یک فرایند رو به جلو تعیین می‌گردد.
نوروز روز مبارکی است که در نظام طبیعت از جانب خالق آن به عنوان کلیدی برای بیداری انسان نهاده شده است. چنانچه خود ذات با برکتی است که در قدرت او تمام هستی قراردارد «تبارک الذی بیده الملک وهو علی کل شیئ قدیر» و آرزوی بندگان صاحب اندیشه‌ی وی این می‌باشد که از وی بخواهد  «اللهم بارک لنا فی رزقنا وعمرنا» پروردگارا روزی و عمر ما را پربار بگردان!.
نوروز را می‌توان به استقبالش رفت تا زندگی نو به استقبال ما بیاید برای این که بهار طبیعت نوعی توجیه گر بهار زندگی می‌باشد.

تاریخچه نوروز
نوروز قدامت افسانوی دارد که به شکل مستند مشخص نیست در کدام دوره و روی کدام مبانی یک روز مخصوص پنداشته شده است. بسیاری از این گونه مراسم به دلایل ساده‌ای مانند آغاز بهار و شگوفه نمودن درختان شکل می‌گیرند واین تقلید و تصور بعدی‌ها است که با جزم اندیشی مفرط بر اجرا و یا عدم اجرای آن پا فشاری می‌کنند و در این مورد فلسفه می‌بافند. آنچه مشخص است این است که به عنوان یک جشن دینی نبوده بلکه بیشتر یک جشن اجتماعی و متناسب با آغاز فصل بهار یا برابر گردیدن شب و روز إبداع گردیده است‌. باتوجه به این امر گفته می‌شود، آغاز نوروز به زمان جمشید در عصر پیشدادیان بلخ بر می‌گردد که بیشتر از پنج هزار سال قبل از امروز می‌زیسته و سلسله پیشدادیان، کیان‌ها و اسپه‌ها با ترتیب تاریخی میان هم، از سلسله حکومت‌های سه هزار قبل از میلاد در بلخ می‌باشد.

  • رابطه نوروز با دین زردشتی یا مجوسیت یک رابطه خیالی و مبتنی برپیش فرض‌های ذهنی است تا یک واقعیت تاریخی. برای این‌که زردشت موسس این دین در پنج صدوهشتاد وسه تا ششصدوشصت قبل ازمیلاد می‌زیسته است که فاصله میان رایج شدن نوروز و به دنیا آمدن زرتشت حدود دوهزار و چهارصد سال میباشد و به این ترتیب نوروز لااقل بیست و پنج قرن قبل از پیدایش دین مجوسیت رایج بوده است و شاید از روی بی دقتی باشد که ما نوروز را از اعیاد دینی مجوسیت بدانیم و زردشت را متهم نماییم که دونیم هزار سال قبل از به دنیا آمدن خود نوروز را اختراع کرده است (این کاملا بی‌خبری خواهد بود ).

  • رابطه نوروز با دین زردشتی یا مجوسیت یک رابطه خیالی و مبتنی برپیش فرض‌های ذهنی است تا یک واقعیت تاریخی. برای این‌که زردشت موسس این دین در پنج صدوهشتاد وسه تا ششصدوشصت قبل ازمیلاد می‌زیسته است که فاصله میان رایج شدن نوروز و به دنیا آمدن زرتشت حدود دوهزار و چهارصد سال میباشد و به این ترتیب نوروز لااقل بیست و پنج قرن قبل از پیدایش دین مجوسیت رایج بوده است و شاید از روی بی دقتی باشد که ما نوروز را از اعیاد دینی مجوسیت بدانیم و زردشت را متهم نماییم که دونیم هزار سال قبل از به دنیا آمدن خود نوروز را اختراع کرده است (این کاملا بی‌خبری خواهد بود).
    درقرن هفت میلادی یعنی حدود سال ششصد وبیست وسه که پیامبراکرم (ص) به مدینه هجرت کرد، آیا تجلیل از نوروز درمدینه مروج بوده است ؟
    دراین قسمت هیچ سند تاریخی وجود ندارد، ولی بنابه گفته تاریخ نویسان، رسومات خانوادگی و عید مردم مدینه برطبق آیین یهود صورت می‌گرفته است؛ یکی بدین لحاظ که در مدینه یهودی‌ها زندگی می‌نمودند و غیریهودی‌ها از آن‌ها متأثر گردیده بود و دوم این که فرهنگ یهودی در مقایسه با فرهنگ فارسی آن زمان به شبه جزیره عرب نزدیک تر بود و داد وستد بیشتری میان هردو صورت می گرفت، أثرات فرهنگ فارسی اگر دیده شده است هم در بخش‌هایی جنوب عربستان (یمن امروزی) بوده، نه درشمال آن (مدینه شهری در شمال شبه جزیره عرب می‌باشد).
  • درنتیجه، گفته می‌توانیم، اعیاد قبل از اسلام در مدینه میان غیر یهودی‌ها به گمان غالب اعیاد یهودی بوده است تا اعیاد زردشتی. حداقل هیچ سند معتبری وجود ندارد که اعیاد قبل از اسلام در مدینه را اعیاد زردشتی نشان دهد. آنچه بر می‌گردد به تفسیر دو روز یاد شده در حدیث مرتبط به عیدین اسلامی که آن دو روز را به نوروز و مهرگان تفسیر کرده اند، مبتنی بر هیچ سند تاریخی نیست بلکه محصول حدس و تفسیری است که توسط برخی از صاحب نظران مسلمان ارایه گردیده است.

    157001252

 

 

مبانی نظری حرمت تجلیل ازنوروز 

  • اول، مسأله تشبه با کفار:
  • «تشبٌه»که ازباب تفعل است به معنی مشابه ساختن خویش یا اعمال خویش با دیگران یا اعمال دیگران را گفته می‌شود و مشابه سازی امری جدا از شبیه شدن یا مشابه بودن است؛ به این معنی که شیوه‌ی غذا خوردن و سایر اعمال طبیعی که بی توجه به شیوه‌ی دیگران، با اعمال دیگران شبیه می‌باشد را شبیه بودن گفته می‌شود نه شبیه ساختن. برای این که در شبیه ساختن به لحاظ دستور زبانی، باید نوعی نیت برای شبیه سازی با دیگران مد نظر باشد، روی این ملحوظ در مشابه ساختن نوعی تقلید از دیگران درکار است ولی در مشابه بودن این نیت وجود ندارد. در حدیثی از پیامبرگرامی اسلام آمده است (من تشبه بقوم فهومنهم ــ ابوداود) کسی خود را شبیه سازی با هر قومی می‌نماید از آن‌ها محسوب می‌گردد، درحالی‌که بسیاری از اعمال و کردار ما مشابه دیگران می‌باشد و تا آنجا که برخی از مراسم عبادی ما در عصر جاهلیت وجود داشته است مانند حج که بعدا توسط اسلام بازترتیب شده و بر أثر یک حکم مجدد از جمله شعایر دینی شناخته شده است، و همین‌گونه تمام مراسم اجتماعی دینی به ترتیبی ریشه در گذشته دارد به این دلیل که هیچ رسم و رسوم اجتماعیی در خلاء شکل نمی‌گیرد و اگر در خلاء شکل‌گیرد، دیگر قابل تحمل برای مردم نخواهد بود. ادیان به صورت خاص، برای تمام این مراسم یا حکم تأسیسی صادر می‌نماید و یا حکم امضائی که وضعیت گذشته را تایید می‌نماید.
    نوروز در آغاز یک رخداد طبیعی بوده و تقلیدی در کار نبوده و امروز هم با قصد شبیه سازی با کفار انجام نمی‌گردد و اصلا نوروز مربوط زردشتیزم نیست که امروز قصد شبیه‌سازی با آن‌ها در کار باشد برای این که نوروز در وداها و اوستا که کتاب‌های زردشتیزم است، اصلا یاد نگردیده است.
  • دوم، اعمال شرکی و مزخرفات ذهنی پیرامون نوروز:
    انجام اعمال شرک آمیز یا داشتن باورهای شرکی مخصوص نوروز نیست در هر مناسبتی که باشد حرام است و مبانی قطعی پیرامون آن وجود دارد و در نوروز هم اگر کسی اعمال نا روایی انجام می‌دهد یا این که باور ناروایی دارد اعمال و باورش درست نیست و این مسأله به اصل نوروز ربط نمی‌گیرد.

سوم، ازدیاد بر اعیاد اسلامی
ازدیاد در عبادات ناروا است. چنانچه ابن تیمیه فرموده (الاصل فی العبادات ان لایشرع منها الا ماشرعه الله والاصل فی العادات ان لایحظرمنها الاما حظره الله) قاعده درعبادت آن‌است که ناروا می‌باشد جز در صورتی که خدا آن را مشروع نموده باشد و قاعده در عادات أجتماعی آن است که مباح می‌باشد مگر در صورتی که خدا منع کرده باشد.
عید به معنی لغوی آن، هرآنچه را گفته می‌شود که در ظرف هفته یا ماه و یا سال عود می‌کند یا باز می‌گردد با توجه به همین معنی حضرت علی فرموده (کل یوم لایعصی الله فیه فهو یوم عید) هر روزیکه خدا را نافرمانی کرده نشود همان روز عید است و به همین معنی ما اعیاد دینی هم داریم و اعیاد اجتماعی که برگذاری آن یک امردینی نیست و ضددینی هم نیست، داریم . ـــ  عید دینی یا همان (العید) مناسبت‌های اند که از طریق نص، برگزاری آن به عنوان عبادت امر شده و مشخص می‌باشد مانند عید فطر و عید قربان.
حدیثی است از رسول اکرم که فرموده (….لکل قوم عیدا وهذا عیدنا)ــ برای هر ملتی یا دینی عید است و این، عید ما است. ابن حجر در شرح حدیث فرموده (ای لکل ملة من الملل المختلفة عید … ) یعنی برای هر دینی از ادیان عید مخصوص همان دین است. برخی‌ها از این حدیث انحصار عید دینی در اسلام را به همین دو عید معروف برداشت کرده اند که درست نمی‌باشد برای این که جای دیگر رسول اکرم درباره روز جمعه فرموده (ان هذا یوم عید جعله الله للمسلمین ) ــ و درجای دیگر فرموده (یوم عرفة، یوم النحر و أیام منی عیدنا ) ــ به هرصورت نوروز را نمی‌توان یک عید دینی گفت برای این که در نص از آن یاد نگردیده است و مشمول هیچ یکی از اعیاد دینی نمی‌باشد.

چهارم، مخالفت با کفار
برخی‌ها اصرار دارند که نوروز از اختراع زردشتی‌ها است درحالی‌که قدیمی‌ترین تاریخ در اسلام در این مورد از طبری (310هجری) است که نوروزرا منسوب به عصر جمشید می‌داند که حدود بیست و پنج قرن پیش از تولد زردشت زندگی می‌کرده است و اصلا از اختراع زردشتی نیست.
پیرامون مخالفت با کفار رسول اکرم فرموده (جزوا الشوارب و أرخوا اللحی خالفوا المجوس) با گزاشتن ریش و کوتاه نمودن سبیل تان با آتش پرستان مخالفت نمایید. محدثین علت این مخالفت را هم وجود ویژگی‌های مخصوص آن‌ها دانسته اند که درصورت تغییر این ویژگی یا عام بودن آن که دیگر ویژگی کسی محسوب نگردد، حکم منع هم برداشته می‌شود. امروز داشتن ریش کوتاه مخصوص آتش پرستان نبوده بلکه حکام کشورهای عربی و غربی بیشتر این ریش‌های کوتاه و عجیب وغریب را دارند تا آتش پرستان، ولی ما نمی‌توانیم آن‌ها را آتش پرست محسوب نماییم.

منابع حکم شرعی پیرامون نوروز

 طبیعی است که باید برای إثبات حکم شرعی وجوب و یا حرمت برای یک عمل دلایلی از نص یا منابع دیگر و جود داشته باشد در غیر آن تحکیم به هر یکی از این احکام بدعت دردین تلقی می‌گردد. همان‌طوریکه شاطبی بدعت را زیادت حکمی براحکام شرعی می‌داند چه از باب وجوب باشد یا حرمت.

قرآن کریم

  • در قرآن کریم هیچ آیتی وجود ندارد که لفظا بر چگونگی جایگاه شرعی نوروز دلالت نماید بنا بر چارچوب اصولی نصوص اسلامی از هر نوع دلالتی که باشد (أعم از دلالت النص یا اشارت النص و یا اقتضاءالنص). پیرامون تفسیر بخشی از یک آیت در سوره فرقان که میفرماید (والذین لایشهدون الزور …) ضحاک و برخی دیگر از مفسران لفظی قرآن کریم به عنوان یک احتمال تفسیری منظور از واژۀ (زور) اعیاد مشرکین را گرفته اند درحالی‌که زور به معنی نادرست است و بنا بر سیاق آیت هر مجلس نادرستی را گفته می‌شود مانند مجالس قمار، اعیاد مشرکین و امثال آن. ألبانی اختصاص این کلمه را به اعیاد مشرکین به عنوان یک احتمال ضعیف مطرح نموده است و به صورت «قیل»آنرا ذکرکرده است ولی به هر صورت اعیاد مشرکین می‌تواند یکی از مصادیق عام این کلمه باشد ولی باید دانست که نوروز بنا بر دلایل تاریخی خود عید مخصوص مشرکین نبوده است.
  •  به صورت تفسیری می‌تواند نوروز به عنوان یک مجلس نا مشروع برگزار گردد مانند ابتذال و مزخرفات دیگری که در این روز صورت می‌گیرد و یکی از مصادیق کلمه زور باشد و می‌تواند به صورت مشروع بر گزار شود که یکی از مصادیق تفکر پیرامون نظام طبیعت باشد آن‌طوریکه خداوند فرموده (وتری الارض هامدة فإذا انزلنا علیها الماء اهتزت وربت و أنبتت من کل زوج بهیج)
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا