گروهی از حامیان و لابیگران سلطهی قبیلهای در افغانستان ادعای تغییر گروه طالبان را مطرح کردند تا حمایت کشورهای بزرگ از این گروه را جلب کنند.
زلمی خلیلزاد و حامدکرزی از رهبران اصلی لابی برگشت اقتدار گروه طالبان بودند و هستند.
این دو از هر فرصتی برای سفیدنمایی گروه طالبان و این که گروه طالبان تغییر کردهاند استفاده نمودند و چه بسا که در این باب موفق هم شدند. وقتی گروه طالبان دوباره بر افغانستان تسلط پیدا کردند، برخی ناظران خارجی گمانهزنی کردند که شاید نمونه تکامل یافتهای از این گروه شکل بگیرد. این ناظران تصور میکردند که شاید طالبان متوجه شدهاند که نمیتوانند تنها با ترس و ممنوعیت حکومت کنند.
ذبیح الله مجاهد سخنگوی امارت اسلامی گروه طالبان باری پس از به قدرت رسیدن این گروه اعلام کرد که گروه طالبان عوض شده و آن عقاید ۲٠ سال پیش را ندارند. مجاهد به ادامه گفت، اما گروه طالبان برای ارائه چهره جدید بین المللی از خود نیاز به زمان دارند. بسیاری از صاحبنظران، رسانههای داخلی و خارجی ذوقزده از تغییر طالبان سخن می زدند. گروه طالبان در جریان مذاکرات دوحه از ادامهی کار زنان در ادارات دولتی گفتند و شهابالدین دلاور از حقوق زنان در حکومت امارت سخن زد. به گزارش اسپوتنیک، رنگین دادفر اسپنتا، مشاور اسبق امنیت ملی افغانستان میگوید بیش از 4 سال دیپلماتهای خارجی تلاش کردند ما را متقاعد بسازند که طالبان تغییر کرده و به حقوق زنان و آزادیهای بشر احترام میگذارند.
او میگوید«کمپین دروغپردازی» ابتدا توسط زلمی خلیلزاد آغاز شد، بعد دیگران به آن پیوستند.
مشاور اسبق امنیت ملی افغانستان میگوید که سپس چینیها و اروپاییها به این«کمپین دروغپردازی» مبنی بر این که گروه طالبان تغییر کرده اند، پیوستند. برخی از مقامات طالبان نیز پیوسته تاکید داشتند که آنها طالبان بیست سال پیش نیستند و تغییر کرده اند.
گروه طالبان در دوسال و نیم حاکمیت شان با مواضعی مبهم و چندپهلو سعی داشتند و دارند تا دنیا را فریب بدهند. اظهارات خوشبینانهی بسیاری از سیاستمداران کشورهای همسایه، منطقه و جهان مبنی بر اینکه طالبان با گذشته فرق کرده اند، با واقعیت های میدان و عمل این گروه همخوانی ندارد.
آنچه در عمل دیده می شود و روز به روز واضحتر می گردد، گروه طالبان تغییر نکرده بلکه نسبت به قبل سختگیرتر هم شده اند. به نظر میرسد که بحث تغییر گروه طالبان از سوی حامیان اقتدار قومی (پشتون)ها در افغانستان پایان یافته و از مود رفته است و حال این گروپ مسئلهی تعامل با طالبان را پیش کشیده اند.
گروه طالبان در محیط و فضای بستهی فرهنگی، استبدادی بزرگ شده اند؛ گروهی که سه دهه جنگیده و آدم کشته اند با معنای تعامل بیگانه و با آن در جنگ و ستیز هستند. گروه طالبان در مدارسی درس خوانده اند که واژهای بنام تعامل و تسامح در آن غایب بوده و هست. گروه طالبان هم از نظر ایدئولوژی و هم به لحاظ فرهنگی افراطی و دگماندیش اند و جز نگاه و برداشتهای خودشان به دیدگاههای مخالف خویش احترام و ارزشی قایل نیستند.
مبرهن است که تعامل و گفتگو میتواند در فضایی رشد کند که فرهنگ گفتگو یا آزادی بیان در آن وجود داشته باشد؛ چیزی که در دو دور حاکمیت گروه طالبان اصلن وجود نداشته و گروه طالبان با آن کاملن بیگانه اند. گروه طالبان از تعامل؛ داد و ستد را درک نکرده و فقط ستد یعنی گرفتن را درک کرده اند. آنها از امریکا و جهان پول میگیرند اما آماده نیستند روی مسایل حقوق بشری و حکومت فراگیر صحبت نمایند.
تجربهی دو دور حاکمیت گروه طالبان بخوبی نشان میدهد که این گروه لجوج، سرسخت و غیرقابل انعطاف اند. گروه طالبان در دور اول حکومت شان آماده شدند امارت شان سرنگون شود اما آمادهی تسلیمی اسامه بنلادن نشدند. در این دور نیز سرسختانه از تیتیپی حمایت میکنند و آماده نیستند در این مورد با حکومت پاکستان تعامل نمایند. نادیده گرفتن رفتار چندین دهه گروه طالبان در میدان سیاست از سوی کشورهای جهان می تواند برای افغانستان، کشورهای همسایه، منطقه وجهان بسیار فاجعهبار باشد. اگر ملاک تحلیل ما از کنش گروه طالبان تحلیلی رفتاری باشد طالبان با توجه به رفتارهای گذشته شان تن به هیچ خواست جامعه ی جهانی نخواهند داد. سیاست تعامل با گروه طالبان بسان تغییر گروه طالبان که تبلیغاتی بیش نبود هم محکوم به شکست است و هرگز نتیجهای نخواهد داشت.