الفنستن و آغاز جعل در تاریخنویسی افغانستان
بخش نخست
در سال ۱۸۰۹ م الفنستن سیاستمدار و مورخ معروف انگلیسی، برای یک مأموریت سیاسی از جانب کمپنی هند شرقی به پشاور آمد. او با شجاعالملک پادشاه ابدالی کابل یک معاهدۀ سهفقرهای امضا کرد. البته این معاهده به سبب معزولشدن شاه شجاع از سلطنت توسط برادرش شاه محمود والی هرات، بلا اجرا ماند.
الفنستن در برگشت به هند، کتاب معروف خود گزارش سلطنت کابل را نوشت. او در این کتاب نام قلمرو متصرفۀ درانیها را «افغانستان نامید»، قلمروی که شامل پشاور، کابل، قندهار و هرات میشد. این نام پیش از این نه نام یک سلطنت، بلکه نام یک سرزمین بود که در خارج از این قلمرو قرار داشت.
آن معاهدۀ لااجرا، به قول پروفیسور سید سعدالدین هاشمی «غیرضروری و تحریککننده» [1] و این نامگذاری پادرهوا، اساس و مبنای تشکیل کشوری شد که دوستمحمد خان نخستین گامهای عملی را برای تأسیس آن برداشت. دوستمحمد خان در بازگشت از هندوستان، با حمایۀ بیدریغ انگلیس، قندهار، کنر، بامیان و سرانجام هرات را، که هر کدام واحدهای مستقل سیاسی بودند، متصرف شد و در اِزای دستبرداری از ادعای پشاور، اجازه یافت بلخ را نیز تصرف کند. میمنه و بدخشان در عهد شیرعلی خان، هزارهجات و نورستان بعداً به دست عبدالرحمان خان به این حلقه متصل شدند.
اما آنگاه که با برهمخوردن مناسبات میان انگلیس و شیرعلی خان، امیر فراری شد و کشور به تصرف انگلیس درآمد، در کلکته و در لندن، بگومگوهایی برای برهمزدن اساسات فوق بالا گرفت و امکان برگشت به حالت قبلی پیش آمد. با عهدشکنی امیر محمدیعقوب خان، مخصوصاً بعد از قتل کیوکناری، در جملۀ سایر اقداماتی که غرض تنبّه او و مردم این سرزمین در دست گرفته شد، یکی هم طرح تجزیۀ افغانستان بود. به قول مرحوم حسن کاکر: «این طرح در نظر او (لارد لیتن) و سایر عمّال انگلیس، بعد از استعفای امیر (یعقوب خان) جدیتر و عملیتر جلوه کرد؛ بهخصوص که اوضاع کابل و حوالی نزدیک آن، در دورۀ ترورْ آرام مینمود» (به نُه ماهِ حاکمیت نظامی جنرال رابرتس، دورۀ ترور میگویند). کاکر گزارش جنرال رابرتس را که به تاریخ ۲۲ اکتبر ۱۸۷۹ م به هند فرستاده بود، شاهد میآورد: «اکنون در اینجا کدام شخص دیگر نفوذ سیاسی ندارد. من نمای تأسیس مجدد کدام قدرت مرکزی را نمیبینم، مگر آنکه حمایت قشون قوی داشته باشد. قرار معلوم هر چیز بهسوی تجزیه اشاره میکند.» [2] لیتن وایسرای هند قبل از این، فکر تجزیۀ قلمرو بارکزایی را به وزیر خارجه منتقل ساخته بود: کناره گیری امیر خطوط اساسی فیصلۀ فوری سیاست آینده را اساسی میسازد. آن احتمال که جرم او ثابت خواهد شد، بهحدی قوی و حکومت آینده بهدست او، به هر حال، بهحدی ناممکن گردیده که این استعفا اتخاذ ترتیبات نهایی را احتمالاً آسان خواهد ساخت. هر تردد و ضعف از طرف ما اکنون خطرناک ثابت خواهد شد…. ما باید بهصورت حتم مردم افغانستان را فوراً قانع نماییم که ما صاحبان مطلق میباشیم؛ مخالفت را تحمل نخواهیم نمود و مقاومت در برابر اوامر ما تباهی بهبار خواهدآورد، و اطاعت و معاضدت جایزه را یقینی خواهد ساخت.
قندهار و نواحی مجاور آن باید به صورت فوری و دایمی در امپراتوری بریتانیه ضمیمه گردد. ما این منطقه را به آسانی نگاه کرده میتوانیم. الحاق مستقیم مناطق تا هندوکش غیرمطلوب است؛ ولی لازم است در کابل و سایر نقاط مهم عسکری، در سرتاسر این نقطه پُستهای نظامی تأسیس شود، که مصارف آن را خود تهیه خواهند کرد. در آن طرف هندوکش به یقین ما کدام قدرت حکومتی داشته نمیتوانیم. ما صرف اولویت سیاسی قایم کرده میتوانیم. [3]
حکومت بریتانیه توافق خود را با نظریات لیتن ابراز داشت و به تاریخ ۱۱ دسمبر ۱۸۷۹ م به لیتن خبر داده شد که «تأسیس یک حکومت واحد برای تمام سلطنت سابق افغانستان دیگر ممکن نیست و امید پایداری نمیدهد.» [4]
با همین برنامه، عبدالرحمان خان به پادشاهی کابل برداشته شد و قرار بود هرات به ایران واگذاشته شود[5] ، و قندهار به هند بریتانوی ملحق شود؛ و همان طوری که در نامۀ لیتن خواندیم، شمال را به حال خودش رها کنند. کفایت و پیشدستی عبدالرحمان خان در تسخیر هرات، و توانایی او در جلب رضایت انگلیسیها برای تصاحب قندهار، طرح کارکنانادارۀ هند (به استثنای لیتن) را، که واگذاری همۀ افغانستان به یک شخص باکفایت بود، در اولویت قرار داد.
با اینحال، نقطۀ ضعف حفظ افغانستان به عنوان کشور واحد، برملا شد. آنچه که عبدالرحمان خان توانست با زبردستی و زور پنهان نگهدارد[6] ؛ دیر یا زود آشکار میشود.
پیروزی غیرمترقبۀ حبیبالله کلکانی، این واهمه را افزایش داد که اگر به کار دامنهدار فرهنگی مبادرت نشود، احتمال برچیدهشدن نظام قومی افغان، منتفی نیست. ازاینرو، به محض سرنگونی حکومت بچۀ سقاء، دستگاه فراخ و عریضی دست به کار شد؛ نجیبالله توروایانا بهطور تلویحی همین موضوع را یاد آوری میکند: «دیری نگذشته که یک عدهای از دانشمندان وطن، جهت مطالعه و انکشاف تاریخ ادبیات و مدنیت افغانستان گردهم نشسته و دست به کار زدهاند و در ظرف چند سال غبار فراموشی را از روی صحایف زرین زندگانی این ملت زدودند.
آنها بعد از چند سال موفق شدهاند که پرده از روی حقایق برداشته سیر احوال گذشتگان نامور افغانستان را به اولاد و احفادشان گوشزد نمایند. آنها کامیاب گردیدند که دورههای فراموششدۀ تاریخ افغانستان را دوباره یاد دهند، و صحنههای پرافتخار و عظمت این مملکت را باز زنده نمایند»[7] .
کار این دانشمندان شامل عرصههای زیر میشد:
_ خلق پیشینۀ تاریخی برای افغانستان در جغرافیای سیاسی کنونی؛
_ کشف پیشینۀ تاریخی برای نام افغانستان در همین جغرافیا؛
_ تثبیت پیشینۀ تاریخی برای حضور قوم افغان در این جغرافیا؛
-پرشوتام مهرا نویسندۀ سرشناس هندی، در معرفی کتاب بازیگران کوچک در بازی بزرگ نوشته است:
افغانستان از لحظۀ تولد یک ساختار سیاسی مصنوعی (ساختگی) بود که در میانۀ سدّۀ نوزدهم عجولانه سرِ هم شد، تا اساس ژئوپولیتیک «ملت افغان» را تحقق بخشد. فراتر، چهل تکه قبایل و گروههای قومی دارندۀ ملیتهای متصاد در سراسر دو قرن نوزده و بیست، و قبل از اینکه بریتانیا آنها را سرِهمبندی کند، امکان هرگونه سازشی را رد کردهاند.
خلاصه اینکه افغانستان انگیزۀ لازم برای ملتبودن را فاقد بود. به اینترتیب، آیا جای شگفتی دارد که تلاشهای سازمان ملل متحد و دولت حامد کرزی برای صورتهای ظاهری وحدتملی، تا کنون فقط به یک خلأ رسیده است؟
به همین دلیل است که مؤلف کتاب بازیگران کوچک در بازی بزرگ، در پاسخ به مشکل کنونی افغانستان، پیشنهاد میکند که فدراسیونی از قبایل متصادْ شاید بتواند افغانستان را همچنان در مقام یک «حکومت ملتپایه»[8] سرِ پا نگاه دارد[9] .
_________
- «الماس کوه نور، افغانستان گذرگاه و صحنههای بزرگ تاریخ آن»، سید سعدالدین هاشمی، مجلهٔ انترنتی کابلناته ، سال سوم، شماره 60، نوامبر 2007.
- جنگ دوم افغان _ انگلیس، حسن کاکر، ص 83، تلگرام رابرتس به کرین بروک وزیر خارجهٔ انگلیس.
- همان، ص 84، تلگراف لیتن به کرین بروک.
- تاریخ حکومت لارد لیتن در هندوستان، بیتی بالفور، ص 378، به نقل از جنگ دوم افغان _ انگلیس، ص ۸۵.
- افغانستان در مسیر تاریخ، میر غلاممحمد غبار، ج 1، ص ۶۲۱.
- پایان بالادستی تاریخی، جاناتان لی، مقدمه.
7.آریانا یا افغانستان، ص ۲ – ۳.
- Nation State
- از مقدمهٔ مترجم، کتاب بازیگران کوچک در بازی بزرگ، پیروز مجتهدزاده، انتشارات سخن، تهران 1386