سیاسی و اجتماعی

چرا شماری بر احمد مسعود خرده مى گيرند؟

نویسنده:  محب الله نوری

 اگر همه موارد كنار هم گذاشته شود حسادت در رده نخست قرار مى گيرد. برای اینکه بدانید چرا حرکت مسعود دوم حسادت بسیاری ها را بر انگیخته است باید به نکات ذیل توجه کرد.
حدود دو دهه مى شود با ایشان از نزدیک آشنايى و دوستى دارم مى توانم بگويم از او شناخت خوبى دارم. او در کنار آدرس سیاسی برجسته پدرش از ادب، خرد، هوش، استعداد سرشار، شخصیت جذاب ‌اجتماعی و توانمندی های ارتباطاتى بسیار بالايى برخوردار است. بهترین ویژه گی یک رهبر بصيرت، درك، خرد و هوش اجتماعی و ارتباطاطی است که او بخوبی دارد و مى داند کجا، با کی، در باره چه و چگونه حرف بزند.

برای همین در مدت کوتاه نه تنها در میدان نظامی خود را به عنوان رهبر مقاومت و یگانه حریف طالبان معرفی کرد بلکه میدان سیاست را نیز از بسیاری از رهبران سنتی و میدان عمل را از نخبگان مصنوعى ساخت غنی و ساخت استخبارات ها گرفت. تمام هنر رهبران سنتی داشتن آدرس هویت سیاسی و نظامی مقاومت و مبتنی بر آن پایگاه اجتماعی و روابط خارجی شان بود که این سه آدرس را احمد مسعود بخوبی از آنها گرفته است. تمام هنر و کمال جوانان ساخت غنی نیز تحصیلات دانشگاهی، آشنایی با غرب و توانایی صحبت به زبان انگلیسی است اما احمد مسعود به دلیل تحصیل در غرب و تسلط بر زبان انگلیسی این میدان را هم از آنها گرفته است.

اين مسايل حسادت بسيارى ها را بر انگيخته است. بنابراين، بجای انتقادهای بیجا اگر به او وقت داده شود این توانمندی و استعداد را دارد که خود را از هجوم ایرادها برهاند. او با دشواری های زیادی دست پنجه نرم می کند. اول، به انسجام داخلى و احیای اعتماد شکسته ی نیاز دارد که در دو دهه گذشته توسط مدعيان جانشينى قهرمان ملی با سنگ بی وفایی و بگونه بی رحمانه شکسته شده است، دوم، ادعا مى شود او را حلقه ى محاصره كرده است، اولا اگر چنين چيزى واقعيت داشته باشد بدانيد محصول بافت اجتماعى و سنتى است كه بر او تحميل شده است تا انتخاب تعمدى به ويژه حلقاتى که هنوز به تجربه و حمایت آنها نیاز جدی دارد. بعد اينكه در اين زمينه به حلقه فراگیری از مبارزان جوان و متعهدی نیاز دارد كه ایشان را در گذار از آن حلقات سنتی و راه دشوار آزادى یاری رسانند. دوم، او به حمایت لوژستیکی و مالی و حمایت فراگیر ملی، منطقه ای و بین المللی نیاز دارد که تا هنوز از آن فاصله زیادی دارد.

متاسفانه مردم بدون درک این دشواری ها از او پیوسته انتقاد می کنند. مردم باید قدر زنده ها را بدانند. او یک گنج گرانبهاست. حتى اگر استاد شهید و قهرمان ملی هم با چنین شرایط دشوار روبرو میشدند گمان نمی کنم کاری بیشتر از این می توانستند. نباید از او انتظار معجزه داشت. او در یک و نیم سال گذشته با کمترین تجربه و امکانات بهتر از همه رهبران سنتی درخشید. از جمله تهدیدات، دشمنان و منافع مردم حوزه مقاومت را بخوبی تشخیص داده و مطابق به آن پیوسته تلاش کرد.

حضور او چنان موثر بود كه منابع خارجى در برابر او دست به سربازگيرى و تشكيل جبهات جديد زدند. براى همين حتى نوشتن در پیوند به شهدای اخیر برایم دشوار بوده است. از یکسو شهادت مظلومانه این جوانمردان در یک نبرد نابرابر اما از سوی دیگر مجبوريت آنها براى اطاعت از عناصر ‌و جبهاتی مجهول الهويت. توجه به این مساله؛ از دو دید برای مردم ما مهم و حیاتی است: اولا، بگونه ای که همه می دانیم نیم سده قربانی و دستاوردهای مردم ما نه توسط دشمن بلکه بیشتر توسط عناصر مجهول الهويت و نفوذی استخبارات ها از بین رفت. در آینده هم عدم توجه به این مساله می تواند مقاومت و قربانی های مردم ما را به هدر دهد، دوم، یک لحظه تصور کنید کسانی ادعای رهبرى ملت استاد ربانی و احمد شاه مسعود را دارند كه نه تنها از پسخانه استخبارات ها بر خواسته اند بلكه حتى به كوچه آنها نگذشته اند، حداقل گذشته و امروز احمد مسعود براى همه آفتابی است. تبلیغات منفی شاگردان اشرف غنی و عده ی کوته فکر هم جای را نمی گیرد. او از اعتماد و مشروعیت لازم در میان مردم بر خوردار است و مردم زیادی پیدا می شوند که این حق را به او بدهند که از آنها نماینده گی کند اما این جبهات خود خوانده و مسوولان آنها با آن گذشته تاریک از چه کسی نماینده گی می کنند و جز حمایت استخبارات ها از چه مشروعیتی در میان مردم بر خوردار هستند؟ نه تنها مشروعيت در ميان مردم ندارند بلكه این جبهات بیشتر در جهت منافع استخبارات ها و برای تقسیم توانایی های جبهه مقاومت طراحی شده است تا بر ضد امارت طالب. بنابرين، خطر پیروی کورکورانه از اینگونه جبهات کمتر از خطر طالب و داعش نیست.

ما به یک جبهه منسجم و ‌رهبری واحد و مشروع نیاز داریم. رهبری که مشروعیت اش را از مردم بگیرد نه از استخبارات ها. امروز چه کسی بالاتر از فرزند قهرمان ملی در میان مردم ما مورد اعتماد است؟ اگر مردم انتقاد دارند حق شان است باید رهبری به انتقادات مردم گوش داده و رسیدگی کند. من شخصا از نخستين كسانى بودم كه در حدود يك و نيم سال پيش با نوشتن نامه نگرانى هايم را با ايشان شريك كردم. در آن نامه تاکید کردم جبهه زمانی موفق می شود كه از تكرار اشتباهات گذشته جلوگيرى كند. آن نياز به احياى اعتماد مردم است. در همان نامه تاکید کردم این اعتماد با شمولیت نماینده گان همه ولایات در رهبری و تصميم گيرى جبهه می تواند احيا شود. جبهه باید مردمی و فراگیر شود و نماینده گان همه ولایات کشور در تصامیم آن شریک باشند. این خواست به حق مردم است.

وقتى این مسایل را مطرح می کنم شاید خواننده تصور کند من عضو جبهه مقاومت هستم یا از او انتظاری دارم. نخیر! با آنکه من با رفتن به تخار یکی از نخستین کسانی بودم که در آغاز مقاومت دوم نقش اساسی داشتم اما در اين جبهه نقشى ندارم و انتظارى كوچك ترين نقشى را ندارم. بنابراين، حمايت من از ايشان بدون کوچک ترین انتظار و چشمداشتی است. به ويژه اينكه در اين روزها همه نامردانه عليه او بسيح شده اند و از هيچگونه تخريب دريغ نمى كنند لازم ديدم اين متن نوشته شود.

نمایش بیشتر

سیمرغ

سیمرغ یک نهاد فرهنگی و اجتماعی است که با اشتراک جمع کثیری از اندیشمندان، فرهنگیان و نویسنده‌گان در حوزه تمدنی و فرهنگی فارسی_ پارسی تشکیل گردیده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا