بخش ششم
برخی ها زندگی مدنی و شهر نشینی تاجیک ها را به عنوان یک عامل بازدارنده و مانع برای کسب قدرت تلقی و ارزیابی می کنند. زندگی شهری و مدنی تاجیک ها، پیوند ها و عصبیت های قومی آن ها را که در حیات روستایی و قشلاقی تبلور دارد و ریشه دار است، سست و متلاشی ساخت. این ویژگی جامعۀ تاجیک را بیشتر محافظه کار، وابسته و علاقمند به زندگی روزمره و روزگار درونی شان کرد و از تمایل و علایق آن ها به سیاست و اقتدار سیاسی کاست.
- پراگندگی جمعیتی:
یکی از عوامل در پراگندگی مناطق زیست تاجیک ها در سراسر افغانستان قابل مطالعه و مشاهده است. این پراگندگی جمعیتی آن ها را از تصمیمات و عمل مشترک و یک دست برای تلاش و مقاومت در رسیدن به قدرت سیاسی که در جامعۀسنتی و قبیله ای افغانستان بسیار مهم تلقی می شود، باز می دارد. تاجیک ها در افغانستان و حتی در منطقه بگونۀ جزایر متعدد و جدا از هم زندگی می کنند که این حالت، ظرفیت و توانایی آن ها را در ایجاد مشت واحد و قدرت به هم پیوسته برای کسب قدرت سیاسی و حفظ آن از میان می برد و مانع ایجاد انگیزه و قدرت همبستگی در این جهت می شود.
- نبودِ تشکیلات سیاسی منظم مدرن:
تاجیکان افغانستان ضعف ها و کمبود های متذکره را در ایجاد انگیزه و ارادۀ جدی کسب قدرت سیاسی نتوانستند با ایجاد تشکیلات منظم و مدرن سیاسی بر طرف کنند. در حالی که تشکیلات سیاسی منظم و مدرن می توانست و می تواند آن ها را به یک نیروی سیاسی و اجتماعی توانا در جهت رسیدن به اقتدار سیاسی و رهبری این اقتدار تبدیل کند. تاجیکان از ظرفیت بزرگ فرهنگی برخوردار هستند و این ظرفیت تسهیل کنندۀ ظرفیت سیاسی و اجتماعی آن ها می تواند باشد. نبود تشکیلات سیاسی سبب آن شده است که تاجیکان نتوانند از ظرفیت های فرهنگی خود در اقتدار سیاسی و حتی اجتماعی بهره بگیرند.