مبحث دوم: بررسی مشابهت گروه طالبان با گروه تروریستی از منظر حقوق بینالملل
نویسنده: شاکر حیات
بخش چهارم
ترور شخصیتهای سیاسی کشور، تخریب زیرساختهای اقتصادی، ناامن سازی کشورها و درمجموع تأمین منافع کشورهای خارجی میتواند ازجمله دلایل شکلگیری گروه تروریستی باشد چنانکه دیده شد با به وجود آمدن گروه داعش، دولت عراق، سوریه و افغانستان به لحاظ اقتصادی و اجتماعی صدمه فراوانی را متقبل گردیدند.
یووال نوح هراری تاریخ نویس معروف اسرائیلی، تروریسم را خطرناکترین چالش قرن بیست و یک دانسته است.[1] این پدیده را نباید دستکم گرفت، به حدی ابعاد گسترده و پنهانی دارند تا که یک و یا چند کشور قدرتمند خارجی در عقبهشان بهعنوان حامی وجود نداشته باشد شکلگیری چنین گروهی محال مینماید. بهمنظور بهرهبرداری از چنین گروهها، بعضی دولتها در سازمان ملل متحد و بخصوص در شواری امنیت سازمان ملل متحد، تلاش کردهاند تا تعریف واضح و دقیق از تروریسم ارائه نگردد ولی باآنهم در چند دههی گذشته و بخصوص بعد از حمله ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ محدود کنوانسیون و قطعنامههایی صادرشد که در آن تعریف و عملکرد گروه تروریستی به معرفی گرفتهشده است.
در معرفی گروه تروریستی سه نوع رویکرد وجود دارد. نخست: کنوانسیونی که گروه تروریستی را بهصورت واضح تعریف کرده است. دوم: کنوانسیونهایی که پیرامون معرفی اعمال تروریستی به تصویب رسیدهاند و سوم: دیدهای آکادمیک دکترین حقوق بینالملل پیرامون تعریف و مشخصات گروه تروریستی میباشد. بهخاطر دانستن اینکه واقعاً تروریست کیست و چه مشخصات دارد، لازم میدانم که درمورد هر یک از رویکردها معلومات مفصل ارائه گردد.
- کنوانسیون اتحادیه عرب مصوب 22 اپریل 1988: در این کنوانسیون تروریسم چنین تعریف شده است.”تروریسم عبارت از هر عمل خشونتبار یا تهدید به خشونت است که بدون در نظرداشت اهدافشان بهصورت فردی یا گروهی صورت گیرد و از طریق آسیب رساندن یا به خطر انداختن جان مال، آزادی، امنیت، محیطزیست، تأسیسات عمومی یا خصوصی و منابع ملی به دنبال ایجاد وحشت در بین مردم باشد”.
- کنوانسیونهایی که اعمال تروریستی را به معرفی گرفتهاند:
- کنوانسیون توکیو در مورد جرایم ارتکابی در هواپیما مصوب 14 سپتامبر 1963.
- کنوانسیون لاهه در مورد توقیف غیرقانونی هواپیما مصوب 17 دسامبر 1970.
- کنوانسیون مونترال در مورد اقدامات غیرقانونی علیه ایمنی هواپیمای ملکی مصوب 23 سپتامبر 1971 و پروتکل الحاقی 10 می 1984.
- کنوانسیون پیشگیری و مجازات جرایم علیه افراد تحت حمایت بینالمللی، از جمله مأموران دیپلماتیک مصوب 14 دسامبر 1973.
- کنوانسیون علیه گروگانگیری 17 دسامبر 1979.
- کنوانسیون علیه دزدی دریایی مصوب سال 1982.
- دکترین حقوق بینالملل:
پیوسته به موارد فوق دکترین حقوق بینالملل با استفاده از کنوانسیونها و قطعنامهها و منابع حقوق بینالملل توانستند که گروه تروریستی را چنین تعریف نمایند: “هر عمل خشونت باری که به نیت کشتار، ایجاد جراحتهای شدید به افراد غیرنظامی، تخریب و انهدام اموال خصوصی و عمومی و به هدف ایجاد رعب و وحشت در میان مردم یا جماعتی از مردم و یا اجبار کشور یا یک سازمان بینالمللی برای انجام فعل یا ترک فعل باشد، تروریسم تلقی میشود”[2] با توجه به تعریف تروریسم دکترین حقوق بینالملل بهاتفاق آرا مشخصات این گروه را موارد ذیل شمردهاند:
- عملکرد خلاف قواعد بینالمللی یعنی عمل خشونتبار همراه با کشتار و جراحتهای جسمی و روحی؛
- ایجاد ترس و هراس در جامعه؛
- داشتن هدف سیاسی بهمنظور رسیدن به قدرت سیاسی؛ و
- اجبار دولتها و سازمانهای بینالمللی بهمنظور انجام فعل و یا ترک فعل. [3]
حالا که تعریف و مشخصات گروه تروریستی روشن شد ایجاب میکند که مشخصات گروه طالبان با مشخصات فوق مطابقت داده شود که باهم دیگر مشابهت دارند یا خیر. درصورتیکه مشابهت داشته باشند، گروه طالبان یک گروه تروریستی محسوب میگردد. [4]
گفتار اول: عملکرد گروه طالبان
طالبان از زمان پیدایش تا به امروز فعالیت گوناگونی داشتند، گاهی حکومت کردند، گاهی علیه حکومت جنگیدند. در زمان حکومتشان، ساختار حکومت به هیچ نوع نظام سیاسی همخوانی نداشت و با شهروندان با خشنترین شیوه رفتار میکردند و بخشی از رفتار جزایی (مانند قطع دست، اعدام و تیرباران) خود را در چهارراهیهای کابل و سایر نقاط تحت حاکمیتشان به نمایش میگذاشتند و بعد از حکومتشان علیه حکومت کنونی (جمهوریت) جنگیدند و در این مدت اعمال غیر انسانیشان حیات صدها انسان بیگناه را سلب کرده است
آنچه تا امروز دیدهشده و تجربهشده است، انتحاری، انفجاری، ماینگذاری، گروگانگیری، قتلهای هدفمند، انهدام محلات مسکونی افراد ملکی، نقض حقوق زنان و نقض حقوق محیطزیست ازجملۀ فعالیتهای گروه طالبان میباشد؛ بنابراین بهتر است که بهطور نمونه هر یک از عملکرد طالبان را بهاختصار تذکر دهیم.
الف: گروگانگیری در رستورانت اسپوژمی و هوتل انترکانتیننتال
طالبان همهساله چندین فعالیت نظامی گروگانگیری را در سطح افغانستان انجام میدهند که از آن جمله میشود از حمله بر رستورانت اسپوژمی واقع بند قرغه ولایت کابل را یادآوری کرد، این گروگانگیری که به تاریخ 8 جنوری 2013 رخ داد و به مدت ده ساعت طول کشید ده تن از شهروندان ملکی به شهادت رسیدند. [5] ضمناً این گروه بتاریخ ۸ اگست ۲۰۱۶ دو استاد آمریکایی و استرالیایی را از دانشگاه افغان امریکن واقع دارلامان کابل اختطاف کرده بودند که بعد از گذشت سه و نیم سال با انس حقانی تبادله شدند. [6]
حمله دیگر در هوتل کانتیننتال به تاریخ 21/ 01/ 2018 در کابل اتفاق افتید و 12 ساعت طول کشید که در این حمله دهها تن شهروندان ملکی داخلی و خارجی به دست حملهکنندگان کشته شدند و رسماً شاخه گروه حقانی مسئولیتش را به عهده گرفت و بعد از چهار سال سراجالدین حقانی رهبر شبکه حقانی از زبان یکی از گروگانگیرها نقلقول نمود که ” این حمله را حضرت محمد (ص) رهبری میکرد”. [7] (اسناد بینالمللی که بیانگر خلافورزی اعمال طالبان میباشد در پاورقیها تذکر یافته است)
ب: بازداشتهای فراقانونی، شکنجه خودسرانه و محاکمه صحرایی
نزد گروه طالبان همهی اقوام غیرخودی و مخالفین درون قومیشان همه مجرماند الی اینکه ثابت بسازند بیگناه هستند. به همین دلیل یک تعداد افرادی که از ولایات سمت شمال و بخصوص پنجشیر، اندراب، تخار، پروان بودند به ظن همکاری با جبهه مقاومت بهصورت وحشیانه مورد شکنجه قراردادند. مثلاً: پدر من (نویسنده) بنام معلم نادر حیات از دو چشم نابینا بود در سال 1997 به دلیل اقارب بودن با مقاومتگران شش ماه در ریاست تحقیق کابل زندانی شده بود. وقتیکه با یک نابینا چنین رفتاری شود، شما فکر کنید با دیگران چگونه رفتار خواهد شد. دختری بنام آرزو از آمر جنایی حوزه یازدهم کابل که عضو گروه طالبان بود شکایت کرد که از وی تقاضای نامشروع کرده است، آرزو را زندانی کردند متأسفانه به اثر شکنجه زیاد در زندان وفات نمود، فامیل وی را تهدید کردند که کسی از ماجرا خبر نشود و آرزو بهصورت پنهانی و دور از انظار عامه دفن گردید. [8] علاوه بر آن در یک سال حکومت طالبان به تعداد 150 خبرنگار شکنجه و دهها فرد در پنجشیر بعد از تیرباران به دریا پرتاب شدند. [9] به طور نمونه به تاریخ ۱۵ سپتامبر 2022 طالبان در ولایت پنجشیر قوماندان یار محمد یکی از قوماندانان جبهه مقاومت ملی همراه با هفت تن از افرادش را بعد از اسارت با دستان بسته تیرباران کردند و بعد از یکماه مردم محل را اجازه دادند که اجساد اینها را دفن کنند. [10] پیوسته به آن دو روز بعد از این واقعه، جوان باسوادی را در جریان آبیاری زمینشان به مرکز نظامی ولایت پنجشیر برده بعد چند روز جسدش را با چشمان کشیده تسلیم خانوادهشان کردند. [11] طبق گزارش هفتهنامه هشت صبح به تعداد 5400 فرد پنجشیری به دلایل سیاسی در زندان طالبان به سر میبرند. [12]
به سبب اینکه کشورهای خارجی از رفتارهای فراقانونی این گروه آگاه نشوند در هر دو دوره حاکمیتشان دروازه کمیسیون حقوق بشر را بستند و مطبوعات آزاد را اجازه فعالیت ندادند باآنهم شهروندان اخبار داخل کشور را از مجراهای مختلف به شبکههای اطلاعرسانی و نهادهای حقوق بشری شریک ساختند، به همین سبب دولت آمریکا و دولتهای اروپایی نسبت به شکنجه و بازداشتهای غیرقانونی گروه طالبان اعتراض نمودند و ریچارد بنت نماینده کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد بازداشتهای فراقانونی، شکنجه و محاکمه صحرایی گروه طالبان را در نیز تأیید نموده است. [13]
ج: انتحاری
انتحاری از جمله تاکتیکهای جنگی طالبان است و طالبان مخترع این تاکتیک در افغانستان هستند چنانچه که اولین انتحاری را در افغانستان به جان قهرمان ملی احمدشاه مسعود تجربه نمودند و همینطور استاد برهانالدین ربانی رئیسجمهور اسبق افغانستان را نیز بهواسطه انتحاری به شهادت رساندند. حالا این تاکتیک جز فرهنگ نظامی این گروه محسوب میگردد و دو کندک انتحاری در تشکیلات وزارت داخله و دفاع این گروه بهصورت رسمی ایفای وظیفه میکنند.
به تاریخ 31 می 2018 انفجار موتر بمب چهارراهی زنبق در مقابل سفارت جرمنی که بیشتر از صد نفر کشته و بیشتر از چهارصد تن دیگر زخمی گردیدند. به تاریخ 12 عقرب سال 1399 حمله به دانشکده حقوق دانشگاه کابل که منجر به کشتهشدن 19 تن و زخمیشدن 22 محصل و اساتید گردید. [14] به تاریخ 29/07/2019 حمله به دفتر سیاسی امرالله صالح که منجر به قتل 20 تن و زخمیشدن دهها تن به شمول امرالله صالح و محافظینش شد. [15] و همینطور حمله انتحاری به ریاست رجال برجسته امنیت ملی افغانستان که منجر به شهادت صد تن از کارمندان این نهاد شد. طالبان در اولین ماههای پیروزیشان تحت نام قدردانی از انتحاریها در هوتل انترکانتیننتال محفلی برپا کردند و در آنجا سراجالدین حقانی رهبر شبکه حقانی انجام 1050 انتحاری را از طرف این شبکه در دو دهه گذشته تأیید کرد. ارقام ذکرشده صرف مربوط شبکه حقانی میشود حالا شما فکر کنید که سایر گروههای طالبان به چه تعداد انتحاری را به افغانستان سوق داده باشند.
د: قتلهای هدفمند و ماین گذاری
گروه طالبان بهخاطر تضعیف نظام، همیشه دست به ترور نظامیان افغانستان زدند و حتی در این اواخر قتلهای آنلاین را آغاز نمودهاند. قتل عبیدالله بارکزی نماینده پارلمان افغانستان، قتل قوماندان رازق قوماندان امنیه قندهار، قتل نظامیان قوای مسلح افغانستان، قتل یوسف رشید رئیس اجرایی فیفا، قتل ملاله خبرنگار محلی در ننگرهار، قتل نعمت روان مجری برنامههای سیاسی طلوع نیوز در قندهار، قتل سید مصطفی کاظمی و شش نفر همراهانش در ولایت بغلان و همینطور به تاریخ 29 اسد 1399 میر عبدالباری امین رئیس شورای علمی وزارت معارف در ماینگذاری به موترش جان داد و ماینگذاری در موتر رنجر حوزه دوازدهم پولیس ملی که منجر به کشتهشدن یک فرد و مجروح شدن یکتن دیگر شد. [16]
ه: تخریب آثار باستانی، انهدام مسکنهای افراد ملکی و کوچ اجباری
تخریب بت بامیان توسط طالبان در سال 2001 ازجمله جنایاتی است که همه با خبراند. در کنار آن در سال 1376 زمانی که طالبان کابل را تسخیر نمودند بهخاطر اینکه گروه مقاومت را شکست دهد، در مناطق شکر دره، گل دره و کلکان دست به انهدام مسکنهای ملکی زدند و فرمان تخلیه مسکونههای ملکی از سوی مقام جنگی طالبان صادر گردید. در این جنگ پنجساله اکثریت مطلق خانههای ملکی در این ساحات به مخروبه تبدیل گردیدند و دیگر قابلاستفاده نبودند. بنده شاهد این رویداد بوده بهنحویکه باشندگان ولسوالی کلکان، گلدره و شکردره به مرکز کابل سرازیر شدند، طالبان یک تعداد اینها را به سفارت روسیه (مشهور به سفارت شوروی واقع کارته چهار کابل) انتقال دادند، یک تعداد دیگرشان فرار کرده به خانههای خویشاوندان و اقاربشان پناه بردند و چند تن دختران را طالبان بهعنوان غنیمت جنگی با خود بردند. با چنین عملکردشان طالبان به حدی در افغانستان و بخصوص ولایت کابل وحشت ایجاد کرده بودند که همه در صدد فرار از افغانستان بودند و یک تعدادی که در کابل باقی ماندند ازجمله کسانی بودند که هیچ انتخابی بهجز ماندن نداشتند.
نادری یکتن از شاهدان صحنه، وضعیت همان زمان را چنین روایت میکند “در سال 1376 در کابل (خیرخانه) زندگی میکردیم، ناگهان خویشاوندان با وضعیت روحی آشفته و ترسیده و با اعضای فامیلشان به منزل ما پناه آوردند و از آتش زدن خانه، کشتن حیوانات و بریدن درختان با چشمان گریان حکایت میکردند”.[17] به همین سلسله جنایات گروه طالبان در حاکمیت دومشان اکثریت باشندگان ولایت پنجشیر را کوچ اجباری دادند، برای هر منطقه شرایط گذاشتهاند که یا مبارزین مقاومت را مجبور به ترک جنگ نمایند و یا ترک محل کنند. همینطور در ولسوالی خواجه بهاوالدین ولایت تخار طالبان خانههای مردمان بومی محل را به وزیرستانیهای پاکستان مصادره کردند.[18] نسل کشی هزارهها در سال 1377 در مزار شریف که منجر به کشته شدن هزاران تن گردید نیز جمله جناباتی است که ثبت تاریخ شده است. [19]
و: نقض حقوق محیطزیست
بهخاطر جلوگیری از حاصلات تاکهای انگور، طالبان اکثریت تاکهای حاصلخیز ولسوالی شکردره، گلدره و قره باغ را قطع نموده و یا آتش زدند تا مردم نتوانند از حاصلاتش استفاده نموده و منجر به کشت و کار در این ساحه گردد. بهمنظور خالی ساختن منطقه از سکنه در سال 1376 الی 1380 قطع درختان ادامه داشت و در بسیار مناطق قرهباغ، کلدره، شکردره و کلکان درختان قطع شده بود و مردم محل هیچگونه حاصلات از درختان خود نداشتند و بعد از سقوط حکومت طالبان، زمانی که مردم ساحه دوباره به مناطقشان برگشتند، درختان و نهالان جدید غرس نمودند و تا سالهای پسین به دلیل جوان بودن و تازه بودن نهالان، مردم از حاصلات محروم بودند و در حدود یک دهه میشود که مردمان منطقه با سعی و کوشششان دوباره صاحب حاصلات از درختانشان شدند.
ز: نقض حقوق زنان
در فلسفه فکری و سیاسی گروه طالبان، زنان حق تحصیل ندارند. به زن صرف جغرافیای خانه را محل امن زندگی میدانند و بس، به همین دلیل طالبان هم در حاکمیت نخستشان و هم در مرحله دوم حاکمیتشان زنان را از حق تحصیل ممنوع کردند، علاوه بر آن اکثراً منع کار، منع آزادی بیان و منع سفر بصورت مستقلانه شده اند.[20]
وسیمه کوهستانی یکی از زنان معترض علیه حاکمیت گروه طالبان به تاریخ 11جدی 1400 توسط طالبان بازداشت شده بود و از جریان بازداشت خود چنین حکایت میکند: “در جریان تحقیق سرم را به داخل آب فرو بردند تا اعتراف اجباری بگیرند و همینطور طالبان در جریان تحقیق دختران را به نحوی شکنجه میکردند که در آینده از شرم به کسی معترض شده نتواند یعنی در سینه و شرمگاه دختران با کیبل میزدند”. [21] به همین ترتیب گروه طالبان حتی حق اعتراض را از زنان گرفتند و یکتعداد زنان معترض را شکنجه و به یکتعداد دیگرش تجاوز کردند.[22] کارمندان زن وزارت داخله، دفاع و ریاست امنیت ملی افغانستان اکثراً از کار برکنار و تحت تعقیب قرار گرفتند. [23] وزارت امربهمعروف و نهی از منکر گروه طالبان نحوه پوشش زنان را همیشه زیر کنترل داشته و متخلفین را حتی در محضر عام مجازات مینمایند. [24]
باتوجه به مواردی که ذکر شد، از این گفتار چنین استنباط میگردد که عملکرد گروه طالبان با اعمال گروه تروریستی مشابهت و مطابقت دارند. علاوه بر استنباط نگارنده، در پنج قطعنامه، شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز عملکرد گروه طالبان را به نحوی اعمال تروریستی دانسته شده است. [25]
گفتار دوم: ایجاد رعب و ترس در میان شهروندان. (سیاست ترس)
هدف ترور همانگونه که از خود واژه پیداست عبارت است از هراسانگیزی و اشاعه ترس در میان مردم میباشد. عصاره اصلی ترور گزینش اهداف مورد حمله بهصورت اتفاقی است که این امر میتواند افراد را همیشه در این وحشت نگهدارد که مبادا در زمان مشخص و در مکان مناسبی قرار داشته باشند؛ زمان و مکانی که برای انجام یک حمله تروریستی، مدنظر تروریستها قرار داشته باشد. فرار از این وضعیت ممکن نیست، چرا که هیچگونه گزینش در انتخاب این زمان و مکان خاص وجود ندارد و تنها بدشانسی افراد است که آنها را در زمانهای خاص در چنین اماکنی قرار میدهد و خوششانسی آنان است که باعث فرار آنان از این محلها میشود. برای رسیدن به این منظور، جمعیت ملکی نهتنها هدفی ساده برای اقدامات تروریستی است؛ بلکه هدفی مؤثر نیز محسوب میشود، چرا که انتخاب این اهداف بهصورت تصادفی، باعث ایجاد اضطراب در میان مردم خواهد شد. این اضطراب پیامآور یک وحشت است. پیام این حمله روشن است؛ هر کس، هرکجا و در هرزمانی ممکن است هدف حمله بعدی قرار گیرد و این چیزی است که اضطراب حاصل از اقدامات تروریستی را مضاعف میکند. [26]
بدین ترتیب هراسافکنی یکی از اهداف و کارکردهای تروریسم محسوب میگردد و حتی در مواردی که وحشت بهعنوان هدف مستقیم تروریسم مدنظر نباشد، بهعنوان یک تأثیر جانبی در اقدامات تروریستی خود را نشان خواهد داد. آنچه ترس از ترور را از وحشت و ترس موجود در سایر جرائم و خشونتها تفکیک میکند آن است که در جرائم دیگر ایجاد ترس و وحشت هدف اصلی مجرم نیست؛ بلکه بهصورت فرعی و ثانوی از رفتار او ناشی میشود و از همینروست که برخلاف سایر جرائم، اقدامات تروریستی بهصورت کاملاً آشکار صورت میگیرند و مرتکب، تمام تلاش خود را براي آشکار کردن آن ولو با استفاده از شیوههای تکثير مجازي با کمک رسانههای مجازی، به کار میگیرد؛ از سوی دیگر واکنشهای روانی و احساسی که نسبت به اقدامات تروریستی صورت میگیرد ناخودآگاه با اهداف تروریستها منطبق هستند.
بهعنوان نمونه بعد از 9 سپتامبر 2001 بسیاری از شهروندان نیویورک از احساس رودررویی دوباره با واقعهای مشابه در حین انجام فعالیتهای روزمره خود هراس داشتند. میتوان تصور کرد که اگر اعضای یک اجتماع هراسزده باشند و احساس آسیبپذیری کنند، اغلب با این اعتقاد که دولت مسئول حفظ و تأمین امنیت آنها بوده و در این راه کوتاهی کرده است، به دولتها جهت تضمین حمایت فیزیکی از آنها فشار خواهند آورد. چنانچه دولت نتواند این کارکرد خود را بهخوبی انجام دهد ممکن است اعتماد شهروندان نسبت به آنها از دست برود و این همان نتیجهای است که اغلب تروریستها با اعمال تروریستی در پی دستیابی به آن هستند. نمونههاي از این مورد را میتوان در 7 نوامبر 1971 در مصر نیز دید. در این روز افرادي مسلح از گروه جماعت اسلامی به گروهي از توریستها که در حال بازدید از “دره شاه” بودند حمله کردند در این حمله 18 توریست کشته شدند و 23 نفر دیگر زخمي شدند. این اتفاق در حالي رخ داد که مصر سالانه درآمد هنگفتي از بابت صنعت توریسم داشت. در سالهای پسازاین حادثه، پذیرش توریسم در مصر کاهش قابلتوجهی یافت، چراکه افراد خارجي حاضر نبودند براي گذراندن تعطیلات خود در مصر جان خود را به خطر بیندازند. بیاعتمادی به دولت همراه با این گمان که قرباني بعدي بودن اقدام تروریستی مشابه بسيار محتمل است، علت اصلي این کاهش مسافرت به مصر بود. [27]
بر همین مبنا، یکی از اهداف راهبردی حملات طالبان این است تا مردم به این باور برسند که هیچکسی در هیچ زمان و مکانی در امنیت نیست. از همین رو قربانیان خود را در طیفهای مختلف اجتماعی هدف قرار میدهند: در آموزشگاه، مکتب، مدرسه، مسجد، خیابان، دانشگاه، گردهماییها و حتی در مراسم عروسی، جنازه و فاتحهخوانی. طی دو و نیم دههی گذشته طالبان در تمام مکانهای فوق حمله کردهاند و هدف آن تفهیم یکچیز به مردم بوده است که هیچکس در هیچ جای افغانستان در امنیت نیست و هرزمانی که خواسته باشیم، میتوانیم بُکشیم. این امر سبب شده است که مردم در یک هراس و اضطراب همیشگی به سر ببرند، درحالیکه در عالم واقع اینگونه نیست. طالب نمیتواند همه را بکشد؛ اما با عملیات تروریستی در یک بخش میخواهد، بقیه را شکنجهی روانی کنند.
افزایش حملات و تشدید خشونت هیچ معنایی غیر از این ندارد که طالبان میخواهند قدرت چانهزنیشان را روی میز مذاکرات بلند ببرند. ترس از ترور و کشتهشدن، ضمن آنکه شهروندان را نسبت به کارکرد دولت ناراضی و بیاعتماد میسازد، آنان را به گروههای وحشتزده و مضطربی تبدیل میکند که گاهی ممکن است، سبب دست کشیدن آنها از خواستههایی شود که بهعنوان یک ملت شایستهی آن هستند. این وضعیت سبب میشود که اعتماد اجتماعی تخریب شود و جای آنها را فضای بیاعتمادی و ناامیدی پر کند. بیاعتمادی که درنتیجهی هراس افکنی به وجود میآید، مردم را از دولت دور میسازد و باعث میشود که هر یک از افراد جامعه تنها به امنیت خود فکر کند و اهداف شخصیاش را بر اهداف جمعی برتری دهد. در همین راستا است که طالبان با توسل به عمل ترور میخواهند که ما بهعنوان یک ملت از اهداف اساسیمان که یک بخش آن حفظ ارزشهای دو دههی پسین و حقوق اساسی شهروندی است، دست بکشیم و تنها به زنده ماندن قانع باشیم. با توجه با موارد فوق، اکنون به مواردی میپردازیم که در حال حاضر جریان دارد.
بعد از قتل فردین امامی، خبرنگار تلویزیون آریانا نیوز و چند تن دیگر چنان ترس و هراس به دلها افگند که باعث فرار خبرنگاران ورزیده کشور گردید. همینطور یک تعداد اساتید دانشگاههای دولتی، خصوص، کارمندان جامعه مدنی، شخصیتهای مطرح سیاسی، زنان فعال در عرصه سیاسی و مدنی، سارنوالان، قاضیان، تاجران و افراد تأثیرگذار کشور مجبور به پناهندگی به کشورهای خارجی شدند؛ بنابراین آنچه شواهد و قرائن نشان میدهد در خصوص ایجاد ترس و وحشت، گروه طالبان با گروه تروریستی همخوانی دارد.
گفتار سوم: تهدید دولتبه فعل و یا ترک فعل به هدف رسیدن به حکومت
چنانچه که در شروع مبحث ذکر گردید، گروه تروریستی در کنار عملکرد ضدانسانی و ایجاد ترس در صدد کسب قدرت حکومتی میباشند تا از این طریق بهصورت سیستماتیک اهداف خود را به شکل گستردهتر در داخل و خارج کشور بهمنظور تأمین منافع گروهی و تأمین منافع کشورهای خارجی تعقیب نمایند. به همین علت دولتهای مشروع را تهدید به کنارهگیری از قدرت میکنند تا خود به قدرت حکومتی دسترسی پیدا کند.
بعد از سقوط حکومت طالبان در سال 2001 تا به اکنون این گروه گاهی با ترور، گاهی با انتحاری، گاهی با انفجار… دولت جمهوری را تهدید کردهاند و همینطور همیشه بالای نیروهای خارجی فشار آوردهاند تا افغانستان را ترک کنند چون میدانند که در نبود نیروهای خارجی و در تبانی با مسئولین درجه اول سیاسی میتوانند قدرت حکومتی را صاحب شوند. پنجتن از اعضای گروه طالبان که مشمول محمد عباس ستانکزی، عبدالسلام حنیفی، شهابالدین دلاور، ضیاالرحمان مدنی و محمد سهیل شاهین در نشست دوحه به نمایندگی از گروه طالبان شرکت دارند. این نمایندگان میگویند که یگانه راه تأمین امنیت در افغانستان بیرون شدن نیروهای خارجی از این کشور است. محمدعباس ستانکزی، یکی از این نمایندگان طالبان گفت: “ما اکنون با آمریکاییان دربارۀ بیرون شدن نیروهایشان از افغانستان گفتوگو میکنیم. وقتی درباره بیرون شدن نیروهایشان به یک راهحل برسیم، به مرحله دوم گفتوگوها در میان افغانها خواهیم رفت تا دریابیم که چگونه صلح بیاید”. [28] گروه طالبان تهدید به گسترش حملات تروریستی کردند و در مقابل خواهان رهایی طالبان اسیر شده از نزد حکومت افغانستان شدند و حکومت افغانستان با وساطت و فشارهای سیاسی و اقتصادی نماینده ایالات متحده آمریکا (زلمی خلیلزاد) وادار به رهایی بیش از 5000 طالب از زندان شد. [29] اکنون طالبان خواهان رهایی تمامی زندانیان باقیمانده از نزد حکومت افغانستان شدند ورنه تهدید به ترک مذاکره کردند و بازهم معلوم میشود که حکومت را مجبور به پذیرش خواستشان مینمایند.
حقیقت اینکه با فشارها، گروه طالبان به دنبال رسیدن به قدرت حکومتی بودند که بلآخره در تباهی با حلقات خارجی و داخلی توانستند دوباره وارد ارگ ریاستجمهوری شوند. قبل از سقوط نظام جمهوری، طالبان اشغال افغانستان و فساد مالی را دو دلیل عمده جنگ علیه نظام جمهوریت میخواندند؛ اما بعد از پیروزی نخستین کارشان این بود که دست به دامان آمریکاییها زدند تا دولت آمریکا حکومت طالبان را به رسمیت بشناسد و حمایت مالی کند. دومین اقدامشان دعوت از فساد پیشهگان مالی به افغانستان میباشد که بزرگترین اختلاسگر حکومت جمهوری، فاروق وردک وزیر پیشین معارف معروف به مکتبهای خیالی و صدیق چکری محکوم به اختلاس پول حجاج را به کابل پذیرایی کردند و هنوز هم تقلا دارند که بزرگترین متقلب جمهوریت اشرف غنی را نیز به کابل مهماننوازی کنند. با چنین عملکردهایی طالبان نشان دادند که آنچه را سرلوحه مبارزه خود قرار داده بودند همه فریب و بهانهای بیش نبوده است.
با به قدرت رسیدن دوباره این گروه دیده شد که قوای مسلح کشور منحل، اقتصاد ملی ورشکست، زنان از حق تحصیل و مردان قوم خاص از حق کار محروم شدند. آزادی بیان وجود ندارد، با غیر طالبان به نحوی برخورد میشود گویی بردگان معاصر باشند، فرار مغزها صورت گرفت و در کل افغانستان به قرونوسطا به عقب کشانده شد. به هر صورت چنین نشانههایی بهصورت آشکار با مشخصات گروه تروریستی همخوانی دارد.
در اخیر این مبحث، با توجه به کنوانسیونهای بینالمللی، قطعنامههای سازمان ملل متحد و بخصوص دکترین حقوق بینالملل، نتیجهگیری میشود که مشخصات گروه طالبان بهصورت کامل با مشخصات گروه تروریستی مطابقت دارند؛ بنابراین، گروه طالبان ازجمله گروههای تروریستی محسوب شده و چنین گروهی حق حکومتکردن را ندارد.
[1]. یووال، نوح هراری، 21 درس برای قرن 21، ترجمه قیصری سودابه، چ 2، ص 206.
[2]. ضیایی بیگدلی، حقوق بشردوستانه، 1392، پیشین، ص 58.
[3]. Routledge handbook of terrorism research, written by Alex P.Schmid. published by Taylor and Francis,2011. ضیایی بیگدلی، حقوق بشردوستانه، 1392، پیشین، ص 58. https://www.youtube.com/watch?v=pZDkjG2Yoqc نظریه دکتر ملک ستیز پیرامون مشخصات گروه تروریستی. پرگار: تروریسم چیست؟ عناصر آن کدامند؟ – YouTube سعید محمودی استاد حقوق بینالملل در پاریس.
[4]. تمامی ادعاهای مطرح شده در این مبحث ضمن منابع اصلی در گوگل و یوتیوب قابل دسترس میباشد در صورت نیاز با ذکر نام و تاریخ میتوانید به منبع متوصل شوید. بخاطر جلوگیری از تعدد رفرنسها از تذکر تکراری بعضی منابع خودداری شده است.
[5]. http://m.youtube.com/watch?v=ykbezip9=3g پایان گروگانگیری طالبان در کابل. (بر اساس کنوانسیون ضد گروگانگیری مورخ 17 دسامبر 1979 گروگانگیری عمل تروریستی محسوب میگردد و طبق ماده 8 بند 2 مورد هشتم اساسنامه محکمه بین المللی کیفری گروگانگیری از جمله اعمال جنایت جنگی میباشد)
[6]. Taliban Prisoners swap – VOA Ashna – YouTube
[7]. http://www.google.com/amp/s/amp.dw.com/fa-af طالبان مسئولیت حملهبر هوتل اینترکانتیننتال کابل را به عهده گرفتند. (طبق ماده 8 بند 1 مورد اول اساسنامه محکمه بین المللی کیفری چنین عملی جنایت جنگی بشمار میرود)
[8]. ویدیوی دختری که اد عادارد که طالبان اورا لت کرده ودر حوزه از اوتقاضای نامشروع میکند YouTube (بر اساس ماده 7 بند 1 مورد اول و ششم اساسنامه محکمه بینالمللی کیفری چنین عملی جنایت علیه بشریت محسوب میگردد.)
[9]. جسد تیرباران شده یک مرد از دریای پنجشیر پیدا شد | روزنامه ۸صبح (8am.af). (بر اساس ماده 8 بند دوم مورد اول اساسنامه محکمه بینالمللی کیفری چنین عملی از جمله جنایات جنگی بشمار میرود)
[10]. Taliban Committing War Crimes in Panjshir, UNAMA Simply Voices Concern: NRF Spokesman – Hasht-e Subh Daily (8am.af)(طیق ماده 8 اساسنامه محکمه بین المللی کیفری این عمل از جمله جرایم جنگی بشمار میرود)
[11]. طالبان غیرنظامیان را در پنجشیر کشتند – BBC News فارسی. (طیق ماده 8 بند دوم مورد اول اساسنامه محکمه بین المللی کیفری این عمل از جمله جرایم جنگی بشمار میرود)
[12]. ادعای جبهه مقاومت: طالبان ۵۴۰۰ باشنده پنجشیر را زندانی کردهاند | روزنامه ۸صبح (8am.media). (طبق ماده 7 بند 1 مورد ششم و هشتم اساسنامه محکمه بینالمللی کیفری چنین عملی جنایت علیه بشریت محسوب میگردد و بر اساس ماده سوم بند اول کنوانسیون ژنو مصوب 12 اگست 1949 هیچ فردی بدون موجب قانونی و بدون حکم محکمه ذیصلاح نباید به زندان انداخته شود)
[13]. https://subhekabul.com /un-spécial-rapporteur-Richard-Bennett-panjshir-provinc
[14]. http://www.google.com/amp/s/da.azadiradio.com/amp/30925298.html پایان حمل گروهی به پوهنتون کابل. (طبق ماده 8 بند 2 مورد اول و دوم اساسنامه محکمه بینالمللی کیفری چنین عملی جنایت علیه بشریت بشمار رفته و طبق ماده 3 بند 1 کنوانسیون ژنو مصوب 12 اگست 1949 کشتن افراد ملکی توسط گروه های نظامی جواز ندارد)
[15]. http://www.google.com/ama/s/per.euronews.com/ampشمار کشتهشدگان حمله به دفتر امرالله صالح در افغانستان به 20 نفر رسید. (طبق ماده 8 بند 2 مورد اول اساسنامه محکمه بین المللی کیفری این عمل جنایت جنکی شمار میرود)
[16]. http://tolonews.com/fa/afghanistan-ez نگرانی باشندگان کابل از افزایش انفجار ماین های مغناطیسی. (طبق ماده 7 بند 1 مورد یازدهم اساسنامه محکمه بین المللی کیفری چنین عملکری جنایت بشری محسوب میگردد)
[17]. نادری، کابل، 01/حوت/1399. (طبق ماده 7 بند 1 مورد چهارم و بند 2 مورد چهارم اساسنامه محکمه بینالمللی کیفری چنین عملی جنایت علیه بشریت محسوب میگردد)
[18]. کوچاجباری در تخار؛ مهاجرین برگشته از پاکستان جایگزین دهنشینان میشوند (etilaatroz.com). (طبق ماده 7 بند 1 مورد چهارم و بند 2 مورد چهارم اساسنامه محکمه بینالمللی کیفری چنین عملی جنایت علیه بشریت محسوب میگردد)
[19]. Afghanistan: The Massacre in Mazar-I Sharif | HRW و قتل عام مزار ۱۹۹۸ – روایتی از کشتار غیرنظامیان به دست طالبان … – YouTube. (طبق ماده 6 بند 1 و 2 اساسنامه محکمه بینالمللی کیفری چنین عملی قتل عام محسوب میگردد)
[20]. بر اساس ماده 1، 2، 3، و 21 اعلامیه جهانی حقوق بشر مصوب 10 دسامبر 1948 حق آزادی، برابری و عدم تبعیض، اشتراک در انتخابات و… از جمله حوق اساسی مرد و زن میباشد و هیچ حکومتی حق نقض آن را ندارد.
[21]. کوهستانی، وسیمه، پاکستان، 01/ سنبله/1401. (طبق ماده 7 بند 1 مورد ششم اساسنامه محکمه بینالمللی کیفری چنین عملی جنایت علیه بشریت محسوب میگردد)
[22]. طالبان شماری از زنان معترض را مورد شکنجه و تجاوز قرار داده اند – YouTube (طبق ماده 7 بند 1 مورد ششم و هفتم اساسنامه محکمه بینالمللی کیفری تجاوز و شکنجه افراد جنایت علیه بشریت محسوب میگردد)
[23]. زندگی مخفیانه زنان پلیس افغان پس از به قدرت رسیدن طالبان – YouTube و تجاوز سعید خوستی سخنگوی وزارت داخله بالای الهه دانشجوی طب کابل – YouTube (طبق ماده 7 بند 1 مورد ششم و هفتم اساسنامه محکمه بینالمللی کیفری تجاوز و شکنجه افراد جنایت علیه بشریت محسوب میگردد)
[24]. وضعیت زنان در افغانستان تازه شلاق زدن زنی در سرک او هم ناقی طالبان – YouTube (طبق ماده 7 بند 1 مورد ششم اساسنامه محکمه بینالمللی کیفری شکنجه افراد جنایت علیه بشریت محسوب میگردد)
[25]. قطعنامه شماره 2189 شورای امنیت سازمان ملل متحد، مصوب 12 دسامبر 2014، مقدمه، پاراگراف 3. قطعنامه شماره 1817 مصوب 11 جون 2008، مقدمه، پاراگراف 6. قطعنامه شماره 1776 مصوب 19 سپتامبر 2007، مقدمه، پاراگراف 8. قطعنامه شماره 1707 مصوب 12 سپتامبر 2006، مقدمه، پاراگراف 7 و قطعنامه 1456 مصوب 20 جنوری 2003، بند 2، مورد 3.
[26]. کارگری، نوروز و مهرا، نسرین، (روان شناسی اقدامات تروریستی: هراس و هراس افکنی) دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم تحقیق، 1397، ص 6. (طبق ماده 7 بند 2 مورد پنجم اساسنامه محکمه بینالمللی کیفری شکنجه روانی افراد جنایت علیه بشریت محسوب میگردد)
[27]. کارگری، نوروز و مهرا، نسرین، پیشین، ص 7.
[28]. https://tolonews.com/fa/afghanistan/برگزاری–نشست–مسکو؛-طالبان–خواهان–خروج–نیروهای–خارجی–از–کشور–شدند
[29]. https://tolonews.com/fa/afghanistan/برگزاری–نشست–مسکو؛-طالبان–خواهان–خروج–نیروهای–خارجی–از–کشور–شدند