برای چندمینبار سنگ آرامگاه احمدشاه مسعود، قهرمانملی افغانستان، توسط جنگجویان طالبان تخریب میشود. پیش از این جنگجویان وابسته به این گروه سنگ قبر این اعجوبه نظامی را که به تعبیر مایکل باری، نویسنده و افغانستانشناس، «بدون نفرت میجنگید» و یک چریک به تمام معنا بود را نیز تخریب کرده بودند. فراتر از این طالبان به نشان پیروزی در صحن آرامگاه او مراسم رقص و پایکوبی بر پا کردند و خشم عمومی میلیونهای انسانی را را برانگیختند که به سبب کارنامه درخشان این فرمانده نظامی که فاتح جنگ سرد لقب دارد؛ ارادت خاص به او دارند. فرماندهان طالبان نهتنها به احمدشاه مسعود، قهرمان ملی افغانستان، که عمری را در مبارزه و خوشنامی گذرانده؛ بلکه مجسمه عبدالعلی مزاری، رهبر هزارههای افغانستان را در بامیان تخریب و قبرستان شهدای حزب جنبش ملی اسلامی افغانستان به رهبر مارشال دوستم در جوزجان را نیز ویران کردند.
سیاست تخریب و تحقیر که طالبان آن را بهگونه ناگفته و نانوشته به مرحله اجرا درآورده و میآورند، نمونه بارز ستیز و راهاندازی عوامل تحقیر سیستماتیک اقوام در ستم است که سابقه به درزانای تاریخ افغانستان دارد؛ اما پرسش اساسی این است، در شرایطی که واگرایی قومی، ستیز اجتماعی و شکافها در حال اوجگیری است و تمام هست و بود افغانستان زیر سوال رفته، چرا طالبان به چنین اقدامات جنجالبرانگیز دست میزنند؟ انگیزه طالبان از تخریب قبر مردهگان و خانه زندهگان چیست؟ به نظر میرسد که تخریب آرامگاه شخصیتهای سیاسیـاجتماعی بهگونه قصدی و برنامهریزیشده در دستور کار طالبان باشد و گرنه در نظام بستهء و ایدولوژیکزده طالبان آیا به راستی کسی نمیتواند جلو این تحقیر بزرگ را بگیرد و برای عاملان این کار تذکر بدهد که عاقبت چنین اقدامات بسیار بحرانزا و زیانآور است؟ آیا طالبان از عواقب چنین سیاستهایی که خشم عمومی را برانگیخته و حتا میتواند کلیت افغانستان را زیر سوال ببرد نمیهراسند؟
احساس پیروزی
یکی از برجستهترین انگیزههای طالبان برای تحقیر سیستماتیک بخشی از مردم افغانستان، بروز احساس پیروزی و نشان دادن سلطه تاریخی است که از خود به نمایش میگذارد. آنها به زور حداکثر خود را عریان کرده و برای مردم تلقین میکنند که جان و مال و ناموس و حتی قبر مردهگان و خانه زندهگان شما در دستان ما است و هر چی خواستیم انجام میدهیم. بروز احساس پیروزی بهگونه خشونتآمیز و تحقیرگونه همواره یکی از نشانههای ستم و نمایش رژیمهای استبدادی در کشورهای شکنندهای مانند افغانستان بوده است. کوچ اجباری، تجاوزهای جنسی، غصب زمینهای زراعتی و تحقیر مردهگان و زندهگان از نمونههای بارز نشان احساس پیروزی در تاریخ خشونتبار افغانستان است. طالبان نیز از این روش برای تحقیر جمعی استفاده میکنند تا از یکسو عطش انتقامجویی و کدورت خود را خالی کرده و از سوی دیگر در سرزمینهای دیگران احساس تسلط و پیروزی کنند. برای همین مورد است که جنگجویان طالبان علاقه وافر دارند که به پنجشیر و مناطق دیگر مانند جوزجان بروند که قبلاً از آنجا شکستهای بزرگ را متقبل شدهاند.
همآغوشی با ناسیونالیستها
در میان ناسیونالیستهای قومی که در اقلیت نیز هستند، بغض خروشان نبست به احمدشاه مسعود وجود دارد؛ آنها تصور شان این است که مجاهدین و خصوصاً تاجیکها به رهبری مسعود، هزارهها به فرماندهی عبدالعلی مزاری و ازبیکها به رهبری مارشال دوستم اقتدار تاریخی آنها را شکسته و دودمان قدرت سیاسیشان را به گسست مواجه کرده است. مهمتر از این، احمدشاه مسعود سالها علیه طالبان در شمال جنگیده و مارشال دوستم شکست تاریخی طالبان در ولایتهای جوزجان و بلخ را رقم زده است. از اینرو، طالبان با توهین و تحقیر این افراد میخواهند ناسیونالیستهای قومی را به همراه خود داشته و از نظر فرهنگیـسیاسی با آنها همآغوشی کنند. رقصیدن بر آرامگاه فردی که اقتدار سیاسیـتاریخی آنها را شکسته و روزنه را برای توزیع عادلانه قدرت سیاسی باز کرده است؛ میتواند عطش آنها را فرونشانده و حس برازندگی و پیروزی را در آنها زنده کند. حتی اگر این حس به قیمت فورانی شدن تعصبهای قومی و نفرت خروشانی باشد که چنین سیاستهایی میتواند به بار بیاورد. یکی از اهداف طالبان همراهی ناسیونالیستهای قومی و هم آغوشی با آنهاست تا در مناطق مشخص همپیمانهای جدید پیدا کنند.
مزید بر این، طالبان از نظر اجتماعی نیز در سدد آن هستند که علاوه از جذب ناسیونالیستهای قومی، اعتراضات و مقاومتها علیه خودشان را سمتوسو بدهند و آن را از عمومیتیافتهگی به جغرافیایی خاص محدود کنند. خلق نفرت قومی، ایجاد تعصبهای مذهبی و سمتی در دستور کار طالبان است؛ نفرت قومی میتواند مقاومت علیه طالبان را تضعیف کرده و زمینههای استحکام قدرت ظالمانه خود را مهیا کنند که مشروعیت و مقبولیت ندارد. وقتی طالبان از مناطق خاص آمده و دست به چنین کارهایی میزنند؛ خواسته یا ناخواسته نفرت قومی و ستیز اجتماعی بیشتر میشود. امروز جنگجویان از جنوب و شرق آمدهاند؟ قبر مردهگان و زندهگان را ویران کرده و مردم را کوچ اجباری میدهند. این هرچند توسط گروه طالبان به منظور اهدافی که در بالا از آن یاد شد، انجام میشود، اما عواقبش میتواند خطرناک باشد و نفرت را به پیمانهای بزرگ و برجسته کند که جمع کردن آن بسیار دشوار و در میانمدت حتا ناممکن به نظر برسد. باید از نفرتی که طالبان خلق کردهاند ترسید؛ این نفرت، تحقیر توهین میتواند کلیت افغانستان را نابود کند.
برگرفته از8صبح