تحلیل و تبصره سیاسی

ممنوعیت آموزش دختران در افغانستان؛ چرا طالبان به توصیه‌های علمای جهان اسلام ارزش قایل نیستند؟

نویسنده: روستایی

مولوی عبدالحمید از علمای مذهبی سرشناس اهل سنت در ایران و شخصیتی رسانه‌ای است. اظهارات او در نمازهای جمعه در مسجد جامع مکی زاهدان، غالباً در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی بازتاب می‌یابد. یکی از بحث‌انگیزترین موضع‌گیری‌هایش که پس از پیروزی مجدد طالبان صورت گرفت، حمایت بی‌قید و شرط او از طالبان و اظهار شادمانی او از این بابت بود؛ با این استدلال که آن‌ها تغییر کرده‌ و از گذشته درس گرفته‌اند. او در اوایل پیروزی طالبان، سیاسیونی را که از مقاومت سخن می‌زدند «ورشکسته‌گان سیاسی» خواند و از آن‌ها خواست بیش از این، ملت افغانستان را دچار تفرقه و رنج نکنند. این موضع‌گیری سبب شد انتقادهایی چه در داخل ایران و چه در بیرون از آن، علیه او صورت گیرد.
حمایت مولوی عبدالحمید از طالبان از یک جهت امر غریبی نیست. علمای مذهبی اهل سنت در ایران و طالبان در افغانستان از یک آبشخور فکری تغذیه می‌کنند: مدارس دینی دیوبندی در شبه‌قاره هند. به همین دلیل، مشترکات فراوانی دارند و بسیاری از دیدگاه‌های‌شان راجع به بسیاری از مسایل، یکی است. مطابق جهان‌بینی‌ای که مدرسه دینی دیوبندی ترویج می‌کند، اجرای احکام فقهی از مهم‌ترین اولویت‌های یک حکومت است و از نظر دیوبندی‌ها هر حکومتی که به این کار اهمیت قایل شود باید مورد حمایت و پشتیبانی قرار گیرد. طالبان در هر دو دوره حکومت‌داری‌شان نشان داده‌اند که ظواهر دینی و احکام فقهی در صدر اولویت‌های‌شان قرار دارد و این احکام را مطابق تفسیر خاص خودشان از شریعت مو‌به‌مو عملی می‌کنند.
با وجود این، مولوی عبدالحمید در وضع متناقضی قرار گرفته و اخیراً سعی کرده که خود را از این مخمصه بیرون کند. مولوی عبدالحمید از رهبران شاخص اعتراضات اخیر در ایران شناخته می‌شود و در ماه‌های اخیر کوشیده حداقل سخنگوی بخشی از نیروهای معترض باشد و مطالبات آنان را به گوش حاکمیت برساند. نکته جالب این‌جا است که اغلب مطالبات معترضان ایرانی از حکومت ایران، همان مطالباتی است که مردم افغانستان از طالبان دارند: آزادی‌های اجتماعی و فرهنگی، رفع تبعیض‌های دینی و مذهبی، آزادی برای زنان، برچیده شدن بساط گشت ارشاد و بهبود وضع اقتصادی مردم. همچنین او به عنوان ملایی که از نظر تباری بلوچ است، همواره کوشیده خود را مدافع حقوق اقلیت‌های قومی در ایران نشان دهد و از مظالمی که بر آن‌ها روا داشته می‌شود، سخن بزند. طالبان بدتر از حکومت ایران در این موارد عمل می‌کنند و از این جهت، سوالی که در ذهن مردم پیدا می‌شود این است که چه‌طور مولوی عبدالحمید در عین حالی که از حکومت ایران می‌خواهد در این زمینه‌ها طبق خواست مردم رفتار کند، به صورت تمام‌قد از حکومت طالبان دفاع می‌کند؛ حکومتی که قرون‌وسطایی‌ترین شیوه‌های حکومت‌داری را اِعمال می‌کند و آزادی‌های مختلف مردم را سلب کرده و حقوق بشر و حقوق زنان و اقلیت‌ها را تضییع می‌کند و برای بهبود وضع اقتصادی کشور هیچ کاری نمی‌کند؟
شاید همین انتقادها و اعتراض‌ها سبب شد که مولوی عبدالحمید لب به انتقاد از طالبان بگشاید و از این‌که طالبان محدودیت‌های شدید در عرصه آموزش زنان ایجاد کرده‌اند، دست به انتقاد آنان بزند. بر بنیاد گزارش کانال رسمی تلگرامی مولوی عبدالحمید، امام جمعه اهل سنت زاهدان، در خطبه اخیر نماز جمعه چنین گفته است: «من در این‌جا روی سخن را به طالبان برمی‌گردانم. من مصاحبه کرده‌ام و به من اعتراض هم شده است که گفته‌ام این طالبان، طالبان ۲۰ سال قبل نیستند و تغییر کرده‌اند. من احساس می‌کنم که طالبان تغییراتی کرده‌اند، ولی چیزی که من نگران آن هستم این است که کسی نباید جلو تعلیم زنان را بگیرد. دانشگاه‌ها باید به روی زنان باز باشد. کدام دین و شریعت از تحصیل زنان جلوگیری کرده است؟ این نظر عده‌ای است که تنگ‌نظر هستند. طالبان! شما را به خدا این کار را نکنید. دانشگاه‌ها و مدارس را به روی زنان باز کنید. توصیه من آن است که قبل از دانشگاه مردان، باید دانشگاه زنان باز شود. زنان استعداد دارند، آن‌ها می‌خواهند علم و دانش فرا بگیرند. شما با کدام مجوز شرعی جلو آن‌ها را گرفته‌اید؟ چه کسی به شما گفته اجازه تعلیم به آن‌ها ندهید؟ عده‌ای از من انتقاد کرده‌اند که شما این‌ها را نگفته‌اید، درحالی که این‌طور نیست. من الآن این‌ها را بر سر منبر می‌گویم و پیشتر هم گفته‌ام و به طالبان پیام داده‌ام که جلو تعلیم زنان را نگیرید. ما به طالبان گفته‌ایم که علمای جهان اسلام قانع نمی‌شوند که جلو تعلیم زنان را بگیرید. من این را مسؤولیت شرعی طالبان می‌دانم که حقوق زنان را رعایت کنند.»
بسیاری از مجامع مذهبی و علمای مذهبی در سراسر جهان اسلام، نسبت به طالبان خوش‌بین‌اند و فریب شعارهای دهن‌پر‌کن آنان در مورد تطبیق شریعت را خورده‌ و دوست دارند حکومت آنان به موفقیت‌های بزرگ دست یابد و به الگویی در سطح کشورهای اسلامی تبدیل شود. در این ۱۵ ماه، این مجامع مذهبی از ابزارهایی که در دست دارند برای تقویت و تحکیم حاکمیت طالبان استفاده کرده‌اند و همت خود را صرف دفاع از این گروه ساخته‌اند، اما این گروه به حدی با نیازهای زمانه بیگانه‌اند و نسبت به امر حکومت‌داری ناشیانه رفتار می‌کنند که گاهی حامیان آن‌ها در مجامع دینی نیز معترض می‌شوند و نسبت به زیاده‌روی‌های آن‌ها انتقاد می‌کنند. نمونه بارزش مولوی عبدالحمید زاهدانی که از دفاع تمام‌قد از طالبان به انتقاد صریح از آن گروه رسیده است.
شاید شماری از مذهبیون از سر ساده‌لوحی و از باب این‌که «آواز دُهُل شنیدن از دور خوش است» به این تصور غلط باشند که حکومت طالبان نمونه‌ای نیکو از حکومت اسلامی است و قرار است طالبان با استفاده از قدرتی که تصاحب کرده‌اند آموزه‌ها و ارزش‌های اسلامی را رواج و رونق دهند و نهادینه کنند و مردم را با عملکرد خوب‌شان به سوی آیین اسلام جذب کنند. در این میان، شاید عده‌ای از آن جهت که نسبت به عملکرد دولت امریکا بدبین‌اند، دوست داشته باشند، نفس به قدرت رسیدن طالبان را که ظاهراً دشمن امریکا شناخته می‌شوند، به فال نیک بگیرند و از این‌که امریکایی‌ها نتوانستند به اهداف خود در افغانستان برسند اظهار شادمانی کنند و کاری به این نداشته باشند که طالبان چه کارنامه‌ای از خود به‌جا می‌گذارند. با همه این سخن‌ها،  واقعیت مسأله آن است که پیروزی طالبان نه به نفع اسلام است و نه به ضرر امریکا. طالبان با آن ذهنیت بدوی و قرائت خشن و سرکوب‌گری که از دین دارند، هر قدر زمان حاکمیت‌شان طولانی‌تر شود به تناسب آن، چهره‌ای کریه و دل‌آزار از دین عرضه می‌کنند و مردم را نسبت به گوهر دین متنفر می‌سازند. از این‌رو، تجربه حکومت‌داری طالبان هرگز کمکی به تقویت پایه‌های دین در جامعه افغانستان نمی‌کند، بلکه ممکن است پیامدهای ناخوشایندی هم داشته باشد و توده‌ها را با اصل عقیده و دیانت دشمن بسازد.
اگرچه اظهار شادمانی مولوی عبدالحمید از پیروزی مجدد طالبان و ستایش بی‌حد و حصر او از این گروه خشن و سرکوب‌گر، به هیچ صورت قابل توجیه نیست و نمایان‌گر ناپخته‌گی و شتاب‌زده‌گی او در تحلیل اوضاع است، اما همین‌که اکنون وی از عملکرد طالبان در برابر زنان و آموزش دختران انتقاد می‌کند و آن را نپذیرفتنی می‌شمارد، این موضوع را عیان می‌کند که هنوز هم مراجع دینی‌ای در این منطقه از جهان وجود دارند که تسلیم امر واقع نمی‌شوند و قسمتی از حقایق را، اگر نه همه آن‌ها را، بیان می‌کنند. مولوی عبدالحمید به عنوان یکی از مراجع دینی مهم در میان اهل سنت ایران، مسؤولیت دارد از اسلام در برابر تفسیرهای غلط و انسان‌ستیز دفاع کند. مولوی عبدالحمید تا این لحظه ثابت کرده که در گفتن حقیقت، از شهامت اخلاقی و شجاعت ذاتی به قدر کافی برخوردار است و آماده است برای این کار، خطر را به جان بخرد. با این‌حال، در فضای پرتشنج و پرهیاهوی کنونی، در کنار شجاعت و دلیری، حکمت و فرزانه‌گی و بصیرت هم از نیازهای اساسی است.
در آینده مشخص خواهد شد که طالبان تا چه اندازه توصیه‌های علمای مذهبی جهان اسلام از جمله خواست‌های مولوی عبدالحمید را مد نظر قرار می‌دهند. پیش از این، جمعی از علمای دینی پاکستان به سرکرده‌گی مفتی محمد‌تقی عثمانی از طالبان خواسته بودند تا لیسه‌های دخترانه را باز کنند، اما طالبان به خواست‌های آنان وقعی ننهادند. اگر محرز شود که طالبان به درخواست‌های مجامع مذهبی در کشورهای اسلامی اهمیت نمی‌دهند، در آن صورت این مسأله آشکار خواهد شد که تصمیم‌های طالبان بر بنیادهای دینی استوار نیست، بلکه انگیزه‌های غیردینی دارد. همچنین این نکته آشکار خواهد شد که طالبان از نهادهای دینی و شخصیت‌های مذهبی در جهان اسلام فقط به عنوان ابزاری برای مشروعیت‌بخشی به حکومت خود بهره می‌برند. اگر چنین نیست، چرا به توصیه‌های آن‌ها ارزشی قایل نیستند؟

برگرفته از8صبح

نمایش بیشتر

سیمرغ

سیمرغ یک نهاد فرهنگی و اجتماعی است که با اشتراک جمع کثیری از اندیشمندان، فرهنگیان و نویسنده‌گان در حوزه تمدنی و فرهنگی فارسی_ پارسی تشکیل گردیده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا