تحلیل و تبصره سیاسی

فرار یا قرار؟

نویسنده: عبدالحفیظ منصور

یک سال تمام از خروج عساکر امریکایی از افعانستان/ خراسان سپری شد، تحریک طالبان این روز را با رژه ی نظامی جشن گرفتند، پرسش این است که آیا ایالات متحده امریکاه شکست خورد و یا استراتژی جنگی خود را در برابر القاعده و داعش تعویض کرد؟ برای درک این مساله، یکی از راه ها این است که بدانیم امریکا روی چه ایده یی به افغانستان/خراسان نیرو فرستاده بود و در این رابطه چه چیز هایی را بدست آورد، و چه مساِیلی از دسترس آن بیرون افتاد. در مورد اهداف و نیات لشکر کشی امریکا به افغانستان /خراسان دید گاه های متفاوتی وجود دارد ، که عمده ترین آن ها عبارتند از ؛

  • مقامات دولت امریکا، لشکر کشی به افغانستان / خراسان را سرکوب القاعده عنوان کردند، که از قلمرو افغانستان /خراسان حمله به برج های مرکز تجارت جهانی را در نیویارک سازماندهی شده بود. امریکا از طالبان خواست ، تا اسامه بن لادن را که در عقب این حمله قرار داشت ، به آن کشور تسلیم بدارد، اما تحریک طالبان این کار را خلاف باورهای دینی و رسوم افغانی خود دانسته از تسلیم دهی اسامه سرباززد، امریکا که حدود 3 هزار تن شهروند خود را از دست داده بود، چاره ای جز اعزام نیرو به افغانستان /خراسان نمی دید. بر پایه‌ی اظهارات مقامات امریکایی ، هدف امریکا از اعزام نیرو به افغانستان/خراسان انتقام گیری از القاعده بود، امریکایی ها در مدت حضور 20 ساله شان در این کشور در امر دولت سازی ، حقوق بشر، سازند گی و عمران بانگاه حاشیوی نگریستند و حتی کوشش داشتند تا دولت مقتدر و مشروع در افغانستان / خراسان شکل نگیرد. برنامه ریزی برای یک انتخابات نمایشی و مملو از تقلب، حمایت از اشخاص بی هویت و فاقد اعتبار در میان مردم و سر انجام مداخله آشکار برای ایجاد یک حکومت نمایشی روش عادی آن کشور بود، در شمار رسانه ها افزایش چشم گیری بعمل آمد، که ثمره آن آزادی کاذب رسانه ها، بدآموزی نسل جوان و سرپوش گذاشتن روی فساد عمیق و گسترده سیاسی و مالی بود. در این مدت هیچ پروژه‌ی زیربنایی در افغانستان /خراسان روی دست گرفته نشد و مردم بسان گدایانی در آمده بودند، که باید همیشه دست امریکا را می نگریستند.
  • کسانی بودند ، هم در میان روزنامه نگاران و هم سیاست مداران که حادثه یازده سپتمبر را عملی سازمان یافته از جانب دولت امریکا می دانستند، که هدف آن زمینه سازی برای لشکرکشی به افغانستان /خراسان بود . از دید این عده افغانستان/خراسان از لحاظ موقعیت ، درجایی قرار دارد که امریکا می تواند ، که با حضور در این سر زمین رقبای بزرگ جهانی خود را همچون چین، روسیه و ایران مهار کند. نویسنده این موضوع را در چند نوبت از زبان مارشال فهیم شنیده است، او بدین باور بود که افغانستان از لحاظ موقعیت«شاه نقطه» است ، و دست کم برای پنجاه سال در این جا باقی خواهد ماند. فهیم خان فکر می کرد ،اگر حمله القاعده اگر سازمان یافته از جانب امریکا هم نبوده باشد ، حادثه یازده سپتمبر بهانه خوبی در اختیار آن کشور داده است، تا در این نقطه حساس جهان حضور پیدا کند . بنابر این به عقیده این دسته ، موقعیت حساس افغانستان/ خراسان ایالات متحده امریکا را وا داشته است ، تا به این کشور لشکر کشی نماید و از اینجا بر اعمال و تحرکات رقبای خویش نظارت داشته باشد. بر پایه این نظریه ، جنگ با القاعده و گروه های افراطی ، بیشتر از یک عنوان تبلیغاتی نبوده و نیست.
  • سردار یحیی رحیم صفوی فرماند ه کل سپاه پاسداران طی یک نبشته‌ی پژوهشی نوشت،  قرن بیست و یک ، نیاز مندی کشور های بزرگ را به انرژ ی بیشتر می سازد ، و انرژی آینده جهان در اطراف دریای خزر جابجا شده است . چین وهند دو قدرت در حال ظهور در قرن بیست و یک به انرژی نیاز شدید دارند، و افغانستان / خراسان کشوری است ، که لوله های این انرژی از دل آن باید عبور کند. به منظور کنترول انرژی، مناسب ترین کار برای ایالات متحده امریکا ، آن بوده است، تا در افغانستان/خراسان مستقر گردد و و نبض انرژی جهان را در اختیار بگیرد. از میان پژوهشگران افغانستان/خراسان خواجه بشیر احمد انصاری مقدم بر سردارصفوی کتابی نوشت زیر نام «افغانستان در آتش نفت». از نظر ایشان نیز مبارزه با القاعده و افراط گرایی برای امریکا شعاری بیش نیست ، این انگیزه های اقتصادی است که پای امریکا را به این کشور کشانیده است . آن چه در این مدت در پیوند به این مساله دیده شد، قرار داد هایی به منظور انتقال گاز میان ترکمنستان با پاکستان و هند عقد گردید ،ولی گامی برای تحقق عملی آن برداشته نشد،
  • گروه های مذهبی ،  مسایل سیاسی ، امنیتی و اقتصادی را نادیده گرفته ، حضور سربازان امریکایی و متحدین آن در افغانستان /خراسان را از زمره جنگ های «حق و باطل»  خواندند که در درازنای تاریخ میان دو گروه«نور و ظلمت» جریان داشته است. به باور این گروه ها امریکایی ها برنامه‌ی جز تضعیف اسلام و مسلمین کاری نداشته و ندارند. وبرای آن ها اظهارات بوش پسرکه گفت، جنگ افغانستان /خراسان ادامه «جنگ صلیبی» است،یک دستاویزخوب شد. از دید آن ها تنها جنگ واقعی جنگ اسلام و کفر است ، و مطرح کردن مسایل اقتصادی و سیاسی در این رابطه، بمقصد مخشوش ساختن اذهان مسلمانان است.

این نظری بود، که تحریک طالبان بدان چسپیده، حامیان مذهبی آنها در پاکستان به آن شرح و تفصیل بخشیده و ادبیات تولید کرد و در اذهان مردم سنتی افغانستان / خراسان پاشید.

  • شماری هم بودند که این دید گاه ها را در تناقض هم نمی دیدند ، بلکه در عرض هم می شمردند و همه این موارد چهار گانه را شامل اهداف لشکرکشی امریکا می شمردند . به گونه ی که سرکوب القاعده همزمان می توانست تهدید به کشور های منطقه بوده باشد، و سنگر بندی در «قلب آسیا» چهار راه انرژی را در کنترول امریکا بخشیده بود. حضور بیست ساله سربازان امریکایی در افغانستان/خراسان مو جب شد ، تا شماری از سران القاعده از جمله اسامه بن لادن کشته شوند، اما در مقابل به شمار اعضای طالبان افزوده گردد. و ریشه های آن گروه در سراسر کشور پخش شود. این حضور کدام تهدید جدی متوجه کشور هایی چین ، روسیه و ایران نه ساخت ، برعکس آن کشور ها را واداشت، تا پیوند های امنیتی شان را تحکیم نموده ، پیمان شانگهای ایجاد کنند و به پشتیبانی از طالبان به منظور ضربه زدن به امریکا بپردازند. از تمدید پایپ لاین گاز به جنوب آسیا جلو گیری شد ، اما کدام دست آورد چشمگیری در این راستا عاید امریکا نشد. گروه های مذهبی بویژه تحریک طالبان و حامیان مذهبی شان در پاکستان و خاورمیانه فکر می کنند ، که در نبرد اسلام و کفر ،َ اسلام برنده شد، و لشکر کفر {؟} را از افغانستان /خراسان بیرون کردند .اما زمانی به جزییات خروج سربازان امریکایی از افغانستان /خراسان مرور می شود.

ایالات متحده امریکاه زمانی از این کشور خارج شد که:قراردادی میان آن کشور و طالبان در دوحه امضا گردید؛براساس این قرار داد، هیج تهدیدی از قلمرو افغانستان /خراسان متوجه امریکا صورت نمی گیرد. براساس این قرارداد امریکا هر وقت می تواند در داخل افغانستان /خراسان اهداف مورد نظر خود را مورد حمله قرار دهد.طالبان تعهد سپردند، که بالای سرباز های امریکایی حمله نمی کنند. طالبان تعهد سپردند ، که مجالی برای فعالیت القاعده و داعش نمی دهند .طالبان تعهد سپردند ، که در آینده حکومت فراگیر و انتخابی تشکیل داده ، و به حقوق بشر پابند می باشند.
اکنون بایدن رییس جمهور امریکا مدعی است که مبارزه در برابر القاعده ازسوی امریکا ادامه دارد، اما بدون سربازان کشورش. کشته شدن ایمن الظواهری در کابل در اثر حمله هوایی امریکا مناسبات دو طرف را تیره تر نموده است. هفته وار چهل میلیون دالر ،امریکا از طریق بانک جهانی در اختیار طالبان قرار می دهد، و شناسایی امارت طالبان را تا اجرایی شدن سایر مفاد توافقنامه دوحه به تعویق افتاده است. در این صورت به خوبی قضاوت کرده می شود که امریکا از افغانستان / شکست خورده و فرار کرده، و یا این که استراتیژی خوذ را عوض نموده، تحریک طالبان را بجای اشرف غنی و گروه اش در راس امور قرار داده است.

نمایش بیشتر

سیمرغ

سیمرغ یک نهاد فرهنگی و اجتماعی است که با اشتراک جمع کثیری از اندیشمندان، فرهنگیان و نویسنده‌گان در حوزه تمدنی و فرهنگی فارسی_ پارسی تشکیل گردیده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا