قسمت سوم:
پاکستانی ها از نیامدن احمد مسعود به اسلامآباد بسیار ناراضی بودند، به ویژه محمد صادق خان، نماینده ویژه پاکستان در افغانستان.
سفر بیثمر
هیئت ضدطالبان در اسلامآباد از فرار غنی مطلع شد. این خبر بسیار ناخوشایند بود، زیرا صحبت از صلح و آشتی با برنده میدان و از موضع مغلوب، به ویژه با میانجی گری پاکستان، حامی طالبان، بیمعنی بود. پیش از این، پاکستانی ها از رهبران ضدطالبان خواسته بودندکه « با طالبان مذاکره کنند، زیرا غنی مانعی برای صلح است، او آماده تقسیم قدرت نیست. نظر خود را به ما بگویید، تا بتوانیم بر طالبان فشار بیاوریم».اما زمانی که طالبان کابل را تصرف کردند، این طرح خنثی شد. حالا طالبان مالک افغانستان شدند و هیچ جا به جز پنجشیر هیچ نیروی ضدطالبی وجود نداشت، همه فرار کردند، طبق منطق کار، هیچ کس با آنها پایی میز مذاکره نخواهد نشست. پاکستانی ها به هیئت گفتند، 15 روز در اسلامآباد بمانند تا نظر کشورهای منطقه و طالبان را بگیرند و بگویند، که چه کار کنند. در 16 آگست، هیئت با شاه محمود قُریشی، وزیر امور خارجه و در 17 آگست با نخستوزیر عمران خان، قمر باجوه، رئیس ستاد کل ارتش و فیض حمید، رئیس ISI دیدار کرد. جلسات و گفتگوها تشریفاتی بود. مخصوصاً عمران خان و فیض حمید (که قبل از حمله طالبان به پنجشیر در 4 سپتامبر وارد کابل شد و بر اساس برخی گزارش ها، طالبان را به لشکرکشی به دره تحریک داد) به خشکی کلمات رایج را بر زبان آوردند. اما ژنرال باجوه از اصل مطلب گفت: « اکنون وضعیت در افغانستان تغییر کرده است. ما فکر نمیکردیم، کابل به این زودی سقوط کند. ما فکر میکردیم که بعد از سقوط ولایات، جنگ شدیدی در کابل رخ خواهد داد. ما به این فکر میکردیم که شما باید یک ائتلاف تشکیل دهید و با طالبان وارد گفتگو شوید. ما میخواستیم حکومت ائتلافی یا موقت تشکیل شود. اما اکنون شرایط تغییر کرده است. طالبان در موقعیت برنده قرار دارند، شما برعکس. به کابل برگردید و ما امنیت شما را تضمین خواهیم کرد».در عین حال، ژنرال باجوه از هیئت درخواست کرد که حداقل شش ماه، حد اکثر 18 ماه صبر کنند تا بقای طالبان مشخص شود. او گفت: « در این میان شما هم همدیگرپذیری نشان بدهید، تا ما توانیم میان شما یک فیصله میانگین را انجام بدهیم، تا یک حکومت مشترک و همه شمول به وجود آید». یونس قانونی به او گفت: « اگر 6 ماه باشد، ما میرویم تا با دیگر برادران در بیرون به مشورت نشینیم، بعد موضع خود را بیان میکنیم». باجوه گفت، دو روز بعد ما به شما احوال میدهیم که شما این جا باشید، یا بروید. دو روز بعد میزبانان پاکستانی آمدند و به اعضای هیئت ضدطالبان گفتند: هرکه میخواهد میتواند بماند و اگر می رود، برایشان بلیت میگیریم.این سفر بیثمر چهار روز به طول انجامید. همه به هر جایی رفتند، برخی به ترکیه، برخی به لندن، برخی به دوشنبه. احمدولی مسعود و چند جوان ماندندکه آنها نیز چند روز بعد اسلام آباد را ترک کردند.
محمد صادق خان
اما پاکستانی ها از نیامدن احمد مسعود به اسلامآباد بسیار ناراضی بودند، به ویژه محمد صادق خان، نماینده ویژه پاکستان در افغانستان. او چندین بار در خلوت از اعضای هیئت پرسید که چرا احمد مسعود نیامد و میگفت که اگر میخواهد پنجشیر را ترک کند، ما حاضریم همکاری کنیم. وی گفت: «ما همه کارها را خودمان انجام خواهیم داد. اگر به هلیکوپتر نیاز است، ما یک هلیکوپتر میدهیم، اگر به طیاره نیاز دارید، ما خود طیاره را ارسال میکنیم. همه چیز را آماده میکنیم و او را از پنجشیر بیرون میکشیم. ما آماده همکاری هستیم». دو روز بعد، صادق خان خیلی تلاش کرد با احمد مسعود تلفنی تماس بگیرد. او در گذشته که دو بار با مسعود جوان ملاقات کرده بود. گفت، هر چه قدر از واتس اپ به احمد زنگ می زنم، گوشی اش کار نمیکند. و از اعضای هیئت خواست که حداقل یک بار ارتباط او را با احمد برقرار کنند. اما در آن روزها هیچ کس نتوانست احمد را پیدا کند. تنها با ودودخان زره و فهیم دشتی، سخنگوی جبهه مقاومت ملی تماس گرفته شد که هر دو در جریان حمله طالبان به پنجشیر به شهادت رسیدند. آنها همچنین نتوانستند کاری برای ارتباط صادق خان با مسعود انجام دهند. اواخر ماه آگست سال گذشته که دفتر مطبوعاتی جبهه مقاومت به رهبری فهیم دشتی شروع به کار کرد، نویسنده این سطور با وی یک گفتگوی تلفنی داشت. ما در مورد خیلی چیزها صحبت کردیم. مرحوم دشتی در این گفتگو اظهارداشت که پاکستانی ها تمام تلاش خود را برای جلوگیری از مقاومت انجام میدهند. از او پرسیدم: چه طور؟ گفت: آنها در تلاش بودند تا با امیر صاحب تماس بگیرند و او را متقاعد کنند که از مقاومت با طالبان دست بردارد و از راه مذاکره و میانجی گری با طالبان سازش کند. وی افزود: «ما همچنین میترسیم، که محل حضور امیر صاحب از روی تلفن وی مشخص شود. از طرفی خودش هم تمایلی به گفتگو با پاکستانی ها ندارد. در مورد چه چیزی باید با آنها صحبت کند؟ چیزی برای گفتن نیست. همه روشن است: ایالات متحده و پاکستان قدرت را به طالبان تسلیم کردند و اکنون از ما نیز میخواهند، که تسلیم شویم».پاکستانی ها تمام تلاش خود را کردند تا احمد مسعود را از پنجشیر “بیرون آورند”. میگفتند، میخواهیم احمد را نجات بدهیم چون اوضاع خیلی خطرناک است. اما احمد حاضر نشد با آنها صحبت کند. و هیچ وقت ارتباطی برقرار نکرد. این صحبت ها در باره احمد مسعود در اسلامآباد تأثیر عمیقی بر احمدولی مسعود گذاشت. میگفت، طالبان وحشی هستند و خدا نکند که اتفاقی با احمد افتد. قانونی از باجوه دو چیز خواست: « از نفوذتان بر طالبان استفاده کنید، تا به پنجشیر حمله نکنند. دوم، یک تعداد فرماندهان و رهبران ما در داخل کابل ماندند و خواهش کنید که آن ها را اذیت و آزار و بیعزت نکنند و به خانههایشان داخل نشوند.» باجوه قول داد که تلاش خواهد کرد. پاکستانی ها گفتندکه بر طالبان فشار میآورند تا به پنجشیر حمله نکنند. اما فیض حمید، رئیس ISI، یکی از کسانی که این سخنان را میگفت، قبل از حمله به پنجشیر به کابل آمد و به طالبان چراغ سبز نشان داد. پهپادها و افسران پاکستانی نیز به پنجشیر فرستاده شدند. اما پاکستانی ها به همین بسنده نکردند و در پنجشیر نیز احمد مسعود را تعقیب کردند. برای تعیین موقعیت او قبل از جنگ پنجشیر و پس از سقوط آن در سپتامبر 2021، آنها پهپادهای کشفی را به آنجا فرستادند، که دائماً بر فراز دره پرواز میکردند. بر اساس یک فرضیه، گوشی یا سیمکارت احمد مسعود در آن روزها در دست فهیم دشتی بود. خودرو او توسط پاکستانی ها از همان شماره تلفنی که در آن روزها در مصاحبه فهیم دشتی در تلویزیون بی بی سی بریتانیا نشان داده شده بود، تعقیب میشد و برخی، این رسانه را همدست طالبان فکر میکردند. به این باوربودند که احمد مسعود هم آنجاست که آن شماره تلفن است. گفته میشود دلیل دستگیری و بعداً قتل فهیم دشتی و ژنرال ودودخان زره همین بوده است.
سخن آخر
نویسنده این سطور در مورد توطئه ترور احمد مسعود و رهبران اصلی تاجیک و هزاره ضدطالب در اکتبر 2021 از زبان یکی از شخصیت های برجسته سیاست افغانستان شنیده است که به نوبه خود از منبعی سرویس های استخباراتی یکی از کشورهای اروپایی مطلع شده است. این طرح با همکاری سازمانهای استخباراتی امریکا، پاکستان، حکومت افغانستان و طالبان اجرا میشد. نقشه این بود که وقتی هواپیمای حامل احمد مسعود و رهبران ضدطالبان از فرودگاه کابل پرواز میکرد، در مسیر راه باید منفجر میشد یا توسط طیارههای نظامی مورد شلیک قرار میگرفت. اجرای این طرح در شرایطی، که تسلیمی غیرمنتظره افغانستان به طالبان باعث شاک جهانی شد، ترور برجستهترین رهبران تاجیک و هزاره، به ویژه احمد مسعود، رهبر جوان مقاومت ضدطالبان و ضد تروریسم بین المللی، این شاک را ده برابر میکرد. این بدان معنی بود که هیچ مقاومتی دیگر وجود نمیداشت. و هیچ مانعی در اجرای یک طرح بزرگتر « جهش بزرگ» سازمان های تروریستی به سمت آسیای مرکزی باقی نمیماند. حوادث یک سال اخیر نشان داد که مقاومت مسعود جوان، آن گونه که در زمان مقاومت پدرش اتفاق افتاده بود، مانع اصلی اجرایی شدن این طرح شد. از داستان فوق میتوان دریافت که استخبارات جهانی تمام کار را انجام داده بودند، تا احمد مسعود عازم پاکستان شود و هم رهبران دیگر چارهای جز پرواز به اسلامآباد نداشته باشند. زمانی هم که احمد مسعود از پرواز به اسلامآباد خودداری کرد و عازم پنجشیر شد، چرخبال او در حریم هوایی بگرام در شمال کابل مورد حمله قرار گرفت. طیارههای بدون سرنشین پاکستانی در پنجشیر به دنبال او بودند. همزمان نماینده پاکستان در افغانستان برای «نجات» وی تلاش میکرد. او احتمالاً میخواست محل اختفای احمد مسعود را طریق تلفن تأیید کند تا توسط پهپادهای پاکستانی منهدم شود. طرح توطئه شکست خورد. مقاومت افغانستان به رهبری احمد مسعود دوباره قامت راست کرد و ادامه دارد. همانطورکه میگویند، انسان پیشبینی میکند، اما خداوند تصمیم میگیرد.
برگرفته شده از سایت سنگر
.