زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم
ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
آدم آورد برین دیر خراب آبادم
در دنیا مهاجرت و آوارگی به حافظ خوانی رو آوردم و اندکی با تامل بر غزل های شورانگیز خواجه شمس الدین محمد حافظ پرداختم. از میان 495 غزل، 143 پارچه آن را به عنوان غزل های بی همتا در زبان پارسی انتخاب کردم، پاره ی از تک بیت ها را برگزیدم و نام ” باده ناب” را به مشورت دوستان برآن نهادم. به منظور سهل و ساده سازی کار نوآموزان شماری از واژه ها را در زیر هر صفحه معنا داشتم.
از دید من، حافظ دستی بر خاک و سری بر آسمان داشته است؛ در میان غزل های حافظ، همه گونه وجود دارد؛ مرثیه، مدیحه، عاشقانه، عارفانه، فلسوفانه و روشنفکرانه، از این رو حکم کلی بر غزلیات راندن کار صوابی نخواهد بود، او بسان سایر شاعران عاشق، از زلف، لب و ابروی یار می گوید، مانند عارفان از شکر و رضا سخن می گوید، نکته های اشعریان را در مسله جبر و اختیار به تکرار می گیرد و به گونه مولوی گوید:
سایه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد
ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود
اما به عنوان یک منتقد اجتماعی با زبان ادب شدید ترین اعتراض ها را بر ظاهر گرایان، ریا کاران، سخت گیران مذهبی وارد می آورد و بی باکانه یک قلم بر کارنامه آن ها خط می کشد. مورخان فلسفه مدعی اند که این سخن مارکس که ” دیگر تفسیر جهان بس، باید جهان را تغییر داد” نقطه عطفی شمارند و این سخن را سرآغاز یک تحول بزرگ در مسیر علم و فناوری می شمارند، ولی زمانی که من به غزل ” طرح نو” حافظ دست یافتم، به این نتیجه رسیدم که نکته مارکس باید حق مسلم حافظ باشد، زیرا چند سده قبل بر آن سروده شده است:
بیا تا گل بر افشانیم و می در ساغر اندازیم
فلک را سقف بشگافیم و طرح نو در اندازیم
اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد
من و ساقی بهم سازیم و بنیادش بر اندازیم
نویسنده : عبدالحفیظ منصور
برای دانلود کتاب باده ناب اینجا کلیک کنید