جشن نوروز؛ از نگاهی دیگر
نویسنده: عبدالقادر فقیرزاده
جشنِ نوزوز؛ جشنِ عبور از یخبندان فصل سرد زمستان و گامنهادن بهفصل رویایی شگوفههاست؛ جشنِ زندهشدن دوباره طبیعت، جشنِ مَقدَم زیباییها و طراوتهاست. جشنِ نوید آمدآمدِ شمیم عطر بیز «گلنوروزی» است؛ جشن شگفتن نسترن و جوشیدن ارغوان است.
جشن نوروز در حالیکه در حوزه یک تمدن بزرگ و ریشهدار با گیرایی وجاذبه سرشاری در بستر تاریخ با فراز و فرود خروشیده و جریان یافته، ولی فقهاء و دانشمندان نیز با انگیزههای متفاوتی، از زاویههای انکار وتایید به آن نگاه کرده اند.
امروزه، بویژه در جغرافیای افغانستان، برخی تجلیل جشن نوروز را از محرمات قطعی شمردهاند، انگارآیهای تاویلناپذیر در تحریم قطعی آن نازل شده است. دیگری برگزاری آن را تشبّه به غیر مسلمانان میانگارد. بعضی تجلیل جشن نوروز را از روی بیخبری یا مغالطه به مجوس نسبت دادند. و آن دیگری با استنباط از حدیث پیامبرگرامی علیهالسلام که تجلیل یکی از اعیاد را در مدینهمنوره منع فرمود، تجلیل جشن نوروز را ممنوع اعلام میدارد. و آن دیگر برگزاری جشن نوروز را از اموری میداند که منشأ دینی نداشته و تشبه نیز در آن وجود ندارد.
البته در باره رد و تایید تجلیل جشن نوروز، خورده فرآوردههای فرهنگی، سیاسی و سلیقهای فراوانی در قلمرو دینی و فرهنگی مطرح میشود، اما بدونتردید، سلسله جنبان بیشترین نظریات موجودِ کنونی درکشور، دیندوستی و دینمداری نبوده و دفاع ازحریمدین مدنظرنیست. سیاستهای خصمانه، نگرشهای خزنده، واکنشهای شتابزده ومنفعتهایتکروانه مختلف شخصی وگروهی، بوقهای تحریم تجلیل جشن نوروز و امثال آن را به صدا درمیآورد.
زمانیکه خورشید اسلام در جهان پرتو افکند، کلیه فرهنگهای ملتهای مختلف را از صحفه زندگی مردمشان پاک نکرد، بلکه همان فرهنگها و رواجهایی را ممنوع اعلام کرد که بهگونهای با اصل دین و ارزشهای آن در تضاد قرارمیگرفت.
هنگامی که مسلمانان به فتح مصر؛ میراثدار تمدن خیرهکننده و ریشهدار فراعنه دست یافتند، دشت و دمن مصر انباشته از آثار کفر و نماد شرک بود، نمادی که قرنها در قله بلند عبودیت، پرستش و ستایش میشدند. صحابه پیامبر علیهالسلام برای انهدام و نابودی آنها آستین بالا نزدند؛ چون بعد از آن کسی در پای آنها به عبادت سرخم نمیکرد. آیا تجلیل نوروز شرک انگیزتر از ابوالهول و اهرام مصراست؟ هردو نماد متذکره از زمان فراعنه تا امروز در کشور مصر پابرجاست. نامه معروف خلیفه دوم عمربن الخطاب رضی الله عنه به فاتح مصر توضیح همین مدعاست.
آیا برای تقویم دیدگاه مان بسنده نیست که امام بزرگوار احمدبن حنبل از متمسکترین پیروان سنت پیامبر علیهالسلام و دانشمندترین شخصیت منحصر به فرد زمانش روزی برای پسرش دیناری میدهد تا برای معلمش نوروزی تقدیم نماید؟
در اینجا لازم میبینم به چند موضوع مهم اشاره کوتاهی داشته باشم:
یکم: به عزیزانیکه در مورد صیانت از قلمرو ایمانشان و ارزشهای دینیشان محتاطاند، پیشنهاد میکنم که با عجله، شتاب و بدون تحقیق در مورد قضایای غیرقطعی دردین، حکم « حلال و حرام» صادر نفرمایند. چون تحلیل و تحریم تنها حق خدا و پیامبر اوست. تا در زیر این آیه شامل نشوند:
{وَلَا تَقُولُوا لِمَا تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هَذَا حَلَالٌ وَهَذَا حَرَامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لَا يُفْلِحُونَ} [النحل: 116]
ترجمه: و با هر دروغی که به زبانتان میآید، مگویید که این حلال است و این حرام، تا بر خداوند دروغ بسته باشید، زیرا کسانی که بر خداوند دروغ ببندند رستگار نمیشوند.
دوم: اصل برگزاری نوروز چیزی است و اعمالی که در این روزها از سوی مردم انجام میشود، چیز دیگری. انجام دادن اعمال ناجایز درمقدسترین اماکن و مقدسترین روزها نیز ناجایزاست و در بدترین روزها نیز.
اعمال زشت و نارواییکه در جشن نوروز انجام میشود، مانند: زیارت رفتنها، جنده بالاکردن، نذرهای مختلف، ارتکابگناهان و امثال آنها هر زمانی، در هر مکانی و از سوی هر شخصی ناروا و ناجایز بوده و هیچ توجیه را نمیپذیرد.
سوم: امر بهمعروف و نهي از منکر اولویات، مراتب و ضوابطی دارد که شناخت و پایبندی بهآنها برای هر دعوتگری لازم است. لذا مسلماً نهیکردن از بزرگترین منکر آغاز میشود، همانگونه که تلاش و مبارزه برای شناخت و گسترش بزرگترین و مهمترین معروف دراولویت قرارمیگیرد. چهکسینمیداند که چه منکراتی بزرگ، سهمگین، تاریک، فراگیر وخطرناکی گریبان مردم ما را محکم گرفته است؟ در حالی که مدعیان دعوتگری، منکرات آشکار، آفتابی و فراگیر را در جلو چشمانشان مشاهده میکنند، آیا مسیردادن و هدایتکردن پرتکلفِ جریان دعوتاسلامی به تنگناهای فروعات و مباحات پرسش برانگیز نیست؟
از خداوند متعال مسئلت دارم تا اخلاص در دین، صداقت در عمل وخداترسی در گفتار نصیب همهمان فرماید.
والله من وراء القصد